برای مشاهده نتایج کلید Enter و برای خروج کلید Esc را بفشارید.

مدعیان بهشت.از عبدالعلی بازرگان


ادعاى اين كه فقط هم دينان ما به بهشت مى‌روند و بقيه جهنمى هستند! به گوش همه آشناست؛ از مسيحيانى كه معتقدند شرط ورود به بهشت، فقط باور به نجات بخش بودن حضرت عيسى است و گناه بخشى و فروش زمين‌هاى بهشت تجارت سودآورى براى ارباب كليسا در قرون وسطى بوده است، تا يهوديانى كه خود را قوم برگزيده و سوگلى خدا مى‌دانند، و بالاخره مسلمانانى كه ۷۲ فرقه شدند و هركدام تنها خود را فرقه ناجيه مى‌دانند!

درك موضوع بهشت و جهنم، تابعى است از آينده نگرى انسان و عمق نگاهش به عبرت از گذشته و برنامه ريزى براى آينده. مى‌دانيم كودكان در زمان ِ حال و لحظه حاضر زندگى مى‌كنند و مغز آنان، همچون اندامشان، هنوزبه چنان حافظه و هوشى دست نيافته كه هم گذشته را بخاطر بسپارد و هم به فكر آينده باشد. به همين دليل كودكان حافظه‌اى سطحى دارند و به زودى دعواى والدين را فراموش مى‌كنند و كينه‌اى را به دل نمى‌گيرند. علاوه برآن، همه چيز را زود و زياد و با زورطلب مى‌كنند و وعده فردا گريه‌شان را ساكت نمى‌سازد!

بنى‌آدم نيز دوران طفوليت، نوجوانى و جوانى و بلوغ داشته است. طبيعى است كه در اديان قديمى شرق آسيا كه متعلق به دوران طفوليت انسان هستند (همچنين درغرب عالم و باورهاى ماياها و اينكاها) كمتر به نشانه‌هائى از بهشت و جهنم بر مى‌خوريم. در مورد شريعت‌هاى ابراهيمى نيز اشارات تورات به آخرت و بهشت و جهنم كمتر از انجيل، و اشارات انجيل نيز بسيار كمتر از قرآن است، كه بيش از نيمى از حجم آن مربوط به تاريخ گذشته انسان و سرنوشت آينده او در جهانى ديگر است. بالاخره رشد بشر درطى قرن‌ها فاصله‌اى كه ميان هريك از اين شرايع بوده، زمينه را به تدريج براى فهم و قبول و آماده شدن براى آينده مهيا ساخته است.

اشارات زيرنمونه‌هائى است از هدايت‌هاى قرآنى براى زندگى آينده و نقد نظريات تعصب آميز نژادى، فرقه‌اى و دينى كه با ديدى تنگ نظرانه بهشت را منحصر به هم‌باوران خود تصور مى‌كنند.

۱- نقد ادعاهاى اهل كتاب در انحصار بهشت

بقره ۱۱۱ تا ۱۱۳- وَقَالُوا لَنْ يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ كَانَ هُودًا أَوْ نَصَارَىٰ ۗ تِلْكَ أَمَانِيُّهُمْ ۗ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ . بَلَىٰ مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ . وَقَالَتِ الْيَهُودُ لَيْسَتِ النَّصَارَىٰ عَلَىٰ شَيْءٍ وَقَالَتِ النَّصَارَىٰ لَيْسَتِ الْيَهُودُ عَلَىٰ شَيْءٍ وَهُمْ يَتْلُونَ الْكِتَابَ ۗ كَذَٰلِكَ قَالَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ مِثْلَ قَوْلِهِمْ ۚ فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كَانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ.

(يهوديان و مسيحيان) گفتند هرگز كسى جز يهودى و مسيحى به بهشت داخل نخواهد شد. اين خوش خيالى آنهاست؛ بگو اگر راست مى‌گوئيد دليلتان را بياوريد. آرى هركس جهت زندگى خود را تسليم خدا كرده و نيكوكار باشد، پاداش او نزد پروردگارش محفوظ است و ترس و اندوهى نخواهد داشت. يهوديان گفتند مسيحيان هيچ ارزشى ندارند، مسيحيان نيز گفتند يهوديان هيچ ارزشى ندارند! درحالى كه (هر دو دسته) كتاب(آسمانى) را مى‌خوانند. مردم ناآگاه نيز همين سخن را گفتند و خدا روز قيامت در موارد اختلافشان داورى خواهد كرد.

نساء۱۲۳ تا ۱۲۵- لَيْسَ بِأَمَانِيِّكُمْ وَلَا أَمَانِى أَهْلِ الْكِتَابِ ۗ مَنْ يَعْمَلْ سُوءًا يُجْزَ بِهِ وَلَا يَجِدْ لَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا . وَمَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَىٰ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَٰئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَلَا يُظْلَمُونَ نَقِيرًا . وَمَنْ أَحْسَنُ دِينًا مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ وَاتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا ۗ وَاتَّخَذَ اللَّهُ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلًا

نه به آرزوهاى خوش خيالانه شماست و نه اهل كتاب. هركس كار بدى كند، كيفرش را مى‌بيند و در برابر(قانون) خدا براى خود يار و ياورى نخواهد يافت. هركه نيكوكارى كند، چه مرد چه زن، راهى بهشت خواهد شد و ذره‌اى از زحمتش ناديده گرفته نمى‌شود. چه كسى از آنكه جهت زندگى خويش تسليم خدا كرده، نيكوكار و پيرو آئين ابراهيم بوده باشد، نكوتراست. و خداوند ابراهيم را به دوستى برگزيد.

بقره۹۴ و۹۵- قُلْ إِنْ كَانَتْ لَكُمُ الدَّارُ الْآخِرَةُ عِنْدَ اللَّهِ خَالِصَةً مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ . وَلَنْ يَتَمَنَّوْهُ أَبَدًا بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ ۗ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ.

(به يهوديان) بگو: اگر سراى آخرت نزد خدا ويژه شماست و نه ساير مردم، پس اگر راست مى‌گوئيد، آرزوى مرگ كنيد (تا به بهشت درآئيد)! ولى آنها بخاطر كردارشان هرگز آرزوى مرگ نخواهند كرد و خدا به ستمگران داناست.

بقره۸۰ – وَقَالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلَّا أَيَّامًا مَعْدُودَةً ۚ قُلْ أَتَّخَذْتُمْ عِنْدَ اللَّهِ عَهْدًا فَلَنْ يُخْلِفَ اللَّهُ عَهْدَهُ ۖ أَمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ

يهوديان گفتند: آتش دوزخ جز چند روزى معين به ما نخواهد رسيد؛ بگو: مگر با خدا پيمانى بسته‌ايد كه او چنين تعهدى داشته باشد؟ يا ندانسته چيزى را به خدا نسبت مى‌دهيد؟


هشدار به مسلمانان

بقره ۲۱۴- أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَأْتِكُمْ مَثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُمْ ۖ مَسَّتْهُمُ الْبَأْسَاءُ وَالضَّرَّاءُ وَزُلْزِلُوا حَتَّىٰ يَقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ مَتَىٰ نَصْرُ اللَّهِ ۗ أَلَا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِيبٌ

شما حساب كرديد (همين طورى) داخل بهشت مى‌شويد؟ مگر خبر مشكلات (مؤومنين) پيش از خودتان را دريافت نكرده‌ايد؟ آنها چنان گرفتار سختى و پريشانى شدند كه (حتى) پيامبر و مؤمنين همراهش گفتند: پس يارى خدا كى مى‌رسد؟ آگاه باشيد كه يارى خدا نزديك است


شرايط وصول به بهشت

بر حسب تأكيدات قرآن، براى ورود به بهشت، كارت عضويت دين و آئين ويژه‌اى مطالبه نمى‌گردد؛ فرق نمى‌كند مسلمان، يهودى، مسيحى، صائبى يا پيرو هر آئينى باشد؛ همين كه واجد سه شرط:۱- ايمان به خدا، ۲- باور آخرت، ۳- نيك رفتار باشد، به بهشت در مى‌آيد و نه ترسى خواهد داشت و نه اندوهگين مى‌شود:

بقره۶۲ و مائده ۶۹- إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالنَّصَارَىٰ وَالصَّابِئِينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ

در ده ها آيه قرآن، شرط وصول به بهشت را نه داشتن شناسنامه يك دين، بلكه دو شرط : “ايمان” و “عمل صالح” همچون دو پاى چپ و راست براى رفتن به سوى بهشت شمرده است. علاوه بر آنها، آيات زير نيز گوياى شرط عمل براى سعادت است، به خصوص نخستين آيه كه ده شرط را براى بهشت پيشتازان ذكر كرده است:

آل عمران۱۳۳تا۱۳۶- وَسَارِعُوا إِلَىٰ مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ . الَّذِينَ يُنْفِقُونَ فِى السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ ۗ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ . وَالَّذِينَ إِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَمَنْ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ وَلَمْ يُصِرُّوا عَلَىٰ مَا فَعَلُوا وَهُمْ يَعْلَمُونَ . أُولَٰئِكَ جَزَاؤُهُمْ مَغْفِرَةٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَجَنَّاتٌ تَجْرِى مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا ۚ وَنِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِينَ

بشتابيد به سوى آمرزش پروردگارتان و بهشتى فراهم شده براى پرهيزكاران، كه پهنه آن همچون پهنه آسمانها و زمين است. همانها كه در آسايش و سختى انفاق مى‌كنند، خشم خويش فرو مى‌نشانند، از خطاى مردم در مى‌گذرند، و خدا نيكوكاران را دوست دارد. و آنها كه هرگاه مرتكب كار زشتى شوند، يا بر خويشتن ستمى روا دارند، خداى را به ياد مى‌آورند و براى گناهانشان از خدا آمرزش خواهند، و جز خدا چه كسى گناهان را مى‌آمرزد؟ وآگاهانه بر گناهى كه كرده‌اند ادامه نمى‌دهند. پاداش آنها آمرزش پروردگارشان و باغ‌هائى از بهشت است كه نهرها از دامن آن جارى است و جاودانه درآن به سر مى‌برند. و چه نيكوست اجر عمل كنندگان.

حديد۲۱- سَابِقُوا إِلَىٰ مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا كَعَرْضِ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أُعِدَّتْ لِلَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ ۚ ذَٰلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ ۚ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ

از يكديگر پيشى بگيريد به سوى آمرزش پروردگارتان و بهشتى به پهنه‌اى همچون پهنه آسمان و زمين كه براى مؤمنين به خدا و رسولش مهيا گرديده است. اين فضل خداست كه به هركه از بندگانش شايسته بداند مى‌بخشد و خدا صاحب فضل عظيم است.

در برخى آيات از صفاتى ديگر نام برده است، مثل تقوا، صبر و… نگاه كنيد

مريم ۶۳- تِلْكَ الْجَنَّةُ الَّتِى نُورِثُ مِنْ عِبَادِنَا مَنْ كَانَ تَقِيًّا

اين بهشتى است كه به هريك از بندگانمان كه پرهيزكار باشد ميراث مى‌بخشيم.

انسان۱۲- وَجَزَاهُمْ بِمَا صَبَرُوا جَنَّةً وَحَرِيرًا

و(خدا) به خاطر پايدارى كه كردند بهشت و آزادى پاداششان داد.

فصلت۳۰- إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِى كُنْتُمْ تُوعَدُونَ

آنها كه اعلام (مواضع) كردند كه صاحب اختيار ما خداست، آنگاه (با سر باز زدن از اطاعت غير خدا) استقامت كردند، فرشتگان برآنها فرود مى‌آيند و (مى‌گويند): مترسيد و اندوهگين نباشيد و بشارت باد بر شما بهشت موعودتان.

نازعات۴۰ و۴۱- وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَىٰ . فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِى الْمَأْوَىٰ

و اما هركس از مقام پروردگار خويش بيم داشته و نفس را از هوس بد بازدارد، پس بهشت همان جايگاه اوست.

اصولا بهشتى يا جهنمى شدن فرآيندى تدريجى و طولانى در تمام عمراست كه شخصيت يك فرد را شكل مى‌دهد. قرآن بهشتيان را اصحاب الجنه (۱۴ بار) و جهنميان را اصحاب النار(۲۰ بار)، اصحاب الجحيم (۶ بار) و اصحاب السعير(۳ بار) ناميده است. توجه به معناى اين واژه روشن كننده دليل نائل شدن به چنان سرنوشت نيك و بدى مى‌باشد؛ “اصحاب” جمع صاحب است. كلمه صاحب در ادبيات فارسى معناى مالك مى‌دهد، مثل صاحب خانه. گفتگوى با ديگران را نيز “صحبت” مى‌گويند، هرچند از نظر لغوى چنين كاربردى بدون اشكال است، اما در زبان عربى اين معانى معمول نيست. عرب‌ها بيشتر به دوست و رفيق كه همراهى و همنشينى دائمى با كسى دارد “صاحب” مى‌گويند. مثل ياران رسول خدا، “صحابه رسول” يا “اصحاب الرسول” كه هميشه با او بودند. يا اصحاب موسى.

در قرآن كلمه “اصحاب” گاهى معناى ملازمت مكانى مى‌دهد، مثل: اصحاب المدين (هم شهريان)، اصحاب الحجر (ساكنين منطقه كوهستانى)، اصحاب الايكه (ساكنين بيشه يا جنگل)، اصحاب القريه (ساكنين قريه)، اصحاب كهف (غارنشينان)، اصحاب القبور (در گور خفتگان).

گاهى ملازمت و ارتباطشان با يك واقعه و موضوع تاريخى آنها را معروف و مشخص مى‌كند، مثل: اصحاب الفيل (سپاه ابرهه كه پشت پيل حركت مى‌كردند)، اصحاب السفينه (كشتى نشينان همراه نوح)، اصحاب الاخدود (درگودال كشته شدگان).

در مواردى ملازمت و اهليت با مقام و موقعيتى بد يا خوب، معرف گروهى مى‌شود، مثل: اصحاب اعراف (انسان‌هاى بلند مرتبه و بالا مقام)، اصحاب الميمنه = اصحاب اليمين (انسان‌هاى خجسته و راست كردار)، اصحاب المشئمه = اصحاب الشمال (ياران شومى و شر)، اصحاب الصراط السوى ( ياران راه راست).

به همين ترتيب اصحاب النار (ياران آتش) يا اصحاب الجنه (ياران بهشت)، نوعى سنخيت و هم جنس بودن شخصيتى و ملازمت وجودى را مى‌رساند. آدميان در مدت عمرخود، همچون مجسمه ساز، سرنوشت خود را متناسب با محيط بهشت يا جهنم مى‌سازند!

عذاب، همان عوارض و آثار گناه است كه اگر انسان بتواند با توبه و تسليم و تبعيت از حق خود را از آن دور بدارد، به رستگارى نهائى و بهشت موعود نائل شده است:

آل‌عمران۱۸۵- كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ ۗ وَإِنَّمَا تُوَفَّوْنَ أُجُورَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ۖ فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَأُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فَازَ ۗ وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ

هركسى طعم مرگ را مى‌چشد؛ و مسلماً روز رستاخيز پاداشتان به تمامى داده مى‌شود؛ و هر كه از آتش دوزخ بركنار مانده و به بهشت درآورده شود، براستى كامياب شده است و زندگى دنيا جز برخوردارى فريبا نيست.

كلمه “زحزح” درآ يه فوق، “كنار شدن و كناره گرفتن” را مى‌رساند كه نوعى احتراز از اعمال جهنمى در مدت عمر است. در جهت مخالف، ارتكاب دائمى زشتى‌ها و “تراكم” گناه تا جائى است كه همچون سرطان بر همه وجود آدمى احاطه كند:

بقره۸۱ – بَلَىٰ مَنْ كَسَبَ سَيِّئَةً وَأَحَاطَتْ بِهِ خَطِيئَتُهُ فَأُولَٰئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ ۖ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ.

آرى هركس مرتكب بدى شود و آثار خطاها سراسر وجودش را بگيرد، آنها جاودانه دوزخى‌اند.

انفال۳۷- لِيَمِيزَ اللَّهُ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَيَجْعَلَ الْخَبِيثَ بَعْضَهُ عَلَىٰ بَعْضٍ فَيَرْكُمَهُ جَمِيعًا فَيَجْعَلَهُ فِى جَهَنَّمَ ۚ أُولَٰئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ

(حوادث جريان مى‌يابد) تا خدا پليد را از پاك متمايز سازد و پليدها را به يكديگر ملحق و جملگى را مجتمع كند و به دوزخ در آورد، آنان زيانكارند.

عنكبوت۵۴- يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذَابِ وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكَافِرِينَ

(اى پيامبر) از تو منكرانه طلب عذاب مى‌كنند، در حالى كه جهنم بر كافران احاطه دارد (بيرونى نيست)!

به تعبير قرآن بهشت، نه جايزه‌اى از بيرون، ميراثى از درون انسان است كه به او برمى‌گردد. بهشت را سازندگان آن در طول تاريخ، به نسبتى كه در ساختمان آن مشاركت داشته‌اند، صاحب مى‌شوند. اين حقيقتى است كه در آيات متعدى (۱)، از جمله آيه زير به آن تصريح شده است:

اعراف۴۳- …. وَنُودُوا أَنْ تِلْكُمُ الْجَنَّةُ أُورِثْتُمُوهَا بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ

… به آنها ندا داده مى‌شود كه اين همان بهشتى است كه بخاطر اعمال مستمرتان ميراث داده مى شويد.

بهشتى شدن، نوعى اندازه و تناسب پيداكردن با آن مقام و موقعيت است. اين حقيقت را قرآن در قالب مثالى قابل فهم براى همگان مجسم كرده است؛ مثال نخ و سوزن! اگرشتر (كه در چشم اعراب بزرگ مى‌آمده) يا طناب كشتى از سوراخ سوزن عبور كند، تكذيب كنندگان آيات و خود بزرگ شماران هم مى‌توانند وارد بهشت گردند:

اعراف۴۰- إِنَّ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَاسْتَكْبَرُوا عَنْهَا لَا تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوَابُ السَّمَاءِ وَلَا يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ حَتَّىٰ يَلِجَ الْجَمَلُ فِى سَمِّ الْخِيَاطِ ۚ وَكَذَٰلِكَ نَجْزِى الْمُجْرِمِينَ

آنهائى كه نشانه‌هاى ما را دروغ شمردند و از قبول آن تكبر ورزيدند، درهاى آسمان به روى آنها گشوده نمى‌گردد و به بهشت در نمى‌آيند، مگر آنكه شتر (يا طناب كشتى) از سوراخ سوزن بگذرد! بزهكاران را اين گونه كيفر مى‌دهيم.


________________________________________

۱- از جمله اعراف ۴۳ و ۱۲۸، مريم ۶۳، انبياء ۱۰۵، مؤمنون ۱۰ و ۱۱، شعراء ۸۵، زمر ۷۴، زخرف ۷۲

`>`