آخوند دکتر حسن روحانی آخرین تیر ترکش دیکتاتوری ولایت مطلقه آخوندیسم

آخوند دکتر روحانی آخرین تیر ترکش نظام دیکتاتوری ولایت مطلقه است. روحانی با توجه به وعده ها که در مناظره های انتخاباتی داده در بخشی از مردم امید به دگرگون سازی نظام ولایت را ایجاد کرده است. بدون شک رأی دهندگان به او که از فجایع دولت نظامی پاسدار احمدی نؤاد به ستوه آمدند، با اصرار از او خواهند خواست که معضلاتی را حداقل در بخش اقتصاد و غیره پاسخگو باشد.

بسم الله الرحمن الرحیم

فَذَرْنِي وَمَن يُكَذِّبُ بِهَذَا الْحَدِيثِ سَنَسْتَدْرِجُهُم مِّنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُونَ .پس مرا با كسى كه اين گفتار را تكذيب مى‏كند واگذار به تدريج آنان را به گونه‏اى كه در نيابند [گريبان] خواهيم گرفت (۴۴). قرآن کریم سوره قلم .

هموطنان ، آزاده و جویای حاکمیت دموکراسی ، رژیم ضد جمهوری و ضد اسلامی ولایت مطلقه آخوندیسم ، در انتصابات اخیر خود با جراحی های پیاپی ، سرانجام آخوند حسن روحانی را، روانه میدان کرد. این آخوند که مفتخر است از کلاسکو انگلیس دارای دکترای علوم سیاسی است، از مهره های کار آزموده ولایت می باشد.

با توجه به تضادها و تناقضهای ماهوی رژیم ارتجاعی ولایت مطلقه آخوندیسم، و بن بستهای پیاپی در پیش بردن سیاستهای داخلی و خارجکی ی اش، انتصاب روحانی به مقام ریاست جمهوری گویای مسائل چندی است.

از جمله این انتصاب به زبان اشهد از بیان ولایت مطلقه ، به مردم ایران و جهان اعلام می کند که ما به آخر خط رسیده ایم . و بعد از این نمایش دیگر جعبه سحر فرعونی مان خالی است. دست خالی رژیم و فروپاشی درونی آن، به نقطه ای رسیده است که مافیای های آن به روی همدیگر تیغ می کشند.

اما مسئله استراتژیکی که همه این باندهای فروپاشیده را در مقاطع حساس به هم وصل می کند، همانا ترس از قیام مردم به جان آمده است. مردمی که بهترین فرزندان خود را در مصاف با این رژیم از دست داده، و صد ها آثار داغ و درفش و شلاق بر تن و جانشان است.

این مردم به جان آمده در جنگ و گریزهای ساختگی و فرمایشی مافیای ولایت مطلقه آخوندیسم، به یکباره چرت استعمار و ارتجاع را پاره می کنند. و همه محاسبات رژیم را به هم میریزند.

جنبش دانشجوئی و جنبشهای کارگری و معلمان در مقاطعی از خواستهای حداقل صنفی فراتر رفته، و تمامیت استبداد را نشانه میگیرند. همین خروش های ناگهانی و قیامهای غیر قابل پیش بینی است که رژیم و حامیان بین آلمللی اش را دچار سرگیجه می کند.

با توجه به ماهیت ضد مردمی این مافیا که بیشترین تخریب را در هویت فرهنگی و ایدئولوژیک مردم به وجود آورده، هیچکدام از باندهای آن از کمترین اعتماد و اعتبار برخوردار نیست. مردم تشنه آزادی و عدالت و حکومت عدل علی یا همان دموکراسی توحیدی، با این تجربه سنگین و خونین از همه باندهای آن عبور کرده اند.

آنها در طرح خواستها و اهداف خود، نفی تمامیت این ولایت سفیانی را خواستار هستند. و برای نفی او از چنان توانائی برخوردارند که قادرند از طریق یک رفراندوم با تضمین حفاظت آراء آنها از سوی مجامع بین المللی، بر این رژیم نقطه پایان گذارند.

اما رژیم برای بازسازی خودش به هر وسیله ای توسل جسته تا جائی که حتی به شرکا و رقبای خود در حوزه سلطنت و توده و اکثریتی تواب پیرو خط امام نیز متوسل شده است.

مافیای ضد جمهوری و ضد اسلامی ولایت مطلقه آخوندیسم ، در گریز از سرنوشت محتوم خویش و برای سانسور اپوزیسیون واقعی هر از گاهی متوسل به شرکاء بیرون از نظامش میشود.

او در این تلاش و توطئه ارتجاعی حتی مدعی می گردد، که اگر ما در حاکمیت نباشیم ضد انقلاب فراری باز خواهد گشت. و شرق و غرب کشور ایران را اشغال خواهند کرد. او با تزریق انواع ترس و سانسور در بین مردم، آنها را از اقدام به یک همایش ملی مانع میشود.

اما مردم این شگردها را باور ندارند و میدانند که تریبونهای ولایت به منزله همان داغ و درفشهائی زندانبانهایش می باشد. در زندان با شلاق و شکنجه افراد را تواب و یا لال می کنند، و در بیرون از زندان با نمایش دادن لولوی سلطنت و غیره ..

در صورتیکه نسل دوم با اقتدا به سرمایه گران بهای نسل انقلاب در مقاومت و فداکاری، خود را سازمان داده و به پیشکسوتی مبارزینی چون شهید عزت ابراهیم نژاد و امثالهم به دنبال همان اهداف انقلاب اسلامی بهمن است. هشیاری و جسارت نسل دوم در 18 تیر و غیره نشان داد که این نسل نیز جویای اهدافی از قبیل جمهوریت و اسلامیتی است که ولایت مردم جانشین هر ولایت دیگری باشد.

سایه و آیه دو دشمن تاریخی و خطرناک این خواست ملی با توسل به قدرتهای استعماری تا کنون با داغ و درفش و غارت پول نفت مانع از تحقق این خواست ملی شده اند. اما اراده ملی با شاهدینی صادق از نسل انقلاب در دیروز و امروز، یک لحظه ولایت مطلقه آخوندیسم را رها نکرده است.

با گذشت سی و دوسال از کودتای 30 خرداد 1360 توسط خمینی و شرکاء امروز نسل دوم همان خواستها را شعار خویش کرده، و به دنبال تحقق اهداف آن انقلاب است. سلطنت و روحانیت دو دزد بزرگ در کمین این کاروان، میتوانند ایلغاری کنند و تعدادی از این قافله سالاران آزادی را از دم تیغ بگذرانند ، اما قادر نیستند مانع دست یابی آنها به هدف خود شوند.

آخوند روحانی و شرکاء خود نیز میدانند که آنها برگزیده از سوی مردم در یک انتخابات واقعی نیستند. و به همین خاطر قبل از اینکه به سراغ مردم بروند، به امدادهای غیبی چین و روسیه و اروپا و غیره متوسل میشوند.

این امدادها جز تاراج دادن سرمایه مردم و خریدن حق وتوی این قدرتها چیز دیگری نیست. تا در پناه حق وتوی آنها باندی از این مافیا بتواند 4 سال بر اریکه قدرت بنشیند و ته مانده های باندهای قبلی را به جیب زند.

آخوند روحانی که دستگاه های تبلیغاتی دولتی امثال بی بی سی و صدای آمریکا ، به تبعیت از بیت رهبری ، او را “منتخب مردم” خطاب می کنند، خود میداند که اگر روزی مردم بتوانند انتخاب کنند ، جای او و شرکاء صندلی دادگاه های جنائی خواهد بود و نه کرسی ریاست جمهوری.

به همین خاطر با توسل به انواع تشبثات در تلاش است تا سهم خود در بقای نظام طاغوتی ولایت مطلقه را مخدوش سازد. البته او در این تلاش حیله گرانه مورد توجه و حمایت بی بی سی و صدای آمریکاست. او و شرکاء بر این امر بدیهی واقفند که مردم ایران در همان مقطع آغازین جلوس ولایت مطلقه بر تخت قدرت، به نمایندگان خمینی رأی ندادند.

پیروزی آقای بنی صدر در رقابت با کاندیدهای ولایت مطلقه و استقبال بی نظیر از کاندیداتوری آقای مسعود رجوی در همان مقطع، حکایتگر این حقیقت بود که مردم ایران به بافته های آخوندیسم تحت نام دین اعتباری قائل نیستند.

اگر بافته های فقهی و حوزه ای آخوندیسم اعتباری در نزد مردم آنهم در سطح سازماندهی کلان داشت، آنها مجبور به سانسور و شلاق و زندان و اعدام نمیشدند.

نهضت تشیع علوی از آغاز حیات خویش در تاریخ سیاسی ایران بر این حقیقت استراتژیک بارها تأکید کرده است، که تز اسلام منهای آخوند در چهارچوب دموکراسی توحیدی ، آلترناتیو یک نظام دموکراتیک در ایران است.

چونکه در این راهکار فرهنگ و سیاست و دین از دو ویروس خطرناک سلطه و دیکتاتوری یعنی سلطنت و روحانیت پاک سازی شده، و امر اساسی مردم یعنی حاکمیت به شورا واگذار شده است.

همان شورائی که طالقانی بزرگ و عالم مجاهد با تأکید بر آن در مقابل اصل ولایت مطلقه، سرانجام جانش را بر آن گذاشت. دولتهای مماشاتگر و کار چاق کن ولایت مطلقه آخوندیسم با

تبلیغات کاذب خود در تلاشند تا از آخوند روحانی خاتمی دیگری خلق کنند، و بر عمر ننگین نظام ولایت مطلقه آخوندیسم 8 سال اضافه کنند. اما مردم ایران و به خصوص نسل دوم وقعی بر این رویه نگذاشته و هشیارانه راه خود را ادامه میدهند. اما این نسل نیز به مانند نسل انقلاب در این مقاومت خود از حمایت بین المللی برخوردار نیست.

شکست جبهه مردم در مقابل اردوی نظام استبداد ناشی از اصل عدم تعادل قوا است. رژیم سرکوبگر مسلح به انواع ابزار سرکوب و سانسور و تریبونهای تبلیغاتی، و حمایت بین المللی با حق وتو، در مقابل جبهه مردم بسیار تواناتر است.

تجربه مستمر تاریخ سیاسی جامعه ما و جوامع دیگر حکایتگر این حقیقت است که باید برای غلبه بر این رژیم ، جبهه مردم تقویت شده و از سوی جوامع بین المللی حمایت همه جانبه به عمل آید.

تا زمانیکه این حمایت بنا به دلایل عدیده از جمله سازشهای آشکار و پنهان به تعویق انداخته شود، مردم خلع سلاح شده و متفرق و دچار انواع یأس و بدبینی و ترس قادر به برکناری این نظام فرعونی نخواهند بود. نهضت تشیع علوی در طرح این خواست بارها تأکید کرده است ، که آغاز این حمایت باید از طرح نظارت جامعه بین المللی بر یک رفراندوم صورت گیرد.

ما با توجه به توانائی های ملت خویش در تشخیص دوست از دشمن، مطمئن هستیم که با یک نظارت همه جانبه بین المللی مردم ایران بدون توسل به خشونت قادرند با رأی خود سرنوشتشان را بر اصل آزادی رقم زنند.

و اگر رژیم مافیائی حاکم با این راه حل موافقت نکرد ، نهادها و جامعه بین المللی بایستی از اصل زور در مقابل زورگوی غاصب استفاده کنند. همانطور که ملت بوسنی را از قتل عام میلوسویچ ها نجات دادند.اما نباید ناگفته گذاشت که اصل تغییر جهت در سیاست و مدیریت از سوی حاکمیتهای سیاسی دیکتاتور و یا دموکرات، به عوامل متعددی بستگی دارد.

در این باره نمیتوان تحلیل سیاسی را منوط و مشروط به یک و یا جند عامل کرد. همانطور که در قدرت بزرگی به نام اتحاد جماهیر شوروری سابق ، از سوی حزب حاکم به رهبری گورباچف ، سیاستی اتخاذ گردید که به پروستریکا معروف شد.

این سیاست و رویکرد دبیر کل حزبی که بیش از نیم قرن جامعه بزرگ شوروی را در تحت سلطه قاهرانه خود داشت، سرانجام به تجزیه آن قدرت با دستور حزبی راه برد. بعید نیست که در دیکتاتوری ولایت مطلقه آخوندیسم نیز شخصی چون روحانی با توجه به تضادها و تناقضهای ماهوی سیستم ولایت، شیوه ای را اتخاذ کند که منجر به فروپاشی این نظام و رهائی مردم از سلطه آن گردد.

اگر روحانی در نظریاتی که نسبت به شخصیتهای کارآمد تاریخ سیاسی و مبارزاتی ما ارائه کرده است صادق باشد، بایستی بر هژمونی مطلق روحانیت در مدیریت ، و تبدیل کردن سپاه پاسداران به یک نیروی سرکوب و سانسور نقطه پایان بگذارد.

و برای جلوگیری از سوء استفاده جریانهای ضد آزادی یعنی سلطنت و روحانیت ، از فضای متشنج با بزرگترین بخش اپوزیسیون یعنی مجاهدین خلق وارد مذاکره شود. این مذاکره از پتانسیلی برخوردار است که می تواند صلح و آرامش را با یک همگرائی ملی در برپائی دموکراسی توحیدی با خود همراه داشته باشد.

همانطور که قرآن کریم رسالت آخرین رسولش را رحمتی برای عالمیان دانسته، حداقل وفاداری به این اصل بایستی رهنمود ما برای نفی خشونت در رابطه های خرد و کلان باشد. بنابراین حسن روحانی امروز مخاطب اصولی است که نسل انقلاب در مقطع 57 با حکومت عدل علی از آن یاد میکردند اصولی که در طی 30 و اندی سال بدان خیانت شده و امروز استعمار و ارتجاع همزمان آن اصول را از هرسو به تیر بسته اند.

زبان حال نسل وفادار به آرمانها و اهداف انقلاب اسلامی 57 در مبارزه با دیکتاتوری ولایت مطلقه آخوندیسم ، از بیان نویسنده ای فرانسوی و ضد پاپیسم و دستگاه ولایتی او چنین بیان شده است.

آنکه با شیفتگی به غیرت خویش از پا در می افتد ،

آنکه در برابر خطر مرگی که رویاروی اوست اندکی از خودباوری خویش را از دست نمی دهد،

آنکه به گاه جان سپردن با نگاهی استوار و خوارنگر همچنان دیده در چشم دشمن خویش می دوزد،

درهم شکسته شده است ، نه از ما بلکه از تقدیر ،

کشته شده است ، اما مغلوب نه

دلاورترین مردان گاه بداقبالترین آدمیانند. باری ،

باختهائی هست که به رغم بردها ظفرمندانه است.

. میشیل ایکوم دو مونتنی نویسنده و حکیم فرانسوی

نابود باد اصل ولایت وقیح چه با تاج و چه با عمامه زنده باد دموکراسی توحیدی آلتر ناتیو دموکراتیک ایران فردا

نهضت تشیع علوی … تیر ماه 1392 برابر با جولای 2013

.

.