بسم الله الرحمن الرحیم
مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن يَنتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا (قرآن س. احزاب. از ميان مؤمنان کسانی هستند كه به آنچه با خدا عهد بستند صادقانه وفا كردند برخى از آنان به شهادت رسيدند و برخى از آنها در [همين] انتظارند و [هرگز عقيده خود را] تبديل نكردند (۲۳)
دکتر محمد مصدق در تاریخ سیاسی ایران از شخصیتهای تأثیر گذار و الگو در مبارزه و مقاومت مردم برای دست یابی به آزادی و حاکمیت ملی است. او به دنبال کسانی مانند میرزا تقی خان امیر کبیر و سپهسالار و ستارخان و باقرخان و کوچک جنگلی در مصاف با استعمار و استبداد شاهنشاهی ، سازماندهی برای دستیابی به ازادی را به مرحله ای نوین ارتقاء داد و خود با مقاومت شاخص تاریخی آن گردید . اصل موازنه منفی یعنی استقلال توسط مصدق بازسازی و تعریف شد. شاه بیت این تئوری و دست آورد مبارزاتی تاریخ سیاسی ایران همانا گزینش حاکمیت بر محور منافع ملی تنها از آن مردم است میباشد. هیچ گروه سیاسی و یا دولت خارجی نمیتواند این حق بدیهی را نقض و یا با نادیده گرفتن آن مدعی حاکمیت گردد. از همین رو مصدق باور عمیق به مجلس و اصل شورا در انجام امور داشت. او که تحصیل کرده سوئیس در رشته حقوق بود ، از موضع یک حقوقدان حاکمیت را بر اصل نمایندگی و حقوق مصرح در یک قانون اساسی مدرن تعریف میکرد. به همین خاطر از بدو ورود به صحنه سیاسی ایران مواجه با توطئه های گوناگون از سوی اضداد قانون حقوق محور گردید. همانطور که اکثر منابع گزارش داده اند مصدق مخالف ساطنت نبود بلکه از سلطنت مشروط به قانون نیز حمایت میکرد. اما خاندان پهلوی که با کودتا و زد و بند وارد صحنه سیاسی آنهم در موضع پادشاهی شده بودند، هیچگاه حاضر به پذیرش این اصل بدیهی نشده و حاکمیت بلامنازع خود را در گرو نفی این اصل میدانستند. تلاش برای محدود کردن اختیارات شاه در چهارچوب قانون از انقلاب مشروطه باب شد، اما هیچکدام از شاهان به الزامات این اصل گردن نگذاشتند. چونکه آنها قبل از آنکه برآمده از خواست و نیاز مردم باشند ، برگزیده استعمارگرانی بودند که به دنبال تأمین منافع خویش مهره های انتصابی خویش را بر مردم تحمیل میکردند. تمامی شخصیتهای مستقل و آزدایخواه قربانی همین مافیا شدند. چنانکه در تاریخ سیاسی خود شاهد هستیم مرحوم بازرگان و آقای بنی صدر هم به وسیله همین جریان از طریق ولایت مطلقه آخوندیسم حذف شدند. تا با استمرار استبداد نیروی مادی و معنوی حاصل از انقلاب به تاراج رود. کودتای 28 مرداد بر علیه مصدق و سرنگونی دولت او، و محاکمه اش در بیدادگاه های شعبان بی مخی حکایت از یک سازماندهی استراتژیک دارد. سرهنگ نجاتی از افسران ملی در کتاب خویش به مقوله ای استناد میکند که برای فهم ایمان و وفاداری مصدق کبیر به اصل قانون گرائی تجربه گران باری است. سرهنگ نجاتی میگوید بعد از توطئه 30 تیر ما تعدادی از افسران وفادار به مصدق بدو مراجعه کرده و با استناد به این توطئه از او خواستیم که اجازه دهد یک شبکه ای از نظامیان که وفادار به او هستند یک گارد ملی مخفی در ارتش برای جلوگیری از احتمال تکرار توطئه کودتا را سازمان دهیم. او در پاسخ این خواست ما ضمن قدردانی از وفاداری و همراهی با نگرانی ما گفت که من نخست وزیر قانونی هستم و نمیتوانم کار غیر علنی و غیر قانونی انجام دهم حتی اگر دگر بار نیز بر علیه من کودتا شود. مصدق در وجدان ملی ما از این طریق به نماد و اسطوره یک شخصیت وطن دوست و ملی و آزادیخواه تبدیل شده است. به همین خاطر دشمنان تواب او از اردوگاه دیکتاتوری پرولتاریا با سانسور واقعیتهای مسلم تاریخ سر از آبشخور کودتا و حامیان و وارثانش در میاورند. و کودتائی را که حتی مقامات مسئول در دولت فعلی آمریکا با استناد به اسناد طبقه بندی شده خود تأئید میکند، در یک پروسه واگرائی و ندامت نویسی :” تحلیل یک شکست” مینامد.!! شانس برجهیدن آحوندیسم بر کرسی رهبری انقلابی که دانشگاه سنگر آزادی آن بود و دکتر شریعتی با تز اسلام منهای آخوند معلم شهید آن ، از همین کودتا و حاکمیت کودتائی نصیب آخوندیسم گردید. محاکمه مصدق و شریعتی و بازرگان توسط نحله های انشعابی و انفرادی جبهه دیکتاتوری پرولتاریا و ناسیونالیسم رضاخانی و شبکه مافیائی آخوندیسم به خاطر وفاداری آنها به مردم و جاکمیت قانون و پیگیر بودن آنها در این عرصه است. نسل دوم با اتکاء به تجربیات نسل انقلاب در مقاومت حداکثر است، که امروز با نام و یاد مصدق و شریعتی و بازرگان جنبش سبز را می آفریند و همراهان مردد خود را وادار به پیروی از خواستهای خویش میسازد. کروبی و موسوی در صورتی میتوانند مورد توجه و اقبال این نسل باشند که با خروج از شکیات رساله ای در حوزه وفاداری به ولایت مطلقه، همراه این نسل شده و برای تدارک یک حاکمیت ملی و دموکراتیک به خواست رفراندوم تحت نظر نهاد های بین المللی ایمان بیاورند. گرامیداشت یاد سرداران آزادی چون مصدق در نفی تمام عیار کودتاچیان سابق و امروزی است. با چرت زدن در زیر خیمه شاه و شیخ نمیتوان دم از وفاداری به مصدق و شریعتی و بازرگان زد. چونکه آنان به منزله پزشکان حاذقی در حوزه سیاست بودند که با معاینه دقیق عامل نابسامانی را یافته و آن را به وضوح تشریح کرده اند. و راه رهائی را نیز در مقاومت بر اصل آزادی و حاکمیت ملی و نفی هرنوع دیکتاتور از هر تباری و با هر ادعائی دانسته اند.
سلام بر مصدق کبیر سلام بر شهیدان راه آزادی
پیش به سوی استقرار دموکراسی توحیدی نابود باد رژیم ضد جمهور و ضد اسلامی آخوندیسم
نهضت تشیع علوی —- اسفند ماه 1388 برابر با مارس 2010