پیشنهاد به طراحان و طرفداران طرح جدائی دین از دولت

بسم الله الرحمن الرحیم

قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْاْ إِلَى كَلَمَةٍ سَوَاء بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللّهَ وَلاَ نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلاَ يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللّهِ فَإِن تَوَلَّوْاْ فَقُولُواْ اشْهَدُواْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ. بگو اى اهل كتاب بياييد بر سر سخنى كه ميان ما و شما يكسان است بايستيم كه جز خدا را نپرستيم و چيزى را شريك او نگردانيم و بعضى از ما بعضى ديگر را به جاى خدا به خدايى نگيرد پس اگر [از اين پيشنهاد] اعراض كردند بگوييد شاهد باشيد كه ما مسلمانيم .

هموطنان مبارز و جویای آزادی، تاریخ سیاسی ما در عرصه تلاش برای دست یابی به یک حاکمیت مردمی نقطه عطفهای سرنوشت ساز و عبرت آموز فراوان با خود دارد. از مقطعی که اروپا با نهضت رنسانس بر علیه حاکمیت پاپ و شاه، حکومت قانون را جانشین فرمانفرمائی مطلق العنان شاه و پاپ کرد، گام در مسیر رشد علمی و سیاسی گذاشت. و با کسب توانائی های علمی و نظامی ملتهای دیگر را تحت استعمار و استثمار خویش گرفت. از انقلاب مشروطه تاریخ سیاسی ایران نیز با برخورداری از آثار فکری تحولات در اروپا و تجدید حیات تفکر دینی به وسیله شخصیتهای آزاده جون سید جمال الدین اسد آبادی، جنبشهای ملی و آزادی طلب را به شیوه مدرن آغاز کرد. حنبش جنگل به رهبری آزاده مردی چون میرزا کوچک حان و خیابانی ها در تلاش برای احیای اصول انقلاب مشروطه بودند، اما به خاطر نا اگاهی و فقر فکری مردم و قحطی شخصیتهای مقاوم و پیگیر آزادی ،این جنبش ها سرکوب و سر سرداران آن به علامت پیروزی به نمایش گذاشته شد. توده های معتقد به اسلام در دام آحوندیسم گرفتار انواع سانسورها تحت نام آموزه های دینی شده و قرآن به خاطر بیسوادی و سلطه آحوندیسم در حوزه فرهنگ سازی ساکت بود. شخصیت کاریسماتیک رهبران جنبشهای مردمی در تجربه مکرر خود با حداکثر فداکاری نتوانست به معضل استراتژیک جنبش پاسخ دهد. بطوریکه روشنفکرانی جون تقی زاده و ملکم چاره کار را در فرنگی شدن کامل تشخیص داده و از فرهنگ و دین مردم کاملا قطع امید کرده بودند. این دوران یأس روشنفکران از مردم سرانجام منجر به کودتای یک قزاق با همکاری دولت فخیمه انگلیس در ایران شد. رضاخان سردار سپه در این کودتا با برچیدن بساط شاهان قاچار و سرکوبی سران با نفوذ ایلات که بیشترین جمعیت ایران را تشکیل میدادند، جاکمیت را بر اساس اراده مطلق العنان شاه به وسیله نیروی نظامی تعریف و تبیین کرد. رضاخان ابتدا با آخوندیسم برخورد خصمانه ای داشت اما با دستور زعمای خارجی خود که این جریان را نیز خود تولید و تکثیر کرده بودند به معامله و سازش پرداخت. و پیاده عازم زیارت امام رضا شد و عقد اخوت شاه و شیخ را که از زمان قزلباشان صفوی مرسوم شده بود بار دگر احیاء کرد. سایه و آیه دو نیروی ضد آزادی و حاکمیت ملی در تحریف و تحمیق و سانسور توده های مردم همه ابزارهای اهدائی اربابان خود را به کار گرفتند. جونکه آنها از توانائیهای این مکتب و فرهنگ آن در بیداری و تقویت عزم مردم برای مبارزه در راه آزادی مطلع بودند. همانطور که یک ملتی را میتوان با به تاراج بردن منابع اقتصادی اش به فقر و ذلت کشاند، با تحریف و تعطیل کردن منابع انرژی زا و اراده آفرین در فرهنگ و دین نیز میتوان او را تسلیم خویش کرد. از این رو ایندو جریان مافیائی و استعماری با تعریف ملیت بر اساس نژاد و شاحص شاه و دین بر اساس فقه خود ساخته روحانیت ، مردم را دچار انواع معضلات و خود کم بینی کرده بودند. برای مقابله با این معضل و حذف ایندو بختک استعماری از سرنوشت سیاسی مردم، کسانی چون معلم شهید دکتر علی شریعتی و مرحوم مهندس بازرگان و عالم قرآن شناس و مبارز طالقانی و شهید مجاهد محمد حنیف نژاد تمامی همت خویش را به کار گرفتند. و آحوندیسم با نگرانی از این همت و تلاش باورمندان به نهضت بازگشت به قرآن، هرکدام از آنها را با برچسبی ناچسب متهم کرد و به قاتلان و زندانبانان و شکنجه گران آنها تهنیت گفت.در این میان معلم شهید با توجه به ظرافت فکری و تیزبینی سیاسی و ایدئولوژیک اش رنسانس فرهنگی به خصوص در حوزه دین را مبنا و میزان یک حنبش ملی برای دستیابی به آزادی میدانست. و برای پاسخ دادن به این نیاز تمام همت خویش را در زیر رگبار توطئه های تند و حشن دشمن و نیشهای زهراگین دوست به کاربست. انقلاب فرهنگی و اعتقادی 57از دست آوردهای این رنسانس دینی و فرهنگی بود که با سلطه آخوندیسم بر مقام رهبری آن به دیکتاتوری ولایت مطلقه منجر شد. مقاومت حداکثر نسل انقلاب در مقابل این کودتای استعماری و ارتجاعی نیز از همین آبشحور فرهنگی تغذیه میشد. و امروز بزرگترین حرکت های آزادیخواهانه در دو جوزه اپوزیسیون خارج و داخل نیز به گواهی اسناد و مدارک زنده باز از همین آبشحور فرهنگی و اعتقادی سیراب میشود. اما مدعیان لائیسیته و همکاران اته ایست آنها، چشم سر خود را نیز بر این واقعیات مسلم و روزانه تاریخ ایران بسته اند. و بطور مداوم در تریبونهای تبلیغاتی خود با تحریف و سانسور و در بعضی موارد با شیوه جماقدرانه تدارک یک نظام سیاسی دموکرانیک بر اساس آموزه های دینی را غیرممکن و ضد آزادی تلقی کرده و به شیوه هژمونیک از اکثریت مردم میخواهند که از مرام خود در راهکارهای سیاسی به خصوص تشکیل یک نظام سیاسی دموکراتیک استفاده نکنند.!! اگر مرام اکثریت دارای امکانات مادی و معنوی لازم برای سازماندهی یک حاکمیت دموکراتیک نیست، چگونه میتوان از مرام یک اقلیت انگشت شمار بدین مهم دست یافت؟ مرامهای ضد دین و گزافه گوئیهای برخاسته از آن که یا با یاد کوروش و رضاخان اینک در خیال بازسازی امپراطوری ساختگی بر اساس نژاد برتر هستند، با کدام سازماندهی و با تکیه بر کدام جنبش اجتماعی این دعوی کذب را پیشه خود کرده اند؟ و تأسف بارتر اینکه جریاناتی چون نهضت آزادی و سازمان مجاهدین و شخصیتهای چون آقای ابوالحسن بنی صدر نیز بدین روش گرائیده و در تبیین این تز به تناقض های بسیار در تحلیل سیاسی دچار شده اند. ایا اسلام ملک شخصی آخوندیسم است؟ یا اینکه آخرین حلقه رسالت انبیای توحیدی برای تحقق قسط در جامعه بشری است؟ با توجه به شواهد بدیهی و قابل پیگیری در تاریخ سیاسی جهان و جامعه خودی انواع مرامهای سیاسی فاقد معنویت جز اینکه به تضاد ملتها دامن زده و شیوه های نوین از خشونت را برای سلطه بیشتر به ارمغان بیاورند محصولی دیگر نداشتند. امروز چرا جهان خسته از خشونت و فقر بیشتر از همیشه به یاد گاندی است که جنبش ضد استعماری و آزادیخواهانه ملت هند را با توجه به تعدد مرام و مذهب بر اساس اخلاق ضد خشونت بنا نهاد؟ و یا نلسون ماندلا در مبارزه بر علیه آپارتاید.. و در تاریخ سیاسی خودمان کدام حنبشی توانسته بدون تکیه و بهره مندی از فرهنگ دینی مردم و ارزشهای استراتژیک آن با خصم مقابله جانانه کند ؟ وصیت نامه های اکثریتی از شهدای تاریخ معاصر ما در نبرد ایدئولوژیک با آخوندیسم با شعار جامعه بی طبقه توحیدی به پایان رسیده است، و اینهمه گواه بر توانائی کیفی این باور در هدایت کاروان آزادی حواهی به سر منزل مقصود یعنی برپائی نظام سیاسی دموکراتیک است. از این رو ما به طرفداران و مدعیان با دین و بی دین توصیه میکنیم ، به جای موضع گیری بر علیه باور اکثریت مردم ایران دولت غیر دینی و یا ضد دینی خود را که قادر به مدیریت دموکراتیک جامعه است تشریح و تبلیغ کنید. یعنی به جای شعار مبهم و پر از تناقض جدائی دین از سیاست یا دولت، دولت غیر دینی یا ضد دینی خود را در حوزه قانون اساسی و نحوه گزینش به مخاطبین خویش ارائه دهید. مردم بیش از آن هشیارند که شما بتوانید با این شیوه از یک طرف آخوندیسم را در حاکمیت جابرانه اش غسل تعمید دهید، و یا اینکه فقه ضد قرآنی او را به عنوان دولت و حاکمیت اسلامی مهر تأئید زده و دین را برای همیشه در زندان او به بند کشید. این طرح قبل از اینکه بر اساس دعویاتش حامل و حامی حقوق اقلیت در جامعه باشد، بر علیه حقوق ابتدائی اکثریت مردمی است که دین خود را بستر آزادی و عدالت و رشد و ارتقاء میدانند. بنابراین، دعوی فوق تنها در بردارنده یک سازش ننگین با آخوندیسم است که بتواند همچنان بدون هیچگونه حسابرسی به عنوان نماینده تام الاختیار دین باقی بماند. یعنی همان معامله ننگین که روشنفکران اروپا بعد از فاجعه پاپیسم با آنها انجام دادند. در پایان بار دگر یادآور میشویم که مدعیان با پرهیز از تناقض در گفتار و رفتار پلاتفرمهای سیاسی غیر دینی یا ضد دینی خود را به افکار عمومی ارائه کنند. قبل از آنکه برای دین مردم تعیین تکلیف کنند، هدف و سازماندهی خود را معرفی کرده و انتخاب را به عهده مردمی گذاراند که صاحب عقل و دین هستند. دینداران شکست خورده و مأیوس و مغلوب باند مافیائی ولایت مطلقه آخوندیسم ، در طرح و نمایش شکست و انفعال خود، مردم را متهم نکنند که به خاطر اعمال ضد انسانی و ضد دینی ولایت مطلقه از دین به خصوص در حوزه سیاست ناامید شده اند.مردم از خرداد 60 تا آفرینش جنبش سبز با صد هزاران شهید موحد و جویای حاکمیت علی گونه به زبان صریح برای همه گفته اند که پیرو کدام دین هستند. زمانیکه بسیاری از این جریانات خط خمینی را ضد” امپریالیست” تلقی کرده و برای صدور فرامین او به سراسر جهان یقه درانی میکردند، مردم و نسل انقلاب خمینی و رژیمش را طبق آیات صریح قرآن در روش سیاسی رهبرانی چون امام علی ، ارتجاع آخوندیسم معنی و دزد انقلاب خود معرفی کرده و با قیامهای پیاپی خواهان خلع او از قدرت شده اند.از این رو با استناد و اتکاء به این شواهد ما از همه دینداران و بی دینان طرفدار حاکمیت غیر دینی و یا ضد دینی میخواهیم که بیش از این خود و مخاطبینشان را سانسور نکنند و دولت غیر دینی خود را در حوزه قانون اساسی و شیوه حاکمیت تعریف و معرفی کنند.یعنی در نفی دولت دینی دولت لائیک خود را تشریح و تبیین کرده و بیش از این خود و مخاطبنشان را در پیگیری مسائل سیاسی دچار توهم و مغلطه نگردانند. از صفات و توانائیهای استراتژیک یک نیروی آزادیخواه و مردمی بیان صریح مواضع خود در زمینه شیوه حکومت و تأسین آن برای استقرار دموکراسی است. امروز توده و اکثریتی به همراه ملی- و مذهبی و پهلوی طلب و مجاهد و آخوندهای معترض به فقه حوزه ای ، هرکدام به نوعی با در دست داشتن زیارتنامه حزبی و سازمانی خود گرد این بت عیار استعمار کهنه ونو طواف کزده و منتظر معجزه ساختار دموکراتیک در دولتی هستند که دین را ملک طلق آخوندیسم کذاب تلقی کرده، و از ورود آن به حوزه سیاست به خصوص دولت و حکومت مانع شود. به مانند سازشی که کلیسا و کنیسه با حکومتهای مغرب زمین بعد از فاجعه حاکمیت پاپیسم انجام دادند. اما این سازش و ترفند در دنیای مسلمانان و به خصوص با فلسفه سیاسی قرآن امکان پذیر نیست. چونکه فلسفه سیاسی قرآن تشکیل حاکمیت بر پایه عدل را بدیهی ترین اصل در سیاست و حکومت میداند. و با همین توانائی در قرون اولیه موفق شده فرهنگ و اندیشه سیاسی جامعه خودی و پیرامونی را بازسازی کند. برخلاف تفسیرها و تعبیرهای مغرضانه و جاهلانه که خروارها اطلاعات غلط تاریخی و دینی را با جعل و تفسیر به رأی بر ذهنیت مردمان جهان تحمیل کرده است، گسترش حوزه نفوذ اسلام در جهان تنها به خاطر همین دینامیسم ترقی خواهی و عدالت طلبی اش بوده است و لاغیر. کسانیکه تحت نام مورخ این گسترش و توفیق را با منافع قومی و یا ایدئولوژیک فرقه ای خود در تناقض میدیدند، برای حفظ منافع و سلطه خویش، با اجیر کردن عده ای مسلمان نما تفسیر ها و تواریخی را نوشتند که این حقیقت را خدشه دار سازند.مکتب انبیای توحیدی اولین حامیان حقوق انسان و تبیین کننده آن بودند. و انسان در این مکتبها تنها معتقدین نبوده بلکه با توجه به آیه صریح قرآن که میفرماید وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُم مِّنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِّمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا و به راستى ما فرزندان آدم را گرامى داشتيم و آنان را در خشكى و دريا [بر مركبها] برنشانديم و از چيزهاى پاكيزه به ايشان روزى داديم و آنها را بر بسيارى از آفريده‏هاى خود برترى آشكار داديم .سوره اسرا آیه70 .همه انسانها را بدون توجه به عقیده و نژاد و رنگ و زبان شامل میشود. و عدالت را که تأمین حقوق فردی و جمعی تمامی انسانهاست بدون توجه به باور و نژاد برای همگان قائل است و نه یک طبقه و یا ملت خاص. امروز دنیای وحشت زده از خشونت های دولتی و جنگهای اتمی و جور و بیداد مستبدین جز این دین که آخرین حلقه از رسالت انبیای توحیدی است راه نجاتی ندارد. بنابراین توصیه ما به حامیان و طراحان این طرح پر از ابهام و تناقض این است که با مردم ایران و سرنوشت آنها صادقانه برخورد کنید. طرح دولت و یا حکومت غیر دینی خود را سازمان دهید و با رأی مردم به برنامه خود آن را به اجرا بگذارید. و به همین خاطر استبداد و هزمونی طلبی از موضع تعادل قوا را رها کرده و با شفافیت و صراحت در بیان مواضع سیاسی خود ، استبداد ولایت مطلقه آخوندیسم را بیش از این خوراک تبلیغاتی فراهم نسازید. آقای بنی صدر و سازمان مجاهدین و نهضت آزادی و جریانات دیگر دینی، به جای اینهمه مانور دادن بر اساس یک تناقض بهتر است دولت و حکومت غیر دینی را توضیح دهند. و همچنان پاسخ به یک سئوال استراتژیک که چرا فقه حوزه ای آخوندیسم را به عنوان دین پذیرفته و قرآن را همراه با آخوندیسم از این طریق در حوزه فلسفه سیاسی سانسور میکنند. نهضت تشیع علوی از مقطع تأسیس تا کنون با این طرح استعماری و ارتجاعی برخورد روشنگرانه داشته و همچنین به این شیوه برای آگاهی عمومی ادامه خواهد داد. امروز جنبش سبز میخ فولادینی است بر تابوت این طرح که از سوی نسل دوم و سوم برآن کوبیده میشود. آزادی سیاسی در اسلام تا آنجاست که خوارج مسلح از بیت المال حقوق میگیرند، و امام علی (ع) در پاسخ معترضی میگوید حق او قبل از جنگ با ما در اینجا حساب شده و ما نمیتوانیم به خاطر مخالفت او با حاکمیت ما حقوق او را نادیده بگیریم. و هم چنین عهدنامه مالک اشتر برای حکومت در مصر که اوج عدالت طلبی و آزادیخواهی در آن به نمایش گذاشته شده است. ممنوع کردن آموزه های فرهنگ ساز و عدالت جو از حضور در مدیریت سیاسی چیزی جز خلع سلاح مردم در نبرد سرنوشت ساز نیست. ما در سرفصل های مختلف مبارزاتی نسبت به این طرح و خلع سلاح ایدئولوژیک مردم تذکر داده و عواقب شوم آن را گوشزد کرده ایم. مردم را نباید در نبرد سرنوشت ساز برای دستیابی به دموکراسی از ارزشهای فرهنگی و اعتقادی دموکراتیک محروم کرد. دین در انحصار فقه آخوندیسم حکم همان سرمایه سرنوشت ساز را دارد که توسط دشمن مصادره شده است. این سرمایه را هرگاه مردم و نیروهای پیشرو قادر شدند از انحصار این مافیا در آورند، بر خصم خویش غالب شده اند. بنابراین مبارزه فرهنگی –سیاسی از مقطع خرداد 60 تا 18 تیر و جنبش سبز با اتکاء به این ارزشها توانسته اند دشمن را به عقب نشینی وادار سازند. دشمنی آزادی ستیزان ضد حاکمیت مردم به نام ولایت مطلقه با تاج و عمامه و یا نمایندگی زنتیک طبقه کارگر با دین فرهنگ ساز و تمدن آفرین بر اساس سوابق استعماری و ارتجاعی فاشیستیشان مقوله جدیدی نیست ، چرا دوستان و باورمندان به این ارزشها در این مقطع سرنوشت ساز با آنها همراهی و همکاری میکنند؟ مردم ایران به خصوص نسل پیشتاز آنها با قیمتی که در مقابله فرهنگی و ایدئولوژیک با ولایت مطلقه آخوندیسم پرداخته اند، از انواع جعلیات آنها تحت نام دین و دینمداری عبور کرده و در عدد صد هزاران بار دیگر سراغ حسینیه ارشادی را میگیرند که معلم شهیدشان با طرح اسلام منهای آخوند، حکومت 5 ساله امام علی را دموکراتیک ترین حاکمیت تاریخ بشر توصیف و تفسیر کرده است. بدون شک ملت ایران با داشتن چنین سرمایه های فرهنگی و اعتقادی در حداقل زمان قادر خواهد بود توانمند ترین حاکمیت ملی و مردمی را بر اساس جمهوریت در میهن خود سازمان دهد. وَأَلَّوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَاهُم مَّاء غَدَقًا ﴿۱۶﴾ و اگر [مردم] در راه درست پايدارى ورزند قطعا آب گوارايى بديشان نوشانيم .قرآن کریم سوره جن .امروز نسل سبز به تبعیت از نسل انقلاب با فریاد الله اکبر و یزیدی نامیدن حاکمیت ولایت مطلقه آخوندیسم از همین منبع ارزشی تغذیه میشود.

پیش به سوی استقرار دموکراسی توحیدی در ایران زمین نابود باد حکومت ولایت مطلقه آخوندیسم

نهضت تشیع علوی —– شهریور 1389 برابر با سپتامبر 2010