شهادت هاله سحابی در تشیع پیکرعزت اله سحابی

بسم الله الرحمن الرحیم

وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ لاَ تُفْسِدُواْ فِي الأَرْضِ قَالُواْ إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ . و چون به آنان گفته شود در زمين فساد مكنيد مى‏گويند ما خود اصلاحگريم ( ۱

مهندس عزت الله سحابی در تلاشی نافرجام برای اصلاح نظام ضد جمهوری و ضد اسلامی ولایت مطلقه آخوندیسم به دیار باقی شتافت. مهندس سحابی یکی از اعضای نهضت آزادی و رهبر شورای ملی – مذهبی ها بعد از کودتای خمینی بر علیه دولت موقت به رهبری اسلام شناس قرآنی مرحوم مهندس بازرگان ، تلاش کرد که خواستهای حداقل مردم در انقلاب 57 را با رعایت شرایط امنیتی نظام ولایت نمایندگی کند. او با انتشار ایران فردا و سرمقاله ها ی ویژه آن، به نارسائی ها در شیوه حکومت می پرداخت، و در محدوده خطوط قرمز نظام توصیه ها و پیشنهاداتی را نیز در زمینه های مختلف عرضه میکرد.مهندس سحابی با شناختی عمیق از استعمار حامی ارتجاع در تاریخ سیاسی ایران و جهان، شیوه های مبارزاتی متکی بر خشونت و قهر سازمان یافته را نفی میکرد و همانند مهندس بازرگان درپی اصلاح نظام و یا تغییر تدریجی آن از درون بود. این روش سیاسی مرحوم سحابی که معلم اول آن در دوران اخیر مهندس بازرگان بود، تنها روش مبارزاتی است که با حفظ نیروی مصلح قادر است، ارتباط با بدنه جامعه را به شیوه های مختلف حفظ کند. این شیوه با حاکم شدن فضای انقلابی در جامعه با عناوینی چون سازشکاری و لیبرالیسیم توسط نیروهای انقلابی محکوم میشد، و به خصوص جریانات م.ل لیبرالیسم را جاده صاف کن امپریالیسم میدانستند. اما حوادث حال و گذشته تاریخ سیاسی ایران و نتایج حاصل از آن، به خصوص در عرصه سازماندهی های مبتی بر عدم سازش و نفی شیوه های مبارزات حداقلی، حکایت از صحت و توان این شیوه از مبارزه در کشورما دارد. اما مهندس سحابی نیز به مانند مرحوم بازرگان از استقلال و اتکاء به نیروهای خودی در مبارزه ، تلقی ویژه ای داشت که حداقل برای دوران بعد از فروپاشی و نظم نوین جهانی، سازماندهی شایسته برای جلب حمایت افکار عمومی در جهان بر علیه دیکتاتورهای تا دندان مسلح را ، همانند حاکمیت دیکتاتور نوعی دخالت و نقض استقلال تلقی میکرد. این شیوه بیش از آنکه جبهه مردم خلع سلاح شده و دچار انواع گزمه های سرکوب رژیم های تواتالیتر را تقویت کند، به نفع حکومت تا دندان مسلح با پشتوانه پول نفت ، تمام شده است. با توجه به سرنگونی صدام حسین در عراق که یکی از رژیم های تواتالیتر و مسلح به انواع شیوه های سرکوب در منطقه بود، مردم ایران و منطقه به خوبی بر این امر واقف شدند، که سازماندهی های حداقل احزاب و شخصیتهای منفرد در مقابله با نظامهای سرکوبگر، جز اینکه بر تعداد شهدا و زندانیان و آوارگان آن کشورها بفزاید نتیجه دیگری نخواهد داشت. نهضت آزادی با کتابی که مرحوم بازرگان در رابطه با گاندی و استقلال هند نوشته بود، و با توجه به شیوه های مصدق کبیر در مبارزه منفی، سازماندهی در خارج از ایران و حیطه حکومت را نوعی عقب نسینی و یا فرار از صحنه تلقی کرده، و به همین خاطر حاکمیت را در سانسور و سرکوب خود و نیروهای پیرامونی اش ، گستاخ نموده، و بر میدان مانور او افزوده است. تعداد زیادی از نوشته های مرحوم بازرگان توسط ایادی سرکوب و سانسور ولایت از بین رفت، و همچنین مرحوم سحابی از 3 مجلد خاطرات سیاسی خود تنها مجلد اول آن را منتشر کرد. زمانیکه حاکمیت قرون وسطی ولایت مطلقه آخوندیسم به انواع طروق نیروهای موحد آزادیخواه را سانسور میکند، آیا باید به دامنه سانسور او با این شیوه ها افزود و یا اینکه به تصرح قرآن هجرت کرد و به مبارزه با آنها ادامه داد؟ قرآن به صراحت دستور میدهد که از محیط رعب و خفقان و از سیطره طاغوت اگر ایمان دارید مهاجرت کنید. إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَالَّذِينَ آوَواْ وَّنَصَرُواْ أُوْلَئِكَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ وَالَّذِينَ آمَنُواْ وَلَمْ يُهَاجِرُواْ مَا لَكُم مِّن وَلاَيَتِهِم مِّن شَيْءٍ حَتَّى يُهَاجِرُواْ وَإِنِ اسْتَنصَرُوكُمْ فِي الدِّينِ فَعَلَيْكُمُ النَّصْرُ إِلاَّ عَلَى قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُم مِّيثَاقٌ وَاللّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌكسانى كه ايمان آورده و هجرت كرده‏اند و در راه خدا با مال و جان خود جهاد نموده‏اند و كسانى كه [مهاجران را] پناه داده‏اند و يارى كرده‏اند آنان ياران يكديگرند و كسانى كه ايمان آورده‏اند ولى مهاجرت نكرده‏اند هيچ گونه خويشاوندى [دينى] با شما ندارند مگر آنكه [در راه خدا] هجرت كنند و اگر در [كار] دين از شما يارى جويند يارى آنان بر شما [واجب] است مگر بر عليه گروهى باشد كه ميان شما و ميان آنان پيمانى [منعقد شده] است و خدا به آنچه انجام مى‏دهيد بيناست . با توجه به سابقه سران نهضت آزادی در اشراف ایدئولوژیک به مفاهیم مکتبی، اگر آنها مهاجرت ایدئولوژیک میکردند، و در خارج از حوزه حاکمیت ولایت مطلقه، میدانی را برای نسل انقلاب اسیر در بند و زنجیر نظام ولایت باز میکردند، ملت ما سرمایه عظیمی از نیروهای صادق و توانا را امروز برای تعیین سرنوشت در اختیار داشت. یکی از مصداق این مهاجرت ایدئولوژیک امروز مهندس عبدالعلی بازرگان است که به تنهائی اما در شرایطی به دور از داروغه های ولایت توانسته یک پروژه قرآنی را طراحی و پیش برد. آیا توان مرحوم سحابی و یا بازرگان پدر کمتر از او بود؟ زمانیکه توده ای – اکثریتی پیرو خط امام ضد امپریالیستی خمینی میشوند، و در همکاری و همراهی با نظام ولایت تمامی امکانات خویش را در اختیار نظام ولایت میگذارند، آیا نباید نهضت آزادی و یا جریانهای ملی دیگر در مفهوم استقلال و محدود کردن مبارزه یک ملت با یک حاکمیت شرور مسلح به پول نفت و انواع سازمانهای سرکوب به توان حداقل آنها کمی تأمل کنند؟ شهادت هاله سحابی در تشییع جنازه پدر، جز این است که این حاکمیت در سرکوب و سانسور، نظام فاشیستی هیتلری را در به کار گیری انواع سرکوب پشت سرگذاشته است؟ آیا میتوان همچنان منتظر آخوندی از ناراظیان مافیای آخوندیسم ماند، تا روزی رفعت حوزه ای آنها از ستمکاریشان مانع گردد؟ به قول شاعر .. آه و فغان پیش ستمگر ز ابلهی است … اشک کباب باعث طغیان آتش است. مهندس سحابی را این حاکمیت ضد قرآن به تدریج و روزانه با انواع سانسور و شکنجه و زندان به مرگ محکوم کرد و هاله سحابی را نیز در مقابل دیدگان جمعیت حاضر در صحنه تشییع به شهادت رساند. بنابراین زبان این جاکمیت همین است که تا حال مشاهده شده است، و برای تغییر رفتار آن تنها راه واگذاری سرنوشت آن به یک رفراندوم ملی – بین المللی است ، و یا اینکه سرانجام به سرنوشت قذافی و صدام دچار خواهد شد. سپاه پاسداران به رهبری احمدی نژاد و ولایت خامنه ای تنها با زبانی آشناست که خود با مردم ایران سخن میگوید و زمانی تسلیم خواهد شد که در تعادل قوا خود را ضعیف و نا کارآمد از سرکوب ببیند.

سلام بر عزت و لاله سحابی نابود باد رژیم ضد جمهوری و ضد اسلامی ولایت مطلقه آخوندیسم

پیش به سوی استقرار دموکراسی توحیدی در ایران زمین

نهضت تشیع علوی —- خرداد 1390 برابر با جون 2011