جنبش سبز برای ارتقا خودش به یک اپوزیسیون آزادیخواه

بسم الله الرحمن الرحیم

جنبش سبز برای ارتقا خودش به یک اپوزیسیون آزادیخواه باید خود را از میراث خمینی پاکسازی کند.

رژیم ضد جمهوری و ضد اسلامی ولایت مطلقه آخوندیسم با کشتار نسل انقلاب در سال 1360 ، ضدیت استراتژیک خودش با اهداف انقلاب اسلامی را برای همگان برملا کرد. همانطور که میدانیم در انقلاب 1357 دانشگاه سنگر انقلاب بود و نه مساجد که مراکزی برای شستشوی مغزی توده های مردم بودند. مسجد و بازار از همان مقطع آغازین جیات خویش سنتی به نام دین را با استفاده از سنتهای کلیسای قرون وسطی ترویج کردند که به گفته معلم شهید دکتر علی شریعتی مذهبی ساختگی برای ضدیت با مذهب اصیل بود. تولید و تکثیر آخوندیسم و فقه ضد قرآنی آن در حوزه هائی که با امکانات مالی کمپانی هند شرقی تأسیس شده بود، قرآن و اسلام شناسی قرآنی را همراه با گزمه های سانسور و سرکوب حکومتها، در محاصره خویش گرفت. تلاش اسلام شناسان قرآنی در ادامه حرکت شهید بزرگ نهضت بازگشت به قرآن سید جمال الدین اسد آبادی ، آموزه های جنبشهای سیاسی ترقی خواهانه ای شد که باعث رشد افکار عمومی در حوزه آزادی خواهی و عدالت طلبی گردید. انقلاب مشروطه در ایران و سپس نهضتهای چون قیام جنگل و تبریز و نهضت ملی به رهبری مصدق کبیر، همگی از نشط و نشر همین پیام سرشار از زندگی در میان توده های مردم بود. در تاریخ سیاسی ایران میراث این تجربه گرانسنگ با پیکار ایدئولوژیک کسانی چون معلم شهید دکتر شریعتی، و مجاهدین شهید بنیانگذار سازمان مجاهدین، به بستری از آگاهی دینی تبدیل شد که نسل انقلاب دانشگاه را سنگر آزادی کرد. اما غیبت رهبری ذیصلاح از راهبری این قیام و انقلاب ، باعث شد که آخوندیسم به رهبری خمینی این موضع سرنوشت ساز را با وعده های دروغین و منافقانه اشغال کند. خمینی در کرسی رهبری شعار همه باهم را پیشه خود کرد تا نیات شوم خود و همراهانش را از افکار عمومی مخفی کند. او در پاریس طی مصاحبه های متعدد وعده داد که روحانیت طالب قدرت دنیوی نیست و تنها نظارت میکند. و با این مانور ضمن همراهی با شعارهای انقلاب جمهوریت بر اساس اسلام را نیز صحه گذاشت.تا اینکه ارتشبد فردوست ریاست ساواک شاه در همکاری با او سازمان اطلاعات و امنیت را در پوشش سپاه پاسداران و کمیته انقلاب، سازمان داد، و به نسل انقلاب اخطار کرد که ما برای تثبیت قدرت مطلقه خود از هیچ جنایت و خیانتی روی گردان نیستیم. اسلام شناس قرآنی مرحوم مهندس بازرگان نیات شوم خمینی و شرکاء را به خوبی درک کرد، و به نسل انقلاب بارها تذکر داد که این ولایت تشنه خون و خون ریزی است. اما نسل انقلاب با دچار شدن به توهمات راه های میانبر و به اصطلاح تمرین انقلابی گری حرفه ای، این هشدارها و تذکار مهندس را جدی نگرفت. با سرکوبی تمام عیار تظاهرات مسالمت آمیز و دارای مجوز 30 خرداد 1360 این نسل در پی انتقام برآمد و رهبری آن نیز در محاسبه قدرت خودی و دشمن دچار اشتباه گردید. از سال 1360 تا مقطع آغازین جنبش 30 تیر به رهبری نسل دوم، تو سط شهیدانی چون عزت ابراهیم نژاد و محمدی ، کارزار بازگشت به اهداف و شعارهای انقلاب 57 ادامه یافت و در عرصه بین المللی نیز کارزار دیپلماتیک نیروی وسیعی را برای حمایت از این اهداف بسیج کرد. برای اولین بار در تاریخ سیاسی ایران ما شاهد پیدایش و رشد نیروی سیاسی می باشیم که مبارزه مردم برای آزادی و حاکمیت ملی را از یک پشتوانه بین المللی برخوردار کرده است. جنبش سبز با اتکاء به این بستر و پیشینه و سرنگونی پیاپی حکومتهای دیکتاتور حامی و یاور این رژیم در منطقه ، چرا باید همچنان در حوزه حداقل ها آنهم با تقاضای بخشش از سوی ولایت مطلقه خود را زمین گیر کند؟ چرا این جنبش با تقدیم شهیدانی چون عزت ابراهیم نژاد و ندا و سهراب .. و محصور شدن رهبرانش ، همچنان آب به اسیاب ولایت مطلقه آخوندیسم بریزد؟ جنبش سبز میداند که رژیم ولایت مطلقه با ریاست پاسدار احمدی نژاد ، بعد از سرکوب سبز و مهاجرت عده ای از آنان همراه آنها بخش وسیعی از نیروهای اطلاعاتی خود را به عنوان سبز وارد سازماندهی شان کرده تا با نعل وارونه زدن بر این جنبش نیروی آن را در افشاگری و جلب حمایت بین المللی خنثی سازد. رژیم ضد جمهوری و ضد اسلامی ولایت مطلقه آخوندیسم به خوبی از توانائی اندیشه قرآنی اسلام شناس شهید و معلم انقلاب دکترعلی شریعتی ، در تسلیح ایدئولوژیک سبز با تئوری اسلام منهای آخوند آگاهی دارد، و به همین مناسبت ضمن مسدود و ممنوع کردن حسینیه ارشاد در سالگرد معلم، توسط نفوذیهای خود کانون شریعتی را برپا میکند. رهبری جنبش سبز در این وانفسا از بازگشت به میراث خمینی دم زده، و تیر خلاص را با توصیه ولایت بر شقیقه این جنبش شلیک میکند. میراث خمینی خامنه ای و احمدی نژاد و گزمه های آنهاست که با پول نفت کشور ایران را زندان و شکنجه گاه و میدان اعدام و تجاوز کرده اند. به قول قرآن فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ …میراث خمینی یعنی سانسور تمام عیار خواست محوری اکثریت مردم ایران یعنی تبدیل جمهوریت بر اساس شاورهم فی الامر دراسلام به ولایت مطلقه آخوندیسم … آیا سبز میخواهد این میراث را بازسازی و از آن حفاظت کند ، آنگاه خامنه ای و احمدی نژاد چه کارکنند؟ !! هیچکسی نمیتواند بهتر از خامنه ای و احمدی نژاد این میراث را حفظ کند، بنابراین شما اگر به شعارها و حتی خواستهای حداقل خود نیز متعهد هستید ، همراه با اپوزیسیون خارج از نظام جمهوریت بر اساس اسلام را که خواست مردم و نسل انقلاب بود احیاء کنید. تنها با احیای این خواست و تعهد به این پیمان است که هرفرد و جریانی میتواند مردمی بودن خود را به درجه ای اثبات کند. شما چرا به جای احیای میراث خمینی که میراثدارانی چون خامنه ای دارد ، میراث نسل انقلاب یعنی حکومت عدل علی را احیاء نمیکنید؟ آیا بر شما در طی این دوران از رویاروئی با نظام ولایت مطلقه آخوندیسم اثبات نشده است که در تعادل قوا بسیار ضعیفتر و شکننده تر از نظام ولایت هستید؟ چرا با درخواست کمکهای بین المللی در پی جبران و رفع این نقص استراتژیک نیستید؟ چرا سخنگویان شما در تریبونهای بین المللی با طرح خواستهای حداقل در پی حمایت حداقلی است؟ آیا بر شما این امر روشن نیست که نظام مافیائی ولایت مطلقه آخوندیسم تن به رفرم نخواهد داد؟ چون هرگونه رفرمی سیستمهای مطلقه و فاسد را به فروپاشی راه می برد. زمانیکه ابرقدرتی چون شوروی سابق با اصلاحات گورباچفی از بالا متلاشی میشود، آیا نظام تواتلیتر مافیائی آخوندیسم قادر به رفرم خواهد بود آنهم توسط ولایت مطلقه ؟ چرا محسن مخملباف بعد از آن مصاحبه در پارلمان اروپا ساکت شده است؟ آیا طرح حمایت بین المللی از مردم اسیر در وحشت و شکنجه و تجاوز، نقض استقلال است؟ مگر نه این است که امروز یعنی بعد از شکست فاشیسم در اروپا توسط آمریکا، حمایت های بین المللی حتی به صورت نظامی یکی از پایه های استقرار دموکراسی در کشورهای تحت سلطه دیکتاتورهاست؟ آیا حمایت بین المللی نبود که توانست در بوسنی نسل کشی را متوقف سازد؟ بنابراین با توجه به نمونه های فوق الذکر جنبش سبز در راستای گذر از سنت خمینی و واگذاری آن به خامنه ای و احمدی نژاد، هرچه زودتر بایستی سازماندهی کلان خود را با تبری از اصل ولایت مطلقه تجدید کرده، و با این حرکت بدون شک از حمایتهای اپوزیسیون سرنگونی طلب و جامعه جهانی برخوردار خواهد شد. أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ آمِنُواْ بِاللّهِ وَرَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي نَزَّلَ عَلَى رَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِيَ أَنزَلَ مِن قَبْلُ وَمَن يَكْفُرْ بِاللّهِ وَمَلاَئِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلاَلًا بَعِيدًا. اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد به خدا و پيامبر او و كتابى كه بر پيامبرش فرو فرستاد و كتابهايى كه قبلا نازل كرده بگرويد و هر كس به خدا و فرشتگان او و كتابها و پيامبرانش و روز بازپسين كفر ورزد در حقيقت دچار گمراهى دور و درازى شده است. تکرار آمنو در یک آیه آنهم در یک جمله بصورت تکرار و تأکید برای این است اقرار به زبان ایمان در یک پراکتیک به سازماندهی و حرکت آزادیبخش تبدیل شود. به همین خاطر یکی از مخاطبین این آیه در نسل ما جنبش سبز است که باید ضمن اقرار به زبان در یک پراکتیک آن را کامل گرداند. الزام ایمان به اهداف و آرمان جنبش سبز ، فراهم آوردن بستری سیاسی – فرهنگی برای سبز شدن و به بار نشستن تمامی استعداد سرکوب شده جامعه است. حال بازهم باید از سبز و به خصوص سران آن سئوال کرد، با تجدید بیعت با خامنه ای و وفاداری به سنت خمینی کدام پیام را به مخاطبین داخل و خارج خود میدهید؟ آیا با التماس و زاری در بارگاه ولایت می خواهید جنبش سبز را به کجا رسانید. بازهم به قرآن مراجعه کنید که وقتی میگوید

وَالْعَصْرِ ﴿۱﴾

إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ ﴿۲﴾

إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ

سوگند به عصر [غلبه حق بر باطل] (۱)

كه واقعا انسان دستخوش زيان است (۲)

مگر كسانى كه گرويده و كارهاى شايسته كرده و همديگر را به حق سفارش و به شكيبايى توصيه كرده‏اند (۳)

در تمامی مقاطع تاریخ به خصوص دوران معاصر عمل صالح عملی است که در یک سازماندهی مشخص پیش برنده و در جستجوی آزادی و عدالت است. اگر عمل صالح بنا به هر دلیلی توسط نسل مخاطب هر عصری ، نادیده گرفته شود ، آن نسل در زیان آشکاری است. امروز عمل صالح برای نسل سبز خلاصی از میراث خمینی است. و اگر این مهم بنا به هردلیلی به فراموشی سپرده شود، آن نسل در زیان خواهد بود. تحولات منطقه تحت نام بهار عربی ، و رهائی ملتهای تحت سلطه رژیم های دیکتاتور ، یکی پس از دیگری نسل سبز را به سازماندهی کلان فرا میخواند. در این سازماندهی بدون شک اهداف خیانت شده انقلاب اسلامی بهمن 57 باردیگر باید بازسازی و یاد آوری شود. مردم ایران جمهوریت را بر اساس مبانی شورا در اسلام طلب میکردند که خمینی با کودتا بر علیه آن و کشتار نسل انقلاب در میدان جنگ و زندانها، آن را تبدیل به ولایت مطلقه آخوندیسم کرد. در سپاه پاسداران اگر باور ایدئولوژیک به انقلاب و اهداف آن باقی مانده باشد، بایستی با پیروی از توابین در تاریخ تشیع علوی به مردم پیوسته و با حمایت از خواستهای دموکراتیک آن گذشته خود را در وجدان ملی بازسازی کند. بنابراین نهضت تشیع علوی با پیروی از منطق استراتژیک حاکم بر جنبش آزادیخواهانه ایران، جنبش سبز را فرا میخواند که با سازماندهی حداکثر و مقاومت ملی – بین المللی خود را از میراث خمینی پاک سازد.

نابود باد رژیم ضد جمهوری و ضد اسلامی ولایت مطلقه آخوندیسم زنده باد دموکراسی توحیدی

نهضت تشیع علوی —— شهریور ماه 1390 برابر با آگوست 2011