قتل های موسوم به زنجیره ای
بسم الله الرحمن الرحیم
وَإِذَا تَوَلَّى سَعَى فِي الأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيِهَا وَيُهْلِكَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ وَاللّهُ لاَ يُحِبُّ الفَسَادَ ﴿۲۰۵﴾ و چون برگردد [يا رياستى يابد] كوشش مىكند كه در زمين فساد نمايد و كشت و نسل را نابود سازد و خداوند تباهكارى را دوست ندارد (۲۰۵ . رژیم ضد جمهوری و ضد اسلامی ولایت مطلقه آخوندیسم یکی از مظاهر عینی و مصداق تاریخی آیه فوق است. تولی را بسیاری از مترجمین و مفسرین همان حکومت تعبیر کرده اند، در صورتیکه در این بیان قرآن مفهومی از سلطه و یا به زبان امروز گرفتن حکومت از طریق سانسور و ترور و توطئه است.چونکه در آیه دیگر قرآن مقوله حاکمیت از موضع مردمی را با مضمونی دموکراتیک در تشکیل حکومت و شیوه حاکمیت بیان کرده است. إِنَّ اللّهَ يَأْمُرُكُمْ أَن تُؤدُّواْ الأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُم بَيْنَ النَّاسِ أَن تَحْكُمُواْ بِالْعَدْلِ إِنَّ اللّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُم بِهِ إِنَّ اللّهَ كَانَ سَمِيعًا بَصِيرًا ﴿۵۸﴾ خدا به شما فرمان مىدهد كه سپردهها را به صاحبان آنها رد كنيد و چون ميان مردم داورى مىكنيد به عدالت داورى كنيد در حقيقت نيكو چيزى است كه خدا شما را به آن پند مىدهد خدا شنواى بيناست (۵۸ مائده) در این آیه و آیات دیگر قرآن که امر حاکمیت بر پایه شورا تعریف شده است، و حاکمیت مردمی با نهادهای شورائی و دخالت مستقیم مردم از طریق نمایندگان منتخب آنها در چهارچوب یک قانون اساسی حقوق محور تعریف و تبیین شده و هرگونه سلطه و اجبار در این سازماندهی به عنوان سنت فرعونی محکوم و مطرود است.به همین خاطر باید به این حقیقت اذعان کرد ،نخستین مرامی که در جامعه بشری سازماندهی حاکمیت دموکراتیک و حقوق محور را تأسیس کرده ،و در تجربه تاریخی بشر برای دست یابی به جامعه آزاد و آباد مورد توجه و تقلید آزادیخواهان از بین اقوام محتلف قرار گرفته، مرام پیامبران الهی است. بر چسب ناچسب بر این مرام جریان مافیائی – استعماری روحانیت است که با تزیین مذهبی سنت فراعنه و قیصرها، بزرگترین سانسور را مرتکب شده است. کاهن های منتسب به یهودیت در پیوند با جریان پاپیسم در مسیحیت و سپس آخوندیسم در اسلام، از موانع اصلی تحقق هدف محوری ادیان توحیدی یعنی جامعه آزاد و سالم می باشد. آخوندیسم در ایران با تکیه بر این میراث فقهی بود که ولایت مطلقه خود را بر جمهوریت و اسلامیت تحمیل کرد. و برای دوام و بقای سلطه فرعونی خود تروریسم در داخل و خارج را بزرگترین عامل بقای خویش بر قدرت کرد. سرکوبی نسل انقلاب در 30 خرداد 60 سرآغاز این سرنوشت تلخی بود که ولایت مطلقه آخوندیسم در تاریخ سیاسی ایران بر مردم ایران روا داشت. حذف اسلام شناس آزاده مرحوم مهندس بازرگان به عنوان بزرگترین شانس دموکراسی محور انقلاب 57 و ممنوع القلم و بیان کردن او ، هشداری بود به تمامی نیروهای آزادی خواه که آخوندیسم با اصول و اهداف انقلاب در تضاد است. و از آن میان حاکمیت مردم بر اساس آزادی احزاب و انتخابات را بزرگترین دشمن هژمونی طلبی خویش میداند.قتلهای زنجیره ای حلقه ای از این سرکوب و تروریسم دولتی بود. شخصیتهای مورد غضب واقع شده از کسانی بودند که با توان قلمی و سابقه سیاسی خود میتوانستند نسل دوم را باردیگر در مقاطع سرنوشت ساز سازماندهی کنند. آنها قادر بودند جنبشهای دانشجوئی را به تقابل استراتژیک با رژیم ولایت مطلقه آخوندیسم فرا خوانند. و به همین خاطر دستگاه سرکوب و ترور رژیم ضد جمهوری و ضد اسلامی آخوندیسم آنها را به صورت وحشیانه با چاقو و چماق و گلوله سلاخی کردند. مختاری و پوینده و فروهر ها و دکتر مجید شریف قربانی رژیمی شدند که در تقابل با نسل دوم خود را ناتوان و هراسان میدید. اما در این میان وزارت اطلاعات رژیم نمایشی را اجرا کرد که بعضی از عناصر معلوم الحال در خارج نیز آن را جدی گرفتند و تمامی پرده های این نمایش را به عنوان یک حقیقت تبلیغ و تأئید کردند. نمایش سعید امامی و اهانت به همسر او که بدون شک سراسر ساختگی بود، و به احتمال زیاد بازی کنان این نمایش به ریش نداشته خوشباوران سادلوح و مشکوک نیز خندیدند. و با اجرای این نمایش و تبلیغ آن در خارج جنایت قتلهای زنجیره ای حاکمیت از لحاظ حقوقی به عده ای آدم خود سر تعلق گرفت که برای فرار از محاکمه با خوردن واجبی خودکشی کرده و یا به همسران آنها نیز تجاوز شده است…!!! این باند خود سر همانهائی بودند که در زندان اوین با رهبریت لاجوردی نسل وفادار به آرمانها و اهداف انقلاب را بعد از شکنجه های بسیار هزار هزار به جوخه اعدام بردند. تا ولایت مطلقه آخوندیسم بتواند هرچه بیشتر مردم ایران را غارت کند. فصلی از این کشتار در ادامه 30 خرداد 60 قتلهای موسوم به زنجیره ای بود . رژیم ضد انسانی آخوندیسم برای بقای خویش در قدرت هر اعتراضی را در گلو خفه میکرد و تنها یک پاسخ برای مردم و شخصیتهای معترض داشت آنهم گلوله و شلاق و تجاوز و اعدام بوده است. کسانی که منتظر پاسخی جز این بودند، یا این مافیا را در تمامیت آن نمیشناختند و یا اینکه خود را فریب داده و به واقعیتهای روزمره اعتنائی نداشتند. به همین خاطر بعد از گذشت سالیان از قتلهای موسوم به زنجیره ای باید به این حقیقت تأکید کرد که با بودن ولایت مطلقه در ارکان این نظام امیدی به تحقق جمهوریت بر اساس حق نمایندگی و اسلامیت بر اساس شورا و قسط نیست. نهضت تشیع علوی ضمن گرامیداشت یاد این جانباختگان راه آزادی و حاکمیت ملی ، تحقق هدف آنها را تنها در یک رفراندوم ملی تحت نظر نهادهای بین المللی، با حضور همه گرایشهای سیاسی میداند.و به همین خاطر ضمن حمایت از جنبشهای دانشجوئی و به خصوص جنبش سبز، طرح رفراندوم ملی – بین المللی را میخی ابدی بر تابوت ولایت مطلقه آخوندیسم دانسته و برای تحقق این هدف همراه و همگام با جنبش سبز ، خواهان طرح پرونده جنائی این رژیم در دادگاه بین المللی لاهه است. و در همینجا لازم است به گفتاری از اکبر گنجی در مصاحبه با بیبی سی فارسی توجه کنیم که این قتلها را یک کشتار حکومتی میداند از نظر شما ماهیت این پرونده و این قتل های سیاسی تا چه اندازه جناحی بوده است؟
ببینید، اینها را من اصلا قبول ندارم که این پروژه یک پروژه قتل های جناحی بوده، بلکه باید گفت که این قتل ها پروژه رژیم بوده است. همان طور که من قبلا هم گفته ام این رژیم یک رژیم سلطانی است و در رژیم سلطانی قدرت اصلی و اختیارات اصلی در دست سلطان است.. اکبر گنجی در مصاحبه با تلویزیون بی بی سی فارسی
سلام بر فروهرها و دکتر مجید شریف و مختاری و پوینده زنده باد دموکراسی توحیدی
نابود باد رژیم ضد جمهوری و ضد اسلامی ولایت مطلقه آخوندیسم
نهضت تشیع علوی —- آذرماه 1389 برابر با دسامبر 2010
Comments
Leave a Comment