برای مشاهده نتایج کلید Enter و برای خروج کلید Esc را بفشارید.

گرامی باد سالروز شانزده آذر از نقطه عطفهای جنبش دانشجوئئ در سنگر آزادی،برای نفی استبداد و حاکمیت دموکراسی ،

 

بسم الله الرحمن الرحیم

وَمَا لَنَا أَلاَّ نَتَوَكَّلَ عَلَى اللّهِ وَقَدْ هَدَانَا سُبُلَنَا وَلَنَصْبِرَنَّ عَلَى مَا آذَيْتُمُونَا وَعَلَى اللّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ .

و چرا بر خدا توكل نكنيم و حال آنكه ما را به راه‏هايمان رهبرى كرده است و البته ما بر آزارى كه به ما رسانديد شكيبايى خواهيم كرد و توكل‏كنندگان بايد تنها بر خدا توكل كنند .قرآن مجید .سوره ابراهیم ایه 12

دانشگاه تهران در 16 آذر با رنگین شدن از خون سه دانشجوی مبارز و آزادی خواه مخالف کودتای استعماری / ارتجاعی 28 مرداد 1332 ، سنگر آزادی شد. و این سنگر پیاپی در لوای کشتار و سانسور و شکنجه بهترین فرزندان ایران زمین توسط کودتاچیان تاجدار و عمامه بسر، آزادیخواهان را در دامن خود پرورش داده است. تا اینکه پیام این راست قامتان تاریخ به وجدان جمعی تبدیل شده و با برپائی جنبشی ملی متجاوزین به حقوق مردم را از تخت قدرت به زیر کشیده و آنها را مجبور به فرار از ایران کرده است.رژیم ضد جمهو.ری و ضد اسلامی ولایت مطلقه آخوندیسم به خاطر طینت ضد آزادی و سابقه کودتائی اش سنگر انقلاب و یا سنگر ازادی را با هو شدن رفسن جانی در دانشگاه تبریز، تدارک دید و آن را با قلع و قمع دانشجویان به پایان برد. کسانی که به عنوان مأموران حرفه ای در این سرکوب به جای درود بر شاه .. صلوات بر خمینی می فرستادند، با کشتار و اشغال سنگر آزادی دست آوردهای انقلاب مردم را لگد کوب کرده، و فرزندان رشید آنان را قتل عام کردند. پیوند و ائتلاف شاه و شیخ در بقای استبداد سیاسی از معضلات کلان جامعه ما در تاریخ سیاسی خویش است. مسئول ایدئولوژیک این کودتا و سرکوب دانشگاه، دکتر عبدالکریم سروش بود که به جای ژنرالها و شعبان بی مخ های کودتاچیان سابق ، این کشتار و تعطیلی دانشگاه را توجیه ایدئولوژیک میکرد. و ما شاهد بودیم که چگونه سروش و باند او نیز بعد از مدتی از بارگاه ولایت رانده شدند. چونکه ولایت وقتی مطلقه باشد، حتی نصیحتهای دوستان آستان بوس خود را نیز بر نمی تابد. پیام استراتژیک شهدای 16 آذر 1332 قندچی و شریعت رضوی و رادنیا به همه نسلها در تاریخ سیاسی ایران ، این است که دانشگاه زمانی سنگر آزادی است که آزادی به جای هر ولایتی و با هرنامی بر تخت نشیند. همانطور که معلم شهید دکتر علی شریعتی در این باره چنین می گوید( ای آزادی، من از ستم بیزارم، از بند بیزارم، از زنجیر بیزارم، از زندان بیزارم، از حکومت بیزارم، از باید بیزارم، از هر چه و هر که تو را در بند می کشد بیزارم. زندگیم به خاطر تو است، جوانیم به خاطر تو است و بودنم به خاطر تو است. ای آزادی خجسته آزادی خواهم که تو را به تخت بنشانمیا آن که مرا به پیش خود خوانی یا آن که تو را به پیش خود خوانم! ای آزادی، مرغک پرشکسته زیبای من، کاش می توانستم تو را از چنگ پاسداران وحشت، سازندگان شب و تاریکی و سرما، سازندگان دیوارها و مرزها و زندانها و قلعه ها رهایت کنم، کاش قفست را می شکستم و در هوای پاک بی ابر بی غبار بامدادی پروازت می دادم، اما…دستهای مرا نیز شکسته اند، زبانم را بریده اند، پاهایم را در غل و زنجیر کرده اند و چشمانم را نیز بسته اند…وگرنه، مرا با تو سرشته اند، تو را در عمق خویش، در آن صمیمیترین و راستین من خویش می یابم، احساس می کنم، طعم تو را هر لحظه در خویش می چشم، بوی تو را همواره در فضای خلوت خویش می بویم، آوای زنگدار و دل انگیزت را که به سایش بالهای فرشته ای در دل ستاره ریز آسمان شبهای تابستان کویر می ماند همواره می شنوم، هر صبح با سر انگشتان مهربان خیالم گیسوان زنده و زباندارت را که بیتاب دستهای من اند، به نرمی و محبت شانه می زنم، همه روز را با توام، گام به گام همچون سایه با تو همراهم، هرگز تنهایت نمی گذارم، همه جا، همه وقت تو را در کنارم و مرا در کنارت می بینند، بر سر سفره، آن که در صندلی خالی پهلویت نشسته منم، نمی بینی؟ هستم، چشمهایت را درست بگشای، نه آن چشمها که با آن سلطان را می بینی، متولی را می بینی، با آن چشمهایت که تنها برای دیدن من اند. با آن چشمها که تنها من در تو می بینم… آن که پنهانی لقمه ای در دهانت می نهد منم، آن که ناگهان لیوانی بر لبت می گذارد منم، آن که برایت سیب پوست کنده و کنار دستت ریز کرده است منم، ناگهان سرت را برگردان تا مرا ببینی، پیش از آن که فرصت آن را داشته باشم که بگریزم، غیب شوم).مجموعه آثار خود سازی انقلابی . از انقلاب مشروطه تا کنون تجربه تاریخ سیاسی ما شهادت می دهد که چنانچه دو جریان مافیائی و ضد آزادی و حاکمیت ملی یعنی سلطنت و روحانیت ، با اختیارات و امتیازات ویژه به عرصه مدیریت سیاسی کلان دست یابند، تنها نتیجه برخاسته از آن بازسازی استبداد از طریق کودتا خواهد بود. در 16 آذر 1332 سه شهید بزرگ با فدیه جان این حقیقت را گواهی دادند. تنها بستری که میتواند حاکمیت ملی بر اساس حقوق شهروندی را در ادامه و تکمیل این تجربه های گرانبها عملی سازد ، همانا اصل جمهوریت و شکل گیری نهاد شورا بر پایه آن در سراسر کشور است. تقدیر از شهدای راه آزادی، تکمیل پروزه آنان برای دستیابی به هدف است، اگر غیر از این باشد، تکرار سنتهای بی محتوائی خواهد بود که توسط آخوندیسم و یا سلاطین و دربارها برای تحمیق مردم به کار گرفته میشود. قاتلین و جلادان شهدا که با کودتا بر تخت قدرت سوار شده اند، در حوزه قلمزنهای روزمزد خود نیز با تحریف این حقایق، به ماندد میرفطروسها و امثالهم، کودتاچیان را” قهرمانان ملی” نام نهاده و با گرفتن دست مزد، جای دوست و دشمن را رندانه عوض میکنند. از این رو نقطه عطفهای تاریخ سیاسی با تحریف و سانسور جریانهای مافیائی سلطنت و روحانیت و پیروان خط ضد امپریالیستی خمینی در جریانهای چپ ، روبرو است. این سانسور ها و تحریفها را نیروهای وفادار به ارزشهای این نقطه عطفها باید ، به نسلهای مخاطب خود انتقال دهند، و آنها را برای سازماندهی کلان یعنی استقرار دموکراسی با اتحاد و ائتلاف نیروهای وفادار به ارزشهای دموکراسی بسیج کنند. گرامیداشت یاد شهدا و مبارزین راه آزادی تنها با انتقال تجربه ناتمام آنها به نسلهای مخاطب برای دستیابی به اهداف آنان است. باید هوشیار باشیم که عده ای تحت نام فعال سیاسی و پیشکسوت در این امر ..یاد و گرامیداشت شهدا را به مانند آخوندیسم، به عاملی برای توجیه خود و وسیله ای برای اعمال هژمونی منافع و مصالح گروهی خود قرار ندهد.

پیش به سوی استقرار دموکراسی توحیدی در ایران زمین نابود باد رژیم ضد جمهوری و ضد اسلامی ولایت مطلقه آخوندیسم

سلام بر شهدای راه آزادی

نهضت تشیع علوی … آذر ماه 1391 برابر با دسامبر 2012 میلادی . ….

ا