26 دی ماه سالروز فرار شاه ، یاد آور درسی بزرگ برای خامنه ای

شاه در 26 دی ماه سرانجام در مقابله با مردم بعد از عزل و نصب های متوالی مجبور به فرار از میهن شد. این تجربه درسی بزرگ برای دیکتاتور فعلی یعنی خامنه ای دارد. آیا خامنه ای از این تجربه تا دیر نشده درس میگیرد ؟

بسم الله الرحمن الرحیم

در 26 دی ماه 1357 شاه بعد از به روی آوردن به دولتهای نظامی برای مانع شدن از سقوط سرانجام دکتر بختیار را به منصب نخست وزیری تعیین کرد. بختیار با توجه به سابفه خود در نهضت ملی و همکاری با سردار آزادی مصدق کبیر ، توانست رهبری نظامیان وفادار به شاه را به خود جلب کند.

اما در این میان مردم و جنبشهای اعتراضی و انقلابی با توجه به توطئه های کودتائی استعمار و استبداد به دولت بختیار اقبال نکرده و او را در مأموریتی شبه کودتائی خلاصه کردند.

بدون شک درسهای تلخ کودتای 28 مرداد برای بازگردندان شاه فراری و سقوط دولت ملی، تجربه ای بود که این شک و تهدید را در رابطه با بختیار جدی تر میکرد. کتابهای بسیاری در رابطه با این مقطع از تاریخ ایران توسط مخالفین و موافقین به تحریر در آمده است که هرکدام به درجه ای از حقایق تلخ و شیرین این دوران حکایت دارند.

شاه با توجه به وفاداری نظامیان به او و درخواستشان برای باقی ماندن در کشور، چون دچار بیماری هم بود گشور را ترک کرد. و یکی از درسهای ماندگار این فرار این است که دیکتاتورها در مقطع ضعف حتی حامیان تمام عیار خود را نیز از دست می دهند.

آمریکا و انگلیس دو کشوری که در کودتای 28 مرداد شاه را با سرنگون کردن یک دولت ملی به تاج و تخت بازگرداندند ، حاضر به پذیرش او در خاک خود نشده و بازهم در این میان کشور عربی مصر او را پذیرفت. در خاطرات شاه و خانواده اش و وابستگان او همه ساکنان کره زمین به اضافه اقمار دیگر مقصر شناخته میشوند ، جز عملکرد خود آنها در طی حاکمیت…

در طی این سالیان این فرار شاه از دیدگاه های مختلف نقد شده است و ما قصد پرداختن بدان را نداریم ، و لی پیام همیشگی این فرار و فروپاشی و عدم حمایت دوستان عهد شباب، درس های بسیاری برای همه حکومتگران در بر دارد.

درس های تجربه خاندان پهلوی که پدر به جزیره موریس تبعید شد و پسر در مواجه با یک انقلاب سرانجام در مصر دفن گردید، اصولی را در فلسفه تاریخ با خود دارد …

این اصول در تاریخ سیاسی ما ماندگار خواهد بود، هم چنانکه مبارزه برای آزادی با اصول و پرنسیپها و نمادهای خود در این تاریخ جریان دارد.

از کوته فکری و جهالت دیکتاتورها یکی این است که با غرق شدن در چاپلوسی ها و بزرگ نمائی های اطرافیان از ضعف های خود غافل میشوند. و در این میان مردم و جنبشهای سیاسی از این نقطه ضعفها حداکثر استفاده را برای خلع آنها از قدرت به عمل میاورند.

دیکتاتورهای به مانند شاه و خمینی و اینک خامنه ای مردم را همان اعوان و انصار خود و عمله های روز مزد تصور کرده، و به همین خاطر به هرگونه اعتراض و حرکت از جانب مردم توطئه عمال خارجی میزنند.

اینک خامنه ای در همان صندلی نشسته که روزی شاه با حضور در تخت جمشید مدرن سابقه پادشاهی و اصالت رهبری خود را به 2500 سال پیش حواله میداد. و خطاب به کوروش می گفت “آسوده بخواب که ما بیداریم”

این بیداری که متکی بر سرکوب و سانسور و اعدام ساواک بود دیری نپائید و با تبدیل شدن دانشگاه به سنگر آزادی مردمی که بر روی دریای نفت و گاز با حداقل امکانات زندگی می کردند، و از هرگونه آزادی سیاسی نیز محروم بودند، بر علیه او قیام کردند.

اما شاه با کودتای 28 مرداد و سرکوب و سانسور همه نیروهای مترقی به خاطر باورمذهبی سنتی و پیوند استراتژیک سلطنت و روحانیت در تاریخ سیاسی ایران، تنها جانشینی که برای خود باقی گذاشته بود روحانیت بود.

و با استناد به خاطرات ارتشبد فردوست رئیس ساواک پیشاپیش ، ساواک او با رژیم جانشین یعنی روحانیت قرارداد همکاری منعقد کرده و تصمیم آن از سوی قدرتهای بزرگ در گوادلوپ به آنان ابلاغ شده بود.!!

و دکتر ابراهیم یزدی در کتاب سه جمهوری این همکاری ساواک با رژیم خمینی را اعتراف کرده و پرونده آن را نیز از طریق احمد خمینی برای او ارسال کرده است!! اینک با گذشت سالیان از این مقطع یعنی فرار شاه و اسناد و مدارکی که در این رابطه در داخل و خارج موجود است ، باید به درسهای این تجربه پرداخت.

از مهمترین درسهای این تجربه همانا این پند و آموزه زبانزد عموم است که ( آزموده را آزمودن خطاست) و بنا براین نسل دوم با اتکاء به درسهای بر آمده از ایستادگی نسل انقلاب در مقابل سلطنت و روحانیت، مبنای استراتژیک اصل جمهوریت را در سازماندهی کلان حاکمیت ، حتی نباید لحظه ای از آن غافل شود.

و خامنه ای و نظامیانش نیز که با اتکاء به پول نفت و حق وتوی روسیه و چین به سرکوب و سانسور و بیداد در آن کشور سرگرم هستند، بایستی تا دیر نشده، به حقوق مردم ایران در چهارچوب اعلامیه جهانی حقوق بشر تسلیم شده و با پوزش و طلب بخشش از آنان، خود را از دچار شدن به سرنوشت شاه و مبارک و قذافی و صدام حسین مانع شوند.

هُوَ الَّذِي أَخْرَجَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِن دِيَارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ مَا ظَنَنتُمْ أَن يَخْرُجُوا وَظَنُّوا أَنَّهُم مَّانِعَتُهُمْ حُصُونُهُم مِّنَ اللَّهِ فَأَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَيْثُ لَمْ يَحْتَسِبُوا وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ يُخْرِبُونَ بُيُوتَهُم بِأَيْدِيهِمْ وَأَيْدِي الْمُؤْمِنِينَ فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ.

اوست كسى كه از ميان اهل كتاب كسانى را كه كفر ورزيدند در نخستين اخراج بيرون كرد گمان نمى‏كرديد كه بيرون روند و خودشان گمان داشتند كه دژهايشان در برابر خدا مانع آنها خواهد بود و[لى] خدا از آنجايى كه تصور نمى‏كردند بر آنان درآمد و در دلهايشان بيم افكند [به طورى كه] خود به دست‏خود و دست مؤمنان خانه‏هاى خود را خراب مى‏كردند پس اى ديده‏وران عبرت گيريد .

نهضت دموکراسی توحیدی

25 دی ماه 1392 برابر با 15 ژانویه 2014 میلادی