بسم الله الرحمن الرحیم
با پیروزی انقلاب اسلامی 57 در ایران و استفبال اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران از نظام جمهوریت بر اساس اسلام ، این دین را به عنوان یک مکتب سیاسی تمام عیار مورد توجه قرار داد. چونکه انقلاب بر علیه نظامی بود که با شبه مدرنیسم فرمایشی مدعی شجره نامه 2500 ساله و سردمدار “تمدن و بنای ایران نوین” بود.
از آنجائیکه گرایشات مسلمان متکی بر اصول قرآنی در سنت نبوی و علوی با محدویتهای عملی و ضعف فکری نتوانسته بود توده های مسلمان را سازماندهی کند، آخوندیسم با قرار گرفتن در رهبری انقلاب ، هژمونی مطلق خود را بر آن تحمیل کرد.و نظام جمهوریت بر اساس اسلام با تز افلاطونی ولایت فقیه تبدیل به آخوند سالاری گردید. مرحوم مهندس بازرگان به عنوان نخست وزیر دولت موقت که یکی اسلام شناسان قرآنی معتقد به جمهوریت بر اصل آزادی بود نخستین قربانی این هزمونی طلبی گردید. بر خلاف تصورات و برداشتهای عامیانه مرسوم در تاریخ، اسلام به معنای تسلیم شدن و گردن نهادن نیست بلکه اسلام از لغت سلم یعنی آرامش و آسایش و امنیت منتج شده است. و بنا به فرموده رسول اکرم اسلام قلعه ای است که هرکس وارد آن شود از هرگونه خطر و نگرانی فارغ میشود. اما مسلمانان در طول تاریخ سنتهای قومی و مرامی قبل از اسلام و بعد از آن را نیز به آموزه های اسلام در سیاست و فرهنگ و غیره افزوده اند. و پیدایش فقیهان به تبعیت از آخوندهای کنیسه و کلیسا و تدوین فقه براساس حدیث و روایتهای مجعول حذف کتاب وحی از صحنه رواج یافت. و برای توجیه این سنت جاهلی و استعماری مجموعه ای از احادیث و روایات و حتی تفسیر قرآن را در گذر زمان نیز بدان اضافه کرده اند. تفسیر و تعبیر قرآن و احادیث در طول سالیان از سوی علمای درباری و یا کسانیکه تلاش میکردند ، به حوزه ای از قدرت دست یابند ، این سنت انحرافی را بیش از پیش تقویت و ثروتمند کرده است.
آخوندیسم در جامعه مسلمانان به تبعیت از سنت کلیسا و کنیسه ، همراه با قدرتهای وقت ، این سنت را در همه عرصه ضمیمه سنت پیامبر و خلفای جانشین کرده است، تا بتواند توده های مردم را از فرهنگ و آموزه های قرآن و سنت اصیل آن در فردسازی و دستیابی به نظام عادلانه محروم سازد. سلطه آخوندیسم بر دین تا آنجائی رشد و گسترش یافته است که حتی مبارزین و آزادیخواهان دوران معاصر با صلاحیتهای علمی و دینی مضاعفی که دارا میباشند اجازه ترجمه قرآن و یا تفسیر آن را به خود نمیدادند. معلم شهید دکتر شریعتی در مجموعه آثار مذهب علیه مذهب به تفصیل در این باره سخن گفته است که علاقمندان میتوانند بدان رجوع کنند. با توجه به این هژمونی مطلق آخوندیسم و انحصار طلبی آن در تفسیر و تعبیر قرآن یا سخنان رسول و جانشینانش ، کمتر کسی میتوانست در حوزه اسلام شناسی حرف دیگری را در مخالفت با آنها مطرح و یا تبیین کند. قرائتهای مختلف از دین با توجه به این معضل فرهنگی و ایدئولوژیک و سانسور حاکمیتهای مستبد و همچنین توانائی و یا عدم توانائی توده های مردم در دین شناسی، به شیوه علمی و عادلانه مورد بازبینی و نقد قرار گیرد. با توجه به معضل فوق در تاریخ سیاسی جوامع مسلمان، و ضعف و قوت آنها در رویاروئی فرهنگی با جوامعی که خواستار مواد خام و بازار مصرف آنها بودند، پیگیری تاریخی این دگر دیسی فرهنگی و دینی و شعبات گوناگون و متضاد نحله های دینمدار بغایت پیچیده و آشفته میگردد.
اما قرآن به عنوان متنی محفوظ از هرگونه سانسور در کم و یا زیاد شدن آیات و سوره ها، شاهد گویا و مشعل فروزانی است که میتوان در پرتو هدایت آن همه این سانسورها و تحریفها و باندهای بر آمده از آن را به راحتی در فرهنگ دینی شناسائی کرد و اسلام شناسی قرآنی در سنت نبوی – علوی را به عنوان راه حل استراتژیک در دسیابی به جامعه سالم به جوامع مسلمان عرضه نمود.اما در مقابل این سازماندهی قرآنی فرقه های مختلف قدیم و جدید که هر دو از اسلام برای خود انبانی برای ارتزاق و اعمال هژمونی ساخته اند، با توسل به انواع تحریفها و سانسورها کوتاه نیامده و نخواهند آمد. یکی از متاقض ترین تئوریهای جریانات فوق که بعد از سلطه آخوندیسم بر رهبری انقلاب 57 و اعمال فرعونی آن در قلع و قمع مخالفان، رواج عام یافته است، قرائت دینی نامیدن عملکرد ضد انسانی این جریان مخوف و استعماری و ارتجاعی است. بدون شک در تعبیر این نگرش قتل عام نسل انقلاب توسط خمینی و شرکاء و تجاوز به زندانیان زن قبل از اعدام و دامن زدن به تروریسم بین المللی با عملیات های انتحاری هم قرائتی از دین لقب گرفته است!!! ولی این مدعیان که توجیه کننده سرسپردگی خود به ولایت مطلقه آخوندیسم از سوئی سانسور چی اصل بدیهی قرآن در نفی مطلق خشونت و به خصوص تروریسم هستند،چگونه در مقابل وجدان انسانی خود با بیان این تحریفات و جعلیات و تبلیغ آن آرام و قرار میگیرند؟ رژیم خمینی از بنیان بر اساس ضدیت با اصول بدیهی قرآن در سنت نبوی – علوی سازمان داده شده است تا با نمایش آن در عملکردی ارتجاعی – فاشیستی، مردم مسلمان منطقه و جهان را از اسلام قرآنی و فرهنگ قرآن دور سازند. و همچنین جوامع غیر مسلمان به خصوص نسل جوان آنها را با نمایش عملکردهای تروریستی و خشونت طلب از مراجعه به فرهنگ و آموزه های قرآنی مانع شوند.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، آنها هشیارانه و برنامه ریزی شده همراه با ارتجاع آخوندیسم تمامی نیروها و نحله فکری از اسلام قرآنی را که در پی نفی فقر و قهر بود، در محاصره تبلیغاتی خویش قرار داده، و با حمایت از جریانهای ارتجاعی تأثیرات فرهنگی و دینی انقلاب را مخدوش کردند. و در حوزه علومی مثل جامعه شناسی و فلسفه و سیاست ، “اسلام سیاسی و غیر سیاسی” را جعل کردند.به دنبال این طرحهای حساب شده عده ای آگاهانه و بخشی نا آگاهانه به دام سفسطه و مغلطه آنها افتاده و انواع قرائت از دین حتی توسط پاسداران بد سابقه و اهل شکنجه و سانسور چون گنجی را در بوق و کرنای جایزه قلم طلائی و غیره راه حل” دموکراتیک” معرفی کردند. طرح حدائی دین از دولت و یا سیاست که مدتها بدون مشتری مانده بود، باردیگر نقل این محافل گردید . بطوریکه شرط مبنائی و استراتژیک هر پلاتفرم خواهان دموکراسی گردید. اما مردم با قضاوت عادلانه و هوشیارانه خودشان در حرکتهای چون جنبش 18 تیر و سرانجام جنبش سبز از همه این دامهای استعماری و ارتجاعی گذر کرده و باردگر خواستار نفی ولایت مطلقه آخوندیسم از موضع جمهوریت و اسلام گردیدند.قرائتهای مدعی به ناچار برای عقب نیفتادن از مردم و جنبش آنها بر بافته های سابقشان حاشیه نوشته و متمم بر مواد آن اضافه کردند.
آقای دکتر سروش که نخستین سرود خوان این قافله با تئوری قبظ و بسط و صراط های مستقیم بود، در مصاحبه با تلویزیون بی بی سی اعلام کرد که همانطور که دو لت استبدادی دینی میتوان سازمان داد، دولت دموکراتیک دینی هم قابل حصول است. در این میان جنبش سبز با شعار الله اکبر از کروبی و موسوی عبور کرد و ولی فقیه را به گریه واداشت. جنبش سبز در داخل توسط نسل دوم و مجاهدین در خارج و در محاصره عمال ولایت مطلقه، باردگر اثبات کردند که تنها قرائت اسلامی از اسلام ، وفاداری به عدالت و آزادی و حاکمیت مردم است. و اسلام یک قرائت بیشتر ندارد و آنهم به تصریح کلام وحی در قرآن برپائی نظام قسط توسط مردم است. لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِیز به راستى [ما] پيامبران خود را با دلايل آشكار روانه كرديم و با آنها كتاب و ترازو را فرود آورديم تا مردم به عدالت برخيزند و آهن را كه در آن براى مردم خطرى سخت و سودهايى است پديد آورديم تا خدا معلوم بدارد چه كسى در نهان او و پيامبرانش را يارى مىكند آرى خدا نيرومند شكست ناپذير است (۲۵)
بدون شک سران حاکمیتهای استبدادی در جوامع مسلمان و استعمار حامی آنها خواهان این قرائت حقیقی از دین نیست. بلکه با حیله و تحمیق و تهدید در پی قرائتی است که دین را از تمام صفات انسان سازی و جامعه پردازی اش معاف گرداند.یعنی اینها با تجربه ای که از خنثی کردن دین در کشورهای خود دارند، به دنبال تحمیل این نسخه بر کشورهای مسلمان هم هستند. تا مردم را با خلع سلاح اخلاقی تسلیم انواع شگردهای ضد انسانی خود نموده، و به راحتی آنها را با استقبال خودشان، دچار انواع فساد ها گردانند.اینان تجربه نهضتهای آزادی خواهانه ای را دارند که تنها با اتکاء به اخلاق توانست شگردهای آنها را خنثی سازد ، حتی با معیار های اخلاقی هندوئیسم در نهضت گاندی .. بنابراین با خنثی کردن دین در حوزه سیاست میتوان در کمال آرامش و با حداقل هزینه پروژه های کلان استعماری و استثماری را برای زمانهای طولانی بیمه کرد. با توجه به تجربیات سنگین مردم ایران در مبارزات آزادیخواهانه خویش ، و جایگاه فرهنگ و باورهای دینی در این جنبشها و نقش محوری آن در انقلاب اسلامی 57 با شعار حکومت عدل علی ، نباید بازهم به شگردهای استعماری و ارتجاعی امکان دخالت و مانور دهند. به چای طرح های و تئوریهای دشمنانه از جمله قرائتهای ارتجاعی و یا فاشیستی از دین ، توسط مرتجعین فاشیست، بیان صحیح آن را به کار بریم .
قرائت فاشیستها از دین و یا قرائت آخوندیسم از دین و یا قرائت مرتجعین و مستبدین از دین که در بردارنده مفهوم کامل تبیین از ماهیت و عملکرد این جریانها بر اساس ارزشهای دینی است. قرائت یزید از دین و نه قرائت یزیدی ..زمانیکه پسوند را بدینگونه بر دین اضافه کنیم به زبان اشهد اعلام میداریم که دین از امکانات کاربردی در همه عرصه ها برخوردارست. و با افزودن این پسوند تمامی جنایتهای ولایت مطلقه آخوندیسم و اعقاب تاریخی آن را از موضع دینی توجیه کرده و دین و قوانین آن را متهم به تأئید و توجیه جنایتها و خیانتهای آنان در گذشته و حال میکنیم . قرائت ظالمین در تاریخ از دین سانسور و تحریف و تکذیب بوده است بطوریکه عدالت طلبان از موضع باور به ارزشهای دینی در مقابل آنها در مقاطع مختلف قیام کرده اند. و با رنج و خون مغلطه آنها را در وجدان عمومی افشاء نموده اند. فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَهُمُ اللّهُ مَرَضًا وَلَهُم عَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْذِبُون. در دلهايشان مرضى است و خدا بر مرضشان افزود و به [سزاى] آنچه به دروغ مى گفتند عذابى دردناك [در پيش] خواهند داشت .قرآن سوره بقره آیه 10. به تمامی باندهای مغلطه گر و به خصوص جریانهای مافیائی آخوندیسم زمانیکه گفته میشود ، راه انبیاء الهی و جانشینانش را با لوث ولایت فرعونی خود نیالائید آنها میگویند وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ لاَ تُفْسِدُواْ فِي الأَرْضِ قَالُواْ إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ.آنها در مقابل این فرمان با دجالیت آخوندی میگویند ما اصلاح گر هستیم. بنا براین باید گفتار هرکسی را از موضع رفتارش نامگذاری کرد، و نه برعکس بدترین رفتار از جانب ظالمین منافق وحاکمین ستم پیشه را با قرائتی از دین، دینی که ضد ظلم و منادی قسط است، توجیه و تعبیر کرد.
این شگرد ناسیونالسم شبه هیتلری و کمونیسم استالین تبار و آخوندیسم غدار جنایت پیشه است که تلاش دارند بر عملکرد ارتجاعی و فاشیستی خود نام دین یا قرائتی از دین را حک کنند. عمال استعمار و استبداد نیز این جعل را در تمامی رسانه ها به طور مرتب تبلیغ میکنند تا خلع سلاح فرهنگی و ارزشی ملتهای مسلمان را سازمان دهند.نهضت تشیع علوی از بدو تولد خویش در تمامی بیانیه ها و مواضع خود بر این ترفند استعماری و ارتجاعی پرداخته و همچنان بر مرزبندی اسلام دموکراتیک و حقوق محور با حاکمیت ضد جمهوری و ضد اسلامی ولایت مطلقه آخوندیسم و ترفند های استعمار – ارتجاعی در زیر مجموعه آن تأکید و تصریح خواهد داشت.پادزهر ولایت مطلقه آخوندیسم نظام جمهوریت بر اساس ارزشهای توحیدی خواهد بود که حاکمیت را از آن مردم و بر پایه قانون اساسی حقوق محور باور دارد . وبرای رسیدن به این هدف رفراندوم و انتخابات آزاد تحت نظر نهاد های بین المللی را وسیله مناسب و استراتژیک میداند. با پرهیز از دام های – استعماری ارتجاعی در حوزه اختصاص دین به آخوندیسم و مصادره هویت ملی در یک خانواده ای که با دو کودتا قدرت سیاسی در حوزه جاکمیت را مصادره کرده اند، دین را بر اساس معیار های وحی در کتابی مصون ار تحریف و تبدیل،به بستری برای سازماندهی یک حاکمیت ملی و دموکراتیک گردانیم . و هرگونه عملکرد و یا تئوری ارتجاعی و استبدادی را با افشای ماهیت باندهای سازنده آنها ، ازباور فرهنگی و سیاسی مردم بزدائیم. در پایان این نوشته لازم میدانیم برای روشنگری تاریخی در رابطه با دعویات ناسیونالیست حزب سومکائی .. از موضع ملیت و جنایات آخوندیسم از موضع مذهبی به گفتاری از سید حسن تقی زاده معروف به استاد غربزدگی اشاره کنیم که بیان حال امروز مدعیان کاذب ملیت و مذهب است. بدبختانه فعلا در مملکت ما گذشته از عده ای دانا و با فهم و وطن دوست حقیقی سه طبقه متضاد و مختلف وجود دارد که هرسه موجب دور ماندن ملت از تمدن حقیقی و رشد است. یک طبقه عوام و متعصب و متهمک در ظلمت که تابع پیشوایان جاهل و متعصب و متظاهر به تدین و عاری از روح دیانت حقیقی و غالیا دنیا پرست و طالب منافع خویش هستند و دیگری ملت پرستان جاهل افراطی که در نسبت همه مفاخر بشر به قوم خود و ترجیح صفات و کمالات ایرانی بر مواهب اقوام دیگر اغراق بی تناسب نموده حتی مملکت و ملت خود را منبع تمدنها و علوم عالم می شمرند و جز اثبات جهل خود نتیجه ای نمیگیرند. و گاهی هم این دعاوی وسیله قبول عامه برای مدعیان میشود. طبقه سوم آن زمره فرنگی مآب خودپرست و منفعت پرست و بی عقیده و ایمان است که جز تحصیل پول ( به هر وسیله که باشد) و عیش و اخذ ظواهر زندگی فرنگی ها و میل به جمع مال و یاد گرفتن زبان خارجی ( نه برای کسب علم)و مسافرت موقت و مکرر و یا درصورت امکان دایمی به اروپا و آمریکا هوسی نداشته و به هیچ چیز از معنویات اعتقاد و دلبستگی ندارد، و البته از شهامت و استقلال نفس و عزت و فداکاری در راه خیر به وطن و ملت خود عاری هستند( اخذ تمدن خارجی صفحه 55 .
امروز هم این سه جریان در حاکمیت و حضور انگل وار در اپوزیسیون کماکان به همین شگرد خیانت و جنایت مشغولند و ملیت و دین را در فرمولهای ارتجاعی و فاشیستی بر علیه هم بسیج کرده اند. از مصیبتهای حاکمیت های دیکتاتور و دشمن قلم و بیان این است که از انتقال صحیح تجربه های تاریخی یک ملت به نسلهای بعدی مانع میشود. و به همین خاطر هر حرکت سیاسی باید بار دیگر از ابتدا تکرار و در نیمه راه با کودتائی متوقف شود. حافظه تاریخی ملت ایران با تکرار این توطئه ضد مردمی دچار پریشانی است و از تمامی قوای خود در روز مصاف با دشمن یا سازماندهی دموکراسی قادر به استفاده بهینه نیست.امروز ما شاهدیم که در پیگیری این توطئه در تاریخ معاصر بار دیگر انواع پسوندها و پیشوند های گمراه کننده به عملکرد ارتجاعی و استبدادی ولایت مطلقه آخوندیسم افزوده میشود، تا اینکه ضمن تبرئه آخوندیسم، مردم را در سازماندهی و جسارت مبارزاتی دچار انواع تردید سازند.
پیش به سوی استقرار دموکراسی توحیدی در ایران زمین نابود باد رژیم ضد جمهوری و ضد اسلامی ولایت مطلقه آخوندیسم
نهضت تشیع علوی فروردین 1389 برابر با آپریل 2010