بسم الله الرحمن الرحیم
إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلآئِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ قَالُواْ فِيمَ كُنتُمْ قَالُواْ كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الأَرْضِ قَالْوَاْ أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُواْ فِيهَا فَأُوْلَئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءتْ مَصِيرًا.سوره نساء آیه
كسانى كه بر خويشتن ستمكار بودهاند [وقتى] فرشتگان جانشان را مىگيرند مىگويند در چه [حال] بوديد پاسخ مىدهند ما در زمين از مستضعفان بوديم مىگويند مگر زمين خدا وسيع نبود تا در آن مهاجرت كنيد پس آنان جايگاهشان دوزخ است و [دوزخ] بد سرانجامى است. ایه نود هفت سوره نساء
هموطنان آزاده ، تلاشگران راه آزادی ، رژیم صد حمهوری و ضد اسلامی ولایت مطلقه آخوندیسم ،در سازماندهی سرکوب و سانسور با کشتار نسل انقلاب در زندان و میدانهای جنگ، دیکتاتوری نعلین را جانشین دیکتاتوری چکمه کرد. از مقطع آغازین حیات ننگین این مافیای استعماری – ارتجاعی، نحله های مختلف هواخواه آزادی به خصوص در حوزه دینداران،اولین جریانهائی بودند که در اعتراض به این خیانت آخوندیسم،به مبارزه و مقاومت برخاستند.. و با این اعتراضها بود که نسل انقلاب در 30 خرداد 60 اولین حمایش حماسی را در یک تظاهرات قانونی به نمایش گذاشت. نسل معترض به سانسور و انحصار طلبی آخوندیسم با سبعیت سرکوب گردید و زخمی های آنها در زندان بعد از شکنجه با حکم صریح خمینی به جلادانش، تیر باران شد. نهضت آزادی به رهبری اسلام شناس قرآنی مرحوم بازرگان، با شکوه و شکایت به این هجوم فاشیستی ، راهکار مقاومت را در اعتراضهای حداقلی آنهم در سطوح بالا خلاصه کرد. اما نسل انقلاب به مقاومت حداکثر در مقابل این تهاجم آخوندیسم روی آورد.و با طرح استراتژی کوتاه مدت از سوی بزرگترین سازمان در اپوزیسیون ، به نبردی نابرابر اعزام شد. در این رویاروئی نابرابر نسل انقلاب به وسیله خمینی قتل عام گردید و تعداد کثیری نیز در زندانها به بند کشیده شد. آقای مسعود رجوی رهبری سازمان مجاهدین علت این محاسبه اشتباه را در عدم تشخیص درجه قساوت و جنایت آخوندیسم قلمداد کرد. آخوندیسم به رهبری خمینی این تاکتیک را به فال نیک گرفت و با سرکوبی سبعانه، قدرت هژمونیک خود را از خطر متلاشی شدن محفوظ داشت. شخصیتهای دارای نفوذ و قادر به مقاومت حداکثر، در نهضت آزادی با مشاهده این سرکوب بازهم عقب نشینی کرده و راه گلایه و شکایت و نامه نگاری را ادامه دادند. اما نظام ولایت با پرونده سازی از همین شکوه و شکایتها حتی اجازه برگزاری یک مراسم عادی را نیز از نهضت گرفت. و نهضتی ها بدون توجه به شگردها و ددمنشی ها ، همچنان به خط مشی گلایه ادامه دادند. در همین مقطع سایر نیروها حتی تک چهره های چون آقای بنی صدر در مقام ریاست جمهور که خود از حامیان طرح اصل ولایت فقیه بود، با خشونت و کودتا سرنگون شد، و مجبور به پناهنده شدن در غرب گردید. نهضت آزادی پیش از آنکه به ماهیت هژمونی طلب خمینی و شرکاء بپردازد، بنی صدر را متهم به تند روی و یا فریب خوردن از سوی مجاهدین کرد… شاید نهضت در این تحلیل کماکان به دنبال ، اثبات حسن نیت خود به خمینی بود، اما سیر حوادث نشان داد که آنها دچار اشتباه در محاسبه هستند. رژیم ولایت مطلقه به مانند سیل ویرانگر با قدرت تمام از مسیر رودخانه طغیان کرده و هر چه را در مسیر خود می یافت به ویرانه تبدیل میکرد، اما نهضت همچنان دعای فرج میخواند و منتظر فروکش کردن طغیان سیلاب ولایت مطلقه بود. مرحوم بازرگان به عنوان رهبر نهضت در این انتظار و اعتراض حداقل ، با موانع متعددی که هرشب و هر روز و حتی توهین و تهمت توسط عوامل چماقدار ولایت، بر او وارد میشد، خروج از ایران و ادامه مقاومت و مبارزه در خارج از ایران را مصلحت خود و نهضت نمیدید. دکتر ابراهیم یزدی در ادامه این سیاست که با مرگ مشکوک مرحوم مهندس بازرگان، دبیرکل نهضت گردید، به خاتمی دل بست. خاتمی با دعوی جامعه مدنی در ادامه طرح سازندگی هاشمی، بار دیگر نهضت را دچار همان اشتباه محاسبه دوران خمینی کرد. آنها با همراهی و تبلیغ شگردهای خاتمی به عنوان طرح ( جامعه مدنی) به حمایت از او برخاستند و در داخل و خارج مانورهای دیپلماتیک رژیم ولایت مطلقه را ابزار توجیه از موضع اپوزیسیون قانونی فراهم نمودند. تا اینکه اعدامهای شهریور پیش آمد و حتی آقای منتظری با پیغام به خمینی که شما با این کشتار راه جهنم را پیش گرفتید و من دیگر نمیتوانم همراهی کنم، چشم و گوش نهضتی ها را بینا و شنوا نکرد. آنها در انتظار بهبودی اوضاع از طریق اصلاح نظام باقی ماندند. مرحوم عزت اله سخابی با انتشار ایران فردا، به کوششی دگرگونه برخاست اما با وفاداری به همان چهارچوب نهضت، در پی به سرعقل آوردن نظام ولایت از طریق نقد حداقل و نصیحت مشفقانه بود. به راستی این سخن معروف که آزادی را نمیتوان قرض کرد بلکه باید آن را با تلاش و مبارزه بدست آورد مفهوم بسیار رسائی است در باره نهضت آزادی و جبهه ملی داخل کشور .. ایندو به انواع شیوه ها دست یازیده اند تا اندکی آزادی از نظام ولایت قرض کنند ولی او با چماق و شکنجه و وزندان و سانسور تا کنون پاسخ آنها را داده است. خبر ممنوع الخروج شدن مبارز خستگی ناپذیر دکتر محمد ملکی در ادامه این روش نا کارآمد یعنی خود را ذره ذره به نفع ولایت مطلقه آخوندیسم از بین بردن آبستن چه حادثه شومی برای او و امثالشان میباشد_؟ دکتر حاوی ناگفته های بسیار اما مهم در رابطه با تاریخ معاصر است که اگر قادر به گفتن و نوشتن بود بدون شک سرمایه ماندگاری از تجربه و عبرت برای نسل سبز و نسل های آتی باقی میگذاشت. چرا این سرمایه به مانند منابع زیرزمینی ملتی محروم از علم اکتشاف باید در تاریخ دفن شود؟ آیه سرآغاز این نوشته به صراحت تأکید میکند که اگر در نقطه ای از زمین و در مقطعی از زمان قادر به بیان و عمل به حق نیستسد باید هجرت کنید و با این هجرت مسئولیت خود را در سرزمینی آزاد بذون ترس و سانسور به انجام رسانید. بنابراین چرا باید نهضتی ها و راست قامتانی چون دکتر محمد ملکی و طاهر احمد زاده ها در فضای سانسور و اختناق مافیای آخوندیسم حتی قادر به نشر خاطرات خود نباشند؟ چرا تجربه مرحوم عزت اله سحابی در چند مجلد باید همچنان در زنجیر آخوندیسم به بند کشیده شده و نسل سبز از آن محروم شود؟ آیا این کم کاریها و یا بدکاریها نوعی حمایت ناخواسته از اختاپوس حاکم محسوب نمیشود؟ همانطور که سالگرد های معلم شهید دکتر علی شریعتی در تنها تریبون غیر حوزه ای و و پایگاه، یادگاری از اسلام شناسی قرآنی ، یعنی حسینیه ارشاد سالهاست که از بیان حقایق تز اسلام منهای آخوند محروم شده است. و آنگاه فرزندان آن شهید ابوذر تبار و عده ای به نام حامی آن متفکر بزرگ با طرح حداقلهائی آلوده به انواع سانسور مصلحت و منفعت و ترس، طرح ضد ارتجاعی و آزادیخواهانه او را متهم به همراهی با خاتمی و رفسنجانی سازند… نهضت تشیع علوی از بدو حضور خود در تاریخ سیاسی ایران به هوش و تدبیر مردم ایران در تشخیص دوست از دشمن باور داشته و بر آن تأکید کرده است. امروز برای بیان مادی این هوش و توانمندی رفراندوم با حضور نهادهای بین المللی مناسبترین شیوه تحقق مادی آن در گزینش نظام سیاسی مطلوب است. بدون شک وقتی ولایت مطلقه آخوندیسم با مافیائی که رقم اختلاسش از 3000 میلیارد تومان نیز فراتر رفته ، به شیوه مسالمت آمیز تن به رفراندوم نخواهد داد. بنابراین جامعه بین المللی باید با او اتمام حجت کند. و مقدمه این اتمام حجت بایستی فارغ شدن جریانها و شخصیتهای توانمند و ثابت قدم در آزادی خواهی ، از زندان و ممنوعیت سفر و بیان نظر باشد. دکتر محمد ملکی از کسانی است که میتواند در پاسخ به این خواست وجدان عمومی وارد صحنه شود.. اما مافیای حامی ولایت مطلقه آخوندیسم از درون و بیرون مانع این امر است. ما از دکتر و همه همراهان ثابت قدم او میخواهیم که با خروج خود و حضور در تریبونهای بین المللی در این موقعیت سرنوشت ساز فرصت را از چولان دادن عناصر حداقلی و آلوده به ترفندهای مافیای آخوندیسم در خارج بگیرند. کسانیکه با برچسب اپوزیسیون و زندان و غیره با حضور در هر رسانه ای قبل از هرچیز برای امنیت و ماندگاری تخت ولایت مطلقه تحت عناوینی چون استقلال طلیبی و با مخالفت با”دخالت خارجی” سینه میزنند. و مردم ایران را خلع سلاح شده در خیابان و زندان ملک طلق آخوندیسم پنداشته و حکومت ولایت مطلقه را با همه سبعیتش، حافظ استقلال ایران می پندارند. آنها با سماجت تمام قادر به هضم این مفهوم ساده در لغتنامه نیستند که استقلال امروز مفهومی از دموکراسی و حاکمیت نظام مردم سالار است. آفغانستان از دست طالبان در حال فارغ شدن است و عراق و لیبی نیز از جور توتالیتر ها ی بعثی رها شده اند، و اینهمه با کمک مستقیم و غیر مستقیم جامعه جهانی صورت گرفته است. آیا مردم ایران با پیشکسوت بودن در امر آزادیخواهی و جاکمیت مردمی نباید از زیر سایه شوم دیپلماسی معامله و مماشات به در آمده و از کمکهای مستقیم سیاسی و نظامی جامعه جهانی برخوردار شوند؟ چرا این مهم در مورد ایران باید به تعویق افتد؟ چه کسانی از قبل این سازش و معامله سود می برند؟ نهضت تشیع علوی از مقطع تأسیس تا کنون بر این امر استراتژیک تأکید داشته است که بعد از فروپاشی جبهه سوسیالیسم دولتی و تجربه نسل کشی در بوسنی و طرح مبارزی خستگی ناپذیر چون ماندلا در خشونت زدائی از سیاست، ملت ایران ذیحق هرگونه کمک دیپلماتیک و حتی نظامی است.. چونکه رژیم ولایت مطلقه آخوندیسم بر اساس اصل خدعه در رساله آخوندیسم، در وفاداری به هیچ پیمانی امانتدار نیست. و هرکسی حتی اگر مسلمان هم باشد، از عهد شکنی و خدعه شیطانی او در امان نیست. مردم جهان و به خصوص ایران فراموش نکرده اند که خمینی در پاریس در مقابل تریبونهای بین المللی چه وعده هائی داد و با برجهیدن به تخت ولایت چگونه همه آنها را فراموش کرد…به همین خاطر دست آوردهای تجربه حال و گذشته بیانگر این حقیقت است که اصلاح یک نظام دیکتاتور توتالیتر و تروریست پرور جز با حذف او از قدرت امکان پذیر نیست. اگر نهضت آزادی در تعقیب همان شیوه مبارزاتی حداقلی، در پشت جبهه نسل فداکار انقلاب در رویاروئی نابرابر اما ایثارگرانه با ولایت مطلقه آخوندیسم به سنگر سازی می پرداخت بدون شک هر نیروئی که از خط مقدم عقب نشینی میکرد دچار گرگها و کفتارهای برخوردار از حمایت ولایت سفیانی و همکارانش نمیشد. همانطور که در جنگهای کلاسیک با سنگر سازی در پشت جبهه انواع مقاومتهای حداقلی را از نیروی های ناتوان از خط مقدم، تهیه و تدارک می بینند، نهضت میتوانست در خارج از ایران به این اقدام استراتژیک دست یازد و از هدر رفتن نیرو مانع شود. اما امید واهی به اینکه دشمن بر سر عقل آید و یا روزی نصیحت و مصلحت پیشنهادی را بپذیرد، مانع از این اقدام شده است. امروز نسل سبز به دنبال نسل دوم انقلاب در 18 تیر به پیشکسوتی نسل پیشتاز ، با تکیه بر ارزشها و معیارهای اسلام شناسی قرآنی با تز اسلام منهای آخوند، عرصه جولان بر آخوندیسم را سخت تنگ کرده است. در سپاه پاسداران نیز نیروهائی از این نسل وجود دارد که مایل به همراهی با سرکوب و سانسور ولایت مطلقه نیست. اگر امروز این نیرو بتواند در همراهی با نسل سبز، آخوندیسم را از اریکه قدرت مطلقه به زیر کشد بدون شک ایران زمین بزرگترین شانس را در استقرار یک نظام دموکراتیک بر اساس ارزشهای دینی و فرهنگی خود خواهد داشت. ما از مقطع تأسیس تا کنون با توجه به جنبشهائی چون توابین و .. بر این امر تأکید داشته ایم که سپاه قابلیتهای پیوستنش به جنبش آزادیخواهانه بیش از ارتش دولت 28 مردادی در نظام پهلوی است. این پتانسیل در سپاه باید روزی به ظهور برسد و امروز نسل سبز این بستر را آماده کرده است. فرا رسیدن بهار خاورمیانه اگر بر اساس شایستگی ها و سابقه جنبشهای آزادی خواهانه منطقه ای باشد ایران باید درجه نخست را در دستیابی به این هدف داشته باشد. هموطنان آزاده در خارج و داخل برای رسیدن بهار آزادی و پایان زمستان سیاه رژیم ولایت مطلقه آخوندیسم، به همکاری و همیاری نسل سبز برخواسته و نگذاریم که آنها در چهارچوب تحمیلهای ولایت و همکاران خارجی اش تن به شکست و سازش دهند. بر ما روشن است که شکست و یا سازش هر جنبش آزادیخواهانه حداقلی در نهایت به تسلیم مطلق او و پاسیویسم در جامعه می انجامد. از این رو مقاومت منفی به خصوص در حوزه جنبشهای دانشجوئی به عنوان پیشگام حرکتهای آزادی خواهانه ، بایستی به مانند قطب نما در هدایت این جنبشها به شوی ساحل پیروزی مانع از سرگردانی آنها در دریای متلاطم ولایت مطلقه آخوندیسم گردد. با فرا رسیدن اول مهر سرآغاز تجمع دانش آموزان و دانشجویان در مراکز آموزشی ، دانشگاه و مدارس نخستین درس را باید ، اصل آزادی قرار دهند و با تمرین این درس ، جنبش دانشجوئی دارای کارنامه درخشان در تاریخ معاصر را از سانسور و تحریف ” خط ضد امپریالیستی خمینی و یا میراث آن ” فارغ سازد. اول مهر را از سنت تکراری به مانند عید نوروز که فرارسیدن سال نو با توجه به تغییر طبییعت و فرارسیدن بهار در فراسوی عید آزادی گرامی داشته میشود مصون داریم. آموزش و پرورش در نظامهای دیکتاتور و توتالیتر تنها متخصص پرورش میدهد، که به عنوان تکنوکرات در خدمت حکومت باشند. رژیم ضد جمهوری و ضد اسلامی ولایت مطلقه آخوندیسم ایران را زندانی برای مردم ایران کرده است، که روزانه در آن اقشار مختلف دچار انواع شکنجه ها هستند.با گذشت 30 سال از اولین کودتای نظام ولایت، بر علیه رأی مردم، کوشندگان راه آزادی به خصوص در حوزه دانشجو و دانش آموز و معلمین و اساتید، لحظه ای از آزادی بیان و قلم و اجتماعات به عنوان عناصر اصلی جمهوریت و اسلامیت کوتاه نیامده اند. و بدون شک این مبارزه تا دستیابی به هدف لحظه ای متوقف نخواهد شد. دانشجویان و دانش آموزان به همراه سایر اقشار در اول مهر بایستی اراده آزادی خواهانه خود را به نمایش گذارند.دولتها و ملتها و سازمانهای بین المللی بایستی از حق مسلم مردم برای گذار از رژیم ولایت مطلقه به آزادی حمایت کنند. و چنانچه رژیم ولایت همچنان با خواست بدیهی مردم با زور مقابله کند، جهان باید به حمایت از مردم قیام کند. چونکه ایران یک کشور استراتژیک در خاورمیانه است. و نقش او در استقرار صلح و دموکراسی در منطقه کارساز است. در اول مهر دانشجویان و دانش آموزان بایستی حمایت بین المللی را در حمایت از مردم به صورت جدی طرح و پیگیر ی کنند، و ایمان داشته باشند، که در جنگ تعادل قوائی ، تا زمانیکه جبهه مردم فاقد توانائی های کامل است، جز شکست و تسلیم و سازش نتیجه ای نخواهد داشت..پیشروی استبداد ولایت مطلقه بعد از هر شکست و یا بن بست در جنبش اعتراضی نسل جوان، ناشی از عدم تعادل قوا در تاکتیک و استراتژی است. امید بر این است که نسل سبز به عنوان میراثدار نسل انقلاب قادر گردد با حمایت افکار عمومی در داخل و خارج به خصوص دولتهای بزرگ خشونت عریان ولایت مطلقه را خنثی کند. دانشجویان و دانش آموزان آزاده و آزادیخواه مطمئن باشند تا زمانیکه تعادل قوا با حمایت بین المللی از آن مردم به خاسته نباشد ، شکست در مقابل نیروی حرفه ای متکی به پول نفت و مسلح به انواع ابزار سرکوب حتمی است. از این رو جنبش دانشجوئی و دانش آموزی که هسته اصلی جنبش آزادیخواهانه مردم ایران است، باید در این مقاطع حساس از حداقل امکانات مادی و معنوی حداکثر استفاده را بکند. حضور پاسدار احمدی نژاد در سازمان ملل به عنوان رئیس جمهور نظام ولایت مطلقه، باید با اعتراض و محکومیت جهانی از سوی دولتها و نهادهای حقوق بشر مواجه گردد. و با محکومیت او و نظام سرکوبگر و تروریست پرورش، خواست رفراندوم و انتخابات آزاد با حضور نهادها و ناظرین بین المللی ، به عنوان راه خروج مردم ایران و منطقه از بحران این رژیم بر روی میز قرار گیرد. جامعه بین المللی باید این حقیقت را هضم کرده باشد که تا زمانیکه این حاکمیت مافیائی و خشونت گستر در ایران اریکه قدرت را با سانسور و سرکوب مردم ایران بدست دارد منطقه روی صلح و آرامش را نخواهد دید. اما لابی های ایرانی و خارجی این رژیم با پول و امکانات اهدائی از کیسه مردم، بطور مداوم در تلاش هستند که جامعه جهانی را از ائتلاف بر علیه این مافیا مانع شوند. امید بر این است که با تجربیات پیش رو از لابی گریها و سازشهای علنی و غیر علنی ، جهان خواستار نفی خشونت به خصوص در حوزه حاکمیت به حمایت از حقوق بدیهی مردم برخاسته و بیش از این ترکتازی خامنه ای و پاسدارانش را تحمل نکنند.
سلام بر شهدای راه آزادی سلام بر دانش آموزان و دانشجویان و معلمان و اساتید فرهیخته
نابود باد رژیم ضد جمهوری و ضد اسلامی ولایت مطلقه آخوندیسم
نهضت تشیع علوی ——- مهرماه 1390 برابر با سپتامبر 2011