برای مشاهده نتایج کلید Enter و برای خروج کلید Esc را بفشارید.

نامه سرگشاده جمعی از منتقدین مسلمان خارج از کشور


شش ماه پیش میلیون ها نفراز مردم ایران به خیابان ها آمدند تا حق پایمال شده خود در انتخابات خیانت آلود را مطالبه کنند و به تحقیر و توهین مستمر ملت توسط حکومت اعتراض نمایند. دستگاه های امنیتی و نظامی به این مطالبات آرام و مسالمت آمیز، با خشونت و قساوت پاسخ دادند و کوشیدند از حضورمردم در فضای عمومی جلوگیری کنند و جنبش سبز را مرتبط با کشورهای بیگانه و سیاست دولت های غربی معرفی کنند.

تمامیت طلبان تصور می کردند با سرکوب خونین این قیام قانونی، می توان حرکت اعتراضی مردم را همچون گذشته متوقف کرد، اما به رغم همه محاسبات، آتش آگاهی افروخته تر و آهنگ اصلاحات رساتر شد وجنبش را روز به روز بالنده تر و بارورتر ساخت.

درگذشت فقیه عالیقدر آیت الله منتظری که در پنج دهه گذشته، به خصوص شش ماهه اخیراز حقوق اساسی ملت دفاعی جانانه کرده بود و اینک در حساس ترین شرایط آنان را ترک می کرد، چون “رهبر معنوی جنبش” درخشید و جان تازه ای به جنبش بخشید و ظلم هائی که بر او رفته بود زبانه های خشم ملت را در آستانه ماه محرم، ماه حق طلبی و قیام علیه استبداد و ستم، بلندتر کرد. اعتراضات مردم، طبق سنت طولانی تاریخ در فرهنگ تشیع، در روز عاشورا به اوج خود رسید و ملت آگاه با درس گرفتن از پیام حسینی ظلم زمانه را نشانه گرفت.

استبداد دینی که مشروعیت خود را با خشونت و کشتار مردم در روز عاشورا پاک از دست داده بود، از ترفندی نخ نما شده برای تحریک احساسات دینی مردم استفاده کرد و به کمک صدا و سیمای دولتی و بسیج همه نیروهای تحت فرمان کوشید صحنه قیام را وارونه کرده جنبش سبز را متهم به توهین به مقدسات و انکار اعتقادات دینی نماید و با آماج حمله قرار دادن رهبران و چهره های شاخص جنبش سبز و دستگیری احتمالی آنان، این حرکت را به گمان خود به کلی خاموش سازد.

پوشیده نیست که بخشهای ا فراطی حاکمیت ایران به این دلیل به خونریزی و خشونت متوسل می شوند که خود را فاقد پایگاه وسیع اجتماعی و آینده امن می دانند. آنها می خواهند رویارویی نهایی و”روز واقعه “را تسریع کنند تا هم نیروهای مردد درون حاکمیت را در مقابل عمل انجام شده قرار دهند، هم نیروی عظیم مردمی و خواستاران دموکراسی و حقوق مدنی و سیاسی را به شورشیانی خشونت ورز تقلیل دهند .

عملکرد این رژیم، اقشار بسیار متنوعی از جوانان، زنان، گروه های قومی و مذهبی، روشنفکران، روحانیون، دانشگاهیان، کارگران و فعالان سیاسی را به شدت آزرده کرده است. گفتمان “توطئه دشمن” که ولیّ جائر در طول 20 سال گذشته ترویج و از طریق آن دشمن سازی و ایجاد تفرقه میان ملت می کند (مثل: مطبوعات پایگاه دشمن اند، روشنفکران مزدوران دشمن اند، جنبش سبز توطئه رنگی دشمنان برای براندازی است)، بخش عظیمی از ملت را به جبهه ی دشمن تبدیل کرده که سازمان های سرکوب باید تکلیف آنان را یکسره کنند.

کینه و نفرتی که در سی سال گذشته در سطوح مختلف جامعه انباشته شده، بسیار عمیق و ریشه دار است. این نارضایتی ژرف توان تخریبی عظیمی دارد که در صورت فوران، موج گسترده ای از خشونت را در سطوح مختلف جامعه ایران دامن خواهد زد.

افراطیون حاکم بر دستگاه های سرکوب، تعلق خاطری به ایران ندارند و نگران ریخته شدن خون هزاران ایرانی هم نیستند. آن ها به اقلیت بسیار محدودی ازجامعه ی ایران اتکا دارند و تنها ضامن بقای شان اسلحه، شکنجه و ارعاب مردم است. تخصص آن ها خشونت است و خشونت را به مهمترین ابزار نزاع های سیاسی تبدیل کرده اند.

خشم وخشونتی که امروز شاهد آنیم، اگر به زبان اصلی سیاست در ایران تبدیل شود، عقلانیت و دموکراسی و تحقق آزادی های مدنی و سیاسی را به حاشیه خواهد راند. زمامداران خودکامه البته کوشش میکنند خشونت را به تظاهرات مسالمت آمیز و پرشکوه میلیون ها ایرانی آزادیخواه تزریق کنند تا چهره دموکراتیک جنبش مخدوش شود، ولی ملت نباید فریب خورده و وارد بازی سازمان های نظامی امنیتی شود.

جنبش سبز ایران در لحظه ی حساس کنونی به طرح مطالبات مشخص و مقدور، طولانی کردن فرآیند اعتراض و جلب مشارکت گسترده اقشار متنوع جامعه در تعیین سرنوشت خود نیاز دارد.

این جنبش به عنوان جریانی که نگران آینده ی کشور و سرنوشت آن است ، باید برتری اخلاقی خود را بر زورگویان و شکنجه گران، همان طور که تاکنون نشان داده، ادامه دهد. در این شرایط وظیفه ی مردم آگاه، جوانان فداکار و نیروهای سیاسی، ترسیم مسیر آینده ی جنبش و تدوین خواست های مشخص سیاسی است تا مدارا و مسالمت را جایگزین خشونت تحمیل شده از سوی سرکوبگران کند.

هموطنان گرامی،

جنبش سبز ایران مدافع تمامیت ارضی ایران، مخالف حمله ی نظامی به کشور، مخالف دخالت بیگانگان در تعیین سرنوشت مردم ایران و نگران تحریمهای اقتصادی زیانمند به حال ملت ایران است. این جنبش، مسالمت آمیز و ضد خشونت است. نزاع جنبش با اقتدارگرایان، نزاع بر سر رعایت حقوق بشر و گردن نهادن به خواست های دموکراتیک مردم، تحقق جامعه مدنی، مدارا دینی، به رسمیت شناختن تکثر و تنوع در فضای سیاسی کشور و بالاخره نفی ولایت جائر است.

ما به عنوان بخش کوچکی از جنبش سبز سراسری مردم ایران بر این باوریم که در مرحله ی کنونی مهمترین مطالبات جنبش را می توان به قرار زیر اعلام و بر مبنای آن تحرک آینده ی جنبش و مناسبات آن با حاکمیت را تنظیم کرد. بخشی از این خواسته ها را آقای میر حسین موسوی در بیانیه هفدهم خود آورده است که با توجه به تنگناهای سیاسی داخل کشور جنبه حد اقلی دارد. ما ضمن حمایت کامل از مواضع رهبران جنبش در داخل کشور (موسوی، کروبی و خاتمی) روایت خود را از خواسته های بهینه جنبش سبز مردم ایران در این مرحله به شرح ذیل اعلام می کنیم:

1- استعفای آقای محمود احمدی نژاد و برگزاری مجدد انتخابات ریاست جمهوری تحت نظارت نهادهای بی طرف، لغو نظارت استصوابی، تشکیل کمیسیون مستقل انتخابات با شرکت نمایندگان مخالفان و معترضان به منظور تدوین ضوابط برگزاری انتخابات آزاد و عادلانه.

2- آزادی کلیه ی زندانیان سیاسی و عقیدتی و بررسی شکایات موارد مربوط به آزار، شکنجه و کشتار معترضان در ماه های اخیر در دادگاه های علنی با حضور هیأت منصفه و برخورداری از وکیل غیر تحمیلی؛ و جبران خسارات وارده به قربانیان سرکوب های اخیر و خانواده ی آنان.

3- آزادی کلیه رسانه ها اعم از مطبوعات و رسانه های صوتی تصویری و مجازی، رفع سانسور و توقیف از کلیه ی نشریات توقیف شده، گسترش کانالهای تلویزیونی غیردولتی و ماهواره ای، رفع فیلترینگ از اینترنت، امکان دسترسی آسان به رسانه های فوق الذکر، تصفیه رادیو وتلویزیون از دروغ پردازان و تشنج آفرینان.

4- به رسمیت شناختن حق فعالیت قانونی احزاب سیاسی، جنبش دانشجوئی و زنان،NGO ها و نهادهای مدنی، اتحادیه های مستقل کارگران و کارمندان، و حق تجمعات اعتراضی مسالمت آمیز مطابق اصل 27 قانون اساسی.

5- استقلال دانشگاهها، سپردن امور دانشگاهها به شیوه دموکراتیک به دست دانشگاهیان، خروج نیروهای نظامی و شبه نظامی از دانشگاه ها و انحلال شورای غیرقانونی عالی انقلاب فرهنگی.

6.محاکمه عاجل شکنجه گران، قاتلان، آمران و عاملان جنایات گذشته بویژه چند ماه اخیر.

7.استقلال قوه قضائیه از طریق انتخابی کردن ریاست آن، انحلال دادگاههای ویژه غیرقانونی، تصفیه قوه قضائیه از قضات ناعادل و گوش بفرمان، برحذرداشتن مقامات قضائی از ایراد خطابه های سیاسی و اجرای منویات مقامات مافوق (دادگاههای فرمایشی) بجای اجرای بیطرفانه و عادلانه قانون.

8. خروج نیروهای نظامی انتظامی امنیتی از قلمرو سیاست و اقتصاد و فرهنگ، و اکتفا به وظایف حرفه ای.

9. رعایت استقلال اقتصادی و سیاسی حوزه های علمیه و دولتی نشدن روحانیت. استخدام نکردن تریبون نمازهای جمعه برای صدور احکام خلاف شرع و قانون (از قبیل محارب، مفسد فی الارض، مرتد و باغی)

10. انتخابی کردن، نقدپذیر و پاسخگو کردن همه متصدیان رده اول کشور ومحدود کردن دوره تصدی آنان.

نپذیرفتن این خواستهای بهینه جنبش سبز، و افزودن سرکوب و ارعاب نه تنها ما را از بحران عبور نخواهد داد، بلکه ایران را در بحران عمیق تری فرو خواهد برد، و تبعات سهمگینی از پی خواهد آورد، که مسئولیتش با “صاحب ولایت مطلقه” است.


سیزدهم دی ماه 1388، سوم ژانویه 2010

عبدالعلی بازرگان، عبدالکریم سروش، محسن کدیور، اکبر گنجی، سید عطاء الله مهاجرانی


کامنتها

از قرار معلوم جنایات و خیانات ۱۰ سال اول انقلاب که این دوستان جزو سیستم بودند اشکالی نداشته ؟

حسن — 2010 01 04

akharin forsat hakemiyate ghroone vostai baraye broon raftash !!!

ma khize khod ra badashtehim ta bonyadeshn ra bar andazim!!!

agar in akharin forsat ra az dast dadn kareshan tamam ast!!!

secular — 2010 01 04

خواسته هاتون خیلی زیاده و تابلوه که جواب منفی خواهید شنید. شمنا کلمات توهین آمیز هم داشتید. معلوم شد موسوی از شماها باهوش تره.

علی — 2010 01 04

شروع بسیار پسندیده و معقولیست، مضافا بر اینکه هر یک از این آقایان امضا کننده سوابقی روشن و مردم گرا دارند. بی شک در صورت عقلانیتی باید از طرف حکومت و کودتاچیان، این یکی از بهترین اصول قابل اجرا و پیگیری شونده است، که لزوم داشتن ان مدتها احساس میشد.

Mohammad — 2010 01 04

با درود به متفکرین پیشتاز و میهن پرستمان

بنده به عنوان عضوی از جنبش سبز از این رهنمود پشتیبانی‌ و آماده هرگونه همراهی و کمک در راه تحقّق این “خواسته‌های بهینه” هستم.

رسول

rasool — 2010 01 04

اقایانی که این بیانيه را تنها چند روز بعد از بیانبه اقای موسوی تهبه و امضا کرده اند چه هدفی را تغقیب می کنند؟

مهدی — 2010 01 04

واقع بینانه که نگاه کنیم این نامه غیر عملی و نیز غیر قابل قبول برای آقایان خواهد بود

چرا که باید در بند های قانون اساسی دست برد یا صریحا بگویم، کامل باید مورد تجدید نظر قرار بگیره

از حمایت این بزرگان باید تشکر کرد ولی هم خود میدانیم و هم خودشان که هیچ کدوم از این بند ها انجام شدنی نیست فقط شاید بگونه ی مورد اول که به تنهایی کار ساز نیست و سال های بعد همین آش هست و همین کاسه

و خون های نو

Mohamad Reza — 2010 01 04

فکر میکنید این خواسته ها رو اونها قبول میکنند ؟ حتی خواسته های سبکتر موسوی رو هم قبول نمیکنند . چه برسه به اینها . تفرقه نندازید و مردم رو به کشتن ندید . مطمئن باشید همون خواسته های موسوی میتونه بعد از چند سال ما رو به کلی از اهدافمون برسونه . موسوی از حق رئیس جمهور بودنش گذشته تا اصلاحات صورت بگیره اونوقت شما از اونور دنیا دارید به ایده آل ها و آرزوهای خودتون فکر میکنید ؟ اگه شما جای موسوی بودید حتما تا حالا هزاران نفر رو به کشتن داده بودید . اینجاست که فرق یه رهبر واقعی رو با دروغین میفهمم . این جنبش مال مردمه مال شما نیست که بخواهید براش هدف تعیین کنید .

علی — 2010 01 04

. اگه هم قرار باشه کسی هدف تعیین کنه فکر میکنید اون کس شما هستید ؟ شما اصلا تو ایران نیستید و نمیتونید درک درستی از شرایط داشته باشید . تفرقه نندازید تا این جنبش رو به باد ندادید . فکر کردید موسوی بلد نبود خواسته هایی بده که اونها هرگز قبول نکنند . هنر اینه که خواسته هایی مطرح کرده که جبهه ی اصولگرا رو که بعد از عاشورا متحد شده بود تا حمام خون به راه بیاندازه دوباره از هم بپاشه و همچنین ما رو در درازمدت به اهداف بسیاری برسونه و همچنین از خشونت جلوگیری کنه . شما بهتره همون روشنفکر دینی (پارادوکس) باقی بمونید . ( جانم فدای میر حسین )

علی — 2010 01 04

آقایان مگر کسی از شما نظر خواست؟ که خودتان را نخود هر آشی می کنید.

جعفر — 2010 01 04

اي کاش اين بيانيه را با امضا افراد بيشتري بيرون ميدادن ، کسايي مثل محسن سازگارا محسن مخملباف و عليرضا نوري زاده . اين افراد طرفدارها و حاميان زيادي دارن و ميتونست طيف بيشتري را در زمان کمتري با خود همراه کند .

ولي عالي بود ، اميدوارم تمام اين بندها به زودي اجرا بشه .

( نسبت به آقاي مهاجراني حس خوبي ندارم ، چون احساس ميکنم ايشون هنوز مثل گذشته ها که در ايران تشريف داشتن تفاوتها رو به رسميت نميشناسن و مرز بندي هايي ميکنن که رنگ و بوي آدم هاي حکومتي رو داره )

به اميد روزي که در يک ايران دموکراتيک همه در کنار هم باشيم …

peyman — 2010 01 04

آیا این خواسته های عام جنبش سبز است ؟

برخی از بند های آن غیر عملی است

منظور از نهاد بیطرف و دست دانشگاهیان، و واژه غیر نظامی چیست؟ چند در صد دانشگاهیان دارای چنین ویژگی هستند و آیا شما رضایت میدهید افراد بیطرف دانشگاه را اداره کنند.

منظور از عاملان جنایات گذشته . چیست و مبدا این گذشته دقیقا چه تازیخی است؟

برای تمام بند ها میتوان تعابیر جالبی پیدا کرد.

مندی — 2010 01 04

Dear People of Iran

Please do not believe in this statement from a group of “ex-hard core” islamists. This is another attempt from them to preserve Velayat Faghih. We have had enough of these types. These the same charlatans as Khomein, Mousavi, Khamenei etc. We only need one demand. Removal of Valyat Faghih. system. With these 10 points they want to preserve the same system but a regulated one. Pay attention to the tenth point. These people have shown their true face. They belong to the same group of their idol Khomeini. Please forget them and do not let them decide for us another time. Only one request. No Velayat Faghih or Isalmists.

hello — 2010 01 04

من با بیانیه آقای موسوی بیشتر موافقم. بیانیه ش 17 موجب اختلافات بیشتر در بین اصولگراها خواهد شد. جنبش سبز باید بیشتر به آقای موسوی اعتماد کند و آقای موسوی هم باید در بیانیه ها بیشتر به تکثر تاکید کند. مثلا من شاید با آقای موسوی 60 درصد اختلاف نظر دارم ولی عملکرد ایشان را تقریبا صددرصد تایید میکنم. درضمن باتوجه به تکثر در جنبش ایشان جامع ترین بیانیه را داده است و تاحدود زیادی خواست مشترک همه را پوشش میدهد. دوستان نگران محاکمه جنایتکاران نباشند وقت آن نیز خواهد رسید. ما خارج نشینها باید بیشتر برادران داخل ایران را درک کنیم و برای رسیدن به هدف عجله نکنیم.

m — 2010 01 04

لطفا بفرمایید نظر شما روشنفکران دینی در مورد ولایت فقیه چیست؟ ؟

مردم روشنفکر و اندیشمند ایران نیاز به قیم ندارد. جنبش سبز ولایت فقیه را عین استبداد میداند و تمام تلاش ما برای داشتن دموکراسی است.

خواهر دینی شما — 2010 01 04

پس حجاب اجباری، جدائی دین از سیاست چی؟ حقوق افلیت های قومی، مذهبی چی؟ راهکار عملی در صورت عدم قبول از سوی حاکمیت چی؟ همه اینها و خیلی چیزهای دیگر

ذره بین — 2010 01 04

به نظر بنده قسمت اول بیانیه حاوی مطالب خوبی‌ است. ولی‌ بخش پایانی بیانیه رو که شامل ده خواسته است، بنده اصلا متوجه نشدم که این آقایان به چه عنوانی و خطاب به چه کسی‌ این خواسته‌ها رو مطرح کرده‌اند؟ اصلا هدف آقایان از طرح این خواسته‌ها چیست؟ بنده که احساس می‌کنم این بیانیه راه را برای دیگر گروه‌های فکری و سیاسی خارج کشور باز می‌کند که هر کدام بیانیه بدهند و خواسته‌هایی‌ را مطرح کنند و باعث سر در گم شدن افرادی همچون بنده، به عنوان افراد عادی جنبش سبز، و نیز لوس شدن بیانیه پر مغز و هوشمندانه جناب میر حسین موسوی عزیز بشود.

موفق باشید

 ads@rahesabz.net تماس بگیرید.