آیا رژیم دیکتاتوری ولایت مطلقه آخوندیسم با عقب نشینی از مواضع اتمی در مقابل مردم هم عقب نشینی می کند؟

رزیم ولایت مطله آخوندیسم با امتیاز دادن به قدرتهای جهانی سرکوب و سانسور و استبداد خود را در طی سالیان بیمه عمر کرده است. آیا تحریم ها و تهدیدهای کنونی دوبتهای غربی به رهبری آمریکا میتواند پایان این سازش و معامله باشد، و یا اینکه بازهم ما شاهد سازشی پنهان و نیمه پنهان با اپوزیسیون سازی از درون این نظام خواهیم بود.

بسم الله الرحمن الرحیم

وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ لاَ تُفْسِدُواْ فِي الأَرْضِ قَالُواْ إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ.

و چون به آنان گفته شود در زمين فساد مكنيد مى‏گويند ما خود اصلاحگريم.قرآن سوره بقره آیه .11.

هموطنان آزاده ، ایرانیان تلاشگر در راه آزادی ، رژیم خمینی با مسخ ایدئولوژیک جمهوریت و اسلامیت در قاموس ولایت مطلقه، آزادی و آسایش و امنیت و عدالت را در سرزمین ایران به بند کشیده است.اصلاحات در قاموس این نظام یکی از مصادیق بارز آیه فوق می باشد.

زمانیکه این رژیم و عناصر سرکوبگرش مواجه با بن بستی میشوند ، مدعی “اصلاحات و جامعه مدنی” می گردند. .

بهترین فرزندان این سرزمین را به نام طاغی و ضد انقلاب و منافق و غیره بعد از شکنجه های دهشتناک در قبرستان خاوران هزار هزار زنده به گور کرده، و یا نسلی از آنها که در موقعیت نازلتر آگاهی بودند در جبهه های جنگ ضد میهنی خوراک میدانهای مین کرده،و خانواده آنها را اجیر خود نموده است.

جنگی که با بازپس گیری خرمشهر از عراق، با پیشنهاد دولتهای عربی و غربی و پرداخت غرامت از سوی عراق ، میتوانست به یک صلح پایدار بین دو کشور مسلمان تبدیل گردد، با سماجت خمینی و شعار فتح قدس از طریق کربلا 8 سال مردم ایران را دچار انواع مصیبتها نمود.

رژیم خمینی با توسل به ابزار فوق و غارت ثروت نفت، در دوران زمامداری احمدی نژاد و باند او، در تلاش است تا مسئله اتم را نیز وسیله ای برای حفظ نظام و ادامه حاکمیت گرداند.

دولتهای غربی به خصوص اروپا نیز طبق اسناد و شواهد زنده ، تمامی راهکارهایش برای ادامه همین خط است. اما فرامواش نکنیم که خمینی نیز حفظ نظام را اوجب واجبات دانسته، و وصیت او به وارثانش نیز با همین جمله به پایان رسیده است.

کارنامه این رژیم ضد مردمی انباشته از سیاست سازش در نهان و جنگ لفظی در ظاهر است. این سیاست را قدرتهای چون چین و روسیه و اقمار وابسته هم در دنیای دیپلماسی حمایت و تشویق می کنند. بر خلاف تحلیل بسیاری از جریانهای سیاسی مبنی بر این که رژیم قادر به نوشیدن جام زهر دیگری نیست، مافیای ولایت توسط احمدی نژاد در تدارک نوشیدن یک جام زهر دیگر است.

برخلاف تحلیل و نتیجه گیری بسیاری از جریانهای سیاسی که نوشیدن جام زهر برای این نظام عواقب سختی را در بر دارد، نوشیدن این جام ها جان دوباره ای به او میدهد تا سیاست سرکوب در داخل و سازش در خارج را ادامه دهد.

شواهد استراتژیک این پروسه حکایتگر این حقیقت است که اپوزیسیون جدی این نظام نباید منتظر اعجازی از این روند سازش و معامله آشکار و پنهان باشد.

سئوال دیگر که در تمامی این روند طولانی بدون پاسخ و تحلیل جدی مانده است، همراهی و حمایت همه به اصطلاح دولتهائی است که این رژیم را به خاطر نقض حقوق بشر بارها محکوم کرده و در مقاطعی حتی سفارت های خود را تعطیل کرده اند.

بنابراین بقای این نظام و ادامه حیات او در بردارنده منافعی است که که بهره مندان آن، از چین و روس تا اروپا و آمریکا بقای او را با تمام ضایعات احتمالی بر نبود او ترجیح میدهند. رژیمهای دیکتاتور قبل از آنکه بر اساس کارنامه ضد حقوق بشری شان مورد قضاوت و بازبینی قرار گیرند، بر پایه اصول دیپلماسی رایج یعنی تأمین مصالح و منافع رایج دولتهای حاکم مورد ارزیابی واقع میشوند. راهکار استراتژیک این نظام مافیائی برای ادامه حیات ..سازش در بیرون و سرکوب در درون است. و برای ادامه همین سیاست باندهای خود را تحت نام “سردار سازندگی”، جامعه مدنی ”

و غیره در مواقع ضروری به صحنه می کشاند. با گذشت 30 و اندی سال از عمر این حاکمیت ، و برملا شدن ترفند های او در دیپلماسی داخلی و خارجی، باید به منتظران معجزه از سوی خاتمی و رفسنجانی ، یاد آور شد که سرنوشت شما یاد آور همان داستان چوپان دروغگو است.

یعنی در طی این سالها با پیش گرفتن این روشها در مواقع ضروری ، برای حل معضلات خیمه ولایت ،دیگر کمتر مخاطبی به این توصیه ها به خصوص از نسل دوم توجه خواهد کرد. کارنامه باندهای این نظام از طیفهای رنگارنگ ، نقاشی شده از سوی پایگاه ولایت ، در مقابله با اصول بدیهی دموکراسی واقعیتی است که حتی در سازمان ملل نیز ثبت و ضبط شده است.

چنانکه یاد آورشدیم ، آیا این رژیم با عقب نشینی از تعقیب سلاح هسته ای در مقابل خواستهای مردم به جان آمده از ستم و شلاق و فقر هم عقب نشینی خواهد کرد؟

مقاطعی از کارنامه این نظام را در مطالب بالا یاد آور شدیم ، که قادر به تحلیل و پاسخ درخور به این سئوال باشیم . اگر پروسه عقب نشینی های نظام مافیائی ولایت مطلقه را تعقیب کنیم به این مسئله دست خواهیم یافت که، هر عقب نشینی و یا جام زهری در سیاست داخلی و یا خارجی ، بازسازی بخشی از این نظام را در بر داشته است.

و این بار خاتمی و رفسنجانی در همراهی و همکاری تنگاتنگ با هم تدارک یک دوره تمدید بقا و تجدید قوا برای ولایت مطلقه هستند. در هیچ کدام از باندهای مافیای ولایت دینامیسم چرخش به حداقل اصلاحات نیز نیست.

چونکه همه آنها بر این امر واقف هستند که حداقل عقب نشینی در مقابل موج وسیع و همه جانبه خیزشهای آزادیخواهانه در اندک زمان خیمه ولایت واژگون خواهد شد.جنگ سران این مافیا که در تقسیم قدرت و ثروت، در مواقعی برای سهم بیشتر به مقابله با هم بر می خیزند، جنگی است که اگر مردم از آن فرصت استفاده نکنند به سرعت مصالحه انجام می گیرد. چونکه آنها واقف هستند که مردم به جان آمده از بیداد همه آنها به دنبال حداقل فرصت لازم هستند.

از این رو رهبری نظام از روز نخست به آرایش انواع سنگرهای عقب نشینی تاکتیکی برای تهاجم مجدد به مردم و جنبشهای اعتراضی اقدام کرده، و هر باندی از این صندوق ذخیره را اسم خاصی گذاشته است. بسیاری از دولتها غربی و جریانهای حداقلی داخل کشور نیز این سازماندهی مافیای ولایت را به القاب اصلاح طلب و غیره خطاب کرده، و هرگونه همراهی و همکاری با نظام سفیانی را از این طریق توجیه می کنند. شگرد مافیای ولایت در این طراحی استعماری و ارتجاعی تا بدانجا دراز دامن است ، که بعضی مواقع مانورهای آن حتی اپوزیسیون سرنگونی طلب را به خطای دید دچار میکند.

با سرکوبی عریان جنبش سبز که از دل تناقضها و تضادهای نظام مافیای ولایت مطلقه آخوندیسم برآمده بود ، بسیاری از شماطه گران و عصا به دستان منتظر معجزه خاتمی ، از توهم خویش بیرون آمده ،و با اولین اعتراض و انتقاد جدی مواجه با داغ و درفش و تجاوزی شدند که ،سالیان با همکاری آنها بر علیه نسل وفادار انقلاب به کار میرفت.

کشتار در خیابان و تجاوز در زندان به سراغ هواخواهان کسانی آمد که خود از بنیانگذاران و حامیان این شیوه بودند.

با وقوع این حوادث بر بسیاری از عافیت جویان و منتظران ظهور جامعه مدنی خاتمی گونه ، ماهیت آدمخوار نظام بیش از پیش روشن گشت. گذشت زمان با سلسله حوادث شرارتها و جنایتهای نظام ولایت ..حتی مرحوم منتظری که در نیابت جانشینی بود ، گوشه نشین و زندانی و حتی به شیوه مشکوک منجر به حذف فیزیکی او شد.

و در این سلسله حوادث تراژدیک و آزادی کش، ملی /مذهبی های منتظر اعجاز از نظام ولایت از جای خود تکان نخوردند. آنها با اقدام به نامه اعتراضی 90 نفر گرفتار و زندان شدند و بخشی از کشور خارج شده و به اروپا و آمریکا رفتند و از آنجا نامه تجدید خاطره و تجدید پیمان با خاتمی نوشتند.

آنها با اعلام موضع صریح در مقابل نیروهای حتی خواهان رفراندوم تحت نظر نهادهای بین المللی، آن را نقض استقلال دانسته و خواهان عدم دخالت هر نیروی خارجی حتی نهادهای بین المللی شدند. تا اینکه بهار عرب با سقوط دیکتاتورهائی چون صدام و مبارک و غذافی فرا رسید.

ولی پیشکسوتان ملی – مذهبی بازهم تجدید پیمان کرده و این بار موسوی و کروبی را هم به خاتمی منگنه کردند، و خواهان حل مسالمت آمیز مسئله ایران از طریق ائتلاف خاتمی .کروبی .موسوی شدند. اما این تلاش کم مایه هم نتوانست دل ولایت را با این جماعت همراه و همساز کند.

بعد از رونمائی دگربار از اینهمه تجربه شکست خورده ..در پروژه دموکراتیزه کردن نظام مافیائی ولایت مطلقه ، بازهم ملی / مذهبی های درون و بیرون ، به معجزه خاتمی و اصلاحات او این بار با یاری رفسن جانی هستند. بنابراین وظیفه همه نیروهای ملی معتقد به استقرار دموکراسی در ایران سنگینتر شده است.

این نیروها باید با دست کشیدن از همراهی با خاتمی و موسوی اصل استقرار دموکراسی از طریق یک رفراندوم بر پایه جمهوریت ، با نظارت نهادهای بین المللی را هدف خود سازند. امید بستن به کسانیکه همکار و همراه و یار وفادار لاجوردی و خلخالی بوده اند، انتظاری است غیر علمی و عبث. جنبشها و قیامها با صدها هزار شهید در تاریخ معاصر ایران به زبان اشهد بیانگر این حقیقت است که قطب های انحصار قدرت یعنی سلطنت و روحانیت هیچ سنخیتی با خواست اراده ملی ندارد.

ایندو مافیای سلطه و غارت با تمکین از اربابهای خارجی خود، حکومت را جولانگاهی میدانند که تنها برای غارت ثروت نفت و تحمیق و تحقیر مردم بر آن دست یافته ، و در خدمت استعمار جهانی مردم تحت سلطه را به انواع مصیبتها دچار سازند.

نسل دوم با استفاده از سرمایه گرانسنگ نسل انقلاب در ایستادگی بر آرمانها و اهداف انقلاب اسلامی 57 با صدها هزار شهید .. بایستی تجربه ناتمام این نسل را به پیروزی رساند.

وصیت همه شهدای راه آزادی استقرار حاکمیت مردم بر اصل قانون سالاری و جمهوریت است ، این وصیت همه ما را در این روزهای سرنوشت فرا میخواند تا با هشیاری و افشای دجالیت آخوندی و عمال توده / اکثریتی و سلطنتی آن ، به مسئولیت تاریخی خود قیام کنیم.

شک نداشته باشیم که اگر از این امر مهم کوتاهی کنیم نسلهای آینده حق دارند ما را شماتت و محکوم به خیانت کنند.طبق اسناد و مدارک زنده و گویا و حقوقی، تمامی سران این مافیا از باندهای مختلفش باید در یک دادگاه ملی / بین المللی محاکمه علنی شوند.

و تمامی ثروت غارت شده این مردم توسط سران این مافیا و کودتاچیان پهلوی بایستی به مردم ایران بازگردانده شود.

این خواستها باید جزء اصول مبنائی هر گونه اتحاد و ائتلاف در بین نیروهای سیاسی داخل و خارج برای تشکیل یک آلترناتیو دموکراتیک باشد.

کسانیکه امروز بدون توجه و باور به این اصول و پرنسیپها ، به دنبال اتحاد و ائتلاف با باندهی درونی این مافیا از طریق ..سلطنت و یا توده / اکثریتی پیرو خط امام هستند، همکاران و همراهان و دلالان رژیم مافیائی ولایت مطلقه آخوندیسم می باشند.

سلام بر شهدای راه آزادی سلام بر مبارزین ثابت قدم راه آزادی

پیش به سوی استقرار دموکراسی توحیدی در ایران زمین …. مرگ بر اصل ولایت وقیح با عمامه و یا تاج

نهضت تشیع علوی …. اسفند ماه 1391 برابر با مارس 2013

 

. ..

 

.