برای مشاهده نتایج کلید Enter و برای خروج کلید Esc را بفشارید.

شهادت ستار بهشتی وبلاگ نویس معترض و آزاده

بسم الله الرحمن الرحیم

وَإِذَا تَوَلَّى سَعَى فِي الأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيِهَا وَيُهْلِكَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ وَاللّهُ لاَ يُحِبُّ الفَسَادو چون برگردد [يا رياستى يابد] كوشش مى‏كند كه در زمين فساد نمايد و كشت و نسل را نابود سازد و خداوند تباهكارى را دوست ندارد .

رژیم کودتاچی ضد جمهوری و ضد اسلامی ولایت مطلقه آخوندیسم یکی از مصادیق آیه فوق الذکر قرآن است. خمینی با کودتا در خرداد 1360 تمامی دست آوردهای انقلاب مردم را در انحصار روحانیتی قرار داد که به شهادت دکتر ابراهیم یزدی در کتاب سه جمهوری ، تا مقاطع پایانی حکومت پهلوی از ساواک حقوق دریافت میکردند. خمینی و رژیمش با اتکاء به ثروت نفت و به خدمت گیری عناصر اطلاعاتی رژیم سابق ، نسل انقلاب را از دم تیغ عبور داد تا نسل بعدی به اعتارض و شورش و قیام بر نخیزد. اما توانائی های این نسل را در مقاومت نادیده گرفته بود، بطوریکه در هر خیزشی خود و مافیای در خدمت او جام زهری را سر می کشیدند. جام زهر خمینی در جنگ طلبی اش یکی از این مصادیق است . و اینک نسل دوم با اتکاء به این تجربه خونین اما سرشار از آموزه های مقاومت در سازماندهی و مبارزه ، تجربه ناتمام نسل انقلاب در استقرار حاکمیت ملی بر مبنای جمهوریت را به اتمام خواهد رساند. خیزش پیاپی نسل دوم حکایت از این همت والا دارد. ستار بهشتی وبلاگ نویس در وفاداری و ادامه همین خط مقاومت است که توسط دزخیمان ولایت به شهادت میرسد. امروز خون ستار و دیروز ندا و عزت ابراهیم نژاد و نسلی از این وفاداران به اصل آزادی و جمهوریت که مبنای حاکمیت ملی است، همگی حکایت از آن دارد که دیکتاتور نفت فروش و خشونت پیشه و تولید کننده تروریسم دولتی ، به خط پایان خودش نزدیک میشود. روی آوردن مافیای ولایت مطلقه آخوندیسم به خشونت تمام عیار آنهم در مرحله ای که با ریاست جمهوری احمدی نژاد ، حاکمیت کاملا نظامی شده است، اعلام این حقیقت تکرار شده در تاریخ سیاسی هر ملتی است که دیکتاتور ها در سراشیبی سقوط خوانخوارتر میشوند. .تجربه حاصل از این خون ها و رنج ها همه آزادیخواهان را به این حقیقت فرا میخواند که با اتکاء به ارزشهای والا در مقاومت حداکثر ، کاسه گدائی بدست نگرفته و در صف گدایان و مداحان دستگاه ولایت تحت نام سبز و جامعه مدنی و مخالفان خشونت و یا مخالفان جنگ و غیره مدیحه سرائی نکنید. رژیمی که همه ثروت این کشور را در اختیار دستگاه سرکوب قرار داده، وقعی به این ناله ها و تمنا ها نخواهد گذاشت. رژیمی در عنفوان حکومت همین به اصطلاح اصلاح گران مدعی” جامعه مدنی”، اجازه یک مجلس ترحیم به “ملی/ مذهبی ها ” طرفدار خاتمی هم نداد. امروز هر کس و یا جریانی که سلاخی کردن ستارها هم را محکوم میکند ، باید دست از تکدی در بارگاه ولایت مطلقه نیز بردارد. به قول بزرگان آزادی را نمیشود گدائی کرد و باید آن را با تمام قدرت از زندان استبداد رها کرد. به قول معلم شهید دکتر علی شریعتی آزادی آن نعمتی است که عزت و شرف و رشد هر ملتی مدیون آن است . ای آزادی، مرغک پرشکسته زیبای من، کاش می توانستم تو را از چنگ پاسداران وحشت، سازندگان شب و تاریکی و سرما، سازندگان دیوارها و مرزها و زندانها و قلعه ها رهایت کنم، کاش قفست را می شکستم و در هوای پاک بی ابر بی غبار بامدادی پروازت می دادم، اما…دستهای مرا نیز شکسته اند، زبانم را بریده اند، پاهایم را در غل و زنجیر کرده اند و چشمانم را نیز بسته اند..آخوندیسم همانطور که با روضه خوانی و ترویج آن در بین مردم و تبدیل کردن آن به یک سنت و عبادت مذهبی، نهضت رهائی بخش و آزادی بخش حسینی را از محتوای آن خالی کرده، با سرکوب و سانسور واژه هائی چون جامعه مدنی و اصلاح طلبی و نفی خشونت را نیز به ابتذال کشانده است. زمانیکه رفسن جانی اصلاح طلب میشود و خاتمی مدیر جامعه مدنی، و ملی/ مذهبی نیز با تابلو سردارانی چون مصدق و شریعتی ها و بازرگان و فروهرها ، طرفدار او میگردند، باید تمامی این واژه ها و شخصیتها را از این سانسور و تحریف و قربانی شدن در آستان ولایت نجات داد ، و آنها را باردیگر با چشمانی شسته و اراده ای معطوف به آزادی به تعریف و تبیین گذاشت. چگونه میتوان باور کرد و یا این حقیقت تلخ را نادیده گرفت که در تهران 17 میلیونی همه خیزشها و حرکتهای اعتراضی در مقابل چشمان گشوده 17 میلیون به شدت سرکوب و از صحنه حذف میشود؟ شاید شاعرانی که در گذشته این ابیات را سروده اندَ، از سرنوشت امروز ما هم اطلاع داشتند و با این آگاهی گفته اند… اظهار عجز پیش ستمگر ز ابلهی است اشک کباب باعث طغیان آتش است. زمانیکه اصلاح طلب زندانی با حمایت افکار عمومی در خارج قادر به خروج از زندان شده و سپس راهی ینگه دنیا میگردد ، و با حضور انواع تریبونهای خبری ، اعلام میدارد که خطر امروز جامعه ایران جنگ خارجی است و نه استبداد داخلی ، چگونه میتوان از دولتهای خارجی انتظار حمایت از حقوق مردم ایران را داشت؟ این گونه اصلاح طلب جز این است که به زبان اشهد اعلام میدارد که برای ترمیم و تقویت نظام ولائی اعزام شده است؟ نهضت تشیع علوی از مفطع آغازین حیات خود در تمامی موضع گیریها به این حقیقت اعتراف کرده است که مافیای نفت فروش حاکم برایران ، در حوزه تعادل قوا، با به خدمت گرفتن فقیرترین اشخاص جامعه به عنوان بازوی نظامی، و سرکوب خویش، هیچ اصلاحی را و عقب نشینی را نخواهد پذیرفت. رژیمی که با اتکا به پول نفت، حتی سیل کثیری از ایرانیان مقیم خارج را نیز با طرح دو پاسه شدن به خدمت گرفته است ، چگونه تسلیم به رعایت حداقل حقوق شهروندی خواهد شد؟ بنابراین امروز ستار و دیروز هزاران زن و مرد آزاده دیگر را در زندان و بیرون زندان و حتی ترور آنها در کشورهای اروپائی را تنها عامل ماندگاری خود بر قدرت میداند و این شیوه را تا لحظه آخر ادامه خواهد داد. امروز رژیم با کارشناسانی چون امیر احمدی ها و تریتا پارسی ها و فرخ نگهدار و امثالهم حتی تریبونهای خارج از حوزه سلطه خودش را نیز برای تحریف افکارعمومی در داخل و خارج به خدمت گرفته است ، بنابراین چگونه میتوان با این حداقل کاریها و سازشکاریها و لابیگری برای رژیم به نام نامی اپوزیسیون ، مردم و جنبشهای مردمی را تقویت کرد؟ به همین خاطر باید اذعان کرد که کسانی چون ستار و امثالهم آخرین قتلها و اعدامها نخواهند بود. جامعه بین المللی باید برای تسلیم کردن این رژیم جهت انجام یک رفراندوم به حداکثر حمایت از مردم ایران روی آورد. و مردم ایران در داخل و خارج نیز مطمئن باشند که از طریق سازش و کرنش با مافیای های این رژیم نیز روزنه ای از آزادی و عدالت بر آنها گشوده نخواهد شد.

سلام بر شهدای راه آزادی مرگ بر اصل ولایت فقیه

پیش به سوی استقرار دموکراسی توحیدی در ایران زمین

نهضت تشیع علوی — آبان ماه 1391 هجری – قمری برابر با نوامبر 2012 میلادی