عاشورا فلسفه تاریخ در نیرد آزادی با استبداد است
بسم الله الرحمن الرحیم
آخرین رسول در کاروان پیامبران توحیدی با کتابی مصون از هرگونه تعرض امت نمونه را برای راهبری بشریت به سوی قسط از خاندان خویش بر میگزیند و بعد از 25 سال خانه نشین شدن نخستین برگزیده در حجه الوداع و ترور او به وسیله عمال معاویه سومین امام نیز با دسیسه دشمن با زهر از صحنه حذف میشود . یزید ولیعهد ی که خدعه و شرارت را از اجداد خود به ارث برده و معلمان پدرش نیز اورا از خطر های حاکمیت جابرانه خویش و دشمنان بالفعل آن هشدار میدهند به تخت قدرت می نشیند و خواستار تبعیت امام حسین و بیعت او میگردد. در تاریخ سیاسی ملت ایران از آنجائیکه آخوندیسم با تحمیل خویش بر دین نمایندگی انحصاری آن را بدست داشته است .
قیام حسین ابن علی از سطح یک انقلاب و مبارزه برای تحقق قسط و عدل به سنتهای تعزیه و تحکیم نیابت آخوند از سوی آنان تبدیل شده است. و در دوران معاصر کسانی چون مجاهد شهید احمد رضائی و معلم شهید دکتر علی شریعتی تلاش کرده اند تا این قیام و شاخص آن امام شهید حسین ابن علی را در جامعه شناسی اصیل با معیارهای امروز تشریح و آن را از انواع سانسورها و تحریف ها خلاصی بخشند. هرچند یاد امام شهید در جنبشها و قیامهای مردمی از قبیل انقلاب مشروطه و یا قیام جنگل و نهضت ملی جانمایه استراتژیکی برای تهییج و تشویق توده های معتقد بوده است اما برای اولین بار این نهضت حق علیه باطل در سازماندهی سیاسی جامعه ما، بوسیله این نادره های دوران مطرح شده و از خط مشی امام و یارانش اخلاق سیاسی با فدای حداکثر، تولید و تکثیر میگردد.در یک نگاه تاریخی بر اساس اصل تعادل قوا که از اصول جهانشمول در جنگ ها و مبارزات است ، حسین ابن علی بعد از شهادت نماینده اش در کوفه و دستگیری و کشته شدن تعدادی دیگر از حامیان امکان غلبه نظامی بر خصم را نداشته و بنا بر این با حر ابن ریاحی وارد مذاکره شده و با بیان اینکه او به سوی مردمی عازم است که از او دعوت کرده و با او بیعت نموده اند ، ولی حر با ارائه نامه های نقض بیعت از سوی آنان و حتی حضور عده ای از آنها در سپاه خویش در مقابله با امام هر روز بیش از روز پیش صحنه را بر او تنگ میکرد بطوریکه آنها را در محاصره مجبور به استقرار در کربلا نمود .
اما امام در مقابل با استناد به نامه های مردم و نقض بیعت از سوی آنان ، اتمام حجت میکرد که راه او را باز کنند تا بسوئی برود ..در این میان حکومت یزیدی با سرکرده لاجوردی گونه خویش یعنی ابن زیاد تنها خواستار تسلیم و بیعت او با یزید ابن معاویه بود . کلمه هیهات من الذله امام در پاسخ به این خواست یزیدیان است که سنت تاریخی همه آزادیخواهان جهان و بخصوص وطن اسیر ما شده و مبارزین و آزادیخواهان را در اوج تنهائی و محاصره از هرسوی ثابت قدم بر پیمان خویش نگه داشته است. و به قول قرآن .. آنانیکه گفتند رب ما خداست و سپس استقامت کردند خدا و مردم ضد ستم و جویای آزادی در هر برهه ای از تاریخ با آنها هستند. به راستی در روانشناسی مردم مسلمان با گذشت 60 سال از هجرت پیامبر چه تغییری بوجود آمده بود که اینک بخشی از آن مردم با زعامت یزید فرزند او را در دشتی تفتیده محاصره کرده اند و حکومت وقت با فتوای شریح قاضی ها او را خارجی مینامیدند؟ آیا همین تجربه و ثمره تلخ و جانگداز آن برای ما ، عبرتی نیست که مردم در نبود رهبری ذیصلاح و معلم درد آشنا به زودی دچار استیصال فکری میشوند و دوست و دشمن را از هم تمیز نمیدهند؟ آیا این فاجعه ثمره 25 سال خانه نشینی اجباری علی نیست که همه مدعیان مبلغ و مفسر قرآن شده بودند و حافظ و مجری سنت رسول اما با آموزش از قیصر و کسرای !! مساجد ضرار از پول بیت المال آباد شده و محدثین در خدمت خلیفه در این مدت لعن علی را سنت کرده اند و با جعل هر حدیثی بر علیه او صاحب نام و نان میشوند و بعد از ترور او اینک به سراغ خاندانش شتافته اند .
و تروریسم دولتی نخستین قربانیان خویش را از از علی آغاز میکند و سپس فرزندان و یاران ثابت قدمش چون مالک اشتر و محمد ابن ابی بکر و ابوذر غفاری نخستین تبعیدی در تاریخ مسلمانان به خاطر اعتراض به فقر و سانسور حق .. سرنوشت امام حسین در کربلا ادامه منطقی این خط است که به وسیله کسانی چون یزید و ابن زیاد و شریح قاضی طراحی و اجرا میشود. از این رو باید حوادث تاریخ سیاسی اسلام را با اتکا به منطق مبارزه مستمر حق علیه باطل در چهره سه گانه فرعون و قارون و بلعم باعور یعنی زر و زور و تزویر دید و آنگاه قیام کربلا را به عنوان پروسه ای از این حقیقت به سرمایه ای برای عبرت و آموزش نسل های امروز و فردا تبدیل کرد. معلم شهيد دكتر شريعتي دركتاب ميعاد با ابراهيم فلسفه نا تمام رها كردن مراسم حج توسط امام حسين را چنین تشریح میکند” داستان امام حسین را در این روزها شنیده اید که وارد مکه میشود ..و مردم مشغول طواف اند و مشغول قربانی اند مشغول انجام فرائض ابراهیمی اند مشغول لبیک گفتن به دعوت خداوندی اند امام حسین در وسط اعمال را ناتمام میگذارد و ندا میدهد : ای کسانیکه طواف خانه میکنید و قربانی میکنید و به عرفات میروید و در مشعر می خوابید و در منی رمی جمره میکنید و مقدس ترین عمل مذهبی تان را انجام میدهید .
من بیرون میایم هرکس مرگ مرا می پذیرد با من بیرون بیاید.. من این اعمال را تمام نمی کنم ! افسوس عالی ترین معانی وقتی که دست آدم هائی که شایستگی داشتنش را ندارند می افتد به چه صورتی مسخ میشود! من اصلا نمیتوانم این را بپذیرم که گاه میشنوم » امام حسین برای حرمت خانه از مکه در وسط اعمال بیرون آمده .. مگر امام حسین میخواهد به خانه بی حرمتی کند ؟ اگر جاسوس های یزید میخواستند امام حسین را بکشند و بی حرمتی میشد ، این به ضرر یزید بود ، نه به ضرر کسی که قربانی جنایت شده .. بنا بر این امام حسین آمده بیرون و خودش و همه خانواده اش را به اسارت و کشتار کشانده تا دست یزید در مسجد الحرام به خون او آلوده نشود ؟ًً!! این چه جور تجزیه و تحلیل مسأله است؟ حجش را میشکند برای اینکه یزید دست به آلودگی نزند؟!! برای اینکه یزید با ریختن خون در مسجد الحرام ننگین نشود؟!! این چه جور تجزیه و تحلیل مسأله است؟ آخر این چه فایده ای دارد ؟ یعنی کمک کردن به یزید ! هم از نظر سیاسی و هم از نظر آخرتی ؟! به چه قیمت ؟ آدم خودش را برهاند و به دام دشمن بیندازد برای اینکه دشمن ناچار نشود او را در جائی بکشد که به ضرر دشمن تمام میشود ….
امام حسین میخواهد نشان دهد که در عین حال که کعبه محور همه ادیان بحق و یاد بود آغاز و انجام این نهضت بزرک و سنگ زیر بنای اسلام است ، گرچه مجموعه این اعمال یاد آور مجموعه اعمال ابراهیم و هاجر و اسماعیل است ، اما مجموعه این اعمال و این وظیفه و رسالت اگر در جامعه ای انجام شود که جهت نداشته باشد و به وسیله کسانی انجام شود که رمز و مقصود و معنای حقیقی این اعمال را درک نمیکنند فاقد ارزش است ، و برای همین هم هست که تا چنین شرایطی است من به این اعمال ادامه نمیدهم ، که وظیفه فوری تر و حیاتی تر دارم ، وظیفه ای که حتی برای انجام عمل حج سه روز به تاخیر نمیتوانم انداخت .چرا؟ این اعتقاد شیعه چقدر پر معنی است نه تنها در اسلام بلکه در علم و جامعه شناسی ، علم اجتماع ! که در جامعه ای اگر امامت درست نباشد همه اعمال نادرست است امامت ملاک قبول همه عبادات است.
چقدر علمی است این حرف .. چرا ؟ برای اینکه اگر جامعه رهبری درست نداشته باشد ، اگر جامعه به راه خودش نرود و دور هم نشسته باشد همه اعمالش بی ثمر است ، نه تنها بی ثمر است بلکه به زیان خود عبادت و انسان و دین است.( مجموعه آثار 29 میعاد با ابراهیم معلم شهید دکتر علی شریعتی ص 84و85) آیا مراسم حج میلیونها مسلمانیکه در اسارت رژیمهای سفیانی هر ساله انجام میگیرد بیانی از این تعبیر معلم نیست و در تضاد با فلسفه حج در سنت ابراهیم بت شکن نمیباشد؟ حج دولتی و حجی که زائرینش کشوری را با استبداد و غارت به کویری از وحشت و فقر و ترس دچار ساخته اند در تضاد با سنت ابراهیمی و آخرین رسول از تبار او محمد مصطفی نمیباشد؟ اگر فلسفه احکام را در سنت حسین و تبار ایدئولوژیک او در تاریخ نبرد حق علیه باطل پی نگیریم بدون شک دچار راهزنانی از مافیای دوران خواهیم شد که جز تباهی استعداد های مادی و معنوی ثمره ای در بر نخواهد داشت. امام حسین در قیام خود بر علیه جباریت فرعونی فلسفه احکام را از حاشیه نویسی ها و حدیث و تفسیر گوئیهای بار دگر به میدان عمل آگاهیبخش و آزادیبخش فرا میخواند و خود آن را با خون خویش و یاران و فرزندانش جانی تازه میبخشد.
بعد از این قیام و شهادت حماسی است که دیگر سانسورچیان در خدمت قدرت قادر به اغفال وجدان مذهبی مردم نمیشوند و از این حماسه خیزشها و مبارزات در طول تاریخ سیراب شده و در این مدرسه آگاهی و آزادی، رشد و اعتلا می یابند. تاریخ سیاسی ملت ایران در مبارزه علیه ستم و ستمگر از امام و عاشورای او رمز مقاومت را در وفاداری به اصول و آرمانهای رهائیبخش به خوبی آموخته و از همین رو امروز و دیروز نسل های ثابت قدم خواب را از چشم ستمگران حاکم گرفته اند و با تلاش مداوم خویش بشارت دهنده فردای بدون استبداد و سانسور و فقر هستند. همان فلسفه ای که قرآن برای بعثت انبیاء بیان کرده یعنی تحقق قسط در جامعه انسانی و رهائی انسان از سلطه مثلث شوم زر و زور و تزویر . انقلاب 57 بیشترین امکانات فکری خویش را از قیام حسینی گرفت و اینک نسل دوم نیز با پیوند خویش به آرمانها و اهداف نسل انقلاب نظام فاشیسم آخوندی را ، در محاصره خویش دارد . یاد حماسه کربلا و راهبران و معلمان عقیدتی آن حسین و زینب میراث تاریخی و فرهنگی جامعه ایرانی است و دسیسه های سانسورچیان دیروز و امروز قادر به ممانعت از نور افکنی این خورشید عالمتاب نمی باشد.
سلام بر امام شهید و زینب کبرای وارثان آدم ، و یارانشان نابود باد نظام سفیانی آخوندیسم
نهضت تشیع علوی —— دی ماه 1387 برابر با ژانویه 2009
Comments
Leave a Comment