سرهنگ قذافی دیکتاوری با 42 سال حاکمیت فرعون گونه

فَمَا كَانَ دَعْوَاهُمْ إِذْ جَاءهُمْ بَأْسُنَا إِلاَّ أَن قَالُواْ إِنَّا كُنَّا ظَالِمِينَ ﴿۵هنگامى كه عذاب ما بر آنان آمد سخنشان جز اين نبود كه گفتند راستى كه ما ستمكار بوديم (۵) ﴾قرآن کریم سوره اعراف

کشور لیبی با 5 میلیون جمعیت و صاحب ثروث طبیعی نفت و کاز به مدت 42 سال در سیطره قذافی و خانواده و ژنرالهایش بود. قذافی در دوران جنگ سرد با تکیه بر بلوک شرف دیکتاتوری خودش را توجیه و تحمیل میکرد و بعد از فروپاشی نیز با دعویهای رنگارنگ عربی و ضد امپریالیستی . در لین 42 سال مردم لیبی از آزادی سیاسی و رشد متناسب با ثروت آن جامعه محروم بوده، و اعتراضهای حداقلی آنها با تهایت قساوت از طرف گارد سرهنگ سرکوب میشد. پایان این دیکتاوری حزبی نیز با دخالت مستقیم جامعه بین المللی در ائتلاف ناتو بود. پرزیدنت باراک اوباما در پیام خود بر این نکته تصریح کرد که با قیام مردم لیبی ما از آنها حمایت کردیم. این بیان بارها در سخنان اوباما در همراهی با قیامهای سرکوب شده مردم ایران نیز به نوعی در حاشیه موضع گیریها تصریح شده است ، اما کماکان خط غالب بر سیاستهای او همان روند کیک و کلید دوران ایران گیت است. اگر مردم لیبی و مبارزین آن از سوی جامعه جهانی با دخالت مستقیم ناتو حمایت نمیشدند، بدون شک امکان دستیابی به پیروزی در مقابل یک رژیم تا دندان مسلح با انواع سازمانهای پلیسی سرکوبگر را نداشتند. همانطور که مردم سوریه و قبل از آن مردم عراق در مقابل ارتش حزب بعث صدام حسین از این امکان برخوردار نبودند. تجربه لیبی و عراق و کشتاری که امروز رژیم بشار اسد میکند به روشنی گویای این حقیقت است که ملتهای خلع سلاح شده و فاقد سازماندهی توانا در مقابله با این رژیمهای سرکوبگر با پشتوانه پول نفت،اگر از حمایت کافی جامعه بین المللی برخوردار نباشند، قادر به تغییر و حذف این نظامها از سرنوشت سیاسی خود نخواهند بود. شیوع تروریسم بین المللی و قاچاق انواع سلاحهای تخریبی در بازار عکاظ دنیای مدرن، دیکتاتورهای نفت خوار را مسلح به انواع ابزار سرکوب و سانسور کرده است . بنابراین تجربه سرهنگ قذافی بعد از صدام حسین ، به زبان روشن گویای این حقیقت است که ملتهای به پاخاسته برای آزادی و دموکراسی نیاز فوری به حمایت های مستقیم جامعه بین المللی و نهادهای حقوق بشری دارند. همانطور که این ائتلاف بر علیه فاشیسم در جنگ جهانی دوم منجر به سقوط هیتلر گردید. اگر آن ائتلاف حتی به قیمت اینکه آمریکا حق داشتن پایگاه های نطامی و اطلاعاتی برای همیشه در این کشورها را دارا باشد،صورت نمیگرفت، شکل گیری جامعه مدنی و انواع دموکراسی ها در اروپا نمیتوانست تحقق پیدا کند. امروز در ایران و سایر کشورهای اسیر چنگال دیکتاورهای نفت خوار، عده ای در موضع مخالفت با این نظامها و در صفوف اپوزیسیون، به شیوه دوران جنگ سرد، تعریفی از استقلال میکنند که تنها سود برنده آن نظامهای سرکوبگر است .تعریف و تبیین استقلال از بیان اعلامیه جهانی حقوق بشر ، یعنی برخورداری مردم هرکشوری از حقوق شهروندی. زمانیکه یکی از پایه ای ترین این اصل توسط حکوکتهای یاغی نادیده گرفته شده، و مردم از حق انتخاب آزاد نمایندگان خود در نظام سیاسی محروم هستند، چگونه میتوان بازهم از استقلال آن ملت سخن گفت؟ و چگونه میتوان به نام استقلال ملی با نفی حمایتهای بین المللی، مردم و جنبشهای حداقی آنها را به مرحله بالاتر ارتقاء داد؟ دیکتاتورهای نفت فروش و مسلح و متکی به انواع سازمانهای سرکوب، تنها یک زبان را می فهمند، همان زبانی که خود با مردم حرف میزنند.اما مردمی که طی سالیان اکثر نیروهای بالنده سیاسی و وفادار به آزادی را در یک جنگ نابرابر از دست داده است، و همچنان گرفتار انواع ترس و سانسوری است که از طرف حاکمیت ضد قانون بر او تحمیل میشود، چگونه به تنهائی قادر به تغییر سرنوشت خود و تسلیم دشمن به حقوق ابتدائی اش خواهد بود؟ مردم ایران در خاورمیانه در حوزه قیام و انقلاب برای آزادی از ملتهای پیشکسوت هستند، اما از آنجائیکه همیشه تعادل قوا در نبرد سرنوشت از آن دشمن بوده شکست خورده اند. امروز تغییر این تعادل قوا تنها با حمایتهای مستقیم و غیر مستقیم جامعه جهانی از مردم ایران امکان پذیر است و لاغیر. دخالتها دولتها و نهادهای بین المللی در عرصه سیاسی یک کشور، با توجه به توانائیها و ناتوانائیهای ملتها به نتایج مختلف منتهی میشود. اما امروز این دخالتها پیشاپیش هدف خود را به افکار عمومی اعلام میکند. ملت ایران در خاورمیانه بر اساس نوع و سابقه مقاومتی که در مقابله با دکتاتوری ولایت مطلقه آخوندیسم داشته، اولین مردمی می باست باشد که از این کمکها برای دست یابی به دموکراسی برخوردار شود. با توجه به عمق و وسعت این نیاز جامعه جهانی برای برقراری دموکراسی در حوزه های تحت سلطه دیکتاتورها، چرا نباید سازمان ملل نهادی برای استقرار و نظارت بر امر دموکراسی در کشورهای عضو داشته باشد، همانطور که نهاد حقوق بشر او مسئولیتهای مشخص را در این زمینه به عهده دارد. نهضت تشیع علوی بارها طی نامه و اطلاعیه ، به دبیرکل سازمان ملل و نهادهای تابع آن پیشنهاد کرده است که در سازمان ملل نهادی به نام حفاظت و حمایت جهانی از دموکراسی در کشورهای عضو تأسیس شود. این نهاد میتواند حتی دارای قوای نظامی نیز باشد. با شکل گیری و فعال شدن چنین نهادی دست جریانههای مافیایئی / تروریستی در تصرف نهادهای حکومتی بعد از قیامها و انقلابات مردمی کوتاه خواهد شد. و شکل گیری هر حکومتی در این کشورها از بدو امر تحت نظارت جامعه جهانی بر اساس پرنسیپهای دموکراتیک خواهد بود. چرا باید راه را برای جریانهای مافیائی در کشورهای تحت سلطه باز کرد تا آنها بتوانند به شیوه راهزنان قدرت را در یک شورش و یا انقلاب از آن خود سازند، و آنگاه با به کارگیر ثروت آن ملت بر علیه خودشان، انواع تروریسم و خشونت را به شیوه سازماندهی شده در دنیا منتشر سازد. سرنگونی حکومتهای دیکتاتور با حمایت مستقیم جامعه بین المللی ملتهای تحت سرکوب دیکتاتورها را در مبارزه با این حکومتها تواناتر و جسورتر میسازد. ملت کهن سال ایران در این وانفسا با سرکوبی جنبشهای آزادیخواهانه اش توسط دیکتاتوری توتالیتر ولایت مطلقه آخوندیسم، همچنان منتظر کمکهای حداکثری جامعه جهانی است. ما در طی اطلاعیه های مکرر قبلی خود به این خواست و نیاز مردم ایران تأکید کرده، و با سرنگونی هر دیکتاتوری در منطقه سئوال کرده ایم که چرا مردم ایران از این کمکها و حمایتها در نبرد سرنوشت سازشان محروم شوند؟ و با سرنگونی قذافی و گزارش تکان دهنده احمد شهید آنهم از راه دور، امید است که جامعه جهانی برای تسلیم کردن حاکمیت آخوندیسم به حقوق بدیهی مردم ایران، همراه مردم شده، و طرح رفراندوم تحت نظارت نهادی های بین المللی را به عنوان مقدمه این گزار بر روی میز رژیم ولایت مطلقه گذارند.

سلام بر شهدای راه آزادی پیش به سوی استقرار دموکراسی توحیدی در ایران زمین

سرنگون باد رژیم ضد جمهوری و ضد اسلامی ولایت مطلقه آخوندیسم

نهضت تشیع علوی …. مهرماه 1390 هجری / شمسی برابر با اکتبر 2011 میلادی ,