بسم الله الرحمان الرحیم
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُوْلَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ ﴿۱۵﴾.در حقيقت مؤمنان كسانىاند كه به خدا و پيامبر او گرويده و [ديگر] شك نياورده و با مال و جانشان در راه خدا جهاد كردهاند اينانند كه راستكردارند .قرآن کریم سوره حجرات آیه پانزدهم
در سی و پنجمین سالکرد شهادت معلم شهید انقلاب دکتر علی شریعتی یاد او را با ادامه راهش برای تحقق دموکراسی توحیدی در ایران زمین، با اتکاء به تز اسلام منهای آخوند کرامی میداریم. نهضت تشیع علوی از بدو تولدش در تاریخ سیاسی ایران، با اتکاء به منطق کتاب وحی و سنت رنسانسی نهضت بازکشت به قرآن سید جمال در متد شریعتی ، مکتب قرآن را بهترین بستر فرهنگی و سیاسی و مبارزاتی برای دستیبابی به حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش دانسته و خلع سلاح ایدئولوژیک مردم را در عرصه سیاست و سازماندهی نظام سیاسی را بزرگترین خطا و خیانت تلقی کرده است. در گرامیداشت یاد معلم شهید انقلاب ضد سلطنتی به کفتارهائی از مجموعه آثار 35 محلدی آن استناد کرده و مرزبندی این معلم مومن وشهید را باردگر با ارتجاع و استعمار و استبداد، به قضاوت مخاطبینش در ایران و جهان می گذاریم.
باید ببینیم حکومت مذهبی چیست؟ حکومت مذهبی رژیمی است که در آن به جای رجال سیاسی ، رجال مذهبی (روحانی) مقامات سیاسی یا دولتی را اشغال میکنند و به عبارت دیگر حکومت مذهبی یعنی حکومت روحانیون بر ملت. آثار طبیعی چنین حکومتی یکی استبداد است، زیرا روحانی خود را جانشین خدا و مجری اوامر او در زمین میداند و در چنین صورتی مردم حق اظهار نظر و انتقاد و مخالفت با او را ندارند، یک زعیم روحانی خود را به خودی خود زعیم میداند، به اعتبار اینکه روحانی است و عالم دین، نه به اعتبار رأی و نظر و تصویب جمهوری مردم. بنابراین یک حاکم غیر مسئول است و این مادر استبداد و دیکتاتوری فردی است و چون خود را سایه و نماینده خدا میداند،برجان و مال و ناموس همه مسلط است و در هیچ گونه ستم و تجاوزی تردید به خود راه نمیدهد. بلکه رضای خدا را در آن می پندارد، گذشته از آن برای مخالف،برای پیروان مذاهب دیگر حتی حق حیات نیز قائل نیست. آنها را مغضوب خدا،گمراه،نجس و دشمن راه دین و حق می شمارد و هرگونه ظلمی را نسبت به آنان عدل خدائی تلقی میکند. خلاصه حکومت مذهبی همان است که در قرون وسطی کشیشان داشتند و ویکتور هوگو آن را به دقت ترسیم کرده است. اما در اسلام چنین بحثی اصولا مطرح نیست. زیرا عمال حکومت مذهبی در جامعه اسلامی وجود ندارد. سازمانی به نام روحانیت (یا کلرک ) نیست. و کسی روحانی حرفه ای نمیشود / در اسلام میان مردم و خدا واسطه نیست، هر کس مستقیما با او در تماس است. تحصیل علوم مذهبی در انحصار عده خاصی نیست ، تحصیل علم به هر فردی از زن و مرد به قدر لازم واجب است. و اصول اعتقادی مذهب تقلید بردار نیست و تبلیغ مذهبی و اصول اخلاقی یک وظیفه عینی و عمومی است و افراد خاصی رسما مأمور این کار نیستند. بنابر این آخوند رسمی ، روحانیت رسمی، مبلغ رسمی، مقلد رسمی،مفسر رسمی،جانشین رسمی، شفیع و واسطه رسمی وجود ندارد، همه سربازند و در عین حال مبلغ خلق و رابط با خالق و متفکر منفرد و مستقل و مسئول اعمال و عقاید و مذهب خویش. این است آن بعد اندیویدوآلیستی و لیبرالیسم انفرادی اسلام که آمریکا افتخار خود را در انتساب دروغین بدان مکتب میداند. و این است مبنای دموکراسی انسانی که آزادی فرد در برابر قدرت و مرکزیت جامعه تأمین میشود. معلم شهید دکتر علی شریعتی ( مجموعه آثار شماره 22 ص 197 و 198) .
27 اسفند 1350 در مقابل بیش از 5000 تن که اکثر آنها دانشجو بودند ( اعتراض میکنم چون نمیتوانم اعتراض نکنم ، اگر نکنم وضع موجود را پذیرفته ام و بدان تسلیم و با آن همراه شده ام، در حالی که می خواهم نفی کننده باشم و نه تسلیم شونده و پذیرنده… من سخن آلبرکامو * من اعتراض میکنم پس هستم * را بر اساس رسالت و مسئولیت کوچک و حقیری که نسبت به آگاهی و شعور و اعتقادم حس میکنم سرمشق قرار دادم و در تمام عمر هر فریادی که زدم و هر کوششی که کردم و هر فعالیتی که همراه با هیجان و دلهره و شور و خطر و ضرر داشتم بر همان اساس بود که تشریح کردم و به این دلیل بود که پذیرفتن و تسلیم شدن را نمی توانستم و همواره این اعتقاد را داشته ام که به هیچ امیدی فریفته نشدم و چراغها و برقهای دروغین امیدم نبخشید و به موفقیتهای شخصی امیدوار نگشتم و با اعتقاد به این که نهایت ظلمت و سکوت و تنهائی شکست و خفقان و خفه شدن است،باز تا آنجائی که حلقومم اجازه داده است فریاد کشیده ام، حرف زده ام و کاری کرده ام که اگر اینهمه را نمیکردم پذیرفته بودم و تسلیم شده بودم . آنکه راه بی برگشت و بی فرجام را برگزیده است،هرگز از هیچ عاملی شکست نمی خورد و هیچ عاملی نمی تواند او را بشکند) و در نامه به پدر استاد و مرادش مینویسد( آنچه را آخوندهای ما نمیفهمند این است که وجود عده زیادی افراد مومن موفقیت یک ایمان به حساب نمی آید. بلکه ارزش یک ایمان به این است که زندگی کند و رشد و نمو و تکثیر داشته باشد و گرنه مذهبی که به صورت یک موجود منجمد و متحجر درآمده و عقیم شده است مرده است و از دست رفته … آن جه برای من بزرگترین امید تسلی بخش نیرو دهنده است این است که برخلاف یالهای پیش اکنون مسلم است که فردا روشنفکران و رهبران فکری و سازندگان فرهنگ و فکر و جامعه ما در آینده ماتریالیستهای غرب زده یا شرق زده مارکسیستها و یا ناسیونالیستها نخواهند بود بلکه روشنفکرانی خواهند بود که اسلام علی وار و خط مشی حسین وار را به عنوان مکتب فکری نهضت اجتماعی و ایدئولوژی انقلابی خود انتخاب کرده اند. چه اکنون خوشبختانه همان طور که دکتر (مصدق)تز اقتصاد منهای نفت را طرح کرد تا استقلال نهضت را پی ریزی کند،و آن را از بند اسارت و احتیاج به کمپانی استعماری سابق آزاد سازد، تز ” اسلام منهای آخوند” در جامعه تحقق یافته است، و این موفقیت موجب شده است که هم اسلام از چهار چوب تنگ قرون وسطائی و اسارت در کلیسا های کشیشی و بینش متحجر و طرز فکر منحط و جهان بینی انحرافی و خرافاتی وجهالت پرور و تقلید سازی که مردم را عوام کلانعام بار آورده و روشنفکر را دشمن مذهب و ترسان و گریزان از اسلام ، آزاد شده است. و هم اسلام آزاد بتواند از کنج محرابها و حجره ها و تکیه ها و انحصار به مراسم تعزیه و مرگ به صحنه زندگی و فکر و بیداری و حرکت و زایندگی پا بگذارد… با آخرین سلاحهای مدرن و موثر زمان از جامعه شناسی و ادب و هنرو سیاست و تجربه های انقلابی و دستاوردهای انقلابی در سطح جهان و تاریخ و با آینده نگری وسیع بشری مجهز باشد ، و اسلام را چنین بفهمد و از اسلام اینچنین دفاع کند. و به خصوص قرآن را از قبرستان و آخوندهای قبرستانی به متن کشاکشهای زمان باز آورد و ابتکار هدایت و خلاقیت و ویرانگری و سازندگی را بدست وی بسپارد… آیا کسانی که هنوز در قرن بیستم جرأت نکنند از چند آخوند درباری سیصد سال پیش که حاشیه نشین شاه سلطان حسین بوده اند،انتقاد علمی کنند و حتی اهانتهای وقیح و کثیف آنان را به ساحت مقدس خاندان پیامبر و ائمه اطهار رد نمایند، لیاقت آن را دارند که اسلام را در این عصر نجات دهند؟…. مجموعه آثار شماره 1 ..مخاطب های اشنا ص 13 . من نمیتوانم به سبک اساتید قدیم و جدید به بحث علمی – تحقیقاتی بپردازم و.. آرام و معقول و محققانه و بی طرفانه نظر علمی تحقیقاتی خود را اثبات و نظریات غیر علمی “غیر تحقیقی” دیگران را که با نظریه من مخالفند ، نفی کنم، چرا که مساله ای که هم اکنون برای ما مطرح است، عقده هزار و سیصد سال بدبختی ملتی است ، بیچارگی فکری امتی است، مسخ و منحرف شدن ایمان نجات دهنده و آگاهی بخشی است منحرف گشتن ، تمکین کردن و خواب شدن مردمی است به جور و جهل و فقر … وقتی که می بینیم آن چه را که برای آزادی ، برابری ، ترقی و تعالی مردم آمده است، برای جمود ، انحراف، ذلت، بدبختی،و انهدام مردم به کار می گیرند… در چنین شرایطی چگونه انسان میتواند،همچون محققی خیلی مودب و معقول و آرام به نقد علمی بنشیند؟ اسلام فردا دیگر اسلام مفاتیح نیست اسلام قرآن است… تشیع فردا دیگر تشیع شاه سلطان حسین نیست ، تشیع حسین است، مذهب فردا ،دیگر مذهب جهل و جور و تعصب و عوام و کهنگی و تلقین و عادت و تکرار و گریه و ضعف و ذلت نیست،مذهب شعور و عدل و آگاهی، و آزادی،و نهضت و حرکت انقلابی و سازندگی و علم و تمدن و هنر و ادب و جامعه و مسئولیت و پیشرفت و نواندیشی و آینده گرائی و تسلط بر زمان و سرنوشت تاریخ است. مخاطب های اشنا .م.ج. 1 ص 141 ای آزادی چه زندانها برایت کشیده ام ، و چه زندانها خواهم کشید و چه شکنجه ها تحمل کرده ام و چه شکنجه ها تحمل خواهم کرد، اما خود را به استبداد نخواهم فروخت. من پرورده آزادیم ، استادم علی است مرد بی بیم و ضعف و صبر پیشوایم مصدق مرد آزاد، مردی که هفتاد سال برای آزادی نالید من هر چه کنند، جز در هوای تو دم نخواهم زد.( خودسازی انقلابی صد و بیست و هفت. وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ) و كسانى كه در راه ما كوشيدهاند به يقين راههاى خود را بر آنان مىنماييم و در حقيقتخدا با نيكوكاران است. سوره عنکبوت آیه 69 ما گروهی که در هر حال رو به راه خدا و خلق خدا هستیم و در حد توش و توان خود برخاسته ایم تا این راه عزیزی را که به دست ما سپرده اند،هرچه بهتر و بیشتر بشناسیم و بشناسانیم و راهسپار آن راه باشیم و پاسدار آن گردیم ، امیدواریم که هرلحظه بهتر و بیشتر هدایت شویم و توان هر چه بیشتر ان را پیدا کنیم تا در این راه به رغم فراز و نشیبها ، موانع و مشکلات ، تند بادهای سهمگین و طوفانهای سیاه تیرگیها ، ظلمتها ، تهدیدها و تطمیع ها،خطرات و مخاطرات و هرگونه عامل یأس آور تضعیف کن ، خود را توجیه نکنیم ، نا امیئ نشویم ، لختی درنگ نکنیم ، نلغزیم قدم واپس ننهیم و سرانجام خود را و مردم را فریب ندهیم …. همچون ابوذر باشیم که بعد از بی اثر ماندن تطمیع و تهدید و تکفیر عبدالرحمن عوف ها و معاویه ها و کعب الاحبارها به مأمور عثمان میگوید” اگر شما شمشیرتان را بر اینجا ( اشاره به حلقومش)بگذارید و من احساس کنم که دیگر یک نفس بیشتر از حلقومم برنخواهد خاست ، آن یک نفس آخر را ساکت بر نخواهم آورد، بلکه به فریادی در گفتن حقی که از دوست بزرگم محمد شنیده ام … وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ. کسانیکه در کار ما به مجاهدت آغاز کردند ، ما راه های خویش را برای رستگاری و رهائی شان پیش پایشان خواهیم نهاد. و بی تردید خداوند با کسانی است که خوب کار میکنند و کار خوب میکنند. و یکی از این راه ها.. < فهم تشیع علوی است به عنوان یک حزب تمام > .در اینجا اسلام می کوشد تا نقش طبقه ای را نفی کند در تاریخ بشر که به نمایندگی خدا یا خدایان و به نام دین و اخلاق و هدایت خلق ، خود را دارای حقوق انحصاری و مقام ممتاز اجتماعی و حتی ذات و تبار فوق بشری و حامل روح و نور و صاحب طیبنت الهی می شمرند و مسئول هدایت مردم و رابط زمین و آسمان و واسطه میان خدا و خلق و از این طریق بر احساس و اندیشه و اراده مردم افسار میزدند و همه را اسیر رژیم استبداد دینی می ساختند ، و حقیقت دین را به مصلحت تحریف میکردند و پندارهای خویش را به کتاب خدا (قرآن) نسبت میدادند.و مردم را به پرستش خویش و تقلید عقلی کور کورانه از فرمانهای خود وا میداشتند و غالبا با دو همسایه بالانشین خویش طبقه زور و طبقه زر که خود را ملک الناس و رب الناس میدانستند همدست و همداستان بودند.م.ج. 30 ص 107 و 108 .
فرمول معلم شهید معروف به مارکس/ وبر
کارل مارکس معتقد است که عامل اقتصادی یا عوامل اجتماعی علت است و من به عنوان انسان، اندیشه، فرد،معلول هستم. آن مرا میسازد و من در او دیگر اثر ندارم.ماکس وبر بر عکس معتقد است که اندیشه،طرز تفکر و اراده من جامعه را میسازد.و نظام اجتماعی و اقتصادی را عوض میکند. من نه به کارل مارکس معتقدم و نه به ماکس وبر.. به “مارکس- وبر معتقدم یعنی بین عینیت و ذهنیت بین فرد و جامعه و بین محیط و انسان یک رابطه علت و معلولی مداوم و متقابل وجود دارد. جامعه و محیط اجتماعی بیرون علت است ومن را میسازد و تغییر میدهد. تغییر من باز علت میشود و محیط اجتماعی را عوض میکند.عوض شدن محیط اجتماعی باز دو مرتبه روی من اثر میگذارد و بعد من روی محیط اجتماعی درست مثل آینه هائی که برابر هم هستند، دائما رابطه علیت و علت و معلولی بین من و جامعه و محیط در نوسان مداوم است.این یک نوع کزالیته و یک نوع علت و معلول بودن متقابل دائمی است.م.ج. آثار 15 ص …. صفحه دویست و هفتاد و یک .
تمامی تاریخ به سه شاهراه اصلی میپیوندد، آزادی ، عدالت، و عرفان . نخستین شعار انقلاب کبیر فرانسه بود و به سرمایه داری و فساد کشید،دومی شعار انقلاب اکتبر بود و به سرمایه داری دولتی و جمود و سومین شعار مذهب بود و به خرافه و خواب. کار اصلی هر روشنفکری در این جهان و در این عصر یک مبارزه آزادیبخش فکری و فرهنگی است برای نجات آزادی انسان از منجلاب وقیح سرمایه داری و استثمار طبقاتی ، نجات عدالت اجتماعی از چنگال خشن و فرعونی دیکتاتوری مطلق مارکسیستی و نجات خدا از فبرستان مرگ آمیز و تیره آخوندیسم .. و این رسالت بزرگ و پیامبرانه را روشنفکران راستین و مسئول و بزرگ اندیش نه با تفنگ و نارنجک نه با متینگ و داد و قال نه با سیاست بازیهای رایج و سطحی،و نه با انقلابها و تغییر رژیمها،و عوض کردن آدمها،و خلق ماجراها و حادثه ها و نه با مشغولیتهای روزمره و مبارزه های باب روز و نه با پیشرفت تکنولوزی و اقتصاد و علم و اخلاق،نه با ترجمه و تقلید،و عمل به رساله های عملیه و فتواهای مراجع رسمی و رایج روشنفکری و نه با فضل فروشی های الامد در تشبه به موجهای نو و چپگرائیهای آخرین مدل و تجدد مآبیهای مهوع و عقده گشائیهای حقارت و وراجی و تکرار و تلقین و نقل قول از هگل و مارکس و انگلس و لنین و مائو و بکت و برشت و رژی دبره،و ادا و اطوارهای مثلا انقلابی دوبله به فارسی …. بلکه با کاری پیامبرگونه در میان قوم و در عصر و نسل خویش … م.ج آثار 1. مخاطب های آشنا صفحات 95 و .96 ..
م در زمانیکه این یادنامه در سی و پنجمین سالگرد هجرت و شهادت معلم تنظیم میشد، تلویزیون فارسی آمریکا اقدام به پخش مصاحبه ای در رابطه با دکتر نمود. این مصاحبه که در برنامه صفحه آخر به مسئولیت آقای مهدی فلاحتی انجام شد، از کاظم علمداری و محمد برقعی گفتاری را در مورد معلم و خط مشی او در نهضت بازگشت به قرآن پخش کرد که در واقع به نوعی سانسور مضاعف اندیشه توحیدی و ضد ارتجاع معلم بود. هر دو این دعوت شدگان معلم را متهم به طرح و توجیه ولایت فقیه در گفتار امت و امامت کردند. کسانیکه اندک اشنائی با متد معلم و به خصوص کنفرانس امت و امامت دارند، به وضوح واقف هستند که این گفتار در توجیه و تبیین رهبری انقلابی در یک سازماندهی مبارزاتی است. چنانکه خود معلم شهید نیز بارها یادآور شده اند برای فهم دقیق یک پیام بایستی جغرافیای سیاسی و فرهنگی آن را به درستی شناخت. از این رو تمام کسانیکه بدون شناخت از محکمات و متشابهات اندیشه معلم اقدام به نقد و یا جانبداری از او کرده اند، دچار انواع تحریف و سانسور شده، و حتی در مقطعی عده ای از آنها معلم را مشوق توجیه خشونت در سازماندهی نموده اند. اما 35 مجلد اثر کوثر صفت معلم همه این سانسورها و تحریفها را پیشاپیش پاسخ داده است.سازماندهی جنبشهای دموکراسی خواهی توسط نسلهای مخاطب معلم شهید با تز اسلام منهای آخوند،امروز جامعه ما را در مسیری قرار داده است که دموکراسی توحیدی در چشم انداز آن است. با ازموده شدن سلطنت و روحانیت به عنوان دوجریان مافیائی و ضد جمهوریت، سازماندهی نوین با اتکاء به ارزشهای ایدئولوژیک اسلام قرآنی در برپائی حاکمیت دموکراتیک از ابزارهای لازم و مدرن برخوردار است. سانسور و تحریف اندیشه معلم شهید در رسانه های گروهی داخلی و خارجی حکایت از نگرانیها باندهای مافیائی و استعماری – ارتجاعی از این اندیشه، با خود دارد. در گرامیداشت سی و پنجمین سالگرد هجرت و شهادت معلم، تز استراتژیک او یعنی اسلام منهای آخوند، دارای عالیترین پتانسیل برای استقرار یک نظام دموکراتیک می باشد. و به همین خاطر اصحاب زر و زور و تزویر در داخل و خارج با این اندیشه و پویندگانش در ستیز هستند. اما مخاطبین نهضت بازگشت به قرآن در متد معلم شهید با اقدام به حماسه هائی چون 30 خرداد 1360 و 18 تیر 1378 و جنبش سبز برای دستیابی به یک حاکمیت دموکراتیک لحظه شماری کرده و دیر نیست روزی که این کاروان به مقصد و مقصود خود،دست خواهد یافت.تلاشهای افراد و گروه هائی که در پی آن بوده اند تا اندیشه اسلام شناسی قرآنی معلم شهید را در چهارچوب رقابتها و درگیریهای رژیم ولایت مطلقه خلاصه کرده و با گریزی به گفته و نوشته ای از شریعتی خود را در چهارچوب این نظام هواخواه اندیشه شریعتی جلوه دهند، بی مایگی خود را به نمایش گذاشته اند. این اشخاص و جریانات با اندک غضب از سوی عمال ولایت مطلقه با توسل به انواع تحریفها اندیشه ارتجاع ستیز شریعتی را سانسور میکنند، تا لقمه ای و یا میزی از ولایت گدائی کنند. و عده ای دیگر در خارج از کشور به مانند اکبر گنجی پاسدار شکنجه گر و زندانبان ولایت ، با توسل به انواع تحریفها و دجالیت آخوندی درپی خنثی کردن اثری است که راه شریعتی در میان نسل سوم باز کرده و بیشترین مخاطبین فداکار خود را یافته است. تمامی تجمعات دانشجوئی که منجر به حرکتهای اعتراضی و تهاجمی از موضع ایدئولوژیک بر علیه رژیم ضد جمهوری و ضد اسلامی ولایت مطلقه میگردد، از اندیشه راهگشای شریعتی سیراب میشود. امروز آخوندیسم و توده اکثریتی خط امامی با پهلویسم 28 مردادی همراه و همگام میشود تا این سازماندهی را در رهائی جمهوریت و اسلامیت از زندان ولایت مطلقه آخوندیسم مانع شود. وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ . و خواستيم بر كسانى كه در آن سرزمين فرو دستشده بودند منت نهيم و آنان را پيشوايان [مردم] گردانيم و ايشان را وارث [زمين] كنيم . اما خدا اراده اش را از طریق همین نسل وفادار به تز اسلام منهای آخوند معلم شهید به اجرا خواهد گذاشت. و در بزرگترین کشور خاورمیانه با جمعیت کثیر باورمند به رسول خاتم و خاندانش نخستین سازماندهی دموکراسی توحیدی بر دسیسه های وسواس الخناسهای زمان غلبه خواهد کرد.
سلام بر معلم شهید دکتر علی شریعتی سلام بر شهدای راه آزادی
سرنگون باد رژیم ضد جمهوری و ضد اسلامی ولایت مطلقه آخوندیسم پیش به سوی استقرار دموکراسی توحیدی در ایران زمین
نهضت تشیع علوی …… 26 خرداد ماه 1391 برابر با جون 2012 . .