بسم الله الرحمن الرحیم
شما را به خدا یک لحظه فکر کنید و ببینید که چطور همه چیز برای آدمی بی ارزش میشود،ببنید که مدعیان پیروی از خط امام و مسلمان و انقلابی تا چه حد برخلاف حق و انسانیت و مذهب عمل میکنند.چطور ناجوانمردانه زندگی و شرف و حیثیت شخص بی گناهی را مورد تجاوز قرار میدهندو حتی بدون رسیدگی حکم اعدام او را صادر میکنند این است راه اسلام و عدالت آن ( عباس امیر انتظام از زندان خطاب به مرحوم دکتر یدالله سحابی )
در 13 آبان 1358 عده ای دانشجو تحت نام خط امامی سفارت آمریکا را اشغال و کارکنان آن را به گروگان گرفتند. تمامی نحله های فکری که انقلاب 57 را در راستای آغاز رویاروئی با “امپریالیسم” میدانستند از این توطئه طراحی شده آخوندیسم به رهبری خمینی حمایت کردند. اولین قربانی این گروگان گیری دولت موقت به رهبری اسلام شناس قرآنی مرحوم بازرگان بود. او در تحلیلی دردمندانه انقلاب مردم را با این عمل در گروگان توصیف کرد، و حوادث بعدی حکایت از صحت تشخیص مهندس داشت. حرب توده و سایر جزیانات چپ و بخشی از گروههای مذهبی نیز این عمل را به فال نیک گرفتند. ولی کسانیکه بر اهداف انقلاب در زمینه استقرار یک نظام ملی و دموکراتیک باور داشتند، این حرکت را با تحلیهای مشخص محکوم کردند.حوادث بعدی نشان داد که این جریانات و اشخاص در تشخیص خود ذیحق بوده اند. خمینی در جایگاه رهبری نظام گروگان گیری را محملی برای اقدامات بعدی خود قرار داد و با کشف و جعل اسناد و مدارک بیشتر ساختگی همه مخالفین دیکتاتوری خود را متهم به رابطه پنهانی با آمریکا کرد. دولت موقت به رهبری مرحوم مهندس بازرگان از اولین قربانیان این توطئه ارتجاعی بود. مهندس بازرگان که بزرگترین شانس دموکراتیک انقلاب مردم بود، در این توطئه به شدت متهم و مورد تعرض قرار گرفت. تمامی گرایشهای م.ل از حزب توده تا جریانات کوچک تر در مبارزه بر علیه امپریالیسم بر اساس تز لنین ، ضمن تبریک و تهنیت و اعلام حمایت از دانشجویان خط امام ، لیبرالیسم را بزرگترین مانع و دشمن تلقی کرده، و با آن وارد جنگ شده بودند. اما تمامی کسانیکه اندکی بصیرت سیاسی داشتند ،بر این نکته آگاه بودند که ولایت مطلقه به رهبری خمینی با “انقلاب دوم” نامیدن این حرکت تنها قصد حذف رقبا و منتقدین خود را از صحنه مدیریت دارند. با قربانی شدن دولت موقت آقای بنب صدر در مقام اولین رئیس جمهور نیز نتوانست از فتنه دجالیت خط امام با دعوی مبارزه بر علیه شیطان بزرگ یا به تعبیر مرکسیستها امپریالیسم ، محفوظ ماند. دیپلماتهای آمریکائی به اسارت گرفته شده توسط دولت وفت خودشان نیز به یک سوژه زد و بند پنهانی با حاکمیت آمریکا تبدیل شدند. و سرانجام آنها با دیدارهای مخفی و علنی سران ولایت با آمریکائی ها از جمله خامنه ای در تبریز، .آزاد شدند. ماجرای ایران گیت و اکتبر سورپرایز که توسط آقای بنی صدر با اسناد و مدارک توضیح داده شده است،برزگترین اهرم برای بسط و تحکیم ولایت مطلقه آخوندیسم در ایران شد. اما این ماجرا با توجه به فعال بودن لابی های هر دو طرف در صحنه سیاسی ایران و آمریکا کماکان ادامه دارد. گروگانهای آمریکائی آزاد شدند، ولی بازی هم چنان ادامه دارد. این بار حلقه ای از نمایش با اسارت کوهنوردان آمریکائی بار دیگر از حالت خفیه خود به در آمد. و خانم سارا شورد پیام آور اولیه است که حتی روسری خود را تا نزدیکی های کاخ سفید نیز با خود همراه دارد. رژیم ولایت مطلقه آخوندیسم در پیگیری شگرد زد و بند پنهانی ، برای نفی نیروهای مقابل خود و هم چنین پاکسازی درونی اش، به دست آوردهای بزرگی نائل شده است. و به همین خاطر کما کان هرگاه سازش و معامله ای را با دولت های غربی احتیاج دارد، از این تاکتیک استفاده میکند. رژیم مخالفین سیاسی خود در کشورهای اروپائی را از همین طریق یعنی سازش دیپلماتیک و اخذ قراردادهای کلان به راحتی ترور میکند، و آنگاه از طریق یک گروگان گیری ساده و قرارداد کلان قاتلین تروریست را با حلقه گل تحویل میگیرد. در ماهیت تروریستی و مافیائی رژیم ضد جمهوری و ضد اسلامی ولایت مطلقه آخوندیسم کمتر کسی دچار شک و تناقض است، اما در دموکراسی های غرب چرا این ترفند راهزنانه رژیم کارگر است؟ این دموکراسی ها با ترجیح منافع مقطعی و ملی خودشان، نگران سرنوشت مردم ایران نبوده و نیستند. به همین خاطر با سیاستهای تروریستی رژیم و صدور انقلاب آن هم مشکلی ندارند. با گذشت سالیان از ماجرای گروگان گیری توسط رژیم آخوندیسم، کماکان معاملات پنهانی و آشکار شیوه رایج است. ملت ایران به راهبری سردارانی چون امیر کبیر و ستار و باقر و کوچک جنگلی و مصدق و آموزگارانی جون معلم شهید دکتر شریعتی و مرحوم مهندس بازرگان و طالقانی و نسلی از این تبار،به تلاش خود ادامه داده و سرانجام به مقصود خویش دست خواهد یافت. یاد آوری و تفسیر و تعبیر این حوادث در تاریخ سیاسی ایران باید نسل مخاطب امروز را از اشتباهات و خطاهای نسل های گذشته بازدارد. دو قبیله ضد قانون و حاکمیت ملی در این پیشینه تاریخی سلطنت و روحانیت است که بزرگترین نقش را در تحریف و تخریب شکل گیری اندیشه و سازماندهی دموکراتیک داشته است. و بر این دو جریانات مارکسیستی را نیز باید افزود که در تاریخ مدرن بشر مهیب ترین حاکمیتهای توتالیتر را به نام طبقه زحمتکش سازمان دادند. این جریانها با شکستن وحدت ملی از طریق ایجاد انشعابهای قومی و طبقاتی، مردم را در روز سرنوشت در مقابل دشمنانشان تضعیف کرده و به همین خاطر نقش تخریبی شکننده ای را همیشه در مقاطع سرنوشت ساز بازی کرده اند. تجربه بر آمده از سالیان مبارزه و شکست با توجه به دست آوردهای مدرن بشر در حوزه علوم سیاسی، ما را بر آن میدارد که از حداقل سرمایه مبارزاتی خود حداکثر استفاده را برده و با پرهیز از روش و منش شبه تفکرهای توتالیتر به اندیشه مدنی آزادی گستر و آگاهی بخش اصل شورای قرآن در امر حاکمیت و سازماندهی جامعه مدنی برگردیم. انقلاب 57 تنها برای دست یابی به نظام دموکراسی توسط نسل انقلاب شکل گرفت، اما آخوندیسم با سلطه خود بر رهبری این انقلاب و با دست یازیدن به اعمالی چون گروگان گیری، و سرکوب و زندان و شکنجه و صدور جنگ و خشونت، لکه ننگی بر این انقلاب مردمی شد. بدون شک تریبونهای استعماری و ارتجاعی منطقه ای و جهانی نیز با این سیاهکاری آخوندیسم هم آوا شدند تا یک انقلاب ملی مردمی در منطقه با تدارک یک نظام سیاسی دموکراتیک، الگوی سایرین نگردد. تمامی گرایشهای مارکسیست –لنینیست –استالینیست گروگان گیری را در مقابله با” امپریالیسم” به فال نیک گرفتند و در حمایت از آن به رهبری حزب توده تا ثناگوئی خط ضد” امپریالیستی” خمینی پیش رفتند.و خمینی برای پیشی گرفتن بر آنها آمریکا را” شیطان بزرگ” نامید و تمامی فتنه های عالم را به او منسوب کرد. در این میان اهداف اولیه انقلاب مردم به دست فراموشی سپرده شد و هر اعتراضی به جباریت آخوندیسم همسو شدن با” شیطان بزرگ” لقب گرفت. و جنگی که با پس راندن عراق از خرمشهر میتوانست به یک صلح از موضع پیروزی بیانجامد به مدت 8 سال با شعار فتح قدس از طریق کربلا به نوشیدن جام زهر توسط خمینی منجر شد.و پیام معنوی انقلاب مردم ایران نیز در منطقه و جهان با این گروگان گیری مخدوش گردید، بطوریکه بسیاری از دوستان از ادامه همکاری و همراهی عقب نشینی کردند. با توجه به این نتایج منفی کماکان رژیم ولایت مطلقه آخوندیسم و همراهانش در جریانات چپ این روز را به نشانه پیروزی بر امپریالیسم گرامی داشته و برای آن دست آوردهائی بر میشمارند که جز ادعا و دروغ چیزی نیست. امروز نسل سبز در ادامه راه نسل انقلاب با گذشتن از سرفصل 18 تیر به روشنی دریافته است که رژیم مافیائی ولایت مطلقه و همراهان و همکاران ضد” امپریالیستی اش ” با ترویج آمریکا ستیزی تنها در تدارک فرصت های لازم برای سرکوب و سانسور و غارت هستند، و جز این هدفی ندارند. ب همین خاطر، این نسل با دست رد گذاشتن بر سینه این آمریکا ستیزان در قاموس خامنه ای و پاسدار احمدی نژاد و شرکای ریز و درشت مارکسیست او، خواهان همراهی و حمایت تمامی دولتها و ملتها و سازمانهای بین المللی برای تدارک یک نظام سیاسی دموکراتیک در ایران هستند. نهضت تشیع علوی به کرات بر این نقطه قوت فرهنگی و دینی مردم ایران تأکید داشته است که آنها با توجه به توانائیهای فرهنگی و دینی شان قادرند در یک رفراندوم تحت نظارت نهادهای بین المللی این حاکمیت را از اریکه قدرت به زیر کشند . و بعد از انجام این مهم نیز توانا به سازمان دادن یک حاکمیت ملی بر اساس ارزشهای دینی و فرهنگی خود در وطن کهن سال خود میباشند.
سلام بر شهدای راه آزادی پیش به سوی استقرار دموکراسی توحیدی در ایران زمین
نهضت تشیع علوی — آبان ماه 1389 برابر با نوامبر 2010