بسم الله الرحمن الرحیم
طبق سنت مرسوم در تاریخ معاصر که از مقطع .بنیانگذاری فرهنگستان این سنتها ، با قدمتی 2500 ساله ساخته و پرداخته شده اند، ایرانیان اسیر استبداد در داخل و ایرانیان خارج از کشور به استقبال آئینی میروند که هنوز هم نمیدانند این داستان چرا و برای دست یابی به چه هدفی تدارک و تهیه شده است.
مراسم عید و چهارشنبه سوری و غیره و تحویل و تغییر سال در اول فصل بهار بر خلاف همه کشورهای متمدن و متجدد که تغییر سال آنها با تولد پیامبرشان شروع میشود ، سنت ایران شده است. شاه رعیت نوازی می کند و آخوند مراسم مذهبی به جای میاورد، تا یکسال دیگر خلق الله را در بند اوهام و استبداد خود داشته باشند.
کشوری که از مقطع صفویه در فلات بین النهرین از سایر بخشها جدا شده و جمعیت گرده آمده در آن از همه اقوام و ملیتها تلاش کرده اند تا هویتی ویژه برای خود تدارک کنند.از آنجائیکه رضاخان میرپنج کاندید این هویت جعلی می گردد، فرهنگستان فروغی و پورداود با همکاری شرکای غربی ، اقدام به جعل هویتی برای فارس می کنند که حتی ناسیونالیتی مثل کسروی نیز به فغان و اعتراض بر می خیزد.
به راستی چرا شاه و آخوند یکی به نام ملیت و دیگری به نام مذهب با این هویت سازی های جعلی و افتخارات موهوم در تلاشند تا ما به هویت واقعی خویش به عنوان یک ملت دست نیابیم. معنی لغت نامه ای ملت ..به پیروان یک آئین گفته میشود. اگر اقوام ساکن این جغرافیا نتوانند به معنای واقعی کلمه ملت بودن خود را در راستای تلاش برای آزادی معنی کنند،
بدون شک دست تاریخ سازان باز خواهد شد و چنان تاریخی و هویتی برای ما تدارک میکنند که مجسمه همه نامردایهاست. سلطنت و روحانیت را باید در این جعل هویت کاذب بنیانگذار این جریان انحرافی ملت سازی جای داد.
تلاش هر دوی آنها مبتنی بر یک کذشته گرائی و گذشته ستائی است که تمامی مصادیق آن گمراه کننده است. چه کسی میتواند امرزوه مدعی این باشد که در آموزهای اشعار شخصیتهای موهوم چون حافظ و فردوسی و مولوی و غیره ارزشهائی از دموکراسی و آزادی باشد؟
کدامیک از این کتاب ها در بینش و یا روش میتواند همپای کتابهائی چون قرارداد اجتماعی روسو و یا روح القوانین منتسکیو باشد؟
چرا تا کسی کوچکترین نقدی به این داستان پردازی های مشکوک می کند مواجه با انواع اتهام ها و حتی تهدید و غیره میشود.؟ تغییر فصول و سبز شدن زمین چه پیوندی با کوشش و تلاش انسانها دارد؟
در داستان آدمیان نخستین که در غارها زندگی می کردند آمده است که انسانهای اولیه چون به قوانین طبیعت آگاهی نداشتند، به همین خاطر برای دفع سرما و گرما و رویش گیاهان اورادی می خواندند ، همانطور که با عدم آشنائی به علم پزشکی برای امراض خود نیز متوسل به دعا میشدند.
آیا این رفتار آنهم به عنوان میراث و سنت و تمدن، قابل دفاع و ارزیابی علمی است؟ در بارگاه همه دیکتاتورها این دعای جعلی منصوب به امام صادق رو هر سال تکرار می کنند و آمین می گویند، و منتظرند همانطور که تغییر فصول جبری است و بعد از هر زمستانی بهار فرا میرسد، بهار آزادی هم بدون هیچ تلاشی زمستان سرد و سیاه دیکتاتوری را نقطه پایان نهد.
اگر آخوند و شاه هر دو با اتکاء به این جعلیات خلق الله را به بازی گرفته اند ، چرا مجاهد و کمونیست و ملی قادر نیستند این جعلیات را برای مردم توضیح دهند. زنده یاد کارو شاعر ایرانی ..به درستی سروده اند که
به من چه که عید سعید است و نوروز .. کت من در گرو عید گذشته است هنوز …
چرا مردمی که از نعمت آزادی و عدالت به خاطر حاکمیت ستم پیشه گان محروم هستند ، جستن و یا نجستن از روی آتش چهارشنبه سوری را حداکثر تلاش خود کرده اند؟
حداقل در دوران ما از کودتای 1360 تا کنون ما 32 سال از زندگی را بدون بهره مندی از نعمت آزادی ، در زندان و شکنجه و تبعید و تحقیر از سر گذرانده و همچنان منتظر روزی هستیم که آزادی بر تخت نشیند و عدالت را حاکم گرداند. رهبران هرکدام با مسابقه در ارسال پیام نوروزی ، لحظه شماری میکنند و منتظرند ببینند خامنه ای را چگونه در این پیام دادن خلع سلاح کنند_!!!
اگر خمینی و خامنه ای و عمال آنها از موضع ارتجاعی و استبدادی با این داستان موهوم روبرو میشوند، چرا جبهه اپوزیسیون از موضع انقلابی به دام آنها می افتند.؟ و با این آلوده شدن به جعلیات ارتجاع حوزه ای و شاهنشاهی
به بازتکرار سوژه هائی می پردازد که هیچ گونه پشتوانه علمی در حوزه فلسفه تاریخ تمدن با خود ندارد.
اصل داستان در تاریخ ایران، جعلی است که توسط استعمار کهنه و نو برای منزوی کردن کشور وسیع و پرجمعیت ایران ساخته شده است. تا این جمعیت بزرگ با حداقل تلاش نتواند بازارهای اطراف خود که همه عرب هستند را در اختیار گیرد.
جنگ های ساختگی جلولا و نهاوند و دامادی امام حسین برای یزدگرد .. که لاجرم آدمی کوتاه قد و چاق و چله ای بوده است، بخش فکاهی این جعلیات است. و پیامبری به نام زرتشت که در ساخت و پرداخت آن آنقدر تعجیل شده است که بدون یک تعریف از نیکی .. پیام او را خلاصه کرده اند.. در گفتار نیک و پندار نیک و کردار نیک … و حال آنکه هرکسی و آئینی از نیکی و بدی برای خود تعریف ویژه ای دارد..
و امروز باز این کوزه گلی که از آثار بافیمانده تمدن قدیم بین النهرین در مقطع حمورابی پادشاه بابل بوده است ، بار دگر به نام کوروش راهی آمریکا شده است تا پشتوانه یک تحریف دیگر و یا جعل مدرن شود. با نگاهی کوتاه به تاریخ سیاسی ایران می بینیم که استعمار کهنه و نو با ساخت و پرداخت شاه و آخوند آنچنان تاریخ و فرهنگ ما را دچار سانسور و تحریف کرده است که در واقع باید فرهنگستانی دیگر برای اصلاح این تاریخ سازی ساخته شود.
مردم ایران از انقلاب مشروطه به صورت یک هویت وارد تاریخ ساسی جهان شده اند. و همانطور که گزارشات تاریخی اذعان دارند، این حرکت با رهبری سردارانی از میان مردم بود که آلوده به فساد شاه و آخوند نبودند. و به همین خاطر هم با ائتلاف شاه و آخوند و همراهی روس و انگلیس تمام این سرداران از میان برداشته شدند.
همانطور که یک ملت وقتی قادر نباشد، با استخراج منابع طبعی خود مثل نفت و گاز آن را به سرمایه تبدیل کند ، در صورتیکه از منابع انسانی و فکری خود نیز محروم شود ، فقر او مضاعف شده و غلبه دشمن بر او بسیار آسان می گردد. ایران با دخالت مستقیم و غیر مستقیم استعمار در حوزه رویش و پرورش تفکر سیاسی مولد دچار قحطی های پیاپی شده است.
این قحطی ها جغرافیای انسانی ما رو بسیار ضعیف و نا کارآمد کرده است، بطوریکه با خلع هر قدرت فاسد و ستم پیشه از عرصه حاکمیت ، راهزنان بعدی هدایت کاروان را به عهده می گیرند.
انقلاب اسلامی جز آخرین حلقه این تلاشهای به یغما رفته است. از این رو مردم و نیروهای سیاسی صاحب تجربه و اراده باید ، با نقد این گذشته پوشالی و افسانه ای مردم را در حوزه فرهنگ و اندیشه سیاسی مسلح به ابزاری سازند که قادر است ، امروزه دموکراسی را در آن جغرافیا سازماندهی کند.
تمامی آئینها و اعیاد مذهبی و ملی بایستی بازسازی شوند و ذهنیت غلط از طریق نقد علمی تصحیح گردد. همانطور که در گفتاری این مقوله را در حد وسع توضیح دادیم ، نقد علمی گذشته میتواند چراغ راه آینده باشد ، اگر درسهای برآمده از آن نقد و تجربه را مورد توجه و تدبر قرار دهیم .جنبشهای دانشجوئی به عنوان پیشکسوت مبارزات سیاسی باید
هوشیارانه با پرهیز از ویروسهای استعمار و ارتجاع در گذشته سازی و گذشته پردازی ، هویت ملی را در رهائی از استبداد و سازماندهی دموکراسی تعبیر و تبیین کنند. بدون شک در این نقد علمی توطئه های عمال استعمار کهنه و نو ، ما را لحظه ای آسوده نخواهند گذاشت. چونکه از بیداری و هشیاری مردم در پیگیری حقوق خویش بیم دارند.
عید آزادی و حاکمیت آزادی را تدارک ببینیم که ما بدون آن هیچ عیدی نخواهیم داشت. تغییر فصول و سردی و گرمی هوا به گردش کائنات و عوامل مربوطه تعلق دارد، اما عید آزادی به مسئولیت پذیری ما در فبال سرنوشت امروز و فردای خودمان .تا زمانیکه یک اقلیت این مسئولیت را احساس و پیامدهای آن را تقبل می کنند، بدون شک ما قادر به تغییر اساسی نخواهیم بود.
امروز تعریف هویت مدرن بر اساس ملت و دولت است .. ملتی که دارای نهاد توانمندی به نام دولت است. و این دولت حاکمیت اش را بر اساس اعلامیه جهانی حقوق بشر و حقوق مدرن به شیوه گزینشی در انتخابهای دوره ای اعمال میکند.
مشخصه بارز این سازماندهی کلان اصل جمهوریت است که امکان تقسیم قدرت سیاسی در جامعه را سامان داده، و مردم از توانائی های لازم در حوزه فعالیت سیاسی برخوردار باشند. سنت ملی باید متکی و بر آمده از نقطه عطف های تاریخ سیاسی هر ملتی باشد.
تا یاد آوری و گرامیداشت آن نقطه عطف ها توسط نسل های بعدی قادر به بازسازی هویت جمعی آن جامعه در راستای بهینه کردن سازماندهی کلان جامعه یعنی نظام دموکراتیک باشد . اگر بازسازی گذشته در سنتهای قدرت ساخته و بدون محتوا خلاصه گردد، بدون شک توده های مردم در یک تنبلی و خلسه ذهنی فروخواهند رفت.سنتهای مذهبی و ملی ما توسط دو جریان مافیائی سلطنت و روحانیت از محتوا خالی شده ، و بیشتر برای توجیه بی مسئولیتی و ذلت پذیری است .
همانطور که نهضت حسینی با آن محتوای عالی از ایمان و مسئولیت در قبال سرنوشت جامعه به روضه خوانی و سینه زنی و آش نذری تبدیل شده است.
سنتهای ملی و مترقی ما هم توسط این جاعلان به شاهنامه خوانی و آجیل خوری و تبریک و شادباش گفتن در اوج ذلت پذیری و محرومیت از حداقل آزادی ، به یک سنت ملی معنی شده و ظالم و مظلوم به هم تبریک میگویند و کدورتها را از بین می برند. !!! این سنت توجیه سکوت و ذلت حتی در زمان رژیم کودتاچی پهلوی هم در زندانها اعمال میشده است.
هموطنان ، نسل جوان مسلح به انواع منابع آگاهی، از تکرار سنت های ذلت آور و پاسیو پرهیز کرده و با قیام به آزادی .. بهار آزادی را تدارک ببینید. مطمئن باشید تا زمستان سرد و سیاه دیکتاتوری ولایت مطلقه آخوندیسم بر سرنوشت ما مسلط است،
ما شاهد رویش و بالندگی بهار آزادی نخواهیم بود. بار دگر به سوره کوتاه قرآن مراجعه کنیم .. به نام خداوند رحمتگر مهربان
سوگند به عصر [غلبه حق بر باطل] (۱)
وَالْعَصْرِ ﴿۱﴾
كه واقعا انسان دستخوش زيان است (۲)
إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ ﴿۲﴾
مگر كسانى كه گرويده و كارهاى شايسته كرده و همديگر را به حق سفارش و به شكيبايى توصيه كردهاند (۳)
إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ ﴿۳﴾
آن عمل صالحی که امروز همه مردم باورمند اکر به آن قیام نکنند ، زیان خواهند کرد همانا قیام به استقرار آزادی است.
جنگ واقعی و زرگری مافیای ولایت مطلقه آخوندیسم را به یک نبرد تعیین کننده با استفاده از تمامی امکانات داخلی و بین المللی بدل سازیم.
سلام بر شهدای راه آزادی سلام بر همه تلاشگران ثابت قدم راه آزادی
پیش به سوی استقرار دموکراسی توحیدی در ایران زمین ..نابود باد رژیم ضد جمهوری و ضد اسلامی ولایت مطلقه آخوندیسم .
نهضت تشیع علوی …اسفندماه 1391 برابر با مارس 2013