رمضان سبز !


دیروز که اخبار افطار دسته جمعی اسیران “اوین” را پشت دیوارهای بلند و درهای بسته زندان می خواندم، بی اختیار از خود سئوال کردم ؛ “آیا در سفره ضیافت رمضان، سبزی هم دیده می شود؟”

آیا با بی رنگی ِاخلاص می توان رنگ سرخ و خونین ستم ورنگ سیاه جهالت و جمود و جنون را زدود ؟

چونکه بی رنگی اسیر رنگ شد موسیی با موسیی در جنگ شد

چون به بی رنگی رسی کآن داشتی موسی و فرعون دارند آشتی

گر ترا آید بر این نکته سئوال رنگ کَی خالی بود از قیل و قال

این عجب کاین رنگ از بی رنگ خاست رنگ با بی رنگ چون در جنگ خاست

اگر از فواید فردی این فریضه فراتر رویم و آن را فرصت ِ فکرکردنی برای فردای دنیا و آخرت خود بشماریم، ماه سبزی که از بی رنگی اخلاص سر می زند خواهیم داشت و سفره مان را نیز سبزی خواهد گرفت.

از کودکی معلمان دینی، در اوصاف روزه رمضان، به ما گفته بودند که با تجربه کردن تشنگی و گرسنگی، درد محرومان و مستمندان را درک می کنید و به یاد آنها می افتید. از خود می پرسم آیا به راستی ریشه آسیب های اجتماعی و علت العلل مشکلات و مصیبت های امروز ما گرسنگی و گرانی است، یا این ها معلولِ عوامل دیگر است؟

هرچند فقر کمرشکن طبقات محروم و نیازشان به قوت لایموت انکارناشدنی است، اما تشنگی مردم به آزادی و نیازشان به انصاف و مروت مسئولان حکومتی اساسی تراست.

آیا کمبود مواد”غذائی” در جامعه ما آسیب رسان تر است، یا کمبود عدالت در دستگاه “قضائی”، و کمبود رحم و عطوفت و انسانیت در دستگاه های سرکوب “غزا”ئی!؟

عکس و تفصیلاتی که از افطاردسته جمعی خانواده اسیران خواندم، ذهن مرا به مقایسه ای دیگر کشاند؛ خطیبان روضه خوان در مجالس ختم و ترحیم عادت دارند برای آرامش خانواده های عزادار، گریزی هم به صحرای کربلا بزنند و با مقایسه ای میان عزیز از دست رفته که با آداب و احتراماتی به خاک سپرده شده ، با شهیدان به خون خفته و سر بریده در صحرای کربلا که کفن و دفنی هم نداشتند، سکینه ای به صاحبان عزابدهند.

من نیز افطار خانواده اسیران در بند را که حداقل با صفا و صمیمیت و گرمی گرد سفره ای مشترک نشسته بودند، با سفره سرد ِ سلول های انفرادی عزیزانشان، که افتخار ملت اند، مقایسه کردم. همان ها که در شرایط بسیار بحرانی جسمی و روحی قرار دارند و در “زیر زمینی خدا” زیر شکنجه ظالمان زمزمه “یا غیاث المستغیثین”( ای فریاد رس فریادهای نجات)سر می دهند. از خدای خود شرم کردم و ازبی تفاوتی یا کم تفاوتی خود خجل شدم!

این خانواده ها حداقل امیدی به دیدار دور یا نزدیک عزیزانشان دارند، آنها که سراغ عزیزانشان را سراسیمه در سردخانه های صنعتی می گیرند یا سر خاک آنها می روند و یا سنگ قبرشان را هم نمی یابند چه رمضانی باید از سر بگذرانند!؟

ما به راستی در این ماه رحمت ، چه مهربانی و محبتی در حق این عزیزان و خانواده هایشان کرده ایم ، و برای نجات ملت ازچنین مصیبت و محنتی ، چه قدمی و قلمی زده ایم ،چه مایه ای گذاشته ایم و چه مالی خرج کرده ایم؟

ماه رمضان، ماه تزکیه نفس از طریق تسویه حساب های مالی و صاف کردن بستانکاری های خود در راه خداست. مردم ما به طور سنتی و به عادت تاریخی، این “وجوهات” را دو دستی تقدیم کسانی می کنند که معلوم نیست صلاحیتشان برای تشخیص ضرورت های جامعه ، بیش از خمس و زکات دهندگان آگاه و تحصیل کرده باشد. آیا تامین مخارج طلاب حوزه های علمیه در اولویت قرار دارد یا تامین مایحتاج نهادهای مستقل و مردمی جنبش سبز؟

ماه رمضان، ماه صِله رحِم و رسیدن به خویشاوندان و احسان به آنهاست، آیا نمی توان مفهوم خویشاوندی را در دنیای امروز گسترده تر دانست و صله رحم را به تقویت نهادهای مستقل مدنی ، تشکیلات سیاسی سالم و تعاونی های اجتماعی تسری داد؟ خویشاوندی های خونی در پیوند با خویشاوندی های ملی با خداپرستی قرابت بیشتری پیدا می کند. در هرحال ما سرنوشت مشترکی داریم و همگان بر یک سفینه سواریم . غرق کشتی ، غرق همه ملت است.

ماه رمضان، ماه تصفیه بدن از سمومات سال گذشته و تضمین کننده سلامت جسم است، آیا خطرات سهمگین سموماتی که با تزریق خرافات و خیال پردازی های جمعی از خدا بی خبرِ مصادره کننده مذهب درفرهنگ جامعه پدید آمده است، کمتر از خطرات جسمی و فردی آن است؟

شرافت رمضان را به شب های ” قدر” که تقدیر کننده سرنوشت اش شمرده اند می دانند، آیا می توان امیدوار بود خداوند به همت جوانانی که جان خود را در جستجوی رضایتش نثار می کنند و آزادی و عدالت وحاکمیت ملت بر سرنوشت خویش را طلب می کنند، رهائی ملت ما را از ظلم و جهل در این ماه رقم زند؟

سحر خیزان ِ رمضان با قرآن سرگرفتن در شب های قدر ، به شکلی سنتی تقدیری بهتر را آرزو می کنند، آیا می توان بازگشت واقعی به قرآن را از طریق زیر پانهادن بدعت هائی که به نام دین در این سی ساله سبب سیه روزی ملت شده تحقق بخشید؟

همزمانی شهادت شمع شاهدان راه حق با شب های قدر، تقدیر امت را با الگو گرفتن از شخصیت های عالی”قدر” گره زده است، آیا می توان از تجربه آزادی خواهانه و عدالت طلبانه آن اسوه انسانیت ، کج راهه های پیموده شده را اصلاح کرد؟

این ماه را ” زیباترین روح پرستنده”( به تعبیر زنده یاد شریعتی) در استقبال از رمضان در صحیفه خود؛ ماه اسلام(تسلیم نفس خود به خدا)، ماه طهور( پاک شدن از همه پلیدی ها)، ماه تمحیص( پالایش و تصفیه از همه ناخالصی های شرک و شخصیت پرستی) ، و بالاخره ماه قیام”( خیزش همگانی نامیده است). از خدا می خواهیم ما را شایسته نائل شدن به این آرمان ها قرار دهد و عید فطرمان را با خاتمه عزای عزیزان و جشن پیروزی ملت همراه سازد.

عبدالعلی بازرگان اول شهریور ۱۳۸۸