برای مشاهده نتایج کلید Enter و برای خروج کلید Esc را بفشارید.

دانشگاه سنگر آزادی است برای استقرار حاکمیت ملی

بسم الله الرحمن الرحیم

در 16 آذز 1332 رژیم کودتاچی پهلوی با به گلوله بستن دانشجویان مبارز و شهادت 3 تن از آنها ماهیت استعماری و استبدادی خود را بار دگر به نمایش گذاشت. از آن روز دانشگاه یکدم از اعتراض و مبارزه نیاسود تا اینکه در قیام عمومی مردم ایران در انقلاب اسلامی 57 رژیم کودتا را از تخت سلطنت به زیر کشیدو از حانب مردم ملقب به سنگر آزادی شد. شعار انقلاب مردم آزادی و استقلال و حکومت عدل علی بود، که در رفراندوم 12 قرودین در قالب جمهوریت و اسلام نظام سیاسی خود را با حکومت اسلام شناس بزرگ مرحوم مهندس بازرگان سازمان داد.اما خمینی و شرکاء با تحمیل هژمونی خود به این انقلاب مردمی ، با سازماندهی نیروی مخصوص سرکوب و سانسور با کمک فردوست و دوستانش، مانع از مدیریت مردمی و آزادیخواهانه دولت موقت شده و این دولت را در مدت کوتاه از سر راه برداشتند. در آن مقطع گلایه ها و شکوائیه های مهندس بازرگان مورد توجه سایر نیروهای انقلابی قرار نگرفت و به خصوص جریانات .م .ل با تکرار و تئوریزه کردن دعویهای آخوندیسم به نام خط ضد امپریالیستی مخالفت با این دولت را در بین اقوام کرد و ترکمن و غیره ابعادی خاص بخشیده بودند. مهندس در ملاقاتی با آمریکائیها در رابطه با خریدهای که حکومت شاه انجام داده بود، از جانب گروههای م.ل. و مافیای ولایت مطلقه مورد اعتراض و مخالفت قرار گرفت. خمینی که تمامی وعده های پاریس را فراموش کرده بود، با استعفای دولت موقت ، آماده تحمیل تمام عیار ولایت خود بر اصول جمهوریت و اسلام شد، و در مقابل پیشنهاد جمهوری دموکراتیک اسلامی ، اتمام حجت کرد که” جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد”.. اما بر بسیاری روشن بود که خمینی و شرکاء طبق رساله های عملیه خود و به خصوص کتاب ولایت فقیه که در سال 1346 آن را نگاشته، اقبالی به اصول دموکراتیک اسلام و به خصوص اصل استراتژیک آن یعنی امرهم  شورا بینهم ندارند.همراه با رژیم کودتا جریانهای وابسته به نظام 28 مردادی پهلوی و چپ  نادم از طرج دیکتاتوری پرولتاریا با طرح و تبلیغ تز جدائی دین از دولت یا سیاست ،خواهان انشقاق در صف متحد مردم و دانشجو شده و خواسته و ناخواسته آب به آسیاب رژیم کودتا میریزند.آخوندیسم به رهبری خمینی برای دستیابی به  اهداف شوم خویش فرزندان باورمند انقلاب را در دو عرصه جنگ خارجی و میادین اعدام از دم تیغ گذاراند تا آسوده خاطر به غارت کشور در پیروی از سالطنت ادامه دهد. اما دانشگاه که از جانب مردم سنگر آزادی لقب یافته بود، در مقابل این کودتا و یورش به خصوص بعد از 30 خرداد 1360 با قبول تمامی ریسکها مقاومت کرد.زمانیکه دانشجویان دانشگاه تبریز رفسن جانی را به جای خود نشاند، خمینی با پیروی از مائو کودتای ضد فرهنگی خود را “انقلاب فرهنگی” نامید، و با بستن دانشگاهها و اعدام و شکنجه دانشجویان مبارز، دشمنی تاریخی و ایدئولوژیک خود را با آرمانها و اهداف انقلاب اسلامی به نمایش گذاشت.بدون شک نسل انقلاب اگر تحت هژمونی معلمینی چون بازرگان قرار میگرفتند بهتر میتوانستند در سازماندهی و مبارزه دموکراتیک از لحاظ نظری و عملی خود را با شرایط متحول جامعه خود انطباق دهند.اما آرمانگرائی این نسل و شعارهای پرطمطراق و جوان پسند، هر دو جریان فدائی و مجاهد، آنها را به شیوهائی فرا میخواند که در عرصه تعادل قوا، آخوندیسم از امکانات بسیار بیشتری برخوردار بود. نسل انقلاب با پذیرش ریسکهای بزرگ در نهایت دیواره های سانسور و اختناق رژیم ضد جمهوری و ضد اسلامی آخوندیسم را به وسیله نسل دوم در 18 تیر 1378دچار ریزش کرد. شهید عزت ابراهیم نژاد به عنوان یکی از این ستم ستیزان، نسل دوم را در مقاومت بر علیه آخوندیسم نمایندگی میکند.نسل دوم با ادامه حرکت در عرصه های مختلف از طریق شکافهای که در حاکمیت ارتجاعی آخوندیسم ایجاد کرد جنبش سبز را با فریاد الله اکبر و یاحسین سازمان داد، و رژیم ولایت مطلقه آخوندیسم با کشتار و شکنجه، ماهیت ضد اسلامی خود را باردگر به نمایش گذاشت.بنا براین جنبش دانشجوئی در این مقطع از تاریخ به آلترناتیوی شایسته برای استقرار حاکمیت ملی تبدیل شده است، و بسیاری در داخل و حارج با توسل به انواع فرافکنی ها در پی آن هستند که این جنبش را سکولار و یا مخالف اهداف استراتژیک انقلاب اسلامی قلمداد کنند. این شگرد ها نیز به مانند طرحهای موذیانه و ارتجاعی آخوندیسم کاری از پیش نمی برد، و جنبش دانشجوئی از پیگیری اهداف آزادیخواهانه خود در دستیابی به یک حاکمیت متخب از سوی مردم لحظه ای غافل نخواهد شد.جنبش سبز در تاکتیکهای مبارزاتی خود این هوشیاری را بارها به نمایش گذاشته است.اشخاص و جریانهائیکه با نفی جمهوریت و اسلام در قاموس رژیم ولایت مطلقه آخوندیسم مدعی حمایت و یا همراهی با این جنبش هستند، همانند مافیای آخوندیسم در سازماندهی مردم محلی از اعراب ندارند. این اشخاص و جریانها با ملقب کردن این دیکتاتور به جمهوریت و اسلام در واقع همراهی خود با این مافیا را بیشتر به نمایش میگذارند تا مخالفت و یا مبارزه با آن را.چونکه هزاران مسلمان موحدی که در مبارزه با این رژیم الله اکبر گویان روانه جوخه های اعدام شده اند، و یا همچنان در مقاومت بر علیه آن در صف مقدم هر اقدام در مخالفت با این مافیای قرون وسطی هستند، شاهد های زنده این اراده ملی میباشند. اراده تبلور فرهنگی و ارزشی باور استراتژیک اکثریت تعیین کننده یک ملت است که در شناسنامه ملت ایران جز اسلام چیز دیگر نمیباشد. نهضت تشیع علوی با احترام و باور به این اراده و دینامیسم انقلابی و آزادیخواهانه آن ، ملت ایران را به یک رویاروئی سیاسی با این حاکمیت غاصب فرا میخواند، و در سرفصلهای مختلف با یادآوری این مسئولیت از تمامی ملتها و دولتهای معتقد به اعلامیه جهانی حقوق بشر تقاضا کرده است که در همراهی با این ملت صاحب تاریخ و فرهنگ هم آوا شوند.

برای تماس باما و ارسال نظرات پیشنهادی و یا انتقادی .info@nehzatalavi.comو آدرس سایت ما www.nehzatalavi.com

سلام بر شهدای راه آزادی سلام بر دانشجویان آزاده

پیش به سوی استقرار دموکراسی توحیدی نابود باد رژیم ضد جمهوری و ضد اسلامی آخوندیسم

نهضت تشیع علوی آذرماه 1388 برابر با دسامبر 2009