مطلبی، طنزگونه از یکی از باورمندان به تز اسلام منهای آخوند

گزارش هفتگی آقا محمود . جناب دکتر احمدی نژاد

شنبه

ما خوب ميتوانيم از پس اين سه خبيث بر بياييم. رفسنجانی و خاتمی و موسوی را ميگويم. اينها يادشان رفته است که . ما .مهند سچی . دکتر چی. کلکچی . قاتلچی. رسوا چی. شکنجه چی.هوچی چی . افشاچی.پر رو چی . مشهورچی.

پاچه ورماليده چی و پرونده چی تر از اين خبا ئث ميباشيم . آنهم از نوع بی دنده و ترمز ترش. که آقای اوباما هم در آلمان و نزد خواهر گرامی و عزيز مرکل خانم هم . در شعبه ای از هولوکاست برادران صهيونيست . از ما به خير و خوشی نام برده است و بر رای ما افزوده است. حالا اين نارفيقان الکی رقيب . ميخواهند يواشکی سر ما را از روی زانوی مقام عظما بردارند و خود خبيث دزد و قاتل شان وافور چی بشوند. مگر از روی جنازه ی ما بگذرند. آنهم به اراده ی رهبر مطلق العنان . که ترياکش اصلا نبايد ترک شود . که از ارکان حکومت مطلقه است . وگر نه . ما دوباره باز ميگرديم و در نشئه کردنش سنگ تمام ميگذاريم. به هر حال امت قاتل هميشه در صحنه . تا ميتوانند بايد بزنند و بکشند تا با رعب و وحشت ايجاد کردن . به مقصد و مقصود برسيم . به دستور مقام عظما.

ديده بوديد که موسوی را چطور آچمز کرديم و تنش را لرزانديم و حتا به منزل شان هم رحم نکرديم. اين تخت و رخت حق ما هست . چون ما وافورچی تر و متجاوزتر و بيرحم تر و فقير تريم . اما در کشتار ناخن اين سه خبيث نميشويم.


يکشنبه

چون بلاد شرک و کفر و نفاق . تعطيل بود و همه رفته بودند دنبال بپوش بنوش شان. ما کمی وقت کرديم و برادر اوباما را تما شا نموديم که فارسی خوب صحبت ميکردند و پيام خوبی بما ميدادند. و ناز ما را ميکشيدند که با ايشان همکلام بشويم . آخر ما که دکتر هستيم ميدانيم . اينها در غرب کافر اصلا عاطفه ندارند و حتا دختر و پسر و برادر و خواهر های شان را هم نميتوانند ملاقات و با آن ها ماچ و بوسه کنند . چون هر کس دنبال سی ی خودش هست و مشغول الواتی فردی. برای همين. بيچاره اوباما دلش تنگ ميشود و گهگاهی خبر مارا ميگيرد. و ميگويد خواهش ميکنم يک ذره با ما دوست بشويد. اين برادر شبيه بلال خودمان . اگر راست ميگويد . چرا از طرفی دم از اسلام اهل منطق و مدا را ميزند . اما بجای منافقين اهل منطق و مدارا و ضد بنياد گرايی خبر مارا ميگيرد !؟ تا آنجا يی که ما ميدانيم . اين برادر و برادر کلينتون دنبال گاز و نفت ما هستند و بنياد گرايی و ضد بنيادگرايی و از اين حرف های پوشالی توی گوش کسی نمی رود . چون اگر اين برادر صداقت دارد . بايد اجازه ندهد . نوچه های ما اشرف را محاصره کنند و خودشان اين اهل مدارا را در ليست داشته باشند . پس ما نتيجه ميگيريم که اينها دورو هستند و عمل و زبان شان فرق بسيار دارد و فقط عاشق نفت و گاز ما هستند و بس. پس چه بهتر که جيغ بنفش شان را بکشند و ما همچنان شش اسبه بسوی اتمی شدن گام برداريم. و هرکس بخانه ی خودش و به آزار دادن امتش. و فضولی موقوف!!…


دوشنبه

چون طبق قرار داد پنهانی و نيمه پنهانی . مقام عظما . مناظره را بايد مناقشه فرض می فرمودند . مقداری خماری شان بالا رفت و ما مجبور شديم . دونوبت به ايشان از فرد اعلای وطنی مخلوط با افغانی برسانيم تا لول لول بشوند و

مد لولات ضد استکباری شان را محکم تر ادا نمايند تا دوزاری برادر اوبا ما بيفتد که ما افزون طلب و تماميت خواهيم و تا دينش ميرويم . مگر اينکه ادای بوش را در بياورند و ما جا بزنيم و جل و پلاس مان را جمع کنيم و به جهنم دره ی امام راحل پناه ببريم که اين آخرين انتخاب ماست و يا به ملت شريف ايران کمک معنوی بکنند و دست از ياری ما بردارند و بگذارند همه ی ما را جارو کنند . به سر مقام عظما قسم . ما حاضريم . مردم کلک مارا بکنند اما اين سه خبيث حقه باز مال مردم خور و قاتل و غارتگر جانشين ما نشوند که مثل آقای اوبا ما و هم حزبی شان . با پنبه سر همه را زير آب ميکنند…


سه شنبه

اين سه خبيث فکر ميکردند که خودشان بلدند از بد حجاب ها و جيگول پيگولها . آنهم بزور پول استفاده ی ابزاری بنمايند . مارا دست کم گرفته بودند . ملاحظه فرمودنيد که ما فقط با وعده ی دويست هزار تومان . چه خواهران نورسيده ی اهل چماقی را بزک کرديم و به بازار شعبده ی مقام عظما فرستاديم که چشم همه چهارتا شد و نميدانستند که اينها از معرکه ی ما هواداری ميکنند و يا از سبز علی و يا سبزی ها و يا آن يارو که اصلا مطرح نيست. هرچند ما دست کم شان نميگيريم و مواظب خواب و بيداری اش هستيم . چون پول بنياد های رنگارنگ و سابقه ی رفيق بودن با ساواکی های شاه را هم دارد . اتفاقا ما از اين يکی بيشتر ميترسيم . چون صاحب عبا و عمامه هم هست . ديگر نگو و نپرس!!…


چهارشنبه

ما قول داديم تا جان در بدن داريم . کوتاه نياييم و خدمت اين سه خبيث که از خبائث نابود کننده ی حرث و نسل هستند برسيم . چون همپالکی های مان را خوب ميشناسيم . آنوقت ها اين سه خبيث دستور قتل و کشتار و ترور را صادر ميکردند و ما اجرا ميکرديم و حالا اينها بايد خفه خون بگيرند تا ما خودمان بقيه راه شان را ادامه بدهيم . چون از نسل جديد هستيم و خودمان دکتر مهندس هم هستيم . ميدانيم که بزن و در رو را چگونه مهندسی کنيم و چگونه مدرک دکتری مان را برخ برادر اوبا ما بکشيم و بگوييم ما علاوه بر دکتر. پرفسور هم هستيم . و پرونده های متعد د ترور های مان حی و حاضر برای دادگاه عادلانه ی بين المللی . که ما باکی از هيچ نفس کشی نداريم که خودمان صد تا زور گير را گير می اندازيم. و هيچ تروريستی به گرد کار و شگرد ما هم نميرسد. اگر برادر اوبا ما . خدای نکرده شک دارند . بيايند پرونده های محرمانه ی مارا ببينند.!!…


پنجشنبه

ما سوگند خورده ايم به دستار مقام عظما که تا هستيم و هست وافور کشی مطيع و وفادار باشيم . در صورتيکه همچنان خواهان ما باشند و به دهان آن سه خبيث و سپاسگو هم بزنند . چنان مشت محکمی بزنند که انگار مادر زاد لال و بی زبان بوده اند . وگرنه معلوم نيست که ما از اين مدرک مهندس دکتر ی مان چگونه سود ببريم . البته مطيع صندلی و تخت و کلاه و عصا و دوای مخصوص هم ميباشيم . اما خواهش ميکنيم که زودتر مارا خلاص بفرمايند که دارد باور مان ميشود که ماهم رئيس جمهور ميباشيم . و اين يک بازی تکراری نيست که اينهمه هنرمند و روشنفکر و طناز و توده ای و اکثريتی و ملی مذهبی و ديگر لائيک های دکتر و مهندس و محقق و شاهی هارا به همراه بی بی سی به وجد آورده است و دنبال سه تا خبيث راه افتاده اند و فيلسوف دربار خمينی هم کفش و کلاه کرده است و ابراهيم نبوی تواب را هم به ناله واداشته و با مسعود بهنود و نوری زاده ميز شان پر شده است از خالی بندهای

رنگارنگ که در اصل سروته يک رنگ هستند . سياه سياه …


جمعه

ما اين روز را بسيار دوست ميداريم . چون منزل مکرمه . سنگ تمام ميگذارند . باور کنيد اينجا ديگر مغالطه نميکنيم و دروغ و چاخان تحويل نميدهيم و ميتوانيم به امام راحل و مقام عظمای در حال سکرات سوگند جلاله ياد کنيم که . دست پخت شان حرف ندارد و هيچ بنی بشری نميتواند . از اقلام و اجناس بسيار ارزان دم منزل مان . چنين اغذيه و اشربه ی با مزه ای روی سفره ی مان بگذارد که تمامی قول و قرار مان را بر روی اين سفره عملی ميکنند تا دهان اذناب و اشرار بسته بشود که ما را متهم ميکنند که پول نفت و گاز را به سر سفره نياورده ايم . خودتان نديده قضاوت کنيد که ما به وعده مان عمل کرديم . اما همه ی اين امنيت و سفره های پر رنگ در حول اين سفره ی رنگين و ننگين و سفره ی گشاد مقام عظما و همين سه خبيث و آن ياروی سپاسگو و تعداد قليلی از اين نجاسات و خبائث بی نظير روزگار جمع شده است . مصداق النادر و کل معدوم را به پيشانی گرفته و هر نامحرمی نميتواند آنرا ببيند . بايد محرم اسرار کبائر کبيره ی مقام عظما شد تا اين بريز و بپاش ها را ملاحظه کرد . وگرنه هيچ دور از اين مجمعی نميتواند ذره ای از اين سفره های پر و پيمان را با چشم سر ببيند. به هر رو. در اين روز گرامی . ما هستيم و سفره ی رنگين و شيرين منزل و مست و مشعوف از لذايذ اغذيه و اشربه های رنگارنگ با طعم های متفاوت و بوی خوش طعام . که حد اقل . مزخرفات بوزينه های بالا رفته بر منبر پيامبر را نمی شنويم و . حتا به علت لذات اين جهانی نماز های يو ميه مان را از ياد ميبريم که اميد واريم رهبر مطلقه خودش . هاله نور را بر دور سر ما نگهبان باشند . آمين . !!!…

الاحقر . منتصب مقام عظما . و تدارکچی مشهور

آقا محمود . جناب دکتر احمدی نژاد.

….. ياد آوری اين نکته هم لازم است که . ممکن است که اراده ی مقام عظما به وافورچی ديگری تعلق بگيرد و ما را آبدارچی مکان امن تری بفرمايند . برای همين اگر بجای ما. ديگر گماشته . اين گزارش ها را پيگيری نمود . شوکه نشويد و تعجب نکنيد . که همه ی مان سر و ته يک کرباسيم . و مانند آقای احسان شريعتی و ديگرانی که نام بردم اين معرکه های انتصاباتی را جدی نگيريد .

پيروز باشيد. و در بر اندازی ما تاخير روا نداريد که تا کلاه چرخ بدهيد خان و مان تان بر باد خواهد رفت …

غصه مخور ايرانی

رفتن ما نزديک است…