سالروز تولد رسول خدا مسیح ابن مریم صلوات الله علیه بر موحدین آزاده مبارک باد

بسم الله الرحمن الرحیم

دو هزار و سیزدهمین سال تولد مسیح پیامبر و منادی آزادی و صلح و نفی خشونت فرا رسید. در آغاز این سال بشریت فرسوده در حاکمیت بیداد، و منتظر روز رهائی، به استقبال جشنی میرود که همچنان نگرانیها از بیداد و یا وقوع یک جنگ اتمی ، اکثریت باورمندان را دچار انواع ترس و یأس کرده است. از آنجائیکه آخرین کتاب این رسولان الهی، فلسفه بعثت و نبوت آنها را در قیام مردمان به عدالت می داند، باید گرامیداشت یاد آنان در سالروز تولد و بعثت آنها، حمایت همه جانبه از اصل آزادی و عدالت ، و نفی خشونت و فقر در جهان باشد. اما واقعیت تاریخ سیاسی در دیروز و امروز خلاف این فلسفه را گزارش میکند. رقابت در قدرت و سلطه، اکثر حاکمیتها را از آموزه های فلسفه سیاسی این پیشاهنگان آزادی در تاریخ بشری محروم کرده است. پیدایش انواع فلسفه بافی ها و دین سازیها، مردمان مخاطب این انبیای توحیدی را دچار انواع کچ اندیشی ها و اوصاف فرعونی نموده بطوریکه به نام علم باوری، آموزه های این رسولان الهی را ممنوع از ورود به سیاست کرده اند. به شهادت تاریخ سیاسی دوران معاصر با پشت سرگذاشتن دو جنگ جهانی ، انسان سرگشته و سرکوب شده توسط مثلث شوم یعنی زر و زور و تزویر، آمال و آرزوهای سرکوب شده خود را در مکتب انبیای توحیدی پی می گیرد. و برای مقابله به همین اقبال عمومی از مکتب انبیاء است که انواع دجالها در ائتلاف و اتحاد با هم به ستیز و سانسور مکتب انسان ساز آنها روی آورده اند. جهان نوین در مقطعی که علم و دست آوردهای آن جهانشمول میشود، و آگاهی مردمان بر ضعف و ناکارآمدی مکاتب وسواس الخناسهای زمان در عرصه های مختلف عمیق و غنی تر میگردد، گرامیداشت یاد این قافله سالاران مکتب توحید، صفوف ستمدیدگان را در مقابل ستمکاران از پشتوانه لازم و کافی برای تحقق نظام قسط برخوردار خواهد ساخت. گفتار و رفتار هیچ بشری با پشتوانه حداکثر علم قادر نیست جایگاه و مسئولیت پذیری و ایثار مسیح ابن مریم را تشریح و توجیه کند. به همین خاطر در گرامیداشت سالروز ولادت این رسول الهی کلام خدا در رسالت آخرین نبی خود یعنی محمد مصطفی(ص) در کتاب وحی را باید مورد توجه قرار داد. اذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مَرْيَمَ إِذِ انتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِهَا مَكَانًا شَرْقِيًّا ﴿۱۶﴾

و در برابر آنان پرده‏اى بر خود گرفت پس روح خود را به سوى او فرستاديم تا به [شكل] بشرى خوش‏اندام بر او نمايان شد (۱۷)

فَاتَّخَذَتْ مِن دُونِهِمْ حِجَابًا فَأَرْسَلْنَا إِلَيْهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوِيًّا ﴿۱۷﴾

[مريم] گفت اگر پرهيزگارى من از تو به خداى رحمان پناه مى‏برم (۱۸)

قَالَتْ إِنِّي أَعُوذُ بِالرَّحْمَن مِنكَ إِن كُنتَ تَقِيًّا ﴿۱۸﴾

گفت من فقط فرستاده پروردگار توام براى اينكه به تو پسرى پاكيزه ببخشم (۱۹)

قَالَ إِنَّمَا أَنَا رَسُولُ رَبِّكِ لِأَهَبَ لَكِ غُلَامًا زَكِيًّا ﴿۱۹﴾

گفت چگونه مرا پسرى باشد با آنكه دست بشرى به من نرسيده و بدكار نبوده‏ام (۲۰)

قَالَتْ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلَامٌ وَلَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ وَلَمْ أَكُ بَغِيًّا ﴿۲۰﴾

گفت [فرمان] چنين است پروردگار تو گفته كه آن بر من آسان است و تا او را نشانه‏اى براى مردم و رحمتى از جانب خويش قرار دهيم و [اين] دستورى قطعى بود (۲۱)

قَالَ كَذَلِكِ قَالَ رَبُّكِ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ وَلِنَجْعَلَهُ آيَةً لِلنَّاسِ وَرَحْمَةً مِّنَّا وَكَانَ أَمْرًا مَّقْضِيًّا ﴿۲۱﴾

پس [مريم] به او [=عيسى] آبستن شد و با او به مكان دورافتاده‏اى پناه جست (۲۲)

فَحَمَلَتْهُ فَانتَبَذَتْ بِهِ مَكَانًا قَصِيًّا ﴿۲۲﴾

تا درد زايمان او را به سوى تنه درخت‏خرمايى كشانيد گفت اى كاش پيش از اين مرده بودم و يكسر فراموش‏شده بودم (۲۳)

فَأَجَاءهَا الْمَخَاضُ إِلَى جِذْعِ النَّخْلَةِ قَالَتْ يَا لَيْتَنِي مِتُّ قَبْلَ هَذَا وَكُنتُ نَسْيًا مَّنسِيًّا ﴿۲۳﴾

پس از زير [پاى] او [فرشته] وى را ندا داد كه غم مدار پروردگارت زير [پاى] تو چشمه آبى پديد آورده است (۲۴)

فَنَادَاهَا مِن تَحْتِهَا أَلَّا تَحْزَنِي قَدْ جَعَلَ رَبُّكِ تَحْتَكِ سَرِيًّا ﴿۲۴﴾

و تنه درخت‏خرما را به طرف خود [بگير و] بتكان بر تو خرماى تازه مى‏ريزد (۲۵)

وَهُزِّي إِلَيْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُسَاقِطْ عَلَيْكِ رُطَبًا جَنِيًّا ﴿۲۵﴾

و بخور و بنوش و ديده روشن دار پس اگر كسى از آدميان را ديدى بگوى من براى [خداى] رحمان روزه نذر كرده‏ام و امروز مطلقا با انسانى سخن نخواهم گفت (۲۶)

فَكُلِي وَاشْرَبِي وَقَرِّي عَيْنًا فَإِمَّا تَرَيِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَدًا فَقُولِي إِنِّي نَذَرْتُ لِلرَّحْمَنِ صَوْمًا فَلَنْ أُكَلِّمَ الْيَوْمَ إِنسِيًّا ﴿۲۶﴾

پس [مريم] در حالى كه او را در آغوش گرفته بود به نزد قومش آورد گفتند اى مريم به راستى كار بسيار ناپسندى مرتكب شده‏اى (۲۷

فَأَتَتْ بِهِ قَوْمَهَا تَحْمِلُهُ قَالُوا يَا مَرْيَمُ لَقَدْ جِئْتِ شَيْئًا فَرِيًّا ﴿۲۷

اى خواهر هارون پدرت مرد بدى نبود و مادرت [نيز] بدكاره نبود (۲۸)

يَا أُخْتَ هَارُونَ مَا كَانَ أَبُوكِ امْرَأَ سَوْءٍ وَمَا كَانَتْ أُمُّكِ بَغِيًّا ﴿۲۸﴾

[مريم] به سوى [عيسى] اشاره كرد گفتند چگونه با كسى كه در گهواره [و] كودك است‏سخن بگوييم (۲۹)

فَأَشَارَتْ إِلَيْهِ قَالُوا كَيْفَ نُكَلِّمُ مَن كَانَ فِي الْمَهْدِ صَبِيًّا ﴿۲۹﴾

[كودك] گفت منم بنده خدا به من كتاب داده و مرا پيامبر قرار داده است (۳۰)

قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا ﴿۳۰﴾

و هر جا كه باشم مرا با بركت‏ساخته و تا زنده‏ام به نماز و زكات سفارش كرده است (۳۱)

وَجَعَلَنِي مُبَارَكًا أَيْنَ مَا كُنتُ وَأَوْصَانِي بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ مَا دُمْتُ حَيًّا ﴿۳۱﴾

و مرا نسبت به مادرم نيكوكار كرده و زورگو و نافرمانم نگردانيده است (۳۲)

وَبَرًّا بِوَالِدَتِي وَلَمْ يَجْعَلْنِي جَبَّارًا شَقِيًّا ﴿۳۲﴾

و درود بر من روزى كه زاده شدم و روزى كه مى‏ميرم و روزى كه زنده برانگيخته مى‏شوم (۳۳)

وَالسَّلَامُ عَلَيَّ يَوْمَ وُلِدتُّ وَيَوْمَ أَمُوتُ وَيَوْمَ أُبْعَثُ حَيًّا ﴿۳۳﴾

اين است [ماجراى] عيسى پسر مريم [همان] گفتار درستى كه در آن شك مى‏كنند (۳۴)

ذَلِكَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ قَوْلَ الْحَقِّ الَّذِي فِيهِ يَمْتَرُونَ ﴿۳۴﴾

خدا را نسزد كه فرزندى برگيرد منزه است او چون كارى را اراده كند همين قدر به آن مى‏گويد موجود شو پس بى‏درنگ موجود مى‏شود (۳۵)

مَا كَانَ لِلَّهِ أَن يَتَّخِذَ مِن وَلَدٍ سُبْحَانَهُ إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُن فَيَكُونُ ﴿۳۵﴾

و در حقيقت‏خداست كه پروردگار من و پروردگار شماست پس او را بپرستيد اين است راه راست (۳۶)

وَإِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ ﴿۳۶﴾

اما دسته‏ها[ى گوناگون] از ميان آنها به اختلاف پرداختند پس واى بر كسانى كه كافر شدند از مشاهده روزى دهشتناك (۳۷)

فَاخْتَلَفَ الْأَحْزَابُ مِن بَيْنِهِمْ فَوَيْلٌ لِّلَّذِينَ كَفَرُوا مِن مَّشْهَدِ يَوْمٍ عَظِيمٍ ﴿۳۷﴾

چه شنوا و بينايند روزى كه به سوى ما مى‏آيند ولى ستمگران امروز در گمراهى آشكارند (۳۸)

أَسْمِعْ بِهِمْ وَأَبْصِرْ يَوْمَ يَأْتُونَنَا لَكِنِ الظَّالِمُونَ الْيَوْمَ فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ ﴿۳۸﴾

و آنان را از روز حسرت بيم ده آنگاه كه داورى انجام گيرد و حال آنكه آنها [اكنون] در غفلتند و سر ايمان آوردن ندارند (۳۹)

وَأَنذِرْهُمْ يَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِيَ الْأَمْرُ وَهُمْ فِي غَفْلَةٍ وَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿۳۹﴾

ماييم كه زمين را با هر كه در آن است به ميراث مى‏بريم و [همه] به سوى ما بازگردانيده مى‏شوند (۴۰)

إِنَّا نَحْنُ نَرِثُ الْأَرْضَ وَمَنْ عَلَيْهَا وَإِلَيْنَا يُرْجَعُونَ ﴿۴۰﴾

و در اين كتاب به ياد ابراهيم پرداز زيرا او پيامبرى بسيار راستگوى بود (۴۱)

وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِبْرَاهِيمَ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَّبِيًّا ﴿۴۱﴾

چون به پدرش گفت پدر جان چرا چيزى را كه نمى‏شنود و نمى‏بيند و از تو چيزى را دور نمى‏كند مى‏پرستى (۴۲)

إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ يَا أَبَتِ لِمَ تَعْبُدُ مَا لَا يَسْمَعُ وَلَا يُبْصِرُ وَلَا يُغْنِي عَنكَ شَيْئًا ﴿۴۲﴾

اى پدر به راستى مرا از دانش [وحى حقايقى به دست] آمده كه تو را نيامده است پس از من پيروى كن تا تو را به راهى راست هدايت نمايم (۴۳)

يَا أَبَتِ إِنِّي قَدْ جَاءنِي مِنَ الْعِلْمِ مَا لَمْ يَأْتِكَ فَاتَّبِعْنِي أَهْدِكَ صِرَاطًا سَوِيًّا ﴿۴۳﴾

 

 

پدر جان شيطان را مپرست كه شيطان [خداى] رحمان را عصيانگر است (۴۴)

يَا أَبَتِ لَا تَعْبُدِ الشَّيْطَانَ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلرَّحْمَنِ عَصِيًّا ﴿۴۴﴾

پدر جان من مى‏ترسم از جانب [خداى] رحمان عذابى به تو رسد و تو يار شيطان باشى (۴۵)

يَا أَبَتِ إِنِّي أَخَافُ أَن يَمَسَّكَ عَذَابٌ مِّنَ الرَّحْمَن فَتَكُونَ لِلشَّيْطَانِ وَلِيًّا ﴿۴۵﴾

گفت اى ابراهيم آيا تو از خدايان من متنفرى اگر باز نايستى تو را سنگسار خواهم كرد و [برو] براى مدتى طولانى از من دور شو (۴۶

قَالَ أَرَاغِبٌ أَنتَ عَنْ آلِهَتِي يَا إِبْراهِيمُ لَئِن لَّمْ تَنتَهِ لَأَرْجُمَنَّكَ وَاهْجُرْنِي مَلِيًّا ﴿۴۶﴾

[ابراهيم] گفت درود بر تو باد به زودى از پروردگارم براى تو آمرزش مى‏خواهم زيرا او همواره نسبت به من پر مهر بوده است (۴۷)

قَالَ سَلَامٌ عَلَيْكَ سَأَسْتَغْفِرُ لَكَ رَبِّي إِنَّهُ كَانَ بِي حَفِيًّا ﴿۴۷﴾

و از شما و [از] آنچه غير از خدا مى‏خوانيد كناره مى‏گيرم و پروردگارم را مى‏خوانم اميدوارم كه در خواندن پروردگارم نااميد نباشم (۴۸)

وَأَعْتَزِلُكُمْ وَمَا تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ وَأَدْعُو رَبِّي عَسَى أَلَّا أَكُونَ بِدُعَاء رَبِّي شَقِيًّا ﴿۴۸﴾

و چون از آنها و [از] آنچه به جاى خدا مى‏پرستيدند كناره گرفت اسحاق و يعقوب را به او عطا كرديم و همه را پيامبر گردانيديم (۴۹

فَلَمَّا اعْتَزَلَهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَكُلًّا جَعَلْنَا نَبِيًّا ﴿۴۹﴾

و از رحمت‏خويش به آنان ارزانى داشتيم و ذكر خير بلندى برايشان قرار داديم (۵۰)

وَوَهَبْنَا لَهُم مِّن رَّحْمَتِنَا وَجَعَلْنَا لَهُمْ لِسَانَ صِدْقٍ عَلِيًّا ﴿۵۰﴾

و در اين كتاب از موسى ياد كن زيرا كه او پاكدل و فرستاده‏اى پيامبر بود (۵۱)

وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مُوسَى إِنَّهُ كَانَ مُخْلَصًا وَكَانَ رَسُولًا نَّبِيًّا ﴿۵۱﴾

و از جانب راست طور او را ندا داديم و در حالى كه با وى راز گفتيم او را به خود نزديك ساختيم (۵۲)

وَنَادَيْنَاهُ مِن جَانِبِ الطُّورِ الْأَيْمَنِ وَقَرَّبْنَاهُ نَجِيًّا ﴿۵۲﴾

و به رحمت‏خويش برادرش هارون پيامبر را به او بخشيديم (۵۳)

وَوَهَبْنَا لَهُ مِن رَّحْمَتِنَا أَخَاهُ هَارُونَ نَبِيًّا ﴿۵۳﴾

و در اين كتاب از اسماعيل ياد كن زيرا كه او درست‏وعده و فرستاده‏اى پيامبر بود (۵۴)

وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِسْمَاعِيلَ إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَكَانَ رَسُولًا نَّبِيًّا ﴿۵۴﴾

 

و خاندان خود را به نماز و زكات فرمان مى‏داد و همواره نزد پروردگارش پسنديده[رفتار] بود (۵۵)

وَكَانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ وَكَانَ عِندَ رَبِّهِ مَرْضِيًّا ﴿۵۵﴾

و در اين كتاب از ادريس ياد كن كه او راستگويى پيامبر بود (۵۶)

وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِدْرِيسَ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَّبِيًّا ﴿۵۶﴾

و [ما] او را به مقامى بلند ارتقا داديم (۵۷)

وَرَفَعْنَاهُ مَكَانًا عَلِيًّا ﴿۵۷﴾

آنان كسانى از پيامبران بودند كه خداوند بر ايشان نعمت ارزانى داشت از فرزندان آدم بودند و از كسانى كه همراه نوح [بر كشتى] سوار كرديم و از فرزندان ابراهيم و اسرائيل و از كسانى كه [آنان را] هدايت نموديم و برگزيديم [و] هر گاه آيات [خداى] رحمان بر ايشان خوانده مى‏شد سجده‏كنان و گريان به خاك مى‏افتادند (۵۸)

أُوْلَئِكَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ مِن ذُرِّيَّةِ آدَمَ وَمِمَّنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ وَمِن ذُرِّيَّةِ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْرَائِيلَ وَمِمَّنْ هَدَيْنَا وَاجْتَبَيْنَا إِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُ الرَّحْمَن خَرُّوا سُجَّدًا وَبُكِيًّا ﴿۵۸﴾

آنگاه پس از آنان جانشينانى به جاى ماندند كه نماز را تباه ساخته و از هوسها پيروى كردند و به زودى [سزاى] گمراهى [خود] را خواهند ديد (۵۹)

فَخَلَفَ مِن بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضَاعُوا الصَّلَاةَ وَاتَّبَعُوا الشَّهَوَاتِ فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيًّا ﴿۵۹﴾

مگر آنان كه توبه كرده و ايمان آورده و كار شايسته انجام دادند كه آنان به بهشت درمى‏آيند و ستمى بر ايشان نخواهد رفت (۶۰)

إِلَّا مَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَأُوْلَئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَلَا يُظْلَمُونَ شَيْئًا ﴿۶۰﴾

باغهاى جاودانى كه [خداى] رحمان به بندگانش در جهان ناپيدا وعده داده است در حقيقت وعده او انجام‏شدنى است (۶۱)

جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِي وَعَدَ الرَّحْمَنُ عِبَادَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّهُ كَانَ وَعْدُهُ مَأْتِيًّا ﴿۶۱

در آنجا سخن بيهوده‏اى نمى‏شنوند جز درود و روزى‏شان صبح و شام در آنجا [آماده] است (۶۲)

لَا يَسْمَعُونَ فِيهَا لَغْوًا إِلَّا سَلَامًا وَلَهُمْ رِزْقُهُمْ فِيهَا بُكْرَةً وَعَشِيًّا ﴿۶۲﴾

اين همان بهشتى است كه به هر يك از بندگان ما كه پرهيزگار باشند به ميراث مى‏دهيم (۶۳)

تِلْكَ الْجَنَّةُ الَّتِي نُورِثُ مِنْ عِبَادِنَا مَن كَانَ تَقِيًّا ﴿۶۳﴾

و [ما فرشتگان] جز به فرمان پروردگارت نازل نمى‏شويم آنچه پيش روى ما و آنچه پشت‏سر ما و آنچه ميان اين دو است [همه] به او اختصاص دارد و پروردگارت هرگز فراموشكار نبوده است (۶۴)

وَمَا نَتَنَزَّلُ إِلَّا بِأَمْرِ رَبِّكَ لَهُ مَا بَيْنَ أَيْدِينَا وَمَا خَلْفَنَا وَمَا بَيْنَ ذَلِكَ وَمَا كَانَ رَبُّكَ نَسِيًّا ﴿۶۴﴾

 

 

پروردگار آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است پس او را بپرست و در پرستش او شكيبا باش آيا براى او همنامى مى‏شناسى (۶۵

رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا فَاعْبُدْهُ وَاصْطَبِرْ لِعِبَادَتِهِ هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سَمِيًّا ﴿۶۵﴾

و انسان مى‏گويد آيا وقتى بميرم راستى زنده [از قبر] بيرون آورده مى‏شوم (۶۶)

وَيَقُولُ الْإِنسَانُ أَئِذَا مَا مِتُّ لَسَوْفَ أُخْرَجُ حَيًّا ﴿۶۶﴾

آيا انسان به ياد نمى‏آورد كه ما او را قبلا آفريده‏ايم و حال آنكه چيزى نبوده است (۶۷)

أَوَلَا يَذْكُرُ الْإِنسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِن قَبْلُ وَلَمْ يَكُ شَيْئًا ﴿۶۷﴾

پس به پروردگارت سوگند كه آنها را با شياطين محشور خواهيم ساخت‏سپس در حالى كه به زانو درآمده‏اند آنان را گرداگرد دوزخ حاضر خواهيم كرد (۶۸)

فَوَرَبِّكَ لَنَحْشُرَنَّهُمْ وَالشَّيَاطِينَ ثُمَّ لَنُحْضِرَنَّهُمْ حَوْلَ جَهَنَّمَ جِثِيًّا ﴿۶۸﴾

آنگاه از هر دسته‏اى كسانى از آنان را كه بر [خداى] رحمان سركش‏تر بوده‏اند بيرون خواهيم كشيد (۶۹)

ثُمَّ لَنَنزِعَنَّ مِن كُلِّ شِيعَةٍ أَيُّهُمْ أَشَدُّ عَلَى الرَّحْمَنِ عِتِيًّا ﴿۶۹﴾

پس از آن به كسانى كه براى درآمدن به [جهنم] سزاوارترند خود داناتريم (۷۰)

ثُمَّ لَنَحْنُ أَعْلَمُ بِالَّذِينَ هُمْ أَوْلَى بِهَا صِلِيًّا ﴿۷۰﴾

و هيچ كس از شما نيست مگر [اينكه] در آن وارد مى‏گردد اين [امر] همواره بر پروردگارت حكمى قطعى است (۷۱)

وَإِن مِّنكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا كَانَ عَلَى رَبِّكَ حَتْمًا مَّقْضِيًّا ﴿۷۱﴾

آنگاه كسانى را كه پرهيزگار بوده‏اند مى‏رهانيم و ستمگران را به زانو درافتاده در [دوزخ] رها مى‏كنيم (۷۲)

ثُمَّ نُنَجِّي الَّذِينَ اتَّقَوا وَّنَذَرُ الظَّالِمِينَ فِيهَا جِثِيًّا ﴿۷۲﴾

و چون آيات روشن ما بر آنان خوانده شود كسانى كه كفر ورزيده‏اند به آنان كه ايمان آورده‏اند مى‏گويند كدام يك از [ما] دو گروه جايگاهش بهتر و محفلش آراسته‏تر است (۷۳)

وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا أَيُّ الْفَرِيقَيْنِ خَيْرٌ مَّقَامًا وَأَحْسَنُ نَدِيًّا ﴿۷۳﴾

و چه بسيار نسلها را پيش از آنان نابود كرديم كه اثاثى بهتر و ظاهرى فريباتر داشتند (۷۴)

وَكَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّن قَرْنٍ هُمْ أَحْسَنُ أَثَاثًا وَرِئْيًا ﴿۷۴﴾

بگو هر كه در گمراهى است [خداى] رحمان به او تا زمانى مهلت مى‏دهد تا وقتى آنچه به آنان وعده داده مى‏شود يا عذاب يا روز رستاخيز را ببينند پس به زودى خواهند دانست جايگاه چه كسى بدتر و سپاهش ناتوان‏تر است (۷۵)

قُلْ مَن كَانَ فِي الضَّلَالَةِ فَلْيَمْدُدْ لَهُ الرَّحْمَنُ مَدًّا حَتَّى إِذَا رَأَوْا مَا يُوعَدُونَ إِمَّا الْعَذَابَ وَإِمَّا السَّاعَةَ فَسَيَعْلَمُونَ مَنْ هُوَ شَرٌّ مَّكَانًا وَأَضْعَفُ جُندًا ﴿۷۵﴾

 

 

و خداوند كسانى را كه هدايت‏يافته‏اند بر هدايتشان مى‏افزايد و نيكيهاى ماندگار نزد پروردگارت از حيث پاداش بهتر و خوش‏فرجام‏تر است (۷۶)

وَيَزِيدُ اللَّهُ الَّذِينَ اهْتَدَوْا هُدًى وَالْبَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ خَيْرٌ عِندَ رَبِّكَ ثَوَابًا وَخَيْرٌ مَّرَدًّا ﴿۷۶﴾

آيا ديدى آن كسى را كه به آيات ما كفر ورزيد و گفت قطعا به من مال و فرزند [بسيار] داده خواهد شد (۷۷)

أَفَرَأَيْتَ الَّذِي كَفَرَ بِآيَاتِنَا وَقَالَ لَأُوتَيَنَّ مَالًا وَوَلَدًا ﴿۷۷﴾

آيا بر غيب آگاه شده يا از [خداى] رحمان عهدى گرفته است (۷۸)

أَاطَّلَعَ الْغَيْبَ أَمِ اتَّخَذَ عِندَ الرَّحْمَنِ عَهْدًا ﴿۷۸﴾

نه چنين است به زودى آنچه را مى‏گويد مى‏نويسيم و عذاب را براى او خواهيم افزود (۷۹)

كَلَّا سَنَكْتُبُ مَا يَقُولُ وَنَمُدُّ لَهُ مِنَ الْعَذَابِ مَدًّا ﴿۷۹﴾

و آنچه را مى‏گويد از او به ارث مى‏بريم و تنها به سوى ما خواهد آمد (۸۰)

وَنَرِثُهُ مَا يَقُولُ وَيَأْتِينَا فَرْدًا ﴿۸۰﴾

و به جاى خدا معبودانى اختيار كردند تا براى آنان [مايه] عزت باشد (۸۱)

وَاتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لِّيَكُونُوا لَهُمْ عِزًّا ﴿۸۱﴾

نه چنين است به زودى [آن معبودان] عبادت ايشان را انكار مى‏كنند و دشمن آنان مى‏گردند (۸۲)

كَلَّا سَيَكْفُرُونَ بِعِبَادَتِهِمْ وَيَكُونُونَ عَلَيْهِمْ ضِدًّا ﴿۸۲﴾

آيا ندانستى كه ما شيطانها را بر كافران گماشته‏ايم تا آنان را [به گناهان] تحريك كنند (۸۳)

أَلَمْ تَرَ أَنَّا أَرْسَلْنَا الشَّيَاطِينَ عَلَى الْكَافِرِينَ تَؤُزُّهُمْ أَزًّا ﴿۸۳﴾

پس بر ضد آنان شتاب مكن كه ما [روزها] را براى آنها شماره مى‏كنيم (۸۴)

فَلَا تَعْجَلْ عَلَيْهِمْ إِنَّمَا نَعُدُّ لَهُمْ عَدًّا ﴿۸۴﴾

[ياد كن] روزى را كه پرهيزگاران را به سوى [خداى] رحمان گروه گروه محشور مى‏كنيم (۸۵)

يَوْمَ نَحْشُرُ الْمُتَّقِينَ إِلَى الرَّحْمَنِ وَفْدًا ﴿۸۵﴾

و مجرمان را با حال تشنگى به سوى دوزخ مى‏رانيم (۸۶)

وَنَسُوقُ الْمُجْرِمِينَ إِلَى جَهَنَّمَ وِرْدًا ﴿۸۶﴾

 

 

[آنان] اختيار شفاعت را ندارند جز آن كس كه از جانب [خداى] رحمان پيمانى گرفته است (۸۷)

لَا يَمْلِكُونَ الشَّفَاعَةَ إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِندَ الرَّحْمَنِ عَهْدًا ﴿۸۷﴾

و گفتند [خداى] رحمان فرزندى اختيار كرده است (۸۸)

وَقَالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمَنُ وَلَدًا ﴿۸۸﴾

واقعا چيز زشتى را [بر زبان] آورديد (۸۹)

لَقَدْ جِئْتُمْ شَيْئًا إِدًّا ﴿۸۹﴾

چيزى نمانده است كه آسمانها از اين [سخن] بشكافند و زمين چاك خورد و كوهها به شدت فرو ريزند (۹۰)

تَكَادُ السَّمَاوَاتُ يَتَفَطَّرْنَ مِنْهُ وَتَنشَقُّ الْأَرْضُ وَتَخِرُّ الْجِبَالُ هَدًّا ﴿۹۰﴾

از اينكه براى [خداى] رحمان فرزندى قايل شدند (۹۱)

أَن دَعَوْا لِلرَّحْمَنِ وَلَدًا ﴿۹۱﴾

[خداى] رحمان را نسزد كه فرزندى اختيار كند (۹۲)

وَمَا يَنبَغِي لِلرَّحْمَنِ أَن يَتَّخِذَ وَلَدًا ﴿۹۲﴾

هر كه در آسمانها و زمين است جز بنده‏وار به سوى [خداى] رحمان نمى‏آيد (۹۳)

إِن كُلُّ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ إِلَّا آتِي الرَّحْمَنِ عَبْدًا ﴿۹۳﴾

و يقينا آنها را به حساب آورده و به دقت‏شماره كرده است (۹۴)

لَقَدْ أَحْصَاهُمْ وَعَدَّهُمْ عَدًّا ﴿۹۴﴾

و روز قيامت همه آنها تنها به سوى او خواهند آمد (۹۵)

وَكُلُّهُمْ آتِيهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَرْدًا ﴿۹۵﴾

كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‏اند به زودى [خداى] رحمان براى آنان محبتى [در دلها] قرار مى‏دهد (۹۶)

إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا ﴿۹۶﴾

در حقيقت ما اين [قرآن] را بر زبان تو آسان ساختيم تا پرهيزگاران را بدان نويد و مردم ستيزه‏جو را بدان بيم دهى (۹۷)

فَإِنَّمَا يَسَّرْنَاهُ بِلِسَانِكَ لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقِينَ وَتُنذِرَ بِهِ قَوْمًا لُّدًّا ﴿۹۷﴾

و چه بسيار نسلها كه پيش از آنان هلاك كرديم آيا كسى از آنان را مى‏يابى يا صدايى از ايشان مى‏شنوى (۹۸)

وَكَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّن قَرْنٍ هَلْ تُحِسُّ مِنْهُم مِّنْ أَحَدٍ أَوْ تَسْمَعُ لَهُمْ رِكْزًا ﴿۹۸﴾

ه 1391 سلام بر رسول خدا مسیح ابن مریم سلام بر موحدین آزاده نهضت تشیع علوی ..دسامبر 2012 برابر با مهر ما