بسم الحق
ساعت 10 شب است. باز مثل شب های دیگر صدای الله اکبر از دور و نزدیک به گوش میرسد و گاه در میان این صداها شعارهایی همانند مرگ بر دیکتاتور هم شنیده میشود. فریاد الله اکبر از سالها پیش، از انقلاب سال 57 مد شده بود و در مواقعی که مردم موفقیتی در مبارزه با استبداد بدست می آوردند، این فریاد را سر میدادند.
این نداها ادامه داشت تا رسید به ماههای پیش از انقلاب و اوج آن هم زمانی بود که دولت ارتشبد ازهاری روی کار آمد و حکومت نظامی برقرار شد. شبها مردم بر سر بامها میرفتند(هنوز اینهمه برج در تهران نبود) و فریاد الله اکبر سر میدادند. ازهاری آمده بود تا با سرکوب مردم، نظام شاهی را تثبیت نماید ولی غافل از این نکته که چینی نازک عمر نظام با اولین راهپیمایی به رهبری جوانان و دانشجویان پس از عید فطر و حرکت مردم به سوی حسینیه ارشاد و پیچ شمران و میدان 24 اسفند ( انقلاب فعلی) ترک بزرگی برداشته بود، ترکی که با چسب و بند نیز قابل ترمیم نبود. شاه نمیخواست این حقیقت را باور کند و میپنداشت ارتشبد ازهاری با بسیج ارتش و گارد سلطنتی و ساواک و لباس شخصی های چماق به دست، قادر به جلوگیری از تجمعات و فریادهای تغییرطلبانه ای که در راهپیمایی های روزانه و الله اکبرهای شبانه تجلی می یافت خواهد شد.
ازهاری روزی در مجلس شورا در جواب یکی از نمایندگان گفته بود این صدای الله اکبرها ، نوار است که شبها از مساجد و نقاط دیگر پخش میکنند. مردم نیز در جواب او میگفتند: ازهاری بیچاره، بازم بگو نواره!
الله اکبرهای شبانه شعار انقلاب ضد سلطنتی مردم شده بود تا آنجا که رعشه بر بدن قدرت به دستان حاکم می افکند و خواب شبانه را از چشمان آنها می ربود.
پس از پیروزی انقلاب در مواردیکه حکومت میخواست پشتیبانی مردم را از خود در به انجام رسیدن کاری که برای خود پیروزی میدانست اعلام کند، دستور میداد مردم ساعتی معین بر سر بامها بروند و ندای الله اکبر سر دهند؛ از جمله سالگردهای فتح خرمشهر و 22 بهمن. حکومت این کار را یک عمل خداپسندانه ، مقدس، انسانی و اسلامی تلقی میکرد و همیشه مشوق آن بود. اما پس از گذشت 30 سال و ماجراهای مربوط به انتخابات دهم ریاست جمهوری، مردم در اعتراض به این نتایج به خیابانها ریختند و در کمال آرامش با راهپیمایی مسالمت آمیز خواست خود را که ابطال انتخابات و برگزاری انتخاباتی آزاد و تحت نظارت سازمان های بین المللی و حقوق بشری بود اعلام کردند اما حکومت با این کار متمدنانه با شدت و در کمال بی رحمی برخورد کرد و عده زیادی را شهید، مجروح و دستگیر نمود؛ همان روشی که تمام استبدادیان در برابر اعتراضات مردمی انجام میدهند.
مردم که با چنین خشونتی مواجه شدند بار دیگر چون ماههای پیش از انقلاب 57 به پشت بامها پناه بردند و ندای الله اکبر سر دادند، اما دیگر این الله اکبر از دید حاکمان که با نام اسلام حکومت میکنند، خداپسندانه، مقدس، انسانی و اسلامی نیست چون آنها هستند که برای کلمات ارزش گذاری میکنند. اگر بردن نام خدا به نفع آنها باشد مقدس است، اما اگر در اعتراض به اعمال آنها گفته شود نامقدس!
چنین شد که حاکمیت حتی الله اکبر گفتن مردم بر سر بامها را تاب نیاورد و به خانه ها و هر محلی که از آنجا صدای الله اکبر برمیخواست یورش برد. درب و پنجره ها را شکست و حتی به ماشین های پارک شده در پارکینگ ساختمان ها هم رحم نکرد و آنها را به آتش کشید. خانه های مردمی که صدای الله اکبر از آنها برمیخواست را علامت گذاری کرد تا به جان صاحبان آن بیافتد. اینها همه در حالی است که مردم آگاه و متمدن ایران اهل خشونت نیستند و به این عمل تا آنجا که جنبه ی دفاع از خود نداشته باشد دست نمیزنند. یکی از راههای اعتراض مدنی که مردم انتخاب کرده اند فریاد الله اکبر شبهاست. حاکمان معنی و مفهوم این شعار را به خوبی درک میکنند و به همین دلیل است که وحشت خود را از این فریادها با حمله به منازل مردم ابراز میدارند.
حال که نظر شورای نگهبانِ انتصابی ولی فقیه اعلام شد، حتما فریاد الله اکبر مردم در اعلام عدم پذیرش این حکم که به بازی گرفتن رای آنها و انتخابشان است، شب به شب رساتر و پردامنه تر خواهد شد. مسلما این صدا نه تنها در گوشه و کنار شهر تهران که در همه جای شهر و روستاهای سراسر میهن عزیزمان طنین انداز خواهد شد
الله اکبر، الله اکبر، سال 88