برای مشاهده نتایج کلید Enter و برای خروج کلید Esc را بفشارید.

” نه ” به انتخابات نمایشی رژیم ؛ آزمونی فرا روی اصلاح طلبان

 

فضیلت دموکراسی در این است که مردم هر وقت اراده کنند بتوانند از طریق ساز و کار تعریف شده ؛ حاکم را عزل کنند . « کارل پوپر فیلسوف اتریشی ــ انگلیسی »

اگر چه تا تغییر قانون اساسی و ایجاد ساختاری نو مبتنی بر دمکراسی هر نوع انتخاباتی ولو آزاد ( امر محال ) در چهارچوب این رژیم و با همین ساختار سیاسی راه به جائی نمی برد و محصول این انتخابات ( هر کسی که می خواهد باشد ) از اختیار و اقتدار لازم برای پاسخگوئی به مطالبات آزادیخواهانه مردم و تأمین حقوق بشر محروم خواهد بود ــ یعنی بر فرض محال که رژیم پیش شرط های برگزاری یک انتخابات آزاد را هم بپذیرد از رئیس جمهور و یا نمایندگانی که محصول این انتخابات خواهند بود ؛ با وجود ساز و کار ولایت فقیه نباید انتظار کاری شگرف و تغییر جدّی را داشت ــ و اگر چه استبداد دینی حاکم بر کشور مانند هر نظام ایدئولوژیک یک نظام توتالیتر است و در چنین نظام هائی نه ظرفیتی برای اصلاح وجود دارد و نه امکان تن سپاری حاکمان این نوع نظام ها به انتخابات آزاد و قبول رأی و نظر مردم وجود دارد و اگرچه می توان از کودتای انتخاباتی 22 خرداد 88 و حوادث متعاقب آن به عنوان سر فصل پایان هر نوع انتخاباتی در استبداد دینی حاکم در ایران نام برد . ولی اصرار ابهام بر انگیز اصلاح طلبان حکومتی به شرکت در انتخابات جای بحث دارد .

سئوال این است ؛ در حالیکه اصلاح طلبان حکومتی می دانند هر گونه سازش ؛ نزدیکی و یا شرکت در انتخابات با رژیمی جنایت کاری که دستانش تا مرفق به خون بهترین زنان و مردان ایران آلوده است ؛ جز خفت و خواری و نفرت و نفرین نصیب گردانندگان این جریان نخواهد کرد . چرا باز هم اصلاح طلبان و از جمله لیدر و رهبر آنان آقای محمد خاتمی ــ رئیس جمهور دوران اصلاحات ــ اصرار دارند در انتخابات شرکت کنند ؟

محمد خاتمی اولین بار در 7 دی ماه 1389 آمادگی اصلاح طلبان برای شرکت در انتخابات مجلس رژیم را اعلام کرد . وی گفت : اصلاح طلبان برای شرکت در انتخابات مجلس آینده خواستار پای بندی همگان به قانون اساسی ؛ آزادی زندانیان سیاسی و فراهم شدن زمینه برگزاری انتخابات سالم و آزاد هستند . در هفته های گذشته یکبار دیگر نیز ؛ خاتمی آمادگی اصلاح طلبان برای حضور در انتخابات مجلس را اعلام کرد . چرا علیرغم بی محلی و تحقیر سر دمداران رژیم و افراد باند ولی فقیه اصلاح طلبان دست بردار نیستند ؟

الف ــ علل اشتیاق اصلاح طلبان برای شرکت در انتخابات :

1 ــ اصلاح طلبی در جریان انتخابات ریاست جمهوری در 2 خرداد 1376 رسماً شکل گرفت و نمایش بیرونی یافت ؛ افراد این جریان کسانی بودند که عمدتاً از همان ابتدای تأسیس جمهوری اسلامی در همه برنامه ها و فجایعی که ــ تا سر فصل انتخابات ریاست جمهوری سال 88 که بوسیله ولی فقیه بطور کامل از دایره قدرت به بیرون پرتاب شدند ــ در کشور اتفاق افتاده با سر دمداران کنونی سهیم و دخیل بوده اند ؛ بعلاوه قرابت ها و پیوندهای اعتقادی متعددی با کلیت نظام دینی حاکم داشته اند که هنوز به آن پای بند مانده اند . اصلاح طلبان هم مانند اصول گرایان حاکم به جدائی دین از قدرت سیاسی اعتقادی ندارند و به یک نظام سیاسی مبتنی بر دین سخت معتقد هستند ؛ به ولایت فقیه اعتقاد دارند و به قانون اساسی همین نظام معتقدند و به آن پای بند هستند .

این آن دلیلی است که باعث شده تا به حال رهبر اصلاح طلبان آقای خاتمی و دار و دسته اش نه تنها خط قرمز های نظام جمهوری اسلامی را نقض نکنند بلکه بر عکس ؛ بدون پرده پوشی و با صراحت اعلام کنند که به بازی در زمین ولایت فقیه و به رعایت چهارچوب های نظام دینی متعهد هستند . در این صورت باید بپذیریم که میدان ما نورهای سیاسی اصلاح طلبان همین محدوده نظام دینی است و حضور در انتخابات این نظام هم از خط قرمز هائی است که اصلاح طلبان خود را موظف به رعایت آن می دانند . بنابراین بهیچوجه نباید بیش از این از اصلاح طلبان انتظار داشت و تضاد مردم و استبداد دینی را به دعوای دو باند اصلاح طلب و اصولگرا تقلیل داد . اصلاح طلبان هنوز هم در سودای کسب قدرتی هستند که در گذشته به خودشان تعلق داشته است .

2ــ درک غلط از اصلاح طلبی:

اصلاح طلبی مورد نظر اصلاح طلبانِ اسلامی تا زمانی موضوعیت دارد که نظام دینی پا بر جا باشد ؛ در صورت حذف و یا سرنگونی این رژیم ؛ اصلاح طلبی نوع آقای خاتمی دیگر از موضوعیت می افتد . بنابراین هر اصلاح طلبی ( به خاطر آنکه اصلاح طلب است ) باید در حفظ و پایداری این نظام ــ که چهار ستون آن را موریانه های مردم و انقلاب ویران کرده است ــ بکوشد تا بعداً چهار ستون ویران شده نظام که تعمیرش هدف اصلاح طلبان است بوسیله آنان تعمیر شود . بنابراین در این مسیر شرکت در انتخابات یک اجبار است که به اعتقاد آقایان راه اصلاح سازی این نظام را هموار می کند . و گر نه اظهر من الشمس است و همه می دانند که این استبداد دینی به دلیل نا سازگاری و تضادهای ماهوی ایدئولوژیک ( اعتقاد به اصل ولایت فقیه ) با مقتضیات زندگی مدرن و امروزی و نا کار آمدی سیاسی و …. اصلاح پذیر نیست ؛ انتخابات هم در این رژیم همچنان که در این 32 ساله به عیان دیده ایم یک نمایش دروغین برای نشان دادن مشروعیت و مقبولیت رژیم در انظار بین المللی است و تنها راه اصلاح این رژیم و بر گذاری انتخابات واقعی و آزاد در سرنگونی آن است .

3 ــ فرصت طلبی اصلاح طلبان :

اختلافات موجود میان اصول گرایان ( باند ولی فقیه و باند احمدی نژاد ) اصلاح طلبان را وسوسه کرده است که یک بار دیگر بخت خود را با نزدیک شدن به ولی فقیه آزمایش کنند و با حضور مجدد در انتخابات ؛ پرتاب به سکوهای قدرت را تدارک ببینند . به همین دلیل با زیرکی با معرفی احمدی نژاد به عنوان مسبب اصلی همه جنایات و سرکوب گری های بعد از انتخابات و ریشه همه نابسامانی های گریبانگیر کشور ؛ سعی می کنند رضایت ولی فقیه را جلب و امکان سازشی را فراهم کنند تا با شرکت در انتخابات کرسی های احتمالی باند احمدی نژاد در آینده را تصاحب کنند . و این بی پرنسیبی و دور بودن اصلاح طلبان از اخلاق سیاسی را نشان می دهد زیرا که ؛ همه خوب می دانند که ادامه و تداوم ولایت فقیه مستبد و جنایتکار در نبود احمدی نژاد بسیار محتمل تر از بر قراری دیکتاتوری احمدی نژاد بدون حضور ولی فقیه است

از طرف دیگر در حالی که احمدی نژاد ؛ در واقع کشف ولی فقیه برای حذف و سرکوب اصلاح طلبان و یکدست سازی حاکمیت بوده است . اصلاح طلبان معتقدند که تا پیش از احمدی نژاد ” چرخش قدرت ” در میان جناح های نظام ــ ولو با دخالت ها و کار شکنی های خامنه ای جریان داشته ــ بگونه ای بوده که آنان همیشه بخشی از قدرت را در اختیار داشته اند . احمدی نژاد این وضعیت مطلوب و قابل قبول را بهم زده است . بنابراین فکر می کنند حالا که دعوا بین باندها ی اصولگرا بالا گرفته و احتمالاً یکی از طرفین دعوا ــ که ولی فقیه است ــ به کمک آنان نیازمند خواهد بود ( به خصوص روحانیت سنتی طرفدار ولی فقیه از جریان انحرافی که قصد حذف آنان را دارد حسابی ترسیده اند ) آنان می توانند با حمایت کردن از ولی فقیه از شر احمدی نژاد راحت شوند ضمن آنکه در چنین شرایطی با تحمیل شروط خود وارد نمایش انتخاباتی شده اند .

4 ــ گرفتن بهانه سرکوب از دست رژیم :

در صورتی که رژیم شروط خاتمی و اصلاح طلبان حکومتی را برای انتخابات نپذیرد و اصلاح طلبان مجبور شوند در انتخابات شرکت نکنند . بهانه سرکوب ــ عدم شرکت در انتخابات ــ را پیشاپیش از دست رژیم و سرکوب گرانش گرفته اند و رژیم دیگر نمی تواند به بهانه تحریم انتخابات آنان را مورد حمله قرار دهد . چرا که آنها خواسته بودند که در انتخابات شرکت کنند ؛ باند ولی فقیه اجازه نداد .

روشن است که اصلاح طلبان با حضور در چنین انتخاباتی ؛ اعتبار نسبی که در جریان اعتراضات دو ساله اخیر کسب کرده اند را به حراج می گذارند و با بازی در زمین حیوانی چون ولی فقیه خودکشی سیاسی خود را رقم می زنند چرا که به قول آقای تاج زاده جنبش و اعتراضات دو ساله اخیر راه وسط را از بین برده است یا انتخابات آزاد با همه مؤلفه های آن یا نباید در انتخابات شرکت کرد .

تاج زاده : جنبش سبز راه وسط را از بین برده ؛ یا انتخابات باید آزاد باشد با همه مؤلفه ها یا نباید در آن شرکت کنیم و اجازه دهیم خودشان آن را برگزار کنند تا اختلافات شان نیز تشدید شود . ما باید با عدم شرکت خودمان در انتخابات غیر آزاد باید مشروعیت آن را زیر سئوال ببریم و آن را از رسمیت بیاندازیم .

ب ــ پیامد های زیانبار شرکت در انتخابات :

1 ــ تضعیف و تقلیل مطالبات جنبش اجتماعی ( معروف به جنبش سبز ) ــ در حالی که جنبش مردم ایران با کشاندن نهاد ولایت فقیه به میانه میدان و با شعارهای خود علیه وی و لگد کوب کردن تصاویر او هیبت و اقتدار او را در هم شکسته و عدم مشروعیت وی را اعلام کرده است و با شعار ” خامنه ای قاتل است ولایت اش باطل است ” نهاد مشروعیت زای نظام دینی را از مشروعیت اجتماعی تهی نموده است و تمامی جنایات و خونریزی های اخیر را به نام خامنه ای به ثبت داده است . اصلاح طلبان با دریوزگی از ولی فقیه پو شالی رژیم و شرکت در انتخابات با پشت کردن به رنج و شکنج مردم در زنجیر و با نادیده گرفتن خون های به نا حق ریخته شده جوانان کشور ضرورت های مرحله پیشروی مبارزه مردم ( عبور از انتخابات ؛ نفی ولایت فقیه و سرنگونی تمام عیار استبداد دینی ) را به هیچ انگاشته و با اعلام آمادگی برای شرکت در نمایش مسخره انتخابات به کمک ولی فقیه جنایتکار رژیم شتافته تا شاید با ایجاد اختلاف و دو دستگی در صفوف مبارزه مردم و منحرف کردن مسیر مبارزه که همانا نفی ولی فقیه و تمامیت حکومت دینی است ؛ چند صباحی دیگر بر عمر ننگین این رژیم بیافزایند . این تصمیم اصلاح طلبان یک اقدام غلط در سنجش و تشخیص اولویت های مبارزه نیست بلکه اقدامی حساب شده برای سهیم شدن در قدرت و برای حفاظت از کیان اسلام عزیز !!! است که آن را در تداوم و استمرار نظام دینی متجلی می بینند .

2 ــ ایجاد مشروعیت برای رژیم ــ کشاندن مردم به پای صندوق های رأی ؛ برای شرکت در انتخاباتی که هیچیک از معیارهای دمکراتیک را ندارد و با ساز و کار های یک انتخابات آزاد منطبق نیست جر مشروعیت خریدن برای رژیمی که در اثر مبارزات مردم ــ و فداکاری های بی نظیر زنان و مردان ایران ــ کاملاً سلب مشروعیت شده ؛ هیچ فایده ای نصیب مردم نمی کند . در شرایطی که بحران های فراگیر رمق رژیم را به انتها رسانده و فریاد و فغان نزدیکترین وا بستگان رژیم از وضعیت لرزان و نزار رژیم به آسمان بلند کرده است .

مرتضی نبوی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام با اشاره به تشتت آرا و تفرقه بین اصول گرایان می گوید : ” ما بریده ایم ” ……. چهره های معدودی الان در صحنه هستند و از مواضع مقام رهبری دفاع می کنند .

آخوند حجتی کرمانی : درد اصلی ما تنازع و تخاصم بوده است . ما پیوسته تنازع کرده ایم ؛ اکنون فشل شده ایم و هیبت و باد و جبروت ما از بین رفته است .

در چنین وضعیتی بحرانی برای رژیم و در حالیکه یکی از عواملی که در یک مبارزه مدنی باعث تضعیف و تشدید بحرانهای حاکمیت می شود بر هم زدن بساط نمایش انتخاباتی است . اصلاح طلبان با هر هدف خیری هم که در انتخابات شرکت کنند نتیجه کار جز مشروعیت بخشیدن به رژیم نا مشروع و فاسد آخوندی و رونق بخشیدن به دکان انتخابات وی نمی باشد .

3 ــ شرکت در انتخابات یعنی تقویت ولی فقیه ــ اگر چه هر دو یاند اصول گرای حاکم ــ باند ولی فقیه و باند احمدی نژاد ــ در دشمنی با مردم ؛ دمکراسی و حقوق بشر متفق القول و هم کاسه اند . ولی شرکت در انتخابات یعنی همراهی و تقویت ولی فقیه ( متولی اصلی نظام ) علیه باند مقابل ــ احمدی نژاد ــ و مرزهای تمایز جنبش دمکراسی خواهی و دایره مطالبات آن را مخدوش می نماید بعلاوه اینکه ؛ در دعوا ی دو باند خامنه ای و احمدی نژاد ؛ در مجموع تضعیف باند خامنه ای ــ ولی فقیه ــ برای جنبش مردم ارزش استراتژیک بیشتری دارد ؛ زیرا که :

یکم ــ نهاد ولایت فقیه یک نهاد دائمی و ثابت است در حالیکه نهاد ریاست جمهوری یک نهاد موقت و 4 ساله می باشد .

دوم ــ نیروهای سرکوب گر و جنایت پیشه نظامی و امنیتی رژیم حول نهاد ولایت فقیه برای سرکوب اعتراضات مردم سازماندهی می شوند .

سوم ــ امکان استمرار و تداوم حاکمیت ولی فقیه ــ که محور و لنگر نظام دینی هم هست ــ بدون احمدی نژاد بسیار محتمل تر از ادامه دیکتاتوری احمدی نژاد بدون حضور خامنه ای است .

بنابراین بر خلاف تصمیم اصلاح طلبان که در عمل به یاری باند ولی فقیه منجر می شود تنها با تمرکز حملات به ولی فقیه است که استبداد دینی در هم فرو می ریزد و دمکراسی با یک دولت غیر دینی را در چشم انداز قرار می گیرد .

ج ــ نتیجه :

یکم ــ تا سرنگونی این رژیم ضد بشری ؛ شرکت در انتخابات این رژیم ــ با توجه به سابقه 32 سال تقلبات گسترده در جریان برگزاری ؛ شمارش آراء و اعلام نتایج ــ تنها زمانی مشروع و موجه است که منجر به تضعیف دیکتاتوری دینی در کشور شود . در این صورت باید ؛ اولا” انتخابات با نظارت سازمانهای بین المللی بر گزار شود و ثاّنیاً امکان حضور برابر همه گروههای سیاسی مخالف و همه اقلیت های ملی و مذهبی فراهم شده باشد .

دوم ــ تحریم و بایکوت انتخابات رژیم البته به معنای انفعال و بی عملی مخالفین رژیم در مقابل این نمایش رژیم نیست بلکه بعکس باید از فضای نسبتاً آزاد سیاسی که رژیم اجبارا” در دوران انتخابات ایجاد خواهد کرد حداکثر استفاده را نموده و بساط خیمه شب بازی انتخابات رژیم را بر سر ولی فقیه و کلیت رژیم ؛ به نفع مردم آوار نمود . همچنین در این شرایط باید از تناقضات و کشمکش های فزاینده باندهای درونی رژیم برای گسترش مبارزه و تحرک بخشی به جنبش اعتراضی مردم ( جنبش سبز ) حداکثر استفاده را برد .

به تحولات جهان عرب نگاه کنید ؛ گوئی جهان با وضعیتی مواجه است که دیگر دیکتاتور ها تحمل ها نمی شوند و باید بروند ؛ مهمتر اینکه نسل جوان امروزی که پیشرفت و آزادی میخواهد به یقین رسیده است که اینهمه در گرو سرنگونی دیکتاتور ها و برگزاری انتخابات کاملاً آزاد است. مسعود خادمی