برای مشاهده نتایج کلید Enter و برای خروج کلید Esc را بفشارید.

راستی ؛ ایران ما را فردائی هست !؟


افق کدام است ؟

ضرورت بحث : جنبش گسترده اعتراضی که در 22 خرداد 88 شروع شد وبا نام و جان جوانان وطن پر آوازه و شکست ناپذیر گردید ؛ علیرغم امیدهای زایدالوصف اولیهِ به پیروزی و تغییر؛ به نتیجه مطلوب و نهائی خود نرسید ؛ به همین خاطر بعد از فروکش کردن مقطعی آن ــ ناشی از سرکوب و خفقان مطلق رژیم ــ موجی از یأس ؛ سرخوردگی و ابهام نسبت به آینده کشور؛ برفضای هموطنان در داخل و خارج از ایران سایه افکند .

اگر چه روشن است که ؛ حتی شکست مطلق این جنبش به معنی پیروزی استبداد دینی آخوندها نبوده و نیست ؛ چرا که بعد از وقایع 22 خرداد ؛ به اعتبار ضربات سیاسی که توسط مردم ایران به اقتدار دینی و مشروعیت سیاسی نظام وارد شده است ؛ این رژیم دیگر نمی تواند قدرت اولیه خود را تثبیت کند و خود را همچنان به عنوان رژیمی مشروع و مقتدر به جهان قالب نماید .

در واقع با شکسته شدن سکوت ملی در 22 خرداد و حضور حدود 3 میلیون مردم معترض در خیابانهای پایتخت ایران ؛ آهنگ سقوط رژیم نواخته شده است و اگر چه همچنین اوضاع آشفته ؛ نابسامان و لرزان رژیم نشان ازآرامش قبل از طوفان دارد و طوفان برچیده شدن طوماراین رژیم در راه است ؛ با اینهمه دراین مقاله ضمن یادآوری این فضای یأس و سرخوردگی ؛ به دلایل شکست ناپذیری جنبش مردم ایران پرداخته شده است ؛ همچنین به چرائی ضرورت و ترویج امیدواری در میان ایرانیان ؛ مواضع و وظایف ما ایرانیان خارج کشور و … اشاره می شود .

چرا این جنبش شکست ناپذیر است ؟ اگر چه به گواهی تاریخ ؛ کشور ما ــ کشوری که تمدن و فرهنگش هزاره ها قدمت دارد ــ سرزمینی است که در طول تاریخ گذشته اش بارها از گرفتاریهای متعددی رهائی یافته و به این اعتبار می توان یقین داشت که این بار نیز می تواند ــ بدلیل برخورداری از ظرفیت مقابله با سختی ها وبا الهام ازسرچشمه زلال شرف و عزت ایرانی ؛ در مقابل تعدی و ظلم ِ این حاکمیت قرون وسطائی به غرور ایرانی ــ از وضعیت فلاکت بار کنونی نیز سرفراز بیرون بیاید . ولی برای اجتناب از ذهنی گرائی وگریزازتصور و تجسمی رویا گونه در افق دور جامعه ایران به ذکر دلایلی دال بر شکست ناپذیری جنبش مردم ایران مبادرت می شود :

یکم ــ این جنبش ؛ یک جنبش اجتماعی است که ریشه در خواست ها ومطالبات مردم ایران دارد ؛ از آنجا که این مطالبات عینی و واقعی اند تا زمانی که برآورده نشوند ؛ جنبش و اعتراض ادامه خواهد داشت . به علاوه این جنبش عظیم مردمی یک حزب و سازمان نیست که در صورت بالفرض شکست هم ؛ امکان بازسازی آن وجود نداشته باشد ــ یا بسیار سخت باشد ــ بنابراین علیرغم هر رخوت و تزلزل مقطعی در صفوف مردم ؛ جنبش به صورتی متراکم تر و در شرایطی دیگر فوران می کند . زنان دلیر و مردان شجاع ایران زمین که حاملان واقعی این جنبش اند در کمین اند و بدنبال فرصتی هستند تا در صحنه ظاهر شوند . سردمداران رژیم هم این را خوب فهمیده اند و می دانند که اگر این بار مردم فرصتی بدست آورند سرنگونی شان محرزو حتمی است و به همین خاطر با تشدید فضای سرکوب ؛ زندان و شکنجه و سایر محدودیتها میخواهند راه حضور مردم در صحنه وسرنگونی خود را مسدود نمایند .

دوم ــ جنبش اعتراضی مردم ایران که در 22 خرداد 88 شروع شد ؛ به تدریج در جریان سرکوب های وحشیانه رژیم از یکطرف و مقاومت و پایداری جوانان کشوراز طرف دیگربه یک فرهنگ سیاسی ــ اجتماعی در جامعه ایران تبدیل گردید ؛ این فرهنگ درآگاهی اجتماعی مردم ریشه دوانید و زیرساختهای فکری ؛ فرهنگی و اجتماعی مردم بر اساس ارزش های جدید و نو پی ریزی گردیده است . از این پس مردم ایران مسئله حقوق بشر ؛ نقض آزادی ها ؛ سرکوب و شکنجه و …. را جلوی چشم خود دارند و تمام واقعیت های جامعه ؛ حکایت از تمنای دل مردمِ ایران به دمکراسی ؛ حقوق بشر و حاکمیت مردمی است .

در این صورت جنبش اعتراضی چنین مردمی ــ برای خلق و استقرار این ارزش های جدید ــ زنده و پویا است ونه تنها ازبین نمی رود بلکه روز به روز بر گستره و عمق آن افزوده می شود ؛ مگر ممکن است مردم و جوانان کشور سبعیت و درنده خوئی رژیم در جریان حوادث بعد از 22 خرداد و شکنجه و تجاوز به خواهران و برادران خود ؛ دردرون زندان ها و بازداشتگاههای رژیم را فراموش کنند . به عبارتی ؛ مقاومت مشروع و مبارزه مردم ایران ؛ حیات و سرزندگی خود را از سرکوبگری عریان ونقضهای مکررحقوق بشرومقاومت نظام ضد بشری آخوندها در برابر خواستها و مطالبات آزادیخواهانه مردم می گیرد . یعنی ضرورت ادامه مبارزه ومقاومت تا سرنگونی این رژیم از ذات پلید همین رژیم می جوشد .

سوم ــ فجایع ِ مصیبت باری که در طول حاکمیت این رژیم بر تاریخ و فرهنگ و مردم ایران رفته است شاید مخرب ترین واقعه بعد از حمله مغول به ایران باشد و شاید به همین دلیل است که مردم ایران راه خروج از سیطره شیطانی این رژیم پلید را ؛ در تکیه به عنصر ایرانیت انتخاب کرده اند ؛ این عامل از مهمترین پارامترهای انگیزه بخش برای استمرار اعتراضات مردم علیه رژیم می باشد ؛ یعنی وجدان تاریخی و غرور ملی مردم ؛ به قوی ترین عامل وحدت بخش وانگیزاننده برای استمرار مبارزه با این رژیم در میان ایرانیان تبدیل گشته است .

با تکیه بر ایرانیت ــ به مثابه تنها دریچه ممکن برای همزیستی همه ایرانیان و احیای دمکراسی و حقوق شهروندی ــ است که ؛ نیرنگ و فریب مذهبی آخوندها این بار بی اثر شده و ملتی پس از 30 سال تحمل تحقیر؛ سکوت و تمکین در برابر ملایان ؛ یکپارجه به اعتراض قد بر افراشته اند و درست به خاطرهمین عزم ملی ایرانیان بود که در اراده شهروندان ــ در برابر آنهمه سبعیت و درنده خوئی نیروهای سرکوبگر رژیم ؛ خللی در ایمان مردم به ادامه راه وارد نشد .

اکنون دیگر همه مردم ایران پذیرفته اند اول از هر چیز ایرانی اند و بنابراین غرور و هویت ایرانی است که این بار؛ راه می گشاید و تا حکومت ضد ملی و ضد ایرانی حاکم بر کشورــ که جز سرافکندگی ملی برای ایرانیان ثمری نداشته است ــ را سرنگون نکنند از پای نخواهند نشست .

سخنی با مخالفین رژیم در خارج کشور :

متأسفانه نیروهای سیاسی مخالف رژیم در خارج کشور بعد از سالها مبارزه ( بعضا” با دو رژیم سلطنتی و جمهوری آخوندی ) به نظر می رسد که به وزن و جایگاه سیاسی خود در میان مردم ایران واقف نمی باشند و به انتظاراتی که مردم و به خصوص جوانان ایران از آنها دارند آگاه نیستند .

بعضا” این نیروها هنوز در عوالم انقلاب 57 و یا پیش از انقلاب در جا می زنند ؛ نمی دانند نسل جدیدی که اکنون در ایران ؛ سرنوشت آینده کشور را رقم خواهد زد اگر نه تماما” ؛ ولی بسیاری از آنها ؛ ازخیلی ارزش ها و اسلوب های کار سیاسی و مبارزاتی آن دوران فاصله گرفته اند . ولی این نیروها با نادیده گرفتن این تغییرات بسیار گسترده که در دستگاه ارزشی و مطالبات کنونی جامعه ایران و بویژه نسل جوان آن بوجود آمده ؛ بدون هیچ تغییری در شیوه مبارزه و شعارهای خود ؛ روش ها وشعارهای آن دوران را تبلیغ می کند .

هنوز هم این نیروها ؛ شعارها و اهداف آرمانیِ ِ که در حوزه توانائی شان نیست را مطرح می کنند و صحبت از طرح ها و برنامه هائی میکنند که از عهده انجام آن بر نمی آیند و در حالی که مبارزه اصلی ــ مبارزه ای سخت و نفس گیر ــ در پایتخت کشور و در داخل ایران در جریان است ؛ آنها به جای کمک به این مبارزه در میادین فرعی دیگری خود را مشغول کرده اند .

ذات و مطالبات جنبشی که بعد از انتخابات 22 خرداد در ایران براه افتاده است نشان می دهد که اندیشه و تئوری راهنمای این جنبش فرا ایدئولوژیک و فرا حزبی و سازمانی است . بنابراین جز با دل کندن از تعلقات سیاسی و ایدئولوژیک گذشته نمی توان در کنار جنبش ملی رو به رشد مردم ایران قرار گرفت . افشاء و محکومیت جنایات رژیم و یا دادن شعار سرنگونی رژیم یکی از شروط حرکت در راستای سرنگونی رژیم است ولی شرط کافی ِ سرنگونی ؛ پشتیبانی ازجنبش جاری در کشور میباشد .

اتحاد و همبستگی با جنبش مردم در داخل و پشتیبانی از آن رمز و ضامن پیروزی مردم در مبارزه با استبداد دینی است . هر مسئله ای که به مبارزین داخل کشور کمک نمی کند ؛ زائد و انحرافی است ؛ وظیفه اصلی ما کمک به داخل است . و اما چند نکته دیگر :

1 ــ اکنون که ملت ایران و به خصوص جوانان دلیر و شجاع آن با ابراز شایستگی های بی مثال خود ثابت کرده اند که تسلیم استبداد حاکم بر کشور و اشغالگری آخوندهای حاکم نمی شوند ؛ بر اپوزیسیون خارج کشوری است که این شایستگیها را ارج گذاشته و جایگاه والاتری در معادله سرنگونی این رژیم برای مردم و فرزندان دلیر آنان قائل شوند .

به اندیشه های نوین این جوانان ــ در باره دمکراسی و حقوق بشر و …. ــ که از بطن جامعه ایران سر بر آورده ــ و برخلاف گذشته از مجردات ذهنی روشنفکران شکل نگرفته است ــ با دیده احترام بنگرند . این ایده های نو در سایه 30 سال ترور و وحشت حاکم بر کشور بوجود آمده اند . تغییرات فکری و فرهنگی مردم و جوانان امری جدی است و اپوزیسیون خارج کشوری باید به فکر کمک به باروری بیشتر این تغییرات باشد .

2 ــ با گذشت بیش از یکسال از قیام مردم و روشن شدن خواست ها و مطالبات مردم ــ یعنی دمکراسی و حاکمیت مردمی که با سرنگونی این رژیم قرون وسطائی محقق می شود ــ موضع گیری روشن و شفاف در پشتیبانی از قیام و مطالبات مردم در داخل اولین ضریب مشروعیت و طهارت سیاسی افراد و جریانات سیاسی از طرف مردم ومبارزین داخل کشور است .

وظیفه نیروهای سیاسی خارج کشوری این است که به مردم دلیر ایران و جوانان غیورداخل کشور که درگیر مبارزه ای سخت با رژیم سفاک آخوندهاست اطمینان دهند که در مبارزه شان با این نظام تنها نیستند .

3 ــ ایجاد امید و انگیزه برای مبارزه با رژیم یکی از فعالیت های مؤثر مخالفین رژیم در خارج کشور است ؛ میزان مشارکت مردم در فعالیت های اعتراضی علیه رژیم به ثمر بخشی فعالیت هایشان بستگی دارد و این احساس در گرو امید بوجود می آید .

بعد از مهاجرت اجباری عمده نخبگان ؛ روشنفکران و رهبران سیاسی مخالف رژیم به خارج ؛ جنبشی در ایران بعد از نتخابات 22 خرداد شکل گرفته است که عظمت آن ؛ به نقش بی شمار انسان های بی نام ونشانی است که در غیاب نخبگان و نوابغ سیاسی ؛ راه ایران آینده را می گشایند. وظیفه نیروهای سیاسی خارج کشورامیدوار کردن این مردم به نتیجه نبردشان با نظام و نوید آینده ای روشن و بشارت پیروزی است .

سرنگونی این رژیم برای استقرار نظامی که شهروندان در بستر آن از حقوق دمکراتیک برخوردار باشند حق مردم ایران است . قیام اجتماعی تنها مسیرممکن و قابل وصول برای سرنگونی این رژیم است که در افق جامعه ایران قرار دارد و این مهم فقط با فریاد و تلاش همه ما محقق می شود . بنابراین باید با تلاش مردم و جوانان کشور برای پایان دادن به سلطه جهنمی آخوندها از جان و دل همراه شد و مطمئن بود که در این صورت هیچ عاملی نمیتواند مانع خواستاری یک ایران دمکراتیک بدون نظام جمهوری اسلامی برای فردای ما باشد .

رهبران جریانات سیاسی ؛ روشنفکران و سایر دست اندرکارانِ آن زمان مبارزه با شاه ؛ تا چند ماه قبل از وقوع انقلاب درسال 1357 باور نداشتند که انقلابی در راه است . آنها به اعتبار ماهیت ارتجاعی و قرون وسطائی خمینی ؛ باورنداشتند که تظاهرات میلیونی و سایر حرکات اعتراضی مردم در آن زمان ( که به رهبری خمینی در شهرهای مختلف ایران صورت می گرفت ) به سرنگونی شاه و انقلابی در ایران منجر شود ( البته خمینی هم اهل انقلاب و سرنگونی نبود و تا چند ماه قبل از انقلاب صحبتی از سرنگوین شاه نمی کرد و فقط بعد از اطمینان از قاطعیت مردم برای سرنگونی بود که گفت ” شاه باید برود ” ) . ؛ اشتباه محاسبه ای که امروز هم با نادیده انگاشتن اراده ملتی ــ که بالاترین و تعیین کننده ترین است ــ که تصمیم به حیات آزاد گرفته است ؛ درنگاههای نا امید روشنفکران و اظهارات بعضی از مخالفین رژیم درخارج ــ از سرنگونی رژیم وآینده ایران ــ دیده می شود .

محمود خادمی

28.11.2010