بسم الله الرحمن الرحیم
وَمَكَرُواْ وَمَكَرَ اللّهُ وَاللّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ . و [دشمنان] مكر ورزيدند و خدا [در پاسخشان] مكر در ميان آورد و خداوند بهترين مكرانگيزان است ( ۵۴
هموطنان جویای آزادی در داخل و خارج از ایران، رژیم ضد جمهوری و ضد اسلامی ولایت مطلقه آخوندیسم با دچار شدن به بحران مشروعیت در جنگ قدرت باندهای این نظام، به دنبال راهی برای ادامه حیات خویش است. این رژیم که حتی قادر به حل مسالمت آمیز دعواهای جناحی خود نیز نیست، بعد از سرکوبی جنبش سبز نسل دوم ، و محکومیت روزمره از سوی دولتها و نهادهای بین المللی، در پی صلح و سازش باندهای درونی خود است. رژیم ولایت مطلقه آخوندیسم تلاش دارد که تمامی جنبشهای آزادیخواهانه را به نوعی اختلاف درونی جناحین تعبیر کرده و با چرخشهای مقطعی، صلح را در بین این جناحین با رهنمودهای ولایت مطلقه برقرار کند. اما بر رژیم و ناظرین درون و بیرون واضح است که جنبشهای دانشجوئی که در مقام پیشتازی حرکتهای اعتراضی آزادایخواهانه قرار گرفته، سنخیتی با بازیها و مانورهای اختلافات درونی آنها ندارد. این جنبش در پی هدفی است که مردم و نسل انقلاب اسلامی 57 در پی آن بودند. هدف استراتژیک آن انقلاب و نسل وفادار بدو و نسل سبز، نهادینه شدن آزادی در حوزه حاکمیت است. تز ولایت مطلقه فقیه با تبدیل جمهوریت بر اساس اسلام به حاکمیت توتالیتر آخوندیسم، به مدت 29 سال کشور ایران را عرصه پرورش و آموزش انواع باندهای تروریستی و مافیائی کرده و صد ها هزار از بهترین فرزندان این میهن را بعد از شکنجه و زندان راهی قبرستانهای گمنام کرده است. رفسن حانی در این دوران بالاترین مسئولیتها را دارا بوده، و هیچگاه نسبت بدان نیز نادم نبوده است. درگیری او با باند پاسدار احمدی نژاد تنها به خاطر موانعی است که باند احمدی احمد نژاد در مسیر ترکتازیها و سرمایه اندوزیهای او و خانواده اش قرار داده است. تئوری ولایت فقیه توسط رفسنجانی و شرکاء به درجه ولایت مطلقه فقیه صعود کرد. جنگ 8 ساله و اعدامهای گروهی نیز با تأئید و پشتیبانی او از اوامر ولایت مطلقه انجام گرفته است. با تصرف قدرت از سوی احمدی نژاد و حامیانش سپاه پاسداران درپی طلب کاریهای خود از ولایت مطلقه برآمده است. آنها با ارائه لیست خدمات خود به رفسنجانی و امثالهم اینک در پی اجرت کامل خود میباشند. به راستی وقتی سپاه پاسداران به تنهائی جبهه جنگ 8 ساله خمینی را با شعار فتح قدس از طریق کربلا، و شکنجه و زندان و اعدام نسل انقلاب را در سراسر ایران پیش می برد، رفسنجانی جز تصرف کرسی ها قدرت و انباشت ثروت مشغله دیگری داشت؟ اینک او و حامیانش در قبال تهاجمات ولایت مطلقه بوسیله سپاه پاسداران، جز اینکه حالت مظلومیت به خود بگیرند راه دیگری ندارند. رفسنجانی تلاش کرد تا با خاتمی و جمعه مدنی اش ، از پیشروی باند ولایت مانع شود، اما این شیوه آنچنان آغشته به سالوس و فرصت طلبی و انواع نقیصه در سازماندهی بود که احمدی نژاد با یک خیز توانست آن را ابتر کند. به راستی از رفسنجانی باید پرسید که چه کسی در زندانهای رژیم کودتائی پهلوی، شکنجه و تیر باران شدند، و چه کسانی در زمانیکه ایدئولوزیهای ماتریالیستی در پوشش انقلاب و حمایت از طبقه رحمتکش ، دانشگاهها را به عنوان قلب تپنده جنبش و قیام ، مرکز نشر و توسعه خود کرده بودند، به تدوین و تبلیغ اسلام شناسی قرآنی پرداخته و انقلاب سیاسی را بر اساس یک تحول در بینش دینی فراهم نمودند؟ آیا در آن زمان رفسنجانی ها مفتخر به این نبودند که با مجاهد خلقی دیدار داشته و یا به او کمک مالی کرده اند؟ آیا آخوندیسم در همان مقطع فتوا بر علیه معلم شهید انقلاب دکتر علی شریعتی صادر نمیکردند که او دچار انحراف شده و یا وهابیت را تبلیغ میکند؟ و با همین فتوا ها و تقاضاهای آیت الله ها نبود که ساواک حسینیه ارشاد را بست؟ رفسن جانی بر تمامی این امور آگاه است و میداند که پیدایش احمدی نژاد و ولایت مطلقه خامنه ای چقدر مدیون جاده صاف کنی او و حامیانش است. رفسنجانی به برگزاری انتخابات آزاد توصیه میکند اما این” انتخابات آزاد” به تعبیر او باید ( با حضور واقعی تمامی جناحها و گروه های دلسوز و معتقد به نظام و قانون اساسی صورت گیرد. رفسن جانی از کدام نظام و از کدام قانون اساسی سخن میگوید؟ قانون اساسی که 2 اصل بیشتر ندارد. 1- اصل 110 ولایت مطلقه آخوندیسم و 2. اجرای این اصل به وسیله سپاه پاسداران و حکام شرع برای اطاعت همه مردم از اوامر صادره بدون شک و طرح پرسش. واقعا به تعبیر رفسنجانی مگر همین امروز کشور بر اساس ایندو اصل اداره نمیشود؟ اوضاع کنونی که رفسنجانی در پی خروج از آن است بر اساس همین اصول مورد تأکید رفسن جانی بوجود آمده است، مگر میتوان با تزریق زهر به یک مسموم از زهر، او را نجات داد؟ رفسنجانی و خاتمی به زبان اشهد خود خطاب به نسل دوم در جنبش سبز اعلام میدارند که ما خواهان خروج و یا اندک شک در باور به اصل ولایت مطلقه آخوندیسم نیستیم و به دیگران هم توصیه میکنیم که دچار چنین شک دکارتی نشوند. به همین خاطر جنبش سبز باید از این سانسور خود را رهائی بخشد. سانسوری که به مانند زهر به صورت تدریجی قلب تپنده جنبش را از حرکت خواهد انداخت. در زمانیکه کشورهای خاورمیانه با کمک مستقیم و غیر مستقیم دنیای آزاد از شرارت نظامهای توتالیتر و فاشیست رها میشوند، فرصت ها را در این نمایشات مضحک باندهای ولایت مطلقه آخوندیسم نباید بیش از این از دست داد. رفراندوم و سپس انتخابات آزاد تحت نظارت نهادهای بین المللی جنبش آزادیخوانه نسل انقلاب و نسل سبز را بدون شک از شر ولایت مطلقه آخوندیسم رها خواهد کرد. مردم و نسلی که خواست عدالانه خود را با پذیرش ریسک جان رویاروی قداره بندان ولایت به هزار زبان اعلام میدارند بدون شک در یک فضای حداقل حفاظت شده، این حق را به کرسی خواهند نشاند. دولتهای معتقد به اعلامیه جهانی حقوق بشر از جمله آمریکا و متحدین اروپائی اش در این مرحله سرنوشت ساز موظف هستند که از این رویاروئی مردم ایران با دیکتاتوری ولایت مطلقه آخوندیسم حمایت کامل کنند. به این رژیم باید اتمام حجت شود که در فرصت معین یا به انتخابات و رفراندوم آزاد با حضور همه گرایشها و با نظارت جامعه بین المللی تسلیم شود و یا اینکه به شیوه های دیپلملتیک – نظامی او را با حمایت مردم از قدرت برکنار ساخته و برای محاکمه به مانند میلوسویچ تسلیم دادگاه لاهه کنند.
سلام بر شهدای راه آزادی پیش به سوی استقرار دموکراسی توحیدی در ایران زمین
نابود باد رژیم ضد جمهوری و ضد اسلامی ولایت مطلقه آخوندیسم
نهضت تشیع علوی … تیرماه 1390 برابر با جولای 2011