بسم الله الرحمن الرحیم
ملتهای مسلمان عرب در نبرد همه جانبه با مستبدین حاکم
وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُم مِّنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِّمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا ﴿۷۰﴾و به راستى ما فرزندان آدم را گرامى داشتيم و آنان را در خشكى و دريا [بر مركبها] برنشانديم و از چيزهاى پاكيزه به ايشان روزى داديم و آنها را بر بسيارى از آفريدههاى خود برترى آشكار داديم .قرآن مجید سوره اللسراء
جهان عرب که از آن به نام دنیای مسلمانان نیز نام برده میشود، مدت های مدیدی است که با فراموشی اصول و آموزه های وحیانی، دچار انواع مستبدین به نام شاه و خلیفه شده اند. این شاهان و خلفا که بیشتر فروشنده و دلال نفت هستند، با وقوع انقلاب اسلامی در ایران، مواجه با اعتراضات و خیزشهای مردمان این جوامع شده اند. استعمار و ارتجاع در این کشورها از ملیت و دین دو نماینده جعلی ساخته اند که بتوانند از طریق آنها به امیال و اهداف خود دست یابند.شاه و خلیفه به عنوان” مظاهر ملی”، و آخوندیسم در پیروی از منطق کلیسای قرون وسطی، به عنوان” نماینده و شارع دین”. نهضت بازگشت به قرآن به رهبری شهید مجاهد سید جمال الدین اسد آبادی در مقابله با ایندو عنصر مافیائی سازماندهی شد. سید به همراه یاران اندک خود در تلاش بود تا با اخذ آموزه های دینی از کتاب وحی، فرهنگ و سیاست و سنت مسلمانان را از ویروسهای ارتجاع و استعمار پاک سازی کند. اما چنانکه میدانیم سید در تنهائی و در تبعید مداوم نتوانست قرآن را از زندان فقه آخوندیسم و سنتهای رایج آزاد سازد. کشورهای عربی در طول تاریخ با داشتن نفت و بازار طعمه استراتژیکی برای استعمار بوده، و به همین خاطر شخصیتهائی چون سید و یا اقبال و معلم شهید دکتر علی شریعتی و مرحوم مهندس بازرگان و عالم قرآن شناس طالقانی، که با نشر حقایق آیات وحی شخصیت فردی و اجتماعی ملتها را بازسازی میکردند، توسط آنها محکوم و به وسیله مستبدین حاکم حذف فیزیکی میشدند. اما همت این مجاهدان در پیوند با صداقت و هشیاری آنها، ملتهای مسلمان عرب و غیره عرب را با عبور دادن از دالان عنکبوتی فقه آخوندیسم به وادی مقاومت و قیام بر علیه ظلم کشانده است. با خیزش تونس و مصر، و اینک لیبی و عراق در مقابله با دیکتاورهای نفت فروش را ، به فرهنگ آگاهی بخش و آزادی بخش قرآن باز گردانده است. قرهنگ صلح طلبی و نفی قهر و خشونت در تمامی روابط داخلی و خارجی بین ملتهای مسلمان و غیر مسلمان، از آموزه های بدیهی کتاب وحی و هدف استراتژیک همه انبیای توحیدی است. دموکراسی در بینش توحیدی یعنی حاکمیت قانون و برخوردای شهروندان از حقوق مصرحه در اعلامیه جهانی حقوق بشر. با توجه به محکمات قرآنی نظامهای سیاسی حکومتی باید حقوق سالار باشند و به تعبیری میتوان از لغت مونوکراسی به جای دموکراسی در اینجا استفااده کرد.زمانیکه در قرآن هدف از ارسال رسولان و کتاب به پا داشتن قسط توسط مردم است، چگونه میتوان نظام های سلطانی و دیکتاتوری را با این فرهنگ و کتاب و آموزه هایش آشتی داد؟ لیبرال دموکراسی و سوسیال دموکراسی آزادی و حقوق شهروندی را در گیومه اصل تعادل قوا قرار داده اند، بطوریکه حق در زیر مجموعه و هژمونی قدرت حداقل و قدرت حداکثر قرار میگیرد. اما در بینش وحی و در رسالت انبیای توحیدی، کرامت انسان یعنی برخورداری اش از حقوق، به خاطر انسان بودن اوست. کشورهای عربی و مسلمان با داشتن این آموزهای آگاهی بخش و آزادی بخش در کتاب دینی خود، باید پیشقراول دموکراسی خواهی در جهان باشند. و نه اینکه تحت حکومتهای ایلی قبیله ای عصر فئودالیته بر روی دریای نفت دچار انواع فقر مادی و فرهنگی باشند. زمانیکه نیروهای سرکوب قذافی با شتر به معترضین حمله ور میشوند، حکایت از جاهلیتی کهنه دارد که ستاره ژنرالی بر شانه خود نهاده است. همانطور که خمینی با نشستن در زمین و با تظاهر به خوردن نان و ماست، ولایت مطلقه آخوندیسم را بر حمهوریت و اسلامیت تحمیل کرد. اما نباید غافل بود از سرزمین هائی که با سلطه استبداد و استعمار از فکر آزاد و حقوق محور خالی شده است. و از چرخش قدرت در دست کاندیدهای در نوبت باید بیمناک بود. اما شانس بزرگ این ملتها با همه ضعفها و فقر مادی و فرهنگی در این است که در قرن انفجار اطلاعات، دیگر سرمایه و علم برای چرخش و رشد، نیازی به این دیکتاتورهای شترسوار ندارد.زمانیکه کمونیستها در پیگیری تز مارکس سرمایه و سرمایه داری را بزرگترین معضل و مانع شمردند، شاید لیبرال دموکراسی و سوسیال دموکراسی، در اتفاق و ائتلاف با هم، محصول دموکراسی را مختص جوامع خود میدانستند اما اینک، با فروپاشی شوروی و شیوع بنیادگرائی و تروریسمی که به دنبال دست یابی به سلاح اتمی است، هر دو جریان فوق برای دفاع از موجودیت خود و زندگی در امنیت با جهان سوم همراه شده اند. آنها به این اصل ایمان آورده اند که دموکراسی برای رشد و استفاده از تمامی توانمندیهایش باید از قید هژمونی ملت و مذهب و منافع عده ای خاص رها شود. در این مقطع از زمان منافع و مصالح هر ملتی با ملتهای دیگر پیوند خورده است. و به همین خاطر است که جنبش سبز ایران در حهان دموکراسی حامیان بیشتری را با خود دارد تا در آن بخشی که هنوز دیکتاتورها قدرت را به دست دارند.بدون شک ملتهای مسلمان با فارغ کردن اندیشه خود از جعلیات آخوندیسم در طول تاریخ و با مراجعه به قرآن و فرهنگ انسان ساز آن حداکثر توانائی کمی و کیفی را برای سازماندهی حکومتهای دموکراتیک در جوامع خویش دارند. مگر نه این است که پیامبران برای این هدف رسالت یافته اند که غل و زنجیر ها را از گردن و دست و پای انسان بردارند، آیا استبداد های حاکم از مظاهر این غل و زنجیر نیست؟ آیا همین حکومتها نیستند که مردم تحت سلطه خود را با شکنجه و اعدام و ترور به بند میکشند، و مردم جهان معترض به این اعمال را نیز از عملیات تروریستی و یا تحریم نفتی ؟ پس به قول قرآن ایا صبح نزدیک نیست؟ همان صبح طلوع خورشید آزادی در افق کشورهای مسلمان صاحب نفت. خوشبختانه ما با گذر از این مرحله دیگر نفت و بازارمان حامی و حامل دموکراسی خواهد بود و نه دشمن و مانع آن. و فراتر از این دو با تجربه آخوندیسم در قدرت، تز اسلام منهای آخوند که از عناصر استراتژیک در کارزار ایدئولوژیک معلم شهید دکتر علی شریعتی بود، با رهائی ملت ایران از استبداد مافیائی آخوندیسم ، نمونه ای از شورا کراسی یا دموکراسی توحیدی را به آزمون خواهد گذاشت.و شاورهم فی الامر …و امرهم شورا بینهم ..کدام امری است که در حوزه سیاست و مدیریت سایر امور را در زیر مجموعه خود دارد؟ بدون شک این امر مهم و مبنائی همانا اصل حاکمیت کلان است. جهان مسلمانان با انفجار اطلاعات و تخریب دیواره های سانسور حکومتهای توتالیتر مسلح به شتر و ساندیس، به خود آمده است، و دیکتاتور ها جز تسلیم و عذر خواهی از مردم راه دیگری ندارند.
سلام بر شهیدان راه آزادی سلام بر خلقهای عرب جویای آزادی
پیش به سوی استقرار دموکراسی توحیدی در گشورهای مسلمان
نهضت تشیع علوی ….. اسفند ماه 1389 برابر با فوریه 2011