برای مشاهده نتایج کلید Enter و برای خروج کلید Esc را بفشارید.

سازمان مجاهدین خلق در تاریخ سیاسی ایران

بسم الله الرحمن الرحیم

وَلْتَكُن مِّنكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَأُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ

و بايد از ميان شما گروهى [مردم را] به نيكى دعوت كنند و به كار شايسته وادارند و از زشتى بازدارند و آنان همان رستگارانند

مفهوم و مصداق امت را اکنون در زبان اسلام شناخته ایم (بهترین گروه فکری متعهد که به خاطر مردم قیام کرده اند و رسالتشان امر به معروف و نهی از منکر است و خداپرست اند. معلم شهید دکتر علی شریعتی م.ج. آثار 19 ص 75 ..

در شهریور 1344 که کودتاچیان 28 مردادی ، صحنه سیاسی ایران را تحت کنترل و سیطره خود قرار داده بودند، و یاران مصدق کبیر نیز در زندانها و یا تبعید بودند، شهید بنیانگذار مجاهد کبیر محمد حنیف نژاد و یارانش سازمان مجاهدین خلق را بنیاد نهادند. این سازمان که به تعبیر معلم شهید دکتر علی شریعتی تولد دگرباره اسلام مجاهد پرور بود، و از بیان پدر طالقانی معلم قرآن گشاینده راه جهاد ، در اندک زمان توانست نسلی آماده پیکار با دشمن سازد که تمام باور مبارزاتی خودش را از مکتب قرآن و معلمانی چون امام حسین گرفته بود. فدای حداکثر در مبارزه با دشمن مبنای استراتژیک این آموزه برای همه معتقدین گردید، و شاهد بودیم که این ایثار چگونه از طرف نسل انقلاب مورد توجه و اقبال گرفت. اما این تجربه گرانقدر کمتر مورد نقد و بررسی همه جانبه از طرف بانیان و حامیان و حتی منتقدین بوده است. چونکه هر دو رژیم کودتاچی 28 مردادی شاهنشاهی و 30 خردادی ولایت فقیهی تخت قدرت خود را بر سانسور و حذف هرگونه نظر مخالف بنا نهاده و به همین خاطر تجربیات مبارزاتی از انقلاب مشروطه تا انقلاب 57 را در محاقی از سانسور و تحریف قرار داده بودند. و انقلابیون و مبارزین نیز میانه ای با نقد آنهم در زمانیکه با خصمی اینچنین روبرو هستند نداشته و ندارند. اما نقد فکر و سازماندهی و شیوع آن در جامعه سیاسی از مبانی استراتژیک در بنای یک ساختار دموکراتیک است. هر حوزه ای از قدرت سیاسی باید به این ابزار برای بازسازی و انطباق بهتر و بیشتر با شرایط جدید آمادگی لازم را داشته باشد. با گذشت 47 سال از این تولد مبارک نسل فدا و مقاومت، میراث او در حوزه فکر و سازماندهی و به خصوص بعثت ایدئولوزیک، تمامی توانمندیها خود را در عرصه فکر و عمل بدست نیاورده است. در تاریخ اسلام قرآنی ودر سنت علوی ما، تجربه های بسیاری از این نوع داشته ایم که یکی از شاخص های آن قیام امام حسین و نهضت کربلا است. پیام این امام و یارانش نیز به وسیله دشمن و با دست دوست نادان تبدیل به سینه زنی و عزاداری شد. در صورتیکه مهاتما گاندی آتش پرست در نهضت ضد استعماری خود میگوید من از امام حسین درسهای بسیار آموختم.. و شاعر مارکسیست فدائی شهید خسرو گلسرخی در بیدادگاه نظام کودتاچی پهلوی میگوید مولای من حسین است که فرمود زندگی عقیده است و جهاد در راه آن .. سازمان مجاهدین تجربه ای است مدرن از این میراث ایدئلوژیک با قدمت بیش از 1000 سال.. اما این تجربه در بستر تاریخ سیاسی نوین آنچنان به پراکتیک الویت داد که از پرداختن به حداقل سازماندهی فکری و ایدئولوژیک بازماند. این نقیصه یکبار کودتای اپورتونیسم چپ روانه شهرام و بهرام را با خود همراه داشت و باردیگر استقبال از یک جنگ نابرابر و تحمیلی ارتجاع ولایت مطلقه آخوندیسم. نهج البلاغه متن گفتاری و نوشتاری منسوب به امام علی (ع) از مبانی استراتژیک ایدئولوژی راهنمای مجاهدین است. اما همین شاخص ایدئولوژیک 25 سال از زندگی خود را در موقعیت یک فرد عادی که به کشاورزی مشغول بود سپری کرد. از دلایل بنیادی این روش امام علی ..تسلط اپورتونیسم مضمن در افکار سیاسی جامعه مخاطبش بود. به راستی وقتی توده های مردم سمبل ارتجاع و استبداد را امام نامیده و به او اقبالی بنده وار دارند، آیا میتوان به تدارک یک قیام در کوتاه مدت اقدام کرد؟ آیا زمانی که جمعیتی وسیع از مردمان دچار فقر مادی و فکری سرباز جانباز و فدائی انتحاری چنین طاغیانی میشوند ، انتظار سازماندهی آنان در جبهه انقلابی انتظاری چپ روانه و آنارشیستی نیست؟ بنابراین سازمان مجاهدین و هر نوع تفکر سیاسی حرفه ای را باید در ظرفیت مادی و معنوی تاریخی اش به داوری گذاشت. سازمان در جزوه تحلیل اپورتونیستها ئی چون شهرام و بهرام میگوید که به عمل زدگی و شتاب در آن دچار شده و از کار ایدئولوژیک بازماندیم ، اما همین تجربه نا موفق را در مقابله با ولایت مطلقه فاشیسم آخوندی بار دگر تکرار میکند. سازمان از نهضت آزادی به خاطر ناتوانی آنها از اقدام به حرکت انقلابی جدا میشود، و با معلم شهید دکتر شریعتی به خاطر کار تئوریک علنی اش در حسینیه ارشاد مشکل پیدا کرده، و استقبالی از این کار نمیکند، هرچند بیشتر دانشجویان عضو گیری شده از همان کلاسها بودند. اما چون بنیانهای ایدئولوژیک این سازمان حوزه ای و رساله ای نیست از استقبال کم نظیر نسل جوان برخوردار شده و با پخش دفاعیات شهیدانی چون مهدی رضائی .نسل جوان گروه گروه بدان میپوندند. آیا این استقبال نسل جوان از مجاهدین که محصول کار بازرگان شریعتی طالقانی بود، نباید به درستی ارزیابی شده و در تعادل قوا با دشمن یعنی ولایت مطلقه آخوندیسم به درستی مصرف گردد. همانطور که سرمایه مادی مانند نفت و طلا و غیره اگر دچار مصرفهای غیر قانونمند و در اصطلاح عامیانه ولخرجی شود ، فقر و کساد را به دنبال دارد سرمایه های انسانی که در جایگاه والاتری قرار دارد، بی احتیاطی در مصرف آن جبهه مردم را در مقابل دشمن ضعیف و فقیر می کند. افراد انقلابی و وفادار به آزادی و حقوق مردم از هر ثروت دیگر برای یک جامعه ارزشمندترند. اما این مجموعه از تجربیات اگر در این مقطع از زمان با ارزیابی دقیق تبدیل به ارزشهائی در وجدان ملی گردد، پتانسیل برخاسته از آن در ساختن کاخ آزادی صد چندان شده ، و از تکرار اشتباهات گذشته جلوگیری خواهد کرد. اما اگر در پیروی از سنت آخوندیسم یاد این بزرگان و شهدای راه آزادی ..روضه خوانی و رهانیدن خود از مسئولیتهای زمان و پاسخ درست بدان باشد ، تجربه جمعی ما که محصول خون هزاران شهید است، تبدیل به یک وجدان ملی نخواهد شد. آیا این وجدان ملی شاه ساخته و آخوند پرداخته که هرگاه در مقابل دشمن دچار ورشکستگی میشود یا به شاهنامه خوانی روی میاورد و یا روضه خوانی، با این غفلتهای نیروی های انقلابی بازار دشمنان آزادی را رونق نمیدهد؟ امروز چرا با محصول خون هزاران شهید عده ای اکثریتی – توده ای خط امامی در پیوند با میراثخوار سلطنت 28 مردادی؛ باید به راحتی بازی کنند؟ و سخیف تر اینکه نام این شگرد استعماری – ارتجاعی را نیز اتحاد و ائتلاف اپوزیسیون قلمداد کنند. !! تجربه های ذیقیمت ملت ما که یکی از درخشانترین سرفصل آن بنیانگذاری سازمان مجاهدین توسط حنیف شهید و یاران شهیدش سعید محسن و بدیع زادگان است ، اینک بستری است برای شکل گیری یک اپوزیسیون مترقی و ملی و دموکراتیک . کار زار ایدئولوژیک معلم شهید دکتر علی شریعتی با تز اسلام منهای آخوند در پیوند با سنت شهید بنیانگذار محمد حنیف و یارانش، محصولی از اسلام شناسی قرآنی در سنت محمدی – علوی را نصب العین ما کرده است که اگر به الزامات آن پاسخ تمام را بدهیم، دموکراسی توحیدی در بزرگترین کشور خاورمیانه یعنی ایران با سرنگونی ولایت مطلقه آخوندیسم برقرار خواهد شد. این دموکراسی بر خلاف لیبرال دموکراسی و سوسیال دموکراسی تنظیم رابطه داخلی و بین المللی را برا اساس تعادل قوا و اصالت قدرت با سیاستهای مبتنی بر ملیت خاص و مذهب بنا نخواهد گذاشت، بلکه با تأکید ایه صریح قرآن که می فرماید وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُم مِّنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِّمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا . و به راستى ما فرزندان آدم را گرامى داشتيم و آنان را در خشكى و دريا [بر مركبها] برنشانديم و از چيزهاى پاكيزه به ايشان روزى داديم و آنها را بر بسيارى از آفريده‏هاى خود برترى آشكار داديم (۷۰) .نظام سیاسی را بر اساس حقوق شهروندی سازمان داده، و فرصتهای مادی و معنوی در بین شهروندان برای برخورداری آنها از حقوق خویش را افزایش خواهد داد. و به یک همزیستی مسالمت آمیز جامعه جهانی و خلع سلاح جهانی از سلاحهای مخرب و نفی تروریسم در هر عرصه ای خواهد پیوست..

سلام برمجاهد شهید بنیانگذار محمد حنیف و یاران صدیق او سلام بر شهدای راه آزادی

پیش به سوی استقرار دموکراسی توحیدی در ایران زمین ….نابود باد رژیم ضد جمهوری و ضد اسلامی ولایت مطلقه آخوندیسم

نهضت تشیع علوی … شهریور 1391 هجری شمسی برابر با سپتامبر 2012 میلادی .