سالها بود که هر وقت نام این شهر ساحلی مصر (در دهانه خلیج عقبه که شانزده سالی در اشغال دولت غاصب اسرائیل بود) را از اخبار سیاسی میشنیدم، از خود سؤال میکردم؛ “شرم الشیخ” یعنی چه!؟ از بی شرمی شیخی شهادت میدهد یا از ضرورت شرم برای شیوخ!؟ البته اعراب کلمه “حیاء” را که معادل “شرم” در زبان فارسی است به کار میبرند وکلمه شرم در زبان عربی به خلیج، یا قسمت گود دریا گفته میشود.
اما ترکیب این دوکلمه فارسی و عربی همیشه مرا به فکر میانداخت، تا این که با شنیدن خطبههای نماز جمعه وحدت آفرین!! این هفته تهران و برخی شهرها دیدم چه ترکیب مناسبی بین کلمات دو زبان انجام شده است!
انتظار مردم ازفقیهانی که سالها درس اخلاق خوانده و دیگران را به خویشتن داری و تقوای الهی اندرز دادهاند، به مراتب بیش از کسانی است که هرگز ادعای ارتباط با عوالم غیب و نمایندگی ولایت و فقاهت نکردهاند.
کسانی که عمری فقه و اصول خوانده و با مبانی قضای اسلامی آشنا شدهاند باید بهتر بدانند وارد کردن اتهاماتی از قبیل: مرتد، مفسد فیالارض، منافق، محارب، جاسوس بیگانه و … به کسانی که مطالباتی جز در چارچوب شرع و قانون اساسی ندارند چه عوارض عاقبت سوزی در آخرت خواهد داشت.
به کار بردن عناوین زشتی همچون: بزغاله، گوساله، دلقک، الکی، رقاص، اراذل و اوباش توسط کسانی که خود را در مقام مرجع و مفتی دینی قرار دادهاند و نهی بسیار شدید سوره اخلاقی “حجرات” را از به کاربردن چنین القابی شنیدهاند:
(….وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِيمَانِ) بسیار حیرتآور است!
نام “احمد” را که “رحمة للعالمین” وموصوف به وصف الهی “انک لعلی خلق عظیم” (تو براخلاق عظیمی تکیه داری) بود نباید با “غلیظ القلب” بودن خود و رد کردن تلاشهای مشفقان برای وحدت و آشتی ملی لکهدار کرد؛ و نام”جنتی” را با تقاضای اَشد مجازات برای خادمین راستین ملت و تقاضای تعجیل دراعدام آنها نباید نزد خالق و خلقش “جهنمی” نمود!
معنای “علم الهدی” پرچم هدایت است، شما که مخالفینتان را بزغاله و گوساله و ابنملجم میخوانید، از کدام آبشخور هدایتی تبعیت میکنید؟ از کدام سنت و سیرهای از رسولۖ و خاندانش چنین آموزههائی را فرا گرفتهاید!؟ حداقل از امامی که درآستان شهرش چنین خطبههای تفرقه افکنی ایراد میکنید شرم کنید. او که نامش “رضا” بود، در حیاتش از دشنام دهندگان راضی نبود.
نام “ایمانی” در شهری که شهره به شعر و ادب است، انتظار”مؤمن” و مؤدب بودن بیشتری میطلبد. لازمه ایمان، در حریم “امن” بودن دیگران از دست و زبان مؤمن است. در کدام متن ایمانی به کاربردن القاب: رقاص، دلقک، الکلی و… را در خطبه نماز جمعه از علائم ایمان شمردهاند!؟
شگفت این که خطیبان جمعهای که مردم را به برادر کشی و جنگ داخلی تشویق میکنند، همگی در لفظ نامهای نیکوئی دارند. اما در روزگاری که به تعبیر امام علی(ع) اسلام پوستین وارونه پوشیده میشود، اسامی نیز از مُسَمیها تهی میگردند.
شایسته است از همان امامی که ولایتش را دستاویز تولیتهای تمامیت طلبانه خویش قرار دادهاند چند فرازی درباره حیاء (همان شرم الشیخ) نقل کنیم:
هرکه خطایش افزون ترشود، شرم و آزرمش کمتر شود و هر که شرمش کمتر گردد، پارسائیاش کمتر شود و هرکه پارسائیاش کمتر گردد، قلبش بمیرد و هرکه قلبش بمیرد به دوزخ داخل گردد، و هرکس به عیبهای مردم بنگرد و آنها را ناخوش دارد ولی خود مرتکب آنها گردد بی تردید احمق است.
(حکمت ۳۴۱نهج البلاغه)
از جمله ضوابطی که امام علی(ع) درمنشور حکومتی خود (معروف به عهدنامه مالک اشتر) دربیان ضوابط ضروری برای گزینش کارگزاران حکومتی ذکر کردهاند، یکی هم داشتن شرم و حیاء و تجربه است، چه نیکو آن فرزانه مرد حکیم میدانست کارگزاران حکومت اگر شرم و حیاء نداشته باشند کشور را به هلاکت میبرند:
کارگزارانت را ازمیان اهل تجربه و شرم برگزین و از خانوادههای صالح، از آنها که در اسلام پیشتاز(نه ارتجاعی) سابقه دارند. اینان به “اخلاق” شایستهترند و آبرویشان پاکتراست، کمتر در طمعکاری هستند و بیشتر به سرانجام کارها مینگرند.
عبدالعلى بازرگان
۱۰ دیماه ۱۳۸۸