مرحوم دکتر ناصر میناچی اولین قربانی توطئه اشغال سفارت آمریکا

 

آن شب هم دو دانشجوی اشغال‌کنندۀ سفارت آمده بودند تا برگی دیگر از اسنادشان را رو کنند. اسنادی علیه روزنامۀ بامداد و البته وزیر ارشاد ملی دکتر ناصر میناچی. اما افشاگری دربارۀ وزیر ارشاد ملی مفصل‌تر بود. میناچی اندکی پس از مصاحبه تلفنی با روزنامه‌ها و رد ادعای دانشجویان در برنامۀ تلویزیونی، در ساعت ۲ بامداد روز ۱۷ بهمن ماه ۱۳۵۸ در خانه‌اش بازداشت و به زندان اوین منتقل شد.

شامگاه سه‌شنبه ۱۶ بهمن ماه ۱۳۵۸ تصویر دو تن از اعضای گروه دانشجویان پیرو خط امام بر صفحۀ تلویزیون دولتی نقش بست. تصویری آشنا برای آنان که از میانۀ آبان ماه و پس از اشغال سفارت آمریکا در تهران، هر آینه منتظر افشاگری‌های زنجیره‌ای علیه مقامات دولت موقت بودند. عباس امیرانتظام، معاون نخست‌وزیر به اتهام آنچه جاسوسی برای آمریکا خوانده می‌شد در زندان بود و دانشجویان مرتب اسنادی منتشر می‌کردند که مدعی بود او ارتباط غیرمتعارفی با مقامات آمریکایی داشته است.

آن شب هم دو دانشجوی اشغال‌کنندۀ سفارت آمده بودند تا برگی دیگر از اسنادشان را رو کنند. اسنادی علیه روزنامۀ بامداد و البته وزیر ارشاد ملی دکتر ناصر میناچی. کاغذ‌ها روی میز بودند و با برداشتن هر کدام از روی میز پیش‌بینی هر اتفاق و اعلام هر اتهامی ممکن بود. آن شب سند اول علیه روزنامۀ بامداد، چیزی نبود جز گزارش داخلی ماموران سفارت از اینکه مدیر روزنامۀ بامداد در تماس با یکی از مسئولان سفارت آمریکا به خاطر چاپ خبری که تعریض به دولت این کشور بوده عذرخواهی کرده و گفته که این خبر به خاطر شرایط انقلابی و جلوگیری از تعطیلی روزنامه چاپ شده است.

اما افشاگری دربارۀ وزیر ارشاد ملی مفصل‌تر بود. دانشجویان متن‌هایی را روخوانی می‌کردند که مدعی بودند اسنادی از محتوای مذاکرات و دیدارهای ناصر میناچی با برخی مقامات آمریکایی است که از ماه‌ها قبل از وقوع انقلاب آغاز شده و تا مدتی پیش از اشغال سفارت ادامه داشته است.

مخالف میانه‌رویی که از شریف امامی حمایت کرد!

به گفتۀ افشاگران، ماموران مستقر در دفتر مرکزی مراجعات سیا واقع در سفارت آمریکا، در سندی میناچی را این‌ چنین معرفی کرده بودند: «ناصر میناچی وکیل و عضو فعال حقوق بشر و یکی از دو رئیس بازار تهران که پایگاه سنتی مخالفان مسلمان است، می‌باشد. او همچنین صندوقدار کمیته دفاع از آزادی و حقوق بشر است. در مقام هیات مدیرۀ حسینیه ارشاد مرکز مذهبی در تهران که مدت‌ها در پشت پرده طرفدار و حامی رهبر مذهبی میانه‌رو و مخالف بوده است. این مرکز یعنی حسینیه ارشاد، اخیراً بعد از پنج سال بسته بودن به دلیل ایراد سخنرانی‌هایی علیه شاه دوباره گشایش یافته است. میناچی معتدل و میانه‌رو از رژیم جعفر شریف امامی در اوت و نوامبر ۱۹۷۸ حمایت نموده، اظهار داشته که مذهبیون میانه‌رو مخالف باید با دولت همکاری کنند تا به آزادی‌های سیاسی برسند. او معتقد است شاه ایران را در مقابل آنارشیسم و کمونیسم حفظ می‌کند.»

دانشجویان به نقل از ماموران سفارت آمریکا می‌گفتند: «میناچی به دنبال آن بوده تا با حمایت رهبران مذهبی میانه‌رو برنامه‌ای را پیش ببرد که بر اساس آن شاه کشور را ترک کند و شورایی ایالتی جایش را بگیرد و از یک دولت آشتی ملی با دستور کار برپایی هرچه سریع‌تر انتخابات آزاد حمایت کند.»

آن‌ها میناچی را به اتخاذ مواضعی حتی «سازشکارانه‌تر» از عباس امیرانتظام محبوس، در آستانۀ انقلاب متهم کرده و به نقل از اسنادشان می‌گفتند: «میناچی به کار‌شناس سیاسی سفارت آمریکا گفته نمایندگان تمام گروه‌های مخالف طی ۲۴ ساعت آینده ملاقات خواهند داشت تا ببینند مسالۀ دولت دوگانۀ شورای سلطنت و شورای انقلاب چطور حل می‌شود. میناچی ترجیح می‌دهد که دو شورا (شورای سلطنت و شورای انقلاب) درهم ادغام شوند و این برنامه به مقداری پشتیبانی قوی نیازدارد. امکانات دیگر مورد بررسی است از جمله ملاقات مشترک این دو گروه یا اعمال هم‌ارزشان (مثل اینکه دو گروه با هم یک نخست‌وزیر را انتخاب کنند).»

او نیز همچون امیرانتظام به رابطه غیرمتعارف با آمریکا متهم شده بود. دانشجویان می‌گفتند او اطلاعاتی از ورود خانوادۀ امام با پرواز انقلاب را به آمریکا داده و ماموران آمریکا نوشته‌اند که میناچی و امیرانتظام «به اطرافیان [امام] خمینی در پاریس بدگمان هستند و تحقیر می‌کنند، اگرچه مستقیماً حرفی در مورد معتمدین [امام] خمینی نمی‌گویند ولی کاملاً از احساس آن‌ها این مساله پیداست.»

دانشجویان در بخش دیگری از اسناد ادعایی گفت‌وگویی میان وزیر ارشاد ملی و نمایندۀ دولت آمریکا دربارۀ دادگاه‌های انقلاب را نقل کرده بودند که: «در سؤالی در مورد دادگاه‌های انقلاب، میناچی اعتراف کرد که ایران در چشم جهانیان مواخذه گشته ولی قویاً دفاع از فعالیت‌های خشونت‌آمیز را می‌کرد. میناچی گفت [امام] خمینی به وزیر دادگستری، مبشری و به خودش گفته است که مردم حاضر به کشتن تمام کسانی که در زندان قصر هستند می‌باشند و درخواست سریع بودن در کار‌ها را نمود. مامور سیاسی صرفاً نظر داد که این روشن نبوده که رهبران، مردم را در این مورد رهبری می‌کردند یا مردم، رهبران را. میناچی گفت که نخست‌وزیر موافقت [امام] خمینی را برای اینکه کم‌کم دادگاه‌های انقلاب را در دو ماه آینده به هم بزند جلب نموده است تا کار‌ها را تحت نظر وزارت دادگستری و دادگاه‌های آن بگذارد.»

من مامور ارتباط با سازمان‌های بین‌المللی بودم

دقایقی از پایان پخش این برنامه نگذشته بود که تلفن‌های خانۀ میناچی به صدا درآمد. وزیر ارشاد ملی که از سخنان دانشجویان برآشفته بود، با خبرنگاران روزنامه‌ها گفت‌وگو و اعلام کرد اتهامات مطرح شده در برنامۀ تلویزیونی آن شب کذب محض است. او در بخشی از سخنانش که روزنامۀ اطلاعات بعدازظهر فردا منتشر کرد، گفته بود دیدار‌هایش با مقامات آمریکایی در چارچوب فعالیت‌های حقوق بشری دوران رژیم طاغوت و به منظور افشاگری ظلم و ستم دستگاه بوده است. میناچی با بیان تاریخچه‌ای از تشکیل جمعیت دفاع از آزادی و حقوق بشر ایران که در واپسین سال‌های حکومت شاه با عضویت مهندس مهدی بازرگان، دکتر سنجابی، علی‌اصغر حاج سید جوادی، عبدالکریم لاهیجی، احمد صدر حاج سید جوادی و چند تن دیگر از حقوقدانان مخالف رژیم تشکیل شده بود و تلاش می‌کرد با استفاده از کوچکترین روزنه‌های موجود صدای فریاد زندانیان سیاسی را به گوش سازمان‌ها و مراجع بین‌المللی برساند، گفته بود: «من پس از رهایی از زندان در سال‌های ۵۴‌-‌۵۳ و پس از شکنجه و آزاری که به وسیلۀ ایادی رژیم انجام گرفت با همکاری دوستان و معاضدت آنان ماموریت پیدا کردم که به سازمان‌های بین‌المللی راه پیدا کنم و با ارائه اسناد و مدارک به مراجع حقوق بین‌المللی فجایعی را که در ایران صورت می‌گیرد اعلام کنم و برای تحقق پذیرفتن این هدف با تنظیم لیستی از اسامی زندانیان سیاسی، چه آن‌هایی که مورد شکنجه و آزار قرار گرفته بودند و چه آن‌هایی که گمشده و سر به‌نیست شده بودند، سازمان‌های بین‌المللی حقوق بشر، سازمان عفو زندانیان سیاسی و صلیب سرخ بین‌المللی را در جریان قرار دادیم و پس از تلاش و کوشش‌های فراوان در سال‌های ۵۶ و ۵۷ موفق شدیم که نمایندگان این مراجع را به ایران بیاوریم که از زندان‌های ایران بازدید کنند.»

او افزوده بود: «می‌خواستیم جمعیت دفاع از آزادی و حقوق بشر (که ۳۰ تن از اعضای مؤسس آن متشکل از رهبران مذهبی و آزادیخواهان ایران بودند) از سوی مراجع بین‌المللی حقوقی مورد تائید قرار بگیرد و در مقابل سازمان دفتر حقوق اشرف پهلوی که ظاهرا در ایران فعالیت داشت قرار دهیم و بالاخره در این کار موفق شدیم و با تماس با کورت والد‌هایم دبیرکل سازمان ملل متحد این جمعیت رسماً مورد قبول واقع شد و رسمیت آن اعلام گردید. در این رابطه و با توجه به شناسایی رسمی این جمعیت از ما دعوت می‌کردند که در مسائل حقوق بشر شرکت کنیم و در نتیجه هر سال ۲ الی ۳ بار ما به مراجع و سازمان‌های حقوق بشری بین‌المللی می‌رفتیم و تمام فجایع و ظلم و ستم و رفتار غیرانسانی رژیم پهلوی را با دلایل و اسناد افشا می‌کردیم.»

یک ماه و نیم دوندگی برای اعزام آیت‌الله طالقانی به بیمارستان

میناچی با اشاره به اثرات فعالیت‌هایش در مراجع بین‌المللی به ویژه در موضوع انتقال آیت‌الله طالقانی به بیمارستان گفته بود: «من در حدود یک ماه و نیم در صلیب سرخ ژنو، سازمان عفو بین‌المللی در لندن و کمیسیون روابط خارجی سنای آمریکا که ویژه رسیدگی به کارهای حقوق بشر است و همچنین در دفتر حقوق بشر در نیویورک و دفتر حقوق بشر در سازمان ملل متحد دوندگی کردم تا اینکه توانستم تلگراف مراجع بزرگ بین‌المللی را برای آزادی حضرت آیت‌الله طالقانی بگیرم و بالاخره هم موفق شدم و‌‌‌ همان فشار و تلگرام‌های مراجع بزرگ بین‌المللی باعث آوردن آیت‌الله طالقانی از اوین به بیمارستان شهربانی شد.»

او با اشاره به اتهام ارتباط با آمریکا، به رفت و آمد عادی و علنی نماینده حقوق بشری دولت آمریکا به دفتر جمعیت ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر در آستانۀ انقلاب اشاره کرده و گفته بود: «همزمان با نزدیک شدن پیروزی انقلاب یعنی از جمعه سیاه به بعد در سال ۵۷ نمایندگی حقوق بشر که از طرف سفارت از نیویورک معرفی شده بود مرتب به دفتر جمعیت مراجعه می‌کرد و با همه کسانی که در دفتر جمعیت بودند به خصوص خانواده زندانیان مصاحبه می‌کرد، بنابراین هر کس هر چه داشت به او می‌گفت که گاهی هم مسائل سیاسی رژیم مطرح می‌شد…»

توضیح موقعیت انقلاب، سازش با خارجی است؟

بخش دیگری از سخنان میناچی در پاسخ تعریض دانشجویان به مذاکراتش با مقامات آمریکایی پیرامون اعدام‌ها و شرایط دادگاه‌های انقلاب بود. او در پاسخ به خبرنگاران گفت: «و اما در مورد مذاکرات بعد از انقلاب که نمایندۀ حقوق بشر دربارۀ زندانیان و محاکمۀ آن‌ها با من صحبت کرده است. وزارت ارشاد ملی همیشه مرجع مراجعه خارجیان است درباره تمام مسائل مطبوعاتی و سیاسی، به خصوص که نماینده حقوق بشر در مورد مداخله صلیب سرخ بین‌المللی و رعایت مقررات حقوق بشر در مورد زندانیان سیاسی به عنوان عضو جمعیت ایرانی حقوق بشر به اینجانب و آقای مهندس بازرگان مراجعه می‌کردند و از اینکه چرا تعداد اعدام‌شدگان تا این حد زیاد است گله داشتند و معترض بودند. همان‌طور که خودشان طبق مطالب افشا شده گفتند اینجانب نخست در مورد اقدام دادگاه‌ها از قضات دادگاه‌ها دفاع کردم و گفته‌ام در فاصلۀ کوتاهی که به دستور امام مدتی احکام دادگاه‌ها به تعویق افتاده بود مردم ستم‌دیده ایران و خانواده شهدا به منزل امام مراجعه و تهدید کرده بودند که اگر شما آن‌ها را محاکمه نکنید ما خود اقدام خواهیم کرد و این از نظر پاسخگویی به ایرادات یک سازمان بین‌المللی در توضیح موقعیت انقلاب ایران بسیار مؤثر و با ارزش بود. بنابراین این قبیل دفاعیات از طرف کسی که در موقعیت عضویت جمعیت ایرانی حقوق بشر و شغل وکالت دادگستری و مقام دولتی است آیا این دلیل بر خدای نکرده سازش با خارجی است؟»

میناچی افزوده بود: «آن روز دولت ایران با دولت آمریکا رابطه داشته و مثل امروز در حالت بحرانی نبوده است و گفت‌وگو دربارۀ این نوع مسائل بسیار عادی بوده است ولی امروز هر کس راجع به آمریکا کوچکترین صحبتی کند مسلما خلاف تاکتیک سیاسی دولت است. بنابراین نمی‌توان به گذشته با وضع جو موجود مقیاس گرفت. خاصه آنکه اینجانب بعد از یک عمر مبارزه و شکنجه شدن زیر دستگاه و ستم رژیم گذشته و اعتقاد و ایمانی که به این انقلاب داشته‌ام آیا جای تردید است که اگر با یک نماینده سازمان بین‌المللی مذاکره می‌کنم خدای نکرده منافع مملکتم را در نظر نمی‌گیرم و آیا بعد از این همه مبارزه ـ جهاد ـ در راه ایمان و اسلام خودم و مؤسسه حسینیه ارشاد به باد تهمت و افترا گرفته شوم؟ بنابراین غیر از این مسائلی که توضیح داده شد، مجدداً یادآور می‌شود آنچه که نمایندۀ سفارت در یادداشت‌های ادعایی و مکذبه خود نوشته است به هیچ‌وجه مربوط به اینجانب نبوده و قویا تکذیب می‌شود.»

سخنان میناچی هرچند توسط خبرنگاران ثبت و ضبط شد و در مطبوعات فردای آن روز منتشر شد اما گویی دفاعیاتش دیر به گوش آنان که باید رسید، بنابراین خبری دیگر نیز به همراه آن به چاپ رسید و آن خبر بازداشت وزیر ارشاد ملی بود. میناچی اندکی پس از مصاحبه تلفنی با روزنامه‌ها و رد ادعای دانشجویان در برنامۀ تلویزیونی، در ساعت ۲ بامداد روز ۱۷ بهمن ماه ۱۳۵۸ در خانه‌اش بازداشت و به زندان اوین منتقل شد.

بنی‌صدر: خودکامگی دانشجویان، مصداق حکومت در حکومت است

صبح چهارشنبه، وقتی خبر بازداشت میناچی منتشر شد خیلی‌ها متعجب و معترض شدند؛ از آن جمله ابوالحسن بنی‌صدر، رئیس‌جمهور تازه‌نفس و رئیس شورای انقلاب بود که با انتقاد شدید از برنامۀ تلویزیونی شب گذشته در اظهاراتی شدیداللحن گفت: «چگونه می‌شود در کشوری حکومت کرد، زمانی که عده‌ای به عنوان “دانشجویان پیرو خط امام” خودکامه عمل کنند و وضعی به وجود آورند که “حکومت در حکومت” مصداق پیدا کند. آن محکمه است که باید به این‌گونه مسائل رسیدگی کند و پس از اثبات جرم متهمی را محکوم و او را مجازات کند. اگر غیر از این باشد هرج و مرج بر مملکت حکمفرما می‌شود که به هیچ‌وجه در این برهه از زمان به مصلحت کشور و انقلاب نیست…» او افزوده بود: «ممکن است این بچه‌ها از روی حسن نیت چنین کارهایی انجام دهند ولی نتیجه کار بدانجا می‌انجامد که عده‌ای پیدا شوند و از روی سوءنیت با حیثیت افراد بازی کنند… وقتی مملکت امنیت قضایی نداشته باشد با هرج و مرج روبه‌رو خواهد شد. این‌ها حتی احترام شورای انقلاب را نگه نداشتند که بگویند چنین گزارش‌هایی هست و شما تصمیم بگیرید نه اینکه نیمه شب بریزند خانه یک وزیر و او را دستگیر کنند.»

بازرگان: شورای انقلاب در جریان کارهای امیرانتظام و میناچی بود

همزمان مهندس مهدی بازرگان، عضو شورای انقلاب و دبیرکل نهضت آزادی هم با انتقاد شدید از آن برنامۀ تلویزیونی و بازداشت میناچی تصریح کرد: «شورای انقلاب در جریان کارهای امیرانتظام و میناچی بود.» بازرگان افزود: «عمل این آقایان (دانشجویان) بسیار عمل ضد اسلام و ضد قانون است که یکطرفه بیایند و چیزهایی را به قول خودشان افشا کنند و تهمت‌های ناروایی بزنند. البته بر روی تعبیر و توجیه‌های خودشان و بدون اینکه طرف حضور داشته باشد که از خودش دفاع کند. این عمل بسیار عمل زشت و خلافی است که این دانشجویان انجام می‌دهند و همه با این عمل آن‌ها مخالف هستند و عمل آن‌ها ضد انقلاب، اسلام و امام و ضد همه چیز است.» او افزود: «من به طور خلاصه می‌خواهم بگویم که افشاگری‌های قبلی و حال و آینده دانشجویان مقداری از آن‌ها دروغ است و دروغ گفتن هم خیلی آسان است و بعد هم ممکن است همین گزارش‌ها که آمریکایی‌ها داده‌اند دروغ گفته باشند و معلوم نیست که این گزارش که من درباره شما می‌دهم حتما درست باشد زیرا برای شما سندیت نخواهد داشت. همان‌طور که اصلا افشاگری‌های دانشجویان درباره امیرانتظام جاسوسی نبوده است و انجام وظیفه بود، افشاگری دانشجویان درباره میناچی وزیر ارشاد ملی و سایرین هم به تعبیر و توجیه آن‌ها کار غلطی بوده است ولی به تعبیر و توجیه بسیاری دیگر کار بسیار صحیحی بوده و کاری بوده که اولا به تنهایی و در خفا انجام نشده و با مشورت بوده و علما و اعضای شورای انقلاب هم در جریان این کار‌ها بوده‌اند و مشارکت داشته‌اند. حالا اختیار مملکت افتاده است به دست چند تا بچه و این جای بسیار تاسف است و اعتراض به رادیو و تلویزیون است که حق ندارد این کار را انجام دهد. اگر این‌ها حرفی دارند و سندی در دست دارند باید به یک دادگاه و یا شورای انقلاب و حتی خود امام ارائه کنند تا تکلیف را روشن کنند و این مراجع هستند که باید با بررسی اسناد، دستور جلب و بازداشت افراد را بدهند.»

احمد صدر حاج سید جوادی، وزیر سابق دادگستری دیگر چهره‌ای بود که با انتقاد از اقدام دانشجویان تصریح کرد: «اسناد افشا شده نه اصیل بود و نه محتوای قابل توجهی داشت.» او افزود: «این اقدام دانشجویان پیرو خط امام و به اصطلاح افشاگری در مورد دکتر میناچی نه‌ تنها از نظر مذهبی و عقیدتی برخلاف سنت اسلامی است، بلکه متهم کردن اشخاص قبل از تحقیق و دفاع، قبل از استعلام چگونگی موضوع و قبل از استماع مدافعات متهم به هیچ‌وجه در خط امام نیست.»

رجایی: مگر مملکت قانون ندارد؟

محمدعلی رجایی، وزیر آموزش و پرورش هم با محکوم کردن بازداشت وزیر ارشاد ملی، گفت: «به نظر من رسیدگی به خوب یا بد افشاگری دانشجویان پیرو خط امام و بقیه مسائل که جنبه حقوقی دارند در سطح دادسرای انقلاب است و اوست که باید اظهار نظر بکند و تحت تاثیر جو حاکم قرار نگیرد. اما مساله‌ای که واقعاً مایه تاسف است این است که ساعت ۲ بعد از نیمه شب بریزند و آقای میناچی را در منزل خودش توقیف کنند و دانشجویانی که خودشان قبلا اعلام کرده بودند قصد حکم و تفسیر ندارند، در‌‌‌ همان تلویزیون حکم را صادر و بعد اجرا کردند.» او افزود: «در طول انقلاب تمام شکنجه‌ها و شهادت‌ها برای این بود که ما قانون اساسی اسلامی داشته باشیم و قانون حق را مشخص کند. به نظر من آقای قدوسی دادستان کل انقلاب برای اجرای این موارد تنها آدم محق است. آقای قدوسی باید احساس مسئولیت کند و با جرات بیاید در جامعه بگوید این قانون اساسی درست است یا خیر تا همه تکلیفشان را بدانند. نباید هر کاری را با زور انجام داد. اگر بار دیگر این اتفاق بیفتد و نیمه شب بریزند خانه یک نفر برای دستگیری او، من فکر نمی‌کنم هر کسی مثل آقای میناچی زود تسلیم شود. به هر حال چنین چیزهایی قابل قبول نیست. به عقیده من مسئولیت آقای قدوسی در اینجا از همه بیشتر است و ایشان بیایند در رادیو و تلویزیون روشن کنند که تکلیف ما با این مسائل چیست و نقش قانون را در این موارد مشخص کنند.»

دادستان کل انقلاب: حکم جلب میناچی را من صادر نکردم

همزمان با اعتراض گستردۀ اعضای شورای انقلاب و وزرای کابینه به بازداشت وزیر ارشاد ملی، دادستان کل انقلاب هم اعلام کرد بازداشت میناچی بدون اطلاع او صورت گرفته است. آیت‌الله قدوسی گفت: «من شخصاً حکم بازداشت او را صادر نکرده‌ام. چون ما مقام قضایی هستیم باید مدارکی که حاکی از مجرمیت کسی است رسما به ما ابلاغ شود تا کسی را بازداشت کنیم. در مورد آقای میناچی هنوز مدرک رسمی به دست ما نرسیده است تا وی را بازداشت کنیم.» این در حالی بود که ناصر میناچی بازداشت شده بود و همزمان با سخنان دادستان در زندان اوین بازجویی پس می‌داد.

میناچی ۳۴ سال بعد در گفت‌وگو با سایت «خبرآنلاین» در این باره می‌گوید: «آقای قدوسی، خدا رحمتش کند، ایشان به من گفتند که ما به شما اطمینان داریم و بعد در شورای عالی انقلاب موارد اختلاف ما با دانشجویان را مطرح کردند. شورای انقلاب هم به اتفاق آرا تصویب کرده بود که شما خودتان تصدیق کردید ایشان خوب کار کرده است اما شب ریختند خانه ما، یک فردی بود به نام آقای غفارپور که نمی‌دانم چه لجاجتی با ما داشت، ما را ممنوع‌الخروج هم کرده بود. پیش از این ماجرا خدمت امام رسیدیم یک بار و گله کردیم که ما وزیر شما بودیم، این آقا یک قاضی معمولی است ما را ممنوع‌الخروج کرده، دیگر تا شاه عبدالعظیم هم نمی‌توانیم برویم.»

شامگاه ۱۷ بهمن شورای انقلاب برای بررسی بازداشت وزیر ارشاد ملی تشکیل جلسه داد. اعضای شورا در این جلسه با انتقاد از رویۀ پخش برنامه‌ها و نحوۀ اداره رادیو تلویزیون، پخش هرگونه افشاگری از سوی دانشجویان مسلمان پیرو خط امام از رادیو تلویزیون را ممنوع اعلام کردند. آیت‌الله مهدوی کنی در این باره گفت: «شورای انقلاب علاوه بر این تصویب کرد که تمامی افشاگری‌های دانشجویان مورد بررسی مجدد قرار گیرد و از این پس کلیۀ اسناد مربوط به رابطه مقامات با آمریکا باید از طریق مراجع صلاحیت‌دار بررسی و سپس دربارۀ انتشار آن تصمیم‌گیری شود.»

آزادی میناچی از اوین، اعتراض دانشجویان سفارت

اعتراضات کمتر از بیست و چهار ساعت بعد از بازداشت میناچی نتیجه داد و او از زندان آزاد شد. روزنامۀ اطلاعات فردای آن روز در تیتر درشتی مدعی شد: «بنی‌صدر، میناچی را آزاد کرد». اما میناچی ۳۴ سال بعد در گفت‌و‌گویی، آیت‌الله قدوسی را عامل آزادی‌اش دانست: «البته بازداشت ما در اوین یک شب بیشتر نبود. آیت‌الله قدوسی آمد و ما را برد به اتاق خودش و از ما دلجویی کرد. بعد سر ما آنجا دعوا شد. آقای مهدوی کنی که کمیته‌ها زیر نظرشان بود هم یک عده را فرستادند و گفتند چون ممکن است یک عده شما را آزار دهند، این افراد در معیت شما باشند.»

میناچی در بدو آزادی با اعلام اینکه «پاسخ به دانشجویان را جدی خواهم گرفت»، آنان را به شرکت در مناظرۀ تلویزیونی دعوت کرد. او گفت: «من این مساله را نه به خاطر خودم، بلکه به خاطر پیروزی انقلاب و به ثمر رسانیدن انقلاب خیلی جدی خواهم گرفت. زیرا اگر مملکت این چنین بی‌حساب و کتاب باشد و هر کس بتواند با چنین دلایلی دیگران را متهم به همکاری با آمریکا و غیره کند، دیگر مقامات مملکتی که متاسفانه برای جانشینی آن‌ها هم افراد واجد صلاحیت اندکی داریم، نمی‌توانند به کارشان ادامه دهند و در نتیجه انقلاب ما به ثمر نخواهد رسید.»

میناچی صبح روز شنبه ۲۰ بهمن ۱۳۵۸ در آستانۀ نخستین سالروز پیروزی انقلاب نشستی خبری برگزار کرد و به اتهامات دانشجویان که منجر به بازداشت یک‌ ‌روزه‌اش شده بود پاسخ داد. او در این نشست اعلام کرد که بر اساس مادۀ ۱۴۰ قانون اساسی جمهوری اسلامی، علیه رادیو تلویزیون، شورای پنج نفرۀ آن و دانشجویان افشاگر اعلام جرم کرده است.

وزیر ارشاد ملی با اشاره به آنچه به عنوان اسناد سفارت آمریکا توسط دانشجویان افشا شده بود، گفت: «این سؤال برای من مطرح شده که آن همه اسناد و مدارک از کارهای جهنمی ساواک و نصیری و ثابتی و هویدا‌ها کجاست؟ که حالا تمام اسناد جاسوسخانه به چند سند از امثال بنده و چند گذرنامه محدود شده است.»

میناچی افزود: «وقتی که ما می‌گوییم می‌خواهیم گروگان‌ها را در دادگاه‌های بین‌المللی محاکمه کنیم، به کدام مدرک و سندی استناد خواهیم کرد؟ بدیهی است که یک دادگاه بین‌المللی چنین مدارکی را از ما نمی‌پذیرد. بدیهی است که اسناد موجود در سفارت آمریکا، اسناد ملی ماست و نمی‌باید آن‌ها را در اختیار اشخاصی که هنوز به درستی آن‌ها را کسی نمی‌شناسد بگذاریم.»

این گزارش‌ها مثل گزارش‌های ماموران ساواک است

وزیر ارشاد ملی تصریح کرد: «این گزارش‌ها را یا تازه تنظیم کرده‌‎اند و یا اگر اصالت داشته باشند، مثل گزارشاتی است که ماموران ساواک برای رفع تکلیف به مافوق خود می‌دادند و چون نظر شخصی گزارش‌دهنده است هیچ‌گونه سندیتی نمی‌تواند داشته باشد. با این حال در همین گزارش‌های بی‌محتوا و غیراصیل هم مطالبی بود که دقیقاً نشان‌دهندۀ بی‌اطلاعی گزارش‌دهنده از فعالیت‌های من بوده است و هرچه بیشتر آن‌ها را بی‌اعتبار می‌سازد.»

میناچی سپس تک تک اسناد افشا شده را مورد بررسی قرار داد و گفت: «مثلاً در سندی که مربوط به بیوگرافی من بود و این طبیعی است که بیوگرافی شخصی که سال‌ها با رژیم مبارزه کرده در سفارت آمریکا موجود باشد، آمده بود که من عضو جبهه ملی بوده‌ام، در حالی که من هیچ‌گاه در جبهه ملی فعالیت نکرده‌ام. در سند دیگری آمده است که من از دولت شریف امامی حمایت کرده‌ام، در حالی که در دوره شریف امامی حکم بازداشت مرا صادر کرده بود و به علت فرار و تحصن در خانه آیت‌الله شریعتمداری، خانه و خانواده‌ام به مدت یک هفته در اختیار ۳۰ کماندو بود. حالا من چطور می‌توانستم مدافع چنین شخص و دولتی بوده باشم؟»

او افزود: «در جایی دیگر به دنبال اشاره به مبارزات من آمده بود که میناچی معتقد است که شاه تنها شخصی است که می‌تواند ایران را از خطر کمونیسم و آنارشیسم نجات دهد و این حرف با توجه به مقدمۀ سند که مربوط به مبارزه با رژیم و شاه است، واقعاً مسخره می‌نماید.»

میناچی همچنین در ارتباط با اتهام دانشجویان مبنی بر اینکه او اطلاعات ورود خانواده امام به ایران را به مقامات آمریکایی داده، گفت: «عنوان شده که من به سفارت اطلاع داده‌ام که چه کسانی در فرودگاه به استقبال امام می‌روند و اینکه خانواده امام همراه ایشان است و خانواده‌ام در خانه‌ای در خیابان دولت اقامت خواهند کرد. حال آنکه من اطلاع دقیق داشتم که امام تنها می‌آیند و خانه‌ای هم در احتشامیه برایشان آماده شده، نه در خیابان دولت. بنابراین اگر من گزارشی به آقای سولیوان داده باشم، که اصلاً سایه او را هم ندیده‌ام حتماً رد گم کرده‌ام و اطلاعات دروغی داده‌ام که این هم نمی‌تواند گناهی برای من باشد.»

بعدازظهر‌‌‌ همان روز دانشجویان پیرو خط امام با اعتراض نسبت به آزادی میناچی اعلام کردند: «شورای انقلاب به عنوان نمایندۀ قوه مجریه در کار قوه قضائیه دخالت کرده و دستور آزادی میناچی را صادر کرده است.» دانشجویان همچنین با انتقاد از سخنان بنی‌صدر خطاب به رئیس‌جمهور گفتند: «نظر مخالف دولت دادن، حکومت در حکومت نیست.»

مجاهدین انقلاب: دانشجویان از حملات نهراسند!

همزمان با این تحولات، روزنامۀ کیهان در مقاله‌ای اعلام کرد «لیبرالیسم به آخر خط رسیده است». گروه‌هایی از دانشجویان مسلمان در سراسر کشور نیز با صدور بیانیه‌هایی جداگانه به حمایت از دانشجویان اشغال‌کنندۀ سفارت پرداخته و خواستار تداوم افشاگری‌های آنان شدند و در واکنشی دیگر سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی با صدور بیانیه‌ای ضمن حمایت از مواضع دانشجویان، اعلام کرد شورای انقلاب تاکنون اشتباهات زیادی مرتکب شده است. در این بیانیه آمده بود: «دانشجویان مسلمان پیرو خط امام که با حرکت خود بزرگترین ضربه را به پیکر لیبرالیسم داخلی و ارتجاع چپ و چپ‌نما کوبیدند، «بچه» و «مغرض» و «خودکامه» خطاب شده و حتی از جناح‌های مختلف با گستاخی تمام تهمت «جعل کردن» بدانان می‌زنند.» مجاهدین انقلاب خطاب به دانشجویان نوشته بودند: «از حملات و کارشکنی‌ها و سنگ‌اندازی‌ها نهراسید و تعیین کنید تا موقعی که از جادۀ حق و رضای خدا گامی فرا‌تر ننهاده‌اید، این جریان از پشتیبانی کامل پروردگار بزرگ و حمایت بی‌دریغ توده‌های مردم برخوردار است و این‌گونه مخالفت‌ها بسیار طبیعی بوده و ارزش گله‌گزاری نیز ندارد.»

موسوی خوئینی‌ها: اعلام جرم علیه دانشجویان توطئه است

در پی برگزاری نشست خبری میناچی، حجت‌الاسلام موسوی خوئینی‌ها، عضو مستعفی شورای نظارت بر رادیو تلویزیون و حامی اصلی دانشجویان پیرو خط امام هم در مصاحبه‌ای با روزنامه‌ها ابراز نگرانی کرد که «فرداست که دانشجویان را به جرم اشغال لانه جاسوسی محاکمه کنند.» او در واکنش به اعلام جرم میناچی علیه افشاگران گفت: «من اولاً در مورد این اعلام جرم امیدوارم که دادستانی که اعلام جرم به آنجا تقدیم شده هرچه زود‌تر اقدام کند و دادگاه باید برای رسیدگی به این اعلام جرم و این‌گونه اعلام جرم‌ها که شاید در روزهای آینده زیاد بشود تشکیل شود. من امیدوارم انشاءالله در آن دادگاه که باید به شکلی برگزار شود که ملت ایران در جریان آن دادگاه قرار بگیرند، ماهیت آقای میناچی و امثال آقای میناچی را آن چنان که هستند افشا کنم و من به طور کلی تصورم این است که این اعلام جرم‌ها و این حملاتی که به بهانه‌های مختلف به دانشجویان می‌شود، این‌ها همه یک توطئه است.» او افزود: «من انشاءالله در همین روزهای نزدیک مصاحبه‌ای با دعوت همه مطبوعات و رادیو تلویزیون خواهم داشت و آنجا مطالبی که گفتنی است و به گوش ملت نرسیده خواهم گفت تا همه این‌ها که در این توطئه دست دارند ماهیتشان روشن شود و من در تمام دورانی که در این چندین سال نهضت امام و همچنین در این چند ماه اخیر که در پاریس بودم و تمام این جریانات آنچه را که از مخالفت‌های این آقایان با امام اطلاع دارم خواهم گفت.»

میناچی: دادخواهی مسلمان حق اوست، توطئه نیست

فردای آن روز میناچی در واکنش به سخنان موسوی خوئینی‌ها جوابیه‌ای به روزنامه‌ها ارسال کرد و نوشت: «با ابراز تاسف از اینکه آقای خوئینی دادخواهی یک مسلمان را توطئه تلقی نموده است یادآور می‌شود پاسخگویی به هرگونه تهمت و افترایی حق قانونی و شرعی مردم است که قرآن و سنت تجویز فرموده و آقای خوئینی به اعتبار مقام و موقعیتشان حق سلب آن را ندارد.» او افزود: «آقای خوئینی به چند ماه اقامت خود در پاریس بالیده‌اند که گویا وظیفه نظارت داشته‌اند ولی غافل از اینکه ما به دستور امام به متن مبارزه و درگیری به ایران برگشتیم تا کوشش و تلاش پیگیر خود را در شرایطی که هم شاه در صحنه بود و هم اویسی مردم را به آتش می‌کشید با به کار بردن هر گونه تدبیری مبارزه را ادامه دهیم که نمونه‌ای از آن تهیه و تدارک برنامه پیاده‌روی روز حقوق بشر بود که منجر به صدور اعلامیه جمعیت ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر گردید که در آن شاه را مخلوع و سلطنت ۲۵۰۰ ساله را ساقط شده اعلام نمودیم که البته هیچ کدام از چهره‌های انقلابی مورد پسند آقای خوئینی جرات امضا کردن آن را نداشتند و فقط پنج نفر از اعضای جمعیت امضا و برای شاه فرستادند. به امید حضور در جلسه مصاحبه و مناظره رادیو تلویزیونی که وعده دادید.»

دانشجویان پیرو خط امام در حالی که اعلام کرده بودند حاضرند در دادگاهی علنی پاسخ میناچی را بدهند، ۱۳ اسفندماه بار دیگر اسنادی درباره ارتباط برخی افراد با مقامات آمریکایی منتشر کردند. در این اسناد اتهاماتی هم به میناچی نسبت داده شده بود. میناچی در واکنش به این اتهامات گفت: «افشاگری‌های اخیر دانشجویان نشان‌دهندۀ آن است که دیگر جعلیات لانه جاسوسی ته کشیده و به اسناد خیلی پیش‌پاافتاده و مبتذل رسیده است. چرا که اسنادی که ظاهراً در ارتباط با من افشا شد، همگی مربوط به فعالیت‌های عادی و پیش‌پاافتاده یک وزیر ارشاد ملی و یک عضو کمیسیون حقوق بشر است.»

او با ارائه فهرستی از اشتباهات فاحش دانشجویان پیرو خط امام در ترجمه اسناد و مدارک افشا شده از لانه جاسوسی، آنان را متهم به دستکاری و تحریف اسناد، توطئه بر علیه افراد مؤمن و مبارز انقلاب و منحرف نمودن افشاگری‌ها در جهت منافع آمریکا و گروه‌های انحصارطلب کرد.

داستان میناچی و دانشجویان پیرو خط امام همین جا و در دومین رویارویی مستقیم ناتمام ماند. نه آن نشست رادیو تلویزیونی موسوی خوئینی‌ها برای افشای ماهیت «میناچی‌ها» برگزار شد و نه شکایت‌های متقابل این دو به جایی رسید که با تغییر دادستان کل کشور، رفتن میناچی از وزارت ارشاد ملی و ورود کشور به بحبوحۀ انتخابات نخستین دورۀ مجلس شورای ملی (اسلامی) خیلی چیز‌ها فراموش شد و هیچ‌گاه معلوم نشد که نظر رسمی مقامات قضایی در بررسی اسناد ادعایی چه نتیجه‌ای در بر خواهد داشت؟

حالا ناصر میناچی چند روزی است از دنیا رفته است اما هنوز هم شاید خیلی‌ها با بازخوانی روایت جدل او و دانشجویان به این پرسش میناچی فکر کنند که «آن همه اسناد و مدارک از کارهای جهنمی ساواک و نصیری و ثابتی و هویدا‌ها کجاست؟ آیا تمام اسناد جاسوسخانه به چند سند از امثال میناچی و گروهی از روشنفکران و روزنامه‌نگاران و چند گذرنامه محدود بود؟»

به نقل از تاریخ ایرانی

سایت ملی – مذهبی محلی برای بیان دیدگاه های گوناگون است.

 

حوزه : تاریخی سیاسی

برچسب ها : امید ایران‌مهر دانشجویان خط امام ناصر میناچی

 

chizi keh avaz dareh geleh nadareh

بهمن ۱۲, ۱۳۹۲ – ۶:۰۲ ق.ظ

ببینید حالا با همان دانشجوی خط امام و موسوی و چپ های مذهبی و مارکسیست های اسلامی مثل مجاهدین انقلاب و نبوی دقیقا همان کاری را می کنند که انروز ها اینها با لیبرال ها می کردند!!! من نمی دانم چرا اینها که امروز گله مندند چرا با موسوی و زهرا رهنورد و میردامادی و بهزاد نبوی و عرب سرخی و تاج زاده وبچه های رفسنجانی چنین میکنند یک بار از خودشان نمی پرسند چرا روزی که ما به لیبرال ها خصوصا بازرگان و بنی صدر و امیر انتظام ان رفتار وحشیانه استالینیستی را کردیم با به به و چه چه حزب توده و فدائی و مجاهد ، امروز از همان رفتار مشابه علیه خودمان اینقدر ناراحتیم ؟

مگر دین شما نمی گوید که هرچه بکنی به خودت در این دنیا کرده ای و تازه چند برابر انرا هم در اخرت باید ببینی ؟ پس چرا گله میکنید ؟

هر انکس باد بکارد طوفان درو میکند !

ناراحت نباشید بزودی این بختک مارکسیسم روسی و دست پرورده های فرهنگ استالینیستی گریبان شریعتمداری و لاریجانی ها و طائب و ذوالنور و دادستان انقلاب و دادستان کل و سپاه و ساواما را هم خواهند گرفت .

این شتر روسی دم خانه همه خواهد خوابید . اسیاب به نوبت . دیدید که دم خانه کیانوری و طبری هم خوابید .

اما فقط عده کمی این مسائل را درک میکردند و میکنند .

چقدر بنی صدر در میدان ا زادی نصیحت کرد همین اردبیلی را ؟ همین هاشمی و همین بهشتی و همان ایت الله خمینی را ؟ که این بساط شکنجه در زندانهای ج ا ننگی است که دامان همه را خواهد گرفت ؟

چقدر بازرگان گفت که همیشه بی قانونی و بی عدالتی را از ضعیفتر ها و مخالفین شروع میکنند بعد به دیگران میرسند ؟

وقتی بازرگان و بنی صدر دنبال دادگاه و وکیل و هیئت منصفه برای سران رژیم سابق بودند توده ایها و فدایی ها شعار اعدام فوری و انحلال ارتش را میدادند ! انها میدانستند که این شتر روسی روزی در خانه همه خواهد خوابید ! و خوابید .

روزی که بازرگان در برابر آیت الله خمینی ایستاد و جبهه ملی را مرتد ندانست و گفت همین روزها است که همسرمان را هم از کنارمان در خانه بگیرند و ببرند ، اینروزها را میدید !

اما محمد منتظری که دنبال خروج طلا و مهمات از فرودگاه تهران در روزهای اول انقلاب بود و با دولت بازرگان درگیر شد چون می خواست چریک صادر کند به فلسطین ! یعنی همان کاری که محتشمی پور بعد ها کرد ! و از طرف آیت الله مامور شد به ادعای بنی صدر در مورد رواج شکنجه در زندانهای ج ا رسیدگی کند ، به دروغ مدعی شد چنین چیزی نیست و علیه بنی صدر با همین اردبیلی وهمان خوئینی ها اقامه دعوا کردند بر اساس رهنمود های حزب توده !!! او کودن تر از ان بود که بداند قبر خودش و زندان تمام عمر پدر فرزانه اش را دارد به دست خود میکند ! او در انفجار مشکوک حزب جمهوری اسلامی که برای نابودی دکتر بهشتی طراحی شده بود رفت اما اهل بیت پدرش و دامادشان که تروریست هایی از نوع لیبیایی بودند جملگی به دست همین مارکسیسم روسی از بین رفتند .

مردم ایران !

هر انچه در این ج ا اتفاق می افتد لازم است که اتفاق بیفتد . این کوره ای است که ما باید در ان تافته شویم تا بدانیم که ایران ما از هیچکدام این کوره راه ها به جایی نمیرسد

۱) روسیه و مارکسیسم روسی

۲) خط امام و حکومت دینی و یا آلیاژ ها وترکیب های دین و مارکسیسم

۳) آلیاژها و ترکیب های سوسیالیستی با دموکراسی غربی

به این دلیل ساده که فرهنگ مارکسیسم روسی همیشه دست بالا را در این ترکیبات پیدا میکند و جز استالین و صدام و قذافی و میلوشویچ و یاکونوویچ و لوکاشنکو و کاسترو و پل پوت و کیم جونگ ها و بقیه جنایت کاران و دیکتاتورهای فاسد بازتولید دیگری ندارد .

سکولار اینها همین اسد است . از جنایت شرم ندارد . بیش از اسرائیل مردم سوریه را نابود و شکنجه و بی خانمان کرده برای حفظ پایگاه نظامی و منطقه نفوذ روسیه !!!!

سوسیالست اینها همین کاسترو است که مردم را در فقر مطلق نگه داشته و پس از ۵۰ سال علیرغم کمک های ۶ تا ۱۰ میلیارد دلاری اروپای شرقی و ونزوئلا مرکز فحشای رسمی و بهشت هوسبازان امریکای شمالی است که به قیمت ارزان بروند انجا در هتل های کنترل شده در میان فقر مردم عیش و نوش کنند و با دختران جوان کوبایی هم خوابه شوند برای ۲۰ دلار ! که معادل حقوق یکماه انها است . نه اینترنت ، نه ماهواره ، نه امکان مهاجرت ! با ماهی ۲۰ دلار چه میشود کرد ؟ تازه جمعیت انها ۱۲ میلیون است یعنی کمتر از تهران ! نه صنعتی ، نه علم و دانش فنی ، نه اقتصاد و توسعه ؟

سوسیال دموکراسی اینها همین بلاروس است و اوکراین . دست نشانده روسیه ، شکنجه مخالف ، زندانی کردن رهبران مخالفین ، برگزاری انتخابات تقلبی وقتی تیموشنکو در زندان است ، فساد مالی باندهای تبهکار وابسته به روسیه ، تقسیم مردم به طبقه حاکم برخوردار ( بخش روس نشین ۲۰ درصدی ) و بخش تحت استعمار و استثمار روسیه ( ۸۰ درصد) که هیچ حق اظهار نظر و حتی رفراندوم و تظاهرات ندارد . همین دیروز راننده جوانی که رهبر راننده های معترض بود را در برف و سرما پس از یک هفته گم شدن ( دزدیده شدن توسط مافیای روسی مثل ایران !!!) رها کردند همه اثار شکنجه روی بدنش و حالا می خواهند او را از بیمارستان بدزدند !!!

کشور ما یک راه دارد به سوی توسعه و ازادی و دموکراسی و عدالت به معنی بین المللی ان .

دموکراسی غربی ( یعنی همان چیزی که مارکسیست های روسی و متاثرین از انها لیبرال و یا نئولیبرال می نامند )

مردم باید بدانند که دموکراسی یک شیوه عمل و یک طرز فکر است که باید به انها اموزش داده شود در عمل و بتدریج . همان گونه که امثال بازرگان و بنی صدر و امیر انتظام تدریس کردند و ما نیاموختیم .

تا زمانی که معلم ما تروریسم سیاه کلی و فرقه گرایی پیشه وری روسی است اش همین است و کاسه همان . یک روز ایت الله خمینی را ان بالا می نشانند و همه را از او میترسانند تا غارت کنند

روزی شاهنشاه را

و همروز هم مقام معظم ولایت

اما اینها به انها همان قدر اعتقاد و التزام دارند که شما .

یک حرفه و یک کاسبی سیاسی است

اینها به خون همین ایت الله خامنه ای تشنه اند . بگذار وقتش برسد . او نیز به سرنوشت اردبیلی و رفسنجانی و بهشتی دچار میشود .

باند مافیایی روسی قدرت در ایران باید از هم پاشیده شود

این فروپاشی در صورت نزدیکی ج ا به امریکا و نهایتا اسرائیل به طور اتوماتیک انجام خواهد شد .

اینکه همه اینها در حکومت و اپوزیسیون اینقدر علیه توافق با امریکا متحدند و اصرار دارند به همین دلیل است . سنگ و قلب شیشه ای غول روسی !

اینکه هیچ کس از اوکراین نمیگوید نشان وحشتی است که مافیای مادر “روسیه پوتینی” در ان شکستن شیشه عمر خود میبیند .

پاسخ دادن

مهدی ممکن

بهمن ۱۲, ۱۳۹۲ – ۱۱:۰۱ ق.ظ

افرادی باسم دانشجویان خط امام دست باقدام نا بخردانه وتجاوزخودسرانه (باصطلاح بعنوان عمل انقلابی)به سفارت امریکا کردند که نه تنها انقلاب شکوهمند ملت ایران را درانظار جهانیان بی اعتبار ساختند, بلکه با عمل خود موجب شدند که کارتر یک رئیس جمهور نسبتا متعادل امریکا در انتخابات شکست خورده وریگان جنایتکار جانشین اوگردد که حفا وخیانتی بود به تمام ملل آزاده وحق طلب جهان, گفتنی است که دستگاه حاکمه جمهوری اسلامی ایران گروگان هارا پس ازچهارصدوچهل وچهار روز ,درهمان روز وهمان ساعتی که ریگان به کاخ سفید وارد میشد آزاد وروانه امریکاکرد که این عمل را جز به تقدیم کادو به ریگان نمیتوان تعبیر کرد؛ ضمن اینکه مبالغ هنگفتی ازثروت ایران به بهانه های مختلف درامریکا ضبط گردید که جزمقدارمحدودی ازآن باز گردانده نشد؛ اکنون سی وپنج سال ازآن واقعه میگذرد؛جا داشت ودارد که جماعت گروگان گیر؛ درقبال خسارت ولطمه ای که متوجه میهن وملت ایران ساختند عذر خواهی کنند.