8مارس روز رهائی زن یا سرآغاز استثمار مضاعف او

بسم الله الرحمن الرحیم

8مارس روز رهائی زن یا سرآغاز استثمار مضاعف او

وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ ﴿۲۱﴾ و از نشانه‏هاى او اينكه از [نوع] خودتان همسرانى براى شما آفريد تا بدانها آرام گيريد و ميانتان دوستى و رحمت نهاد آرى در اين [نعمت] براى مردمى كه مى‏انديشند قطعا نشانه‏هايى است.قرآن سوره روم

اين است كه همه جا در تاريخ ملت‌هاي مسلمان و توده‌هاي محروم در امت اسلامي، فاطمه منبع الهام آزادي و حق‌خواهي و عدالت‌طلبي و مبارزه با ستم و قساوت و تبعيض بوده است.

از شخصيت فاطمه سخن گفتن بسيار دشوار است. فاطمه، يك ” زن ” بود، آن‌ چنان كه اسلام مي‌خواهد كه زن باشد. تصوير سيماي او را پيامبر خود رسم كرده بود و او را در كوره‌هاي سختي و فقر و مبارزه و آموزش‌هاي عميق و شگفت انساني خويش پرورده و ناب ساخته بود.

وي در همه‌ ابعاد گوناگون زن بودن نمونه شده بود.

مظهر يك دختر، در برابر پدرش.

مظهر يك همسر در برابر شويش.

مظهر يك مادر در برابر فرزندانش.

مظهر يك ” زن مبارز و مسئول ” در برابر زمانش و سرنوشت جامعه‌ اش .. »معلم شهید دکتر غلی شریعتی

هرساله در 8 مارس برنامه هائی از سوی بعضی دولتها و سازمانها و احزاب سیاسی به مناسبت این روز برگزار میشود . در این میان جریانهای چب بیشتر تلاش میکنند تا این روز را در تاریخ سیاسی به نام خود ثبت کنند. اما آیا حقیت با این مضمون و شعارها همراهی و سازگاری دارد؟ برای اینکه به نظریات حزبی و عقیدتی خود بسنده نکنیم بهتر است حقیقت امر را از زبان مورخ و فیلسوفی چون ویل دورانت بازگو ئیم. این واژگونی سریع عادات و رسوم محترم و قدیمتر از تاریخ مسیحیت را چگونه تعلیل کنیم؟ علت عمومی این تغییر، فراوانی و تعدد ماشین آلات است،(“آزادی” زن از عوارض انقلاب صنعتی است. یک قرن پیش در انگلستان کار پیدا کردن،بر مردان دشوار گشت. اما اعلان ها از آنان میخواست که زنان و کودکان خود را به کارخانه ها بفرستند،کارفرمایان باید در اندیشه سود و سهام خود باشند، و نباید خاطر خود را با اخلاق و رسوم حکومتها آشفته سازند. کسانی که نا آگاه بر” خانه براندازی” توطئه کردند، کارخانه داران وطن دوست قرن نوزدهم بودند.نخستین قدم برای آزادی مادران بزرگ ما قانون 1882 بود . به موجب این قانون زنان بریتانیای کبیر از آن پس از امتیاز بی سابقه ای برخوردار میشدند،و آن اینکه پولی را که بدست میاوردند،حق داشتند برای خود نگه دارند.این قانون اخلاقی عالی و مسیحی را کارخانه داران مجلس عوام وضع کردند، تا بتوانند زنان انگلستان را به کارخانه ها بکشانند، از آن سال تا به امسال سودجوئی مقاومت ناپذیری، آنان را از بندگی و جان کندن در خانه رهانیده، گرفتار بندگی و جان کندن در مغازه،و کارخانه کرده است.)از این تحلیل مورخ و فیلسوف بزرگ قرن سالیان گذشته و ما در تمامی حوزه های جامعه صنعتی و مدرن در هر دو اردوگاه سوسیال دموکراسی و لیبرال دموکراسی شاهد استثمار همه جانبه زنان تحت نام رهائی او هستیم. کسانی که خانه داری برای زن را دون شأن او میدانند، امروز برای رقابت در بازار فروش تولیدات خود از عکسها و پوستر ها و تبلیغات گسترده زنان در حالات مختلف استفاده میکنند. اما در بینش توحیدی و در رسالت انبیای الهی، زن جایگاهی را در تربیت نفوس دارد که مرد در اقدام بدان ناتوان است. در قرآن برخلاف دیدگاه های رایج ارتجاعی – استعماری و فقه آخوندیسم اخذ شده از پاپیسم قرون وسطی، استقلال اقتصادی زنان به رسمیت شناخته شده است. و زنان میتوانند با اموال شخصی خود با اختیار تام خود در جامعه سرمایه گذاری کرده و نقش ایفا کنند. در 1400 سال پیش قرآن این استقلال را بدینگونه تئوریزه میکند(للرجال نصیب مما اکتسبوا و للنساء نصیب مما اکتسبوا ..مردان را از آنچه کسب میکنند و بدست میاورند بهره ای است و زنان را از آنچه کسب میکنند و بدست میاورند بهره ای است. ) این آیه صراحت دارد بر حقوق کاری زن به مانند مرد، و در آیه دیگر حق ارث زنان را به رسمیت شناخته و بر آن تأکید کرده است. للرجال نصیب مما ترک الولدان و الاقربها و للنساء نصیب مما ترک الولدان و الاقربون.. یعنی مردان را از مالی که پدر و مادر و یا خویشاوندان بعد از مردن خود باقی میگذارند بهره ای است و زنانرا هم از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان از خود باقی میگذارند،بهره ای است. این حقوق زمانی بیان شده است که زنان حتی از قول فیلسوفان غربی به مانند افلاطون و ارسطو نیمه انسان محسوب میشده اند. و در بیان مدرن فیلسوفان غربی نیز حقوق زنان بردگی در بازار عکاظ نوین و حتی فروش سکس برای تأمین معاش قلمداد میشود. حق مادی و یا معنوی بایستی در تکامل کمی و کیفی هر پدیده ای موثر باشد و نه بر عکس برای استضعاف او در عرصه های مختلف. با توجه به تحلیل جامعه شناسانه و حقوق ویل دورانت و مصائب بیشماری که استثمار مضاعف زنان در جوامع مدرن تحت نام آزادی صورت میگیرد، جوامع مدرن برای بقای ارزشهای دموکراسی و تداوم آن بایستی زنان را از لحاظ اقتصادی بیمه عمر کنند. و زنان را در حوزه آموزش و پرورش و تربیت روانی نسل جدید، در جایگاه شایسته آنان قرار دهند. طبیعت زنان را در موقعیتی قرار داده است که آنها قادرند، عواطف و احساس و تربیت لازم را به فرزندان خویش عرضه دارند. قبل از اینکه متفکرین سیاسی و یا دولتهای حاکم به فکر حقوق ماهیانه زنان در مراتب تخصصی و شغلی باشند، بایستی به فکر بازسازی روانشناسی نسلی باشند که دچار نارسائی های محتلف عاطفی است. کودکستانها مملو از نوباوگانی است که نصف روز را برای آغوش گرم مادر و نوازشهای او با گریه و بغض طی کرده و سپس به اجبار در گوشه ای میخوابند. و مردانی که بغض خود را فروخورده، و از اینکه زن محبوبشان باید ساعتها کنار مردان دیگر غوطه خورده، و اوقات خستگی را در کنار او باشد. امروز این حقایق تلخ را بسیاری در محفلها و نشستهای دوستانه مطرح میکنند، اما قادر به طرح آن در تریبونهای عمومی نیستند. فروپاشی نهاد خانواده یکی از دست آوردهای تلخ توطئه ای است که به گفته ویل دورانت برای عقب نشاندن مردان معترض به شرایط سخت کار و کمی حقوق صورت گرفته است.صاحبان کارگاه ها و صنایع برای اینکه بر تعداد کارگران بیفزایند تا حقوق را به حداقل تنزل دهند، مدعی کار زنان دوش به دوش مردان شدند. مردان و زنان شاغل با مشاهده اوقات روزانه در محل کار به همدیگر بی اعتماد شده، و لاجرم در رقابتی ویرانگر هر دو روی به رفیقه بازی میاورند، تا از همدیگر انتقام بگیرند. به همین خاطر باید برای بازسازی خانواده و جلوگیری از فروپاشی بیش از پیش شخصیت روانی مرد و زن ، زنان از لحاظ اقتصادی بیمه عمر شوند.و در دانشگاه ها و مدارس زندگی و هدف از آن و خانواده و نقش زن و مرد به عنوان یک پروژه تدریس شود.بدون شک زن و مرد همراه با هم بایستی برپا کننده نظم و نظامی باشند بر اساس عدالت، که قرآن سنگ بنای این نظام را اصل شورا میداند. اگر نظام تربیتی و آغازین جامعه انسانی در خانواده بر این اساس باشد، بدون شک اجتماعی از مردان و زنان که برخاسته از نهادهای شورائی در سرآغاز شکل گیری شخصیت خود باشند، ضامنی استراتژیک برای یک سازماندهی قانون سالار خواهند بود. در تاریخ معاصر حداقل بعد از انقلاب صنعتی در اروپا ، تضمین مالی هر مرد و زنی با کاری که او انجام میدهد تعریف میشود. جز آنکه او در شرایطی از موقعیت سنی و حسمی باشد که قادر به انجام کار مشخصی نیست.اما در اسلام حقوق زن بدون انجام کار مشخصی تضمین شده است. واین تضمین در آیه ای از قرآن بدین صورت اعلام شده است. الرچال قوامون علی النساء…. قوامون را عده ای از مترجمین به سلط و حاکمیت ترجمه و تعبیر کرده که پیروی از فقه آخوندی – افلاطونی است. قوام چهارستون نگه دارنده سقف یک بنا می باشد که تمامی سنگینی آن را تحمل میکند .از آنجائی که مردان در رابطه با تأمین اقتصاد و امنیت خانواده مسئول هستند قوام نامیده میشوند. با به رسمیت شناخته شدن حق ارث برای زن ، بدون اینکه در کسب درآمد برای خانواده سهیم باشد، افزونی حقوق کمی و کیفی زن بر مرد تضمین شده است. و زنان در قبال این تضمین حقوق حافظ اخلاق خانواده هستند و اجازه فروش سکس خویش را ندارند. اگر در مسئله ارث نیز سهم آنها کمتر از مردان است، تنها به خاطر همین تضمین مالی هست، که از آن بهره مندند. شعار برابری حقوق که از انقلاب کبیر فرانسه به بعد در فرهنگ سیاسی شایع شده است،بیشتر یک محتوای آنارشیستی و جنگ با قانون را دارد تا یک وجهه انقلابی و حقوقی.. با توحه به تعاریفی که از حقوق طبیعی و قراردادی مدرن شده است، این حقوق بر اساس نوع کار و حرفه و موقعیت اقتصادی هر جامعه ای تعیین میشود. و در مراتب مختلف شغلی و تخصصی میزان این حقوق از فردی به فرد دیگر متفاوت است. بسیاری از معترضین به حقوق زن در اسلام، از آیه شهادت دو زن در صورت نبودن یک مرد، به عنوان ناتوان شمردن زنان و یا به گفته جریانات ارتجاعی در فقه آخوندیسم، ضعف قوه تعقل در زنان، سوء استفاده کلامی و تبلیغی کرده،و حقیقت نهفته در این ایه را سانسور میکنند. زمانیکه حضور در دادگاه آنهم به عنوان شاهد، زنان حق 2 برابر مردان را دارند ، چگونه میتوان آن را ستم حقوقی شمرد؟ آیا از همین آیه نمیتوان به حق مضاعف زنان پی برد. و در مقوله ارث نیز زنان بدون تعهد اقتصادی در خانواده و اختصاص اموال شخصی آنها به خود، از سهم مشخصی نیز که در تولید آن هم دخالتی نداشته اند بهره میبرند.به همین خاطر زنان بیمه عمر شده اند تا نقش اخلاقی و انسان سازی خود را به نحو احسن انحام دهند. امروز ما در جامعه مدرن و پسامدرن به خوبی بر این نقش آگاهی داریم و از تزلزل و نقصانی که بر این نقش با دعوی ها مختلف وارد آمده است به خوبی آگاهیم. قرآن رابطه زن و مرد را نه بر اساس جنسیت و نه بر اساس شرایط اقتصادی و دینی، بلکه بر اساس مودت و رحمت یا همان عشق و ایثار متقابل قرار داده است. و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها و جعل بینکم موده و رحمه… در این آیه رابطه زن و مرد یک رابطه رحمت و عشق است و نه یک رابطه قراردادی و جنسی و کالائی…زمانیکه قرآن مسئله امر در هر اجتماع انسانی از یک خانواده تا کشور را بر مبنای شورا قرار میدهد،و بازگرفتن هرنوزادی از شیر را نیز با مشورت پدر و مادر، آیا میتوان با سانسور و تحریف این حقایق بازهم رابطه زن و مرد در یک خانواده را بر اساس سلطه و با استناد به فقه افلاطونی ..شاهنشاهی آخوندیسم توجیه کرد؟این بینش فرویدی داروینی در حوزه طبیعت که توسط مارکس و انگلس برای تبیین روابط انسانها نیز توصیه شده است، در تضاد با اصول و احکام صریح قرآن و حتی دست آوردهای علمی جامعه شناسی حقوقی در دموکراسی نوین میباشد. تعمیم اصل تنازع بقاء و بقای اصلح به حوزه روابط جامعه انسانی، دست آوردی جز تولید و تکثیر قهر و روابط سلطه نداشته است. قرآن به عنوان آخرین کتاب پیامبران توحیدی، رابطه ها را بر اساس بر و تقوا در تمامی اجتماعات انسانی بنا نهاده است. تعاونو علی البر و التقوا و لا تعاونو علی العثم و العدوان….. به همین خاطر رابطه در یک خانواده از پدر و مادر تا فرزندان همکاری و همدردی در چهارچوب بر و تقوا است. و بر اساس همین رابطه است که قرآن هدف از رسالت پیامبران الهی و نزول وحی یعنی قانون را برپائی نظام قسط توسط مردم میداند و هر زن و مرد کوشنده در این راه را نیز مجاهد فی سبیل الله. استعمار و ارتجاع با سانسور و تحریف حقایق مکتب توحید، به جای اصل تعادل در حقوق، رابطه انسانها را بر اساس تعادل قوا رقم زده است. در چهارچوب مکتبهای سیاسی و حقوقی که با به رسمیت شناختن اصل تعادل قوا، مبلغ رهائی انسان و آزادی او از استبداد و استثمار نیز هستند، امکان دستیابی به اهدافی چون آزادی و رهائی انسان از فقر و استبداد وجود ندارد. بازگشت مردم جهان به عرفان و فرهنگ باستانی حکایت از این سرخوردگی دارد. آخوندیسم یکی از پیشقراولان بازسازی استبداد فرعونی به نام دین میباشد که توانسته با ساخت و پرداخت فقهی سلطانی- فرعونی با طبقه زور و زر همراه و همکار شود. زنان مسلمان بزرگترین نقش را در افشای ماهیت این فراعنه زمان میتوانند داشته باشند. و کلمه آغازین آن نیز حفظ و حراست از سنگر خانواده است. چونکه با فروپاشی نهاد خانواده فراعنه زمان به راحتی بازار خود را رونق می بخشند. به همین خاطر برای دفاع از حقوق زن و مرد بایستی سنگر خانواده را بازسازی کرد. و برای این بازسازی نخستین قدم باید بیمه عمر زنان باشد تا آنها با فارغ شدن از غم نان و بیم جان، به بازسازی روانی و فرهنگی جامعه خود قیام کنند. آنهائیکه برای حق کار زنان تلاش میکنند، به قول ویل دورانت تنها درپی افزودن بر تعداد متقاضیان بازار کار هستند، تا سرمایه دران در کمال آرامش،با تنزل حقوق به انتخاب دلخواه خویش از میان جمعیتهای زنان و مردان متقاضی به گزینش بپردازند. اگر انگلس در کتاب خانواده منشأ مالکیت را در خانواده نشان می گیرد برای دستیابی به همین مقصود است، هرچند این هدف را در تئوری خود به نوعی مخفی میکند. امروز در جامعه ایران که اسیر استبداد ولایت مطلقه آخوندیسم است، زنان بسا بیش از مردان در میدانهای مختلف مبارزه حضور دارند، و از خود رشادت و شجاعت بروز میدهند. اغلب این زنان موحد که از زینب و زهرا علیها السلام درس فداکاری میاموزند، به خوبی بر این امر آگاهند که اگر نهاد خانواده در یک جنگ زرگری – استعماری و ارتجاعی بین زن و مرد فرو بپاشد، آنگاه دشمن از هر سو بر این لشکر شکست خورده می تازد،و آن را صحنه شکارگاه تفریحی خویش میسازد. تجربه جامعه غربی پیش روی ماست، و دقت کافی بر این تجربه و آثار و عوارض آن، باید ما را از تکرار آن معاف سازد. مقاومت زنان در جبهه ضد ارتجاع و ضد استعمار، برای دست یابی به یک نظام حقوق سالار، آینده روشنی را برای حامعه ما در تاریخ فردا رقم خواهد زد.

سلام بر زنان آزاده و مسئول سلام بر شهدای راه آزادی

زنده باد دموکراسی توحیدی … سرنگون باد رژیم ضد جمهوری و ضد اسلامی ولایت مطلقه آخوندیسم

نهضت تشیع علوی 8 مارس 2011 برابر با اسفند ماه 1389