زمستان سیاه آخوندیسم را نیز پشت سرگذاریم

زمستان سرد با شبهای طولانی آن در جغرافیای طبیعی ایران به آخرین روزهای خود رسیده است . اما مردم ایران همچنان در زندان ولایت مطلقه آخوندیسم اسیر هزار درد بیدرمان هستند. جنبشهای اجتماعی برای دستیابی به خواستهای حداقل انقلاب 57 کماکان سرکوب و سانسور میشود. در این میان عده ای به عنوان منورالفکر راجع به علل فلسفی و دینی آجیل چهارشنبه سوری و پریدن از روی آتش و دعاهای آن بحث میکنند و مدعی هستند که تمامی دردهای بیدرمان ملت ایران از این طریق درمان میشود.

بازماندگان کودتاچیان ، فارغ البال در ینگه دنیا هویت فرهنگی و تمدنی 2500 سال روایتهای جعلی را در کیسه پهلوی ریخته و هرکدام از طریق امام جمعه و جماعتی مدعی هستند که جنبشهای داخل ایران را نمایندگی میکنند. اگر این جنبشها برای آزادی و عدالت در پرتو حاکمیت ملی است، معلوم نیست مدعیان فوق با کدام کارنامه در تارک رهبری این جنبش جلوس میکنند و خود را سخنگوی آن میدانند.نهضت تشیع علوی در سال گذشته به همین مناسبت نوشته ای را تدوین کرد و با اعلام هشدار به مردم از دغلکاری 3 جریان مافیائی ضد آزادی و حاکمیت ملی از آنان خواست که بر همت خویش در سپردن سرنوشت این رژیم به یک رفراندوم –ملی –بین المللی لحظه ای غفلت نکنند. گردش فصول در جغرافیای طبیعی ما جبری است اما گردش سرنوشت سیاسی ما از زمستان سیاه استبداد آخوندیسم به بهاری سبز و آغشته با عطر گلهای آزادی و جاکمیت ملی اختیاری و با تلاش و فداکاری قابل حصول است. همانطور که گروها و احزاب و شخصیتهای سیاسی از بدو کودتای ولایت مطلقه آخوندیسم با او در صحنه های مختلف درگیر یک نبرد تمام عیار هستند. زمانیکه در تهران 17 میلیونی جنبش دانشجوئی و یا زنان و معلمان و کارگران در برابر یورش اوباش ولایت مطلقه تنها میمانند به مانند کودتای 30 خرداد 60 رئیس جمهور وز چگونه ولایت مطلقه پیاپی در نمازجمعه رچز خوانی کرد و همه را به استغفار وادار نمود. در نوشته سال گذشته نیز یاد آور شدیم که سه جریان .1-. ناسیونالیسم رضاخانی 2-. کمونیسم استالینی و مذهب آخوندیسم هر چند در جنگهای زرگری مدعی اختلاف و تضاد با هم هستند، اما در هدف واحد که همانا غصب حاکمیت مردم میباشد یار دیرینه اند. یکی در مخالفت با نوروز و بهار و دیگری در موافقت هژمونیک با آن، جنگ زرگری را جانشین نبرد واقعی کرده و از این طریق برای حاکمیت سیاه ضد جمهوری و ضد اسلامی آخوندیسم زمان میخرند.از مقطع نهضت مشروطه تا کنون شاه و شیخ در همراهی با هم جز خیانت به قانون و تضییع حقوق مردم یادگاری از خود باقی نگذاشته اند. انقلاب اسلامی 57 بر علیه این هژمونی مطلق از سوی شاه بود و اینک بر علیه ولایت مطلقه آخوندیسم. رژیم ولایت مطلقه قبل از اینکه جشن نوروز و چهار شنبه سوری را قدغن کند ، جشن آزادی را ممنوع کرده است. اگر ایرانیان داخل کشور در جنبره انواع داغ و درفش و سانسور قادر به سازماندهی کلان در اعتراض به این رژیم نیستند، چرا 4.5 میلیون خارجه نشین که از امکان آزادی و سازماندهی برخوردارند در حمایت از مردم و خودشان اقدام به گردهم ائی میلیونی نمیکنند؟ اگر جوانان داخل کشور حتی نمیتوانند آتشی برافروزند چرا جوانان ساکن خارج از کشور آتش آزادی خواهی را در یک همایش هماهنگ برپا نمیدارند؟ مگر در زمان رژیم کودتاچی پهلوی این جشن ها با حمایت دولت با هزینه های هنگفت برگزار نمیشد و زندانیان سیاسی در بند نیز آن را با حداقل امکانات برگزار نمیکردند، آیا گرهی از کلاف سردرگم استبداد را باز میکرد؟ سنتهای پاسیو که قبل از مردم حکومتهای سلطه گر برای نمایش قدرت خود آن را ابداع و ترویج داده اند، دارای پتانسیل آزادیخواهی و عدالت طلبی نیست. به همین خاطر مستبدین ضمن ترویج این سنتها انرژی مردم و به خصوص جوانان را در آن جولان داده و از تبدیل شدن آن به سازماندهی سیاسی مانع میشوند. آگاهی کاذب و یا در افواه عامه به دنبال نخود سیاه فرستادن از تاکتیکهای تاریخی طبقه حاکمه است. تمامی نقطه عطفهای بر آمده از اراده آگاهانه و آزادیخواهانه یک ملت به وسیله این تاکتیک کنار زده میشود و در نتیجه دشمن آزادی با هزینه کمتر قدرت خود را بیمه میسازد. عید نوروز بر آمده از گردش فصول و تلاقی آن با فصلی است در جغرافیای ایران که طبیعت زنده میشود. بنابراین اگر ما نیز خواستار زنده شدن و زندگی کردن در طراوت و شادابی هستیم بایستی زمستان سیاه و سرد زندگی سوز استبداد را پشت سرگذاریم. و همانطور که میدانیم این تغییر به تعبیر شیوای قرآن احتیاج به عمل صالح ما دارد. إِنَّ اللّهَ لاَ يُغَيِّرُ مَابِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ در حقيقت‏خدا حال قومى را تغيير نمى‏دهد تا آنان حال خود را تغيير دهند قرآن سوره رعد بخشی از آیه 11 .

به همین خاطر این تغییر در احوال طبیعت که ناشی از اراه الهی است در حوزه انسان منوط به تغییر روش و جهت او توسط خودش میباشد.در تحت حاکمیت سیاه آخوندیسم به خاطر غیبت آزادی و حاکمیت سانسور هیچ جشن و سروری نمیتواند به عاملانش طراوت و شادابی ببخشد. و به قول شاعر ارمنی میهنمان کارو .. به من چه که عید سعید است و نوروز کت من در گرو عید گذشته است هنوز .. با حمایت از خواستهای جنبش دانشجوئی و ارتقاء جنبش سبز به مرحله عالی تر از مبارزه با هدف حاکمیت ملی ..هر روز ایران زمین را نوروز گردانیم. و با پرهیز از شگردها و دامهای مثلث شوم استبداد تاریخ ایران، ایران را به میهنی قابل زیست برای همه ایرانیان گردانیم .

پیش به سوی استقرار دموکراسی توحیدی نابود باد رژیم ضد جمهوری و ضد اسلامی آخوندیسم

نهضت تشیع علوی — اسفند ماه 1388 برابر با مارس 2010