برای مشاهده نتایج کلید Enter و برای خروج کلید Esc را بفشارید.

اپوزیسیون استبداد و ویژهگیهای آن

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ سیاسی ایران از دیرباز عرصه نبرد دو نیرو بوده است . این جنگ بر حسب شرایط زمان و مکان در جبهه های مختلفی ادامه داشته و تا تحقق آزادی و نشستن اصول آزادی بر کرسی حاکمیت ادامه خواهد داشت. نسلهای دوران به خاطر حاکمیت سانسور و خفقان بعد از هر تحولی قادر به بازسازی تجربه نسل پیشین و ارتقاء آن به مرحله برتر را نداشته است.به همین خاطر تجربه انقلاب مشروطه همراه سردارانش در پارک اتابک زندانی شد ، و تجربه نهضت ملی به رهبری مصدق کبیر با سانسور و خفقان کودتاچیان حاکم به نسل بعدی منتقل نگردید. مفاهیم استراتژیک در سیاست نیز از این اغتشاش فکری و سازماندهی، دچار انواع برداشتها و تعاریف بی محتوا گردید. بطوریکه هر گونه مخالفت با یک نظام استبدادی را به القاب اپوزیسیون مزین کردند. در صورتیکه اپوزیسیون یک نظام استبدادی در تمامی لغتنامه ها به نیروها و اشخاصی اطلاق میشود که در پیگیری خط آزادی و حقوق مردم با آن حاکمیت تضاد پیدا کرده است.و در پیگیری این هدف یعنی آزادی و حاکمیت قانون، دارای پیشینه روشن در تاریخ سیاسی آن جامعه است. زمانیکه با این معیار حقوقی و بین المللی به شناسائی نیروها و اشخاص در حوزه سیاست وارد شویم ، به روشنی در می یابیم که فراریان یک نظام سرنگون شده به وسیله مردم، هیچ سنخیتی با مفهوم اپوزیسیون ندارند. آنها کسانی هستند که توانسته اند به عنوان وارث و یا حامی نظام مستبد سرنگون شده، با امکانات غارت شده از آن مردم ، راهی ینگه دنیا شده، و با اتکاء به آن ثروت برای خود و حامیانشان بستر تولید و تکثیر به وجود آورند. بر این نیروهای مافیائی باید طیفهای از قبیل توابین و سازشکاران بریده از جبهه مقاومت را نیز افزود. کسانیکه با اعتراض و مخالفت بر علیه حکومت وقت زندانی شده و یا مجبور به ترک موطن خویش شده اند، اما بعد از مدتی دچار ضعف و پشیمانی شده و با اظهار ندامت از گذشته خویش تسلیم استبداد شده است. اینها با توجه به این عملکرد نه تنها دیگر در شأن اپوزیسیونی نیستند، بلکه با پذیرش این ذلت تسلیم، به ابزار سانسور و سرکوب رژیم نیز تبدیل شده اند. و جریان دیگری که امروزه در تاریخ سیاسی ما تحت نام اپوزیسیون به وسیله ارگانهای اطلاعاتی و امنیتی استبداد حاکم ، ساخته و پرداخته میشود ، اصلا طلبان درون نظام است. پاسدار اکبر گنجی و آخوند کدیور و سروش و مهاجرانی و اشکوری … اینها نیز به وسیله باندهای توده / اکثریتی خط امامی و پهلوی طلبهای برخوردار از تنعمات ولایت مطلقه، به نام اپوزیسیون استبداد معرفی میشوند. اما کارنامه تک تک این افراد از گذشته تا کنون جز همکاریهای زیرکانه و سازماندهی شده برای حکومت ولایت نبوده است. آنها با این شگرد از یکسو مدعی هستند که در زندان این رژیم بوده و تحت تعقیب آن می باشند و از سوی دیگر، با حضور در هر تریبونی ، تنها خواستشان این است که خطری متوجه حاکمیت ولایت مطلقه نشده، و از هرگونه حمایت جدی بین المللی از مردم ایران ، خود داری شود. !! این طیف حتی بیان حقیقتی از سوی محسن مخملباف در اتحادیه اروپا را نیز چپ روی دانسته و او را در حمایت از جنبش سبز به خاطر طرح این حقیقت، خطرناک و غیرخودی خطاب کردند. سروش و گنجی در این مأموریت وحی بودن قرآن را هم به عنوان چالشگر چاره ساز برای ولایت ، منکر شدند، اما حاضر به بیان اندکی از حقایق تلخی که بر مردم ایران میگذرد نشده و هرگونه حمایت خارجی از مردم ایران را دخالت در امور داخلی دانسته و آن را به عنوان صغیر و حقیر شمردن مردم بر شمرده اند. در مقطعی که چالشگران رژیمی تحت نام نامی اپوزیسیون تمام تریبونهای خارج کشوری را نیز به اشغال خود در آورده اند، باید مفاهیمی چون اپوزیسیون و به خصوص مخالفت از موضع آزادیخواهی ، بار دیگر از سوی همه نیروها و اشخاص جدی ، تعریف و تبیین شود، تا از طریق این روشنگری افکار عمومی به خصوص در داخل ایران از سانسور و تحریف مصونیت پیدا کند. همانطور که مافیای ولایت مطلقه آخوندیسم با پشتوانه پول نفت و سلطه بر سرزمین ایران، برای هر کدام از پروژه های خود اشخاص ریز و درشت را در داخل و خارج تحت نام اپوزیسیون به خدمت می گیرد. با گذشت 31 سال از کودتای ارتجاعی خمینی و شرکاء بر علیه اهداف و آرمانهای انقلاب اسلامی بهمن، نسل وفادار به این آرمانها که از حسینیه ارشاد و آموزه های آگاهی بخش معلم شهید انقلاب دکتر علی شریعتی با تز اسلام منهای آخوند توشه راه را با خود داشت، اینک آن را با فدیه صد ها هزار شهید به نسل دوم و حتی سوم واگذار کرده است. این نسل میراثدار شهدا در حماسه های خود چون 18 تیر با شهیدانی چون عزت ابراهیم نژاد و امثالهم، جنبش سبز را خلق کرد. جنبشی که با سازشکاری و مصالحه کروبی و موسوی و پورش توده/ اکثریتی خط امامی و پهلوی طلب منتظر تنور داغ، به انحراف و فروپاشی هدایت شد. اما تز اسلام منهای آخوند به عنوان اپوزیسیون، و در موقعیت یک آلترناتیو دموکراتیک از این معضل نیز عبور کرده است. با توجه به مجموعه تجربیات فوق الذکر است که باید تمامی نیروهای سیاسی وفادار به آزادی و حاکمیت قانون بر اساس میثاق جمهوریت، به پیمان خود با مردم وفادار بوده و به الزامات آن در هرگونه ائتلاف و اتحاد پای بند باشند. کسانیکه از این رژیم در مقاطعی مختلف قطع امید کرده و نسبت به عملکرد گذشته خویش در همکاری و همراهی با این رژیم نادم هستند، باید با پیوستن به نیروهای سیاسی جدی صداقت خود را در این بازگشت به جبهه حق به نمایش گذارند. ما در تاریخ سیاسی خود قیام توابین را داریم که بعد از خیانت به نهضت حسینی و همکاری با دشمن حتی در قتل خاندان پیامبر، توبه کرده و با قیام بر علیه دستگاه یزیدی زمان این بازگشت به حق را به عنوان یک تجربه ایدئولوژیک به یادگار گذاشتند. اما اگر این نادمین دچار وسوسه ..خناسهای زمان چون سلطنت و همکاران توده/ اگثریتی خط امامی او گردند، به قول قرآن اعمال اندک و حسنه آنها در این چرخش نیز تباه خواهد شد. أُولَئِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ وَلِقَائِهِ فَحَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فَلَا نُقِيمُ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَزْنًا . [آرى] آنان كسانى‏اند كه آيات پروردگارشان و لقاى او را انكار كردند در نتيجه اعمالشان تباه گرديد و روز قيامت براى آنها [قدر و] ارزشى نخواهيم نهاد .سوره کهف آیه 105 .. آیا عدم باور و ایمان به حقوق مردم یکی از مصادیق این ایه قرآنی نیست؟ از همین رو جنبشهای نسل دوم و سوم نباید به ویروس سلطنت و روحانیت و عمال توده/ اگثریتی خط امامی آنها آلوده گردند. با توجه به مجموعه تجربیات فوق در تاریخ سیاسی و مبارزاتی ملت ایران از انقلاب مشروطه تا کنون، اپوزیسیون استبداد ..اشخاص و نیروهائی هستند که در هرگونه سازماندهی حداقلی و یا حداکثری دست به سوی دشمنان آزادی و قاتلان آزادی خواهان دراز نکرده ، و مرز روشن خود با این جبهه استبداد ساز و کودتاچی را در هر شرایطی داشته باشند. این جبهه شوم زر و زور و تزویر است که باید تسلیم حق بدیهی مردم شود و نه آنکه نیروهای جبهه مردم ، مجبور به همکاری و همراهی با آنها و حتی نفرت انگیزتر اینکه ، دستیابی به دموکراسی را در این بازگشت شوم فرض کنند. در تمام جوامعی که جنبشها و انقلابات مردمی در آنها توسط پیشکسوتان آزادی، سازماندهی شده است، تنها با عبور از بحران ایندو مافیا یعنی سلطنت و روحانیت ، قادر شده اند سازماندهی دموکراسی به عنوان جامعه مدنی را به منزل مقصود رسانند. و در تاریخ سیاسی ما همه قیامها و حتی انقلابهای ملی به وسیله ایندو و حامیان بین المللی شان دچار بازگشت به استبداد شده است. با توجه به مجموعه این تجربیات سنگین بها در تاریخ سیاسی ایران اپوزیسیون استبداد که همان آزادی خواهان میباشند، در این مرحله از تاریخ سیاسی ایران، باید در سازماندهی آلترناتیو دموکراتیک خود را از آلوده شدن به ویروس استبدادیان محافظت کنند. امروز مضامین حقی چون ، اتحاد و ائتلاف از طرف سخنگویان و مبلغان انحصار طلبی و استبداد در داخل و خارج ، همان توطئه شوم بازسازی استبداد ، از طریق منحرف کردن جنبشهای آزادیخواهانه است. بنابراین جنبشهای آزادی خواهانه حداقلی و حداکثری ، در داخل و خارج باید ضمن افشای این ترفندها برای مردم ، اپوزیسیون استبداد را که همان جبهه آزادیخواهان معتقد حاکمیت قانون بر اساس جمهوریت است را، از شبیخون این راهزنان آزادی محافظت کنند. اگر مردم ایران در داخل و خارج از توطئه شوم کودتاچیان 28 مردادی که امروزه با کودتاچیان 30 خردادی با وساطت توده / اکثریتی خط امامی بیعت کرده است، غافل شوند، آینده ایران از نظر حاکمیت ملت بر سرنوشت خویش در هاله ای از ابهام و بازسازی استبداد مصون نخواهد بود.

سلام بر شهدای راه آزادی مرگی بر اصل ولایت فقیه

زنده باد دموکراسی توحیدی

نهضت تشیع علوی …… آبان ماه 1391 برابر با نوامبر 2012 .