بسم الله الرحمن الرحیم
لاَ إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَد تَّبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿۲۵۶﴾ در دين هيچ اجبارى نيست و راه از بيراهه بخوبى آشكار شده است پس هر كس به طاغوت كفر ورزد و به خدا ايمان آورد به يقين به دستاويزى استوار كه آن را گسستن نيست چنگ زده است و خداوند شنواى داناست .قرآن کریم سوره بقره
دین اسلام آخرین حلقه مکتب وحی در بعثت و رسالت ، سلسله انبیای توحیدی است که با بعثت آخرین رسول از سلسله انبیاء الهی به بشریت ابلاغ شده است. رسول خاتم با کتابی رسالت خویش را آغاز و به اتمام رساند که آموزه های مستقیم الهی از طریق نیروی غیبی به نام جبریل بود که در طول 23 سال به تدریج به او ابلاغ و او آن را برای مردم زمان خود و نسلهای آتی به امانت گذاشت. این کتاب بر خلاف کتابها و آموزه های قبلی در مرحله ای از حیات بشر نازل شد که رشد عقلی انسان به بلوغ کامل دست یافته بود. معجزات مکرر انبیای قبل برای مخاطبین خود حکایت از این دارد که انسان هنوز دوران عدم بلوغ فکری را طی میکرده و به همین خاطر پیامبران الهی بیشتر با عمل خارق العاده آنها را متوجه اهداف و مضامین رسالت خویش میکردند. بنی اسرائیل که در واقع لقب حضرت یعقوب یعنی بنده خدا بود نخستین قوم برخوردار از این آموزه های وحیانی بودند. با نزول قرآن این رسالت به نقطه کمال دست یافت. و بر اساس آموزه های این کتاب نخستین تمدن علمی انسان در تاریخ شکل گرفت. بعد از دوران رسول و جانشینان او که مسلمانان دچار گرایشهای مختلف در سازماندهی بر اساس قدرت و تعادل قوا شدند، قرآن نیز ار محوریت و تبیین کننده زندگی فردی و جمعی کنار گذاشته شد. فرقه های گوناگون با اصالت دادن به نوع بینش قومی و منافع محور خود ، از قرآن و آموزه های آن دور شدند. تا اینکه این گسست سرانجام بعد از آشنائی و نفوذ تفکر قرون وسطی اروپا تحت رهبری پاپیسم ، مسلمانان را نیز دچار انواع روایت و حدیث سازی برای توجیه قدرت کرد. آموزه های قرآنی با این بحران فکری و سیاسی بیش از پیش سانسور و به حاشیه رانده شد. زمانیکه جنگهای ویرانگر بین فرقه ها شایع شد، فقیهان درباری هرکدام با جعل حدیث و روایت به دنبال توجیه فرقه ها بر علیه یکدیگر شدند.. در پیدایش و توسعه این روند ضد قرآنی نادانی و قدرت پرستی رهبران مسلمان با شیطنت های دربارهای احبار و رهبان ، قرآن از دسترس توده های مردم دور گردید، و در زندان استعمار و ارتجاع به بند کشیده شد. تاریخ سیاسی اسلام با کشتار فرزندان و خاندان رسول در جنگ فرق مختلف بر علیه همدیگر، به این اسارت قرآن وسعتی بیشتر داد. پیدایش حدیث و اخبار و سیل کثیر جعلیات به نام سنت رسول ، برای توجیه دینی قدرتهای مستبد، نقل محافل مسلمانان گردید. و قرآن در میان مسلمانان غریب شد.مسلمانان در قدرت سیاسی و نظامی موفق به تشکیل امپراطوری شدند و تا مرکز اروپا را تحت پوشش قرار دادند. سلاطین و امرای حاکم در این دوران برای توجیه دینی قدرت و سلطه خویش کسانی را به خدمت گرفتند که علمای درباری نامیده شده و آنها برای توجیه آستان بوسی خود و قدرت فائقه حکام احادیث و روایاتی را از قول پیامبر و خاندان و خلفا جعل کردند که در تضاد با آموزه های قرآن بود. اضمحلال تمدن اسلامی با این شیوه آغاز گردید و رقبا در هر جوزه ای با استفاده از این ضعف انواع شگردها را تحت نام مکتب و سیاست در بین مسلمانان رواج داند. همانطور که فرد توانمندی را برای خلع سلاح مالی و عقیدتی دچار اعتیاد میکنند، مسلمانان نیز با غربت قرآن در میان خود معتاد انواع عقاید جعلی و باطله شدند. فلسفه اسلامی تحت تأثیر مکتب اروپای قرون قرون وسطی و قبل و بعدش قرار گرفت و انواع سفسطه ها نیز به نام فلسفه اسلامی در میان مسلمانان شایع شد. این تشتت و رخوت فکری منجر به جنگهای داخلی و سرانجام هزیمت مسلمانان شد. تا اینکه در قرون معاصر حتی بعد از جنگ جهانی دوم که اروپا با تحول فکری و دینی خود را مسلح به علم و قدرت نظامی میکرد، دنیای مسلمانان گرفتار جنگ فرقه های عامل بیگانه و ظهور انواع امام زمان و پیامبر ساختگی بود.روحانیت کپی شده از سنت کنیسه و کلیسا از محصولات استراتژیک این دگردیسی بود که به مانند برچسبی ناچسب بر پیکر قرآن آویخته شد. لباس مخصوص و آرایش ظاهری شبیه اصحاب کلیسا و کنیسه و فقه و اصولی که به قول علامه طباطبائی صاحب المیزان هیچ سنحیتی با قرآن نداشت. نخستین بیدارگر اقلیم شرق جمال الدین اسد آبادی با اشراف بر این معضل ندای بازگشت به قرآن را سر داد و با انتشار نشریه عروت الوثقی همراه عبده تلاش کرد که مسلمانان را به آموزش اسلام از منبع وحی بازگرداند. او بارها به این ضعف استراتژیک تأکید کرده ولی تنهائی او و همچنین گرفتار شدنش به مسائل سیاسی روزمره در میان انواع توطئه های استعمار و ارتجاع ، باعث شد که نتواند این مهم را تئوریزه و تدوین کند. اسد آبادی در تحت الحفظ دولت وقت عثمانی سرانجام به شهادت رسید ، اما کار و ابتکار عظیم او به نام نهضت بازگشت به قرآن توسط نسلهای بعدی مورد توجه و اقبال قرار گرفت. دکتر اقبال لاهوری فیلسوف پاکستانی با توجه به حماسه جمال الدین در کتاب احیای تفکر دینی در بیان فلسفه مدرن اندیشه جمال الدین را بازسازی کرد و در ابتدای این حرکت جوانمرگ شد. عالم مجاهد و مبارز طالقانی و اسلام شناس نامی مرحوم مهندس بازرگان و معلم شهید دکتر علی شریعتی و استاد مرحوم محمد تقی شریعتی در پاسخ به ندای سید جمال مجاهدت عظیم کردند، و هرکدام از آنها نیز به دنبال یکدیگر در محاصره ارتجاع و استعمار دعوت حق را لبیک گفتند. معلم شهید دکتر شریعتی با تدوین 35 جلد اثر بیشترین تأثیر را بر نسل انقلاب و نسلهای بعدی در جوزه بازگشت به قرآن و یا اسلام شناسی قرآنی داشته است. و مهندس بازرگان که معلم شهید او را استاد خود خطاب میکند آغازگر این حرکت در تاریخ معاصر بود، کسی که با اشراف علمی به مکتبهای زمان خود با منطق قرآن مکاتب مدعی مدرنیسم را به طور جدی نقد کرد و اسلام قرآنی در سنت نبوی-علوی را بهترین بستر سیاسی برای تدوین و تأسیس یک حاکمیت مردمی قانون سالار میدانست. اما مساجد ضرار و فقه و سنت آخوندیسم استعمار تبار، با تحمیل هژمونی خود بر انقلابی که معلم شهید آن شریعتی بود و مجاهد قرآنی آن شهید مهدی رضائی ، حوزه نشینان را بر مردم تحمیل کرد و با استخدام عناصر سرکوب رژیم کودتا، مانع از تدارک و تأسیس یک دولت ملی بر اساس آموزه های قرآنی شد. و حامیان و راهیان اسلام قرآنی به ضد انسانی ترین شیوه سرکوب و سانسور شدند. اما از آخوندیسم با توجه به سابقه تاریخی و عقیدتی اش جز این هم انتظار نبود. پویندگان راه مکتب بازگشت به قرآن نیز در این میان دچار انواع لغزشها و خطا ها شدند. از این حطا ها و لغزشها و غفلتها بزرگترین اش همانا غفلت از تداوم و گسترش تز اسلام شناسی قرآنی در جوامع مسلمان است. جمعیتهای انبوهی از نسل جوان که در اقصی نقاط جهان منتظر یک تحلیل و بیان از اسلام شناسی قرآنی هستند. و این جمعیت که اکثرا جوان نیز میباشند هم اکنون در اروپا و آمریکا منتظر آخوندی هستند که رساله بدست برای آنها روضه بخواند. و انواع تحریفها و سانسورها را به نام اسلام و سنت پیامبر در بین آنها ترویج کند. آثار مهندس و معلم شهید و عالم مجاهد طالقانی در زندان زبان فارسی منتظر روزی هستند که بتوانند نسلهای مخاطب خود در جوامع مسلمان و غیر مسلمان را نیز از آموزه درست و قرآنی سیراب سازند. با توجه به این نیاز از مسئولیتهای ایدئولوژیک وابستگان فکری به اندیشمندان فوق این است که کتابهای آنها در اسرع وقت به زبان عربی و انگلیسی ترجمه گردد. فقه ضد قرآنی آخوندیسم باید با این تهاجم ایدئولوژیک مورد هدف قرار گیرد تا تفکر اسلامی بر مبنای اسلام شناسی قرآنی جوامع مسلمان را از فرهنگ و سیاست و دینمداری اصیل در تمامی حوزه ها به خصوص در حوزه حاکمیت از یک دولت دموکراتیک برخوردار سازد.فرهنگ و سیاست و سنتهای رایج در جوامع مسلمان که به شدت تحت تأثیر جعلیات و هجویات ارتجاع و استعمار است هیچگاه قادر به سازماندهی یک نظام مردمی نخواهد بود. و این معضل همان آگاهی کاذب است که معلم شهید در میان شماتت و تهمت دوست و شرارت و خباثت دشمن برای نفی آن از طریق نشر آگاهی راستین و آزادی بخش قرآنی در سنت نبوی – علوی بدان کمر همت بست. امروز وارثین نسبی و ایدئولوژیک اگر به انجام این مسئولیت بزرگ اقدام نکنند نسلهای آتی سخت آنها را شماتت خواهند کرد. نهضت تشیع علوی از همه گروندگان مکتب قرآن در سنت نبوی – علوی دعوت میکند که برای انجام این امر مهم و سرنوشت ساز پیشنهادات خود را با ما در میان گذارند. و از هرگونه مساعدت در این راه کوتاهی نکرده و با انجام این مسئولیت بزرگ اسلام شناسی قرآنی را در مقابل استعمار و ارتجاع تقویت کنند. تجربه مستمر شکستها با حداکثر فداکاری ما را فرا میخواند که نهضت بازگشت به قرآن را با طرح و تدوین و ترجمه اسلام شناسی قرآنی به زبانهای زنده به خصوص انگلیسی و عربی به مرجله ای در وجدان مذهبی مسلمانان ارتقاء دهیم که توطئه های دشمن و حماقت دوست نادان و منافع طلب قادر به سانسور و وقفه در پیشروی آن نگردد. سازمان مجاهدین خلق که با تغذیه ایدئولوژیک از این منبع توانست بزرگترین سازماندهی را از نسل انقلاب فراهم آورد، چنانچه به جای روی کردن به رقابت در تصرف قدرت و مایه گذاری برای آن، این تجربه را تدوین و اقدام به ترجمه منابع میکرد، بدون شک نهضت بازگشت به قرآن امروز در تدارک یک نظام سیاسی دموکراتیک بسا بیش از همیشه آمادگی پاسخگوئی به نیازهای سیاسی و ایدئولوژیک را داشت. اما عدم توجه به این مهم از سوی نهضت آزادی و سازمان مجاهدین و وارثین نسبی متفکران نهضت بازگشت به قرآن، امروز همه آنها را با داشتن این سرمایه، با بلندگویان استعمار و ارتجاع در خلع سلاح فرهنگی و اعتقادی مردم ایران همراه کرده است. بطوریکه از بانیان این تز نیز در عرصه ای جلوتر هستند. اما نسل دوم که از نزدیک دیکتاتوری آخوندیسم را تجربه کرده است و نسبت به عقب نشینی های مصلحتی و بی باوری نسل انقلاب نیز اشراف دارد ، رژیم ارتجاعی – استعماری ولایت مطلقه آخوندیسم را با امکانات و ابزار فرهنگی و سیاسی نهضت بازگشت به قرآن ، در محاصره خود دارد. جنبش سبز و جنبش 18 تیر نسل دوم و استقبال های بی نظیر از مراسم فرهیختگانی چون طالقانی و بارزگان و معلم شهید شریعتی حکایت از همین آمادگی و پتانسیل آزادیخواهانه دارد. نیروی کیفی برآمده از این نهضت ایدئولوژیک در تشکیلات سازمان مجاهدین نمایش کیفی و مرحله ای رویکرد به اسلام شناسی قرآنی است. و نسل سبز ادامه این حرکت کیفی در نسل دوم می باشد.مگر نه این است که امروز چپ ایدئولوژیک و راست پادشاهی و مذهبی ..شاه و شیخی در تفکیک سازمان سیاسی دولت از دین با هم متحد و متفق شده اند؟ آنها در سرلوحه این دعوی ابتدا بر سلطه فرعونی آخوندیسم نام جمهوریت و اسلام را عطا کرده، و سپس با تخفیف جنایات و خیانت آخوندیسم آن را به حساب ضرورت جبری برخاسته از دخالت دین در دولت و سیاست قلمداد میکنند.!! ولی در یک نگاه سالم به مکتب انبیاء توحیدی و مکاتب برخاسته از تفکرات ماتریالیستی و محصولات فرهنگی و سیاسی آن به روشنی پیداست که کدامیک از آنها در بنای تمدن بشری بر اساس علم و آزادی و عدالت سهم اساسی و اول را دارند. و کدامیک از آنها تخریب کننده اصول و اهداف فوق میباشند. ضرورت و مسئولیت سنگین ما این است که دست آوردهای فکری اسلام شناسی قرآنی را بیش از این در زندان زبان فارسی و فقه آخوندیسم و نیابت های فقهی و آخوندی به بند نکشیده و با ترجمه این آثار به زبان انگلیسی و عربی بدون هرگونه دخل و تصرف، نسل های مخاطب این حقایق، در جوامع اروپا و آمریکا و عربی و کشورهای رها شده از استبداد توتالیتر کمونیستی را به مخاطبین عرضه کنیم. درنگ و سکوت و سازش در انجام این مسئولیت بزرگ بسیاری از ورشکستگان و تشنه کامان نام و نان را بر آن میدارد که حتی بخشهائی از این سرمایه معنوی را با تحریف و سانسور مخدوش سازند. و یا برای مصلحت جمعی خود آن را در انحصار ورثه خویش به عنوان ملک طلق پنداشته و هرگونه پخش و نشر را منوط به اجازه خویش سازند. نهضت تشیع علوی از همه معتقدان به نهضت بازگشت به قرآن تقاضا میکند که در انجام این مسئولیت بزرگ از هرگونه کمک مالی و فکری دریغ نکنند.
فراموش نکنیم که دموکراسی توحیدی که آزادی و حقوق اقلیت یک نفره نیز در آن مصون از هرگونه تعرض است، تنها در گرو این بازگشت به مکتب جیاتبخش قرآن کریم است. و برای این رنسانس دینی در اندیشه های قرآنی به خصوص در حوزه اسلام شناسی باید آثار معلم شهید و مرحوم بازرگان و عالم مجاهد طالقانی به زبانهای زنده در اختیار نسل امروز و فردا در جهان قرار گیرد. چونکه نیروهای مافیائی استعماری با تبلیغ کارنامه ارتجاعی آخوندیسم در جهان نگاه و قضاوت وجدان عمومی مردم دنیا را با نمایش مکرر این دجالیت ها دچار شک و بی تفاوتی میکنند.و از طرف دیگر با حمایتهای اشکار و پنهان از جریانهای آخوندیسم سانسور و تحریف مکتب انبیاء توحیدی را بطور مدام توسعه و ترویج کرده،و از انتشار اسلام شناسی قرآنی مانع میشوند. برای پاسخ ایدئولوژیک بدین دجالیت استعماری – ارتجاعی راهی جز تنویر افکار عمومی از طریق قرآن نیست. و نهضت بازگشت به قرآن بایستی مسلح به پلاتفرمی سیاسی در حوزه مبارزه و جاکمیت شود، که با نفی بنیاد های خشونت در سیاست و به خصوص مدیریت جوامع مسلمان، عرصه سیاست میدانی برای رشد و نمو انواع گرایشهای ضد خشونت و طرفدار آزادی گردد. در این سازماندهی مسلمانان باید حرف اول را بزنند و نه برعکس، جوامع مسلملن را با سلطه رژیم هائی ضد اسلامی صحنه پیدایش آنواع خشونتها گردانند و با تبلیغ آن از رسانه های گروهی خویش دین آزادی و عدالت را در نزد افکار عمومی به منبعی برای تولید و تکثیر انواع خشونتها متهم سازند. امروز با سلطه آخوندیسم بر ایران بسیاری از آثار اسلام شناسان قرآنی یا اجازه نشر پیدا نمیکنند و یا اینکه بعضی از وابستگان امنیتی ارتجاع حاکم در انتشاراتی ها این آثار را مخدوش چاپ و تکثیر میکنند. و غم انگیزتر اینکه بخشی از وابستگان این متفکرین قرآنی نیز در این سانسور و تحریف با سکوت و رضایت سهیم هستند. با تحول بزرگ فرهنگی و دینی انقلاب 57 در بزرگترین کشور خاورمیانه ،مسلمانان در جهان دچار یک تحول در بازنگری آموزه دینی خود شدند. اما همانطور که در قبل هم اشاره کردیم این تحول که میتوانست با سازماندهی یک حاکمیت مردمی بر اساس آموزه های قرآن تجربه ای موفق گردد، گرفتار مافیای استعمار ساخته آخوندیسم شد. اما نسل انقلاب و به دنبال آن نسل 18 تیر و نسل سبز این هجوم و ایلغار ارتجاع و استعمار را پاسخ مناسب دادند. و به همین خاطر ما برای ارتباط منسجم و خالی از سانسور با جهان بایستی قرآن شناسی و اسلام شناسی اصیل را که پرچمدار آزادی و عدالت بر اصل نفی خشونت میباشد را در افکار عمومی تشنه عدالت و جویای آزادی به نمایش گذاریم. برای دستیابی به این مهم نخستین اقدام تسلیم نشدن به توطئه ها و شگردهای استعماری- ارتجاعی است. طرح خنثی سازی دین از طریق منزوی کردن آن در صحنه سیاسی و به خصوص سازماندهی کلان یعنی دولت و یا حکومت، بزرگترین ترفند استعمار و ارتجاع برای دستیابی به اهداف خویش در جهان است. نهضت تشیع علوی با تکیه و ایمان به کتاب وحی و دینامیزم تشکیلاتی آن در سنت رسول خاتم و خاندانش ، معتقد است که مسلمانان امروز از کارآترین فرهنگ و مرام برای تشکیل حاکمیتهای دموکراتیک برخوردار هستند. تنها در مکتب انبیای توحیدی است که تعریف و تبیین فلسفی انسان بر محور حقوق او تشریح شده و به همین خاطر دشمنان این حقوق با توسل به انواع شیوه های سانسور و تحریف کوشیده اند، این مکتب را از حوزه مدیریت و سیاست خارج و یا آن را با جعل جریانی مافیائی به نام روحانیت خنثی کرده و مردم را خلع سلاح ارزشی و فرهنگی کنند. آنها با توجه به تجربه اروپای بعد از حاکمیت پاپیسم به خوبی میدانند که چنانچه موفق به انجام این طرح شوند برای همیشه حوزه سیاست و مدیریت را برای خلع سلاح ارزشی مردم در اختیار خواهند داشت. به همین خاطر از یکسو با دلسوزی مکارانه برای اسلام و مسلمانان، سیاست و حاکمیت را امری پست و زودگذر جلوه میدهند و از جانب دیگر تمامی هم و غم خود را برای تصرف تمام عیار این مطاع بی ارزش دنیوی به کار میگیرند. تناقض های فاحش این قوم بیش از آن است که در این فرصت اندک، اقدام به گزارش کامل آن کرد. اما جهت هشیاری مسلمانان نسل دوم که در حاکمیت ترور و اختناق آخوندیسم زندگی را تجربه کرده اند، باید به مناسبتهای مختلف این هوشیاری و آمادگی را در آنها بیدار کرد که این قوم نه اهل دین هستند و نه اهل دموکراسی ، بلکه هر دوی آنها برای این وسواس الخناسها حربه ای است برای تصرف کرسی قدرت، و تضمین آن برای جانشینان خویش. نسل موحد خرداد 60 خونین در پیوند با نسل سبز ، با سازماندهی استراتژیک خویش جهت دستیابی به دموکراسی توحیدی ، دسیسه های این باندهای مافیائی و ضعف و پریشانی خودیها را با فریاد الله اکبر و یاحسین خویش داده و همه تحلیلگران آنها را در مقاطعی ناچار به اعتراف بر شکست خیالبافیهای خویش کرده است. ضرورتهای برخاسته از این تجربیات خونین و سنگین، ما را بر آن میدارد که اسلام شناسی قرآنی را از سانسور و تحریف و زندان فقه آخوندیسم و زبان فارسی فارغ سازیم تا با مخاطبین خویش در تمام دنیا همراه شده و از تمامی امکانات فرهنگی و مادی جهان مسلمانان استفاده لازم را به عمل آوریم. نسل های آینده کوتاهی ما را در این مورد نخواهند بخشید. امروز ایران در مقام رهبری این حرکت و رنسانس ایدئولوژیک و فرهنگی قرار دارد. تشکیل یک دولت مردمی و دموکراتیک در ایران بر اساس آموزه های این رنسانس ایدئولوژیک و فرهنگی ، این کشور را به الگوئی در فرهنگ سازی و مدیریت براساس ارزشهای توحیدی ، جایگاه ویژه ای خواهد بخشید. این جایگاه سزاوار ماست و برای دستیابی بدان بیش از این فرصتها را از دست ندهیم. با ترجمه و تکثیر مجموعه آثارهای مرحوم مهندس بازرگان و معلم شهید دکتر علی شریعتی و پدر طالقانی به زبان عربی و انگلیسی نسلهای موحد دنیای مسلمانان را با خود همراه سازیم. شکل گیری و تدوین تئوریک اسلام شناسی قرآنی و سازماندهی سیاسی بر اساس آن با توجه به اقبال فرهنگی و اخلاقی که در بین غیر مسلمانان از قرآن میشود، قادر است جوامع مسلمان را از تحت نفوذ و سلطه دیکتاتورهای رنگارنگ خلاصی بخشد. و با دست یابی به این هدف رابطه سیاسی در عرصه دیپلماسی در راستای منافع و مصالح تمامی جامعه بشری خواهد بود. خالع سلاح جهانی و گسترش صلح گرائی و عدالت طلبی منابع حریص تولید و تکثیرخشونت را در روابط ملتها و دولتها به حداقل تنزل خواهد داد. و در مرحله نخست جوامع مسلمان با این شیوه از دست مستبدین سلطه گر و فاشیست مآب خواهد شد.کشور کهنسال ایران که از سرزمینهای دیرپای تمدن بین النهرین است، در این حرکت رنسانسی بدون شک پیشقراول این تولد جدید خواهد بود. دشمنان حاکم بر ایران ( ولایت مطلقه آخوندیسم ) را با کارنامه ای ننگین و ضد اسلامی بر خواست اکثریت مردم ایران یعنی جمهوریت برخاسته از ارزشهای قرآنی در سنت رسول و یارانش، تحمیل کرده و با تبلیغ مداوم و گسترده عملکرد ارتجاعی این چریان مافیائی – استعماری تلاش دارد تا اسلام و فلسفه سیاسی قرآن را توسط آن سانسور و تحریف کند. اما نسلهای هشیار و آزاده کشور ایران و سایر نقاط جهان برخلاف این توطئه و سانسور بر اساس آموزه های قرآنی به کار آترین تئوریها در عرصه سازماندهی یک نظام سیاسی قانون سالار و حقوق محور مسلح شده اند. به همین خاطر دشمنان رنگارنگ و دوستان ساده لوح و منافع پرست، با اسلام شناسان قرآنی به همان میزان در تضاد هستند که مرتجعین فاشیست حاکم بر کشورهای مسلمان. در این میان بی مایگی و ساده لوحی و سازشکاری بخشی از منادیان اسلام شناسان قرآنی برای آنها آذوقه لازم تبلیغاتی را فراهم میاورند، و از تریبون اسلام شناسی قرآنی و در کسوت حمایت از استراتژی آنها، شیطنتهای سیاسی آنها را به زبان بومی تئوریزه میکنند. نهضت تشیع علوی از بدو تأسیس با روشنگری در متشابهات پیام آوران متفکرین اسلام شناس قرآنی و تأکید بر محکمات پیام آنها، فلسفه سیاسی قرآن را تواناترین فلسفه سیاسی برای تدارک یک نظام سیاسی حقوق محور در جهان میداند. توانائی این فلسفه سیاسی در کشورهای مسلمان در حوزه فرهنگ و ارزشهای ساختاری از امکانات مادی و معنوی برخوردار است که دموکراسی از حداقل های آن محسوب میشود. همانطور که در اوایل این نوشته اشاره شد، بر اساس احتیاجات مدرن و اهداف استراتژیک جنبشها و انقلابهای سیاسی ، نسل جوان درپی آموزش اسلامی است، که بر اساس منطق قرآن آنها را مسلح به اندیشه دموکراتیک و مسلح به علم روز سازد. مساجد ضرار در سازماندهی استعماری – ارتجاعی آخوندیسم نه تنها پاسخی به این نیاز نیست، بلکه از موانع عمده این کاروان توحیدی می باشد. امید بر آن است که تمامی جریانهای مسلمان معتقد به دموکراسی توحیدی با کمکهای مالی و فکری خود، وسیله مناسب برای انتقال تجربه موفق اسلام شناسی قرآنی به نسل امروز و فردا شوند. فرهنگ و سنتهای کشورهای مسلمان با این بازگشت و نقد میتواند در حداقل زمان از آثار ارتجاع و استعمار کهنه و نو پاک گردد. و این بستر توانائی آن را خواهد داشت که تمامی نهاد های اجتماعی را با یک بازسازی و تصفیه منابع دینی و فرهنگی ، به حداکثر توان برای سازماندهی های ضد خشونت و مبشر صلح و زیست مسالمت آمیز سازد. امروز نهضت بازگشت به قرآن در حوزه سازماندهی سیاسی مبتنی بر اصول اعلامیه جهانی حقوق بشر ، با توجه به میراث عظیم فرهنگی برخاسته از آموزه های دینی بیشترین امکان مادی و معنوی را در اختیار دارد، و این امکانات بسا فراتر از تشکیل یک حاکمیت مردمی است. دشمنان دانا و دوستان نادان و یا خود باخته با علم به این توانمندی ، پیوسته شعاری را تکرار میکنند که به گمان خود مهر پایانی بر این راه حل زده باشند. اما نا کار آمدی مکتبهای مادی و توجیه سیاست بر مدار آن ، در دو حوزه لیبرال دموکراسی و سوسیال دموکراسی ، امید توده های میلیونی را به فرهنگ و مکتب انبیاء توحیدی افزایش داده و آنها به شیوه های مختلف رویکرد خود به این منبع عظیم انرزی آزادی و آگاهی را به زبان آورده و آن را به نمایش میگذارند. تکرار و نمایش این خواست از بیان ملتها مثلث شوم حاکم بر تاریخ و عمله های آن را به تلاشی بیشتر در سانسور و تحریف حقایق مکتب وحی وادار کرده است . بطوریکه آنان با دامن زدن به جنگهای زرگری در صفوف خود و نمایشات مضجک در پی آن هستند که مکتب انبیاء را از بزرگترین نقش و مسئولیت و یا توان استراتژیکش محروم سازند. و آن را در مسجد و کلیسا و کنیسه با گماردن افراد ویژه و کار آزموده از محتوا خالی کرده، و سند مالکیت همیشگی آن را به نام روحانیتی جعل کنند که از بنیان جزء این طرح شوم بوده است. همانطور که در سرآغاز این مطلب با درج آیه لا اکراه فی الدین … ضرورت های لازم را برای کنار زدن پرده های رنگارنگ سانسور و تحریف قرآن و اسلام شناسی قرآنی را یاد آور شدیم، در پایان نیز بدین اصل تأکید میکنیم که دین راه رشد و رستگاری است و با استناد به همین آیه میتوان تمامی ترفند های خیر خواهانه و یا از موضع دشمنی را به صاحبانشان برگرداند. به خصوص ترفندی که با ستایش از دین از موضع دینمداری، خواهان بلوکه شدن آن در انحصار آخوندیسم است. نهضت بازگشت به قرآن که از سید جمال آغاز شده و با همت و خدمات سترگ معلم شهید دکتر علی شریعتی و مهندس بازرگان و طالقانی و مجاهدین شهید چون محمد حنیف و .. ادامه دارد، امروز از حداکثر توان و ظرفیت برای تدارک یک حاکمیت ملی و دموکراتیک دارا میباشد. همین توانائی است که دشمنان رنگارنگ را با آخوندیسم غدار همراه و هم آوا ساخته است تا بر علیه این بیدارگران شرق و منادیان صلح و آزادی با منطق قرآن، انواع سانسورها و تهمت ها و دشمنی ها را به کار گیرند. و در این دشمنی بیش از آنکه از توانائی های خود بهره مند باشند از ضعف و ذلت و روزمرگی بعضی از هواخواهان این نهضت استفاده لازم را بکنند. نهضت تشیع علوی از بدو تولد خویش با آشنائی و اشراف بر این نقطه ضعفها میراث نهضت بازگشت به قرآن را در طرح یک آلترناتیو دموکراتیک سازمان داده است، تا از زیر تیغ انواع سانسورها و تحریفهای خودی و بیگانه جان سالم برد. چونکه مخالفین نهضت بازگشت به قرآن بیش از آنکه از موضع دشمنی موضع گیری و طرح مسئله کنند، از” موضع دوستی و خیر خواهی” و نصیحت گرانه همان کاری را می کنند که دشمنان آگاه طراحی کرده اند. امروز طرح جدائی دین از سیاست و یا دولت به نوعی تعبیر دیگری از بنیانگذاران ماترلیسم کور و جبرگرا است. آنها اعلام کردند که دین افیون توده است و میراثداران آنها نیز به زبان مغلطه و عوام فریبانه اعلام میکنند که” دین باور شخصی افراد است و جای طرح آن در کلیسا و مسجد است، و نه سیاست و دولت .. “همانطور که بنیانگذاران ماتریا لیسم فلسفی با شعار دین به منزله افیون، توده های معتقد را خلع سلاح کردند، امروز هم در بیانی دیگر با طرح جدائی دین از دولت و یا سیاست همان نیت سابق یعنی خلع سلاح فرهنگی و ارزشی توده های مردم و نیروهای سیاسی برخاسته آز آنها مورد هدف است. تا اقلیت زور گو و آلت دست بتواند خود را بر اکثریت جامعه تحمیل کند. و درضمن دین به عنوان ملک خصوصی آخوندیسم تلقی شود. ما با افشای این طرح شوم در هربیان و پلاتفرمی، آموزه های سیاسی نهضت بازگشت به قرآن را در تحقق یک حاکمیت ملی و دموکراتیک ، کارآترین آلترناتیو دانسته و قیامهای پیاپی نسل انقلاب ونسل دوم بعد از انقلاب در جنبشهای چون 18 تیر و جنبش سبز بر این کار آئی شهادت میدهند. زمانیکه گردهم آئی سالیانه تحت انواع داغ و درفشها در گرامیداشت سالگرد هجرت و شهادت معلم انقلاب، خیمه های ولایت آخوندیسم را به لرزه در میاورد، ناگفته پیداست که ملت ایران و جنبش آزادیخواهانه آن به چه نوع تفکر ارتجاع ستیز و آزادی خواه مسلح است. و نسل انقلاب در قیام بر علیه رژیم کودتا، از کدام اسلام و حکومت اسلامی در چهارچوب جمهوریت استقبال کرده است. برخلاف توابین اردوگاه دیکتاتوری پرولتاریا در آستان رضاخان و سالوسان روزمزد در بارگاه تشیع صفوی ولاییت مطلقه،آموزه های اسلامی نسل انقلاب از بیان معلمین و مجاهدینی بوده است که ارزشهای لیبرال دموکراسی و سوسیال دموکراسی در قاموس دموکراسی توحیدی را حداقل هائی میدانستند که به عنوان آغاز راه پتانسیل اندکی دارد. و معلم شهید این نسل سالیان پیش از فاجعه آخوندیسم در نبرد یک تنه با این دشمنان دین و آزادی حکومت آنها را چنین معرفی کرده و به نسلهای مخاطب خود هشدار داده است.
باید ببینیم حکومت مذهبی چیست ؟ حکومت مذهبی رژیمی است که در آن به جای رجال سیاسی ، رجال مذهبی یا روحانی مقامات سیاسی و دولتی را اشغال میکنند و به عبارت دیگر حکومت مذهبی ، یعنی حکومت روحانیان بر ملت ، اثار طبیعی چنین حکومتی یکی استبداد است زیرا روحانی خود را جانشین خدا و مجری اوامر او در زمین میداند و در چنین صورتی مردم حق اظهار نظر و انتقاد و مخالفت با او را ندارند، یک زعیم روحانی خود را به خودی خود زعیم میداند به به اعتبار اینکه روحانی است و عالم دین ، نه به اعتبار رأی و نظرو تصویب جمهور مردم . بنا بر این یک حاکم غیر مسئول است و این مادر استبداد و دیکتاتوری فردی است و چون خود را سایه و نماینده خدا میداند بر جان و مال و ناموس همه مسلط است و در هیچگونه ستم و تجاوزی تردیدبه خود راه نمیدهد بلکه رضای خدا را در آن میپندارد. گذشته از آن برای مخالف برای پیروان مذاهب دیگر حتی حق حیات نیز قائل نیست. معلم شهید دکتر علی شریعتی م.ج. ۲۲ ص ۱۹۷و ۱۹۸
اسلام شناسی قرآنی بدینگونه توسط معلم شهید به حداکثر توانمندی تئوریک خود دست میابد و به همین خاطر استعمار و ارتجاع در رویاروئی با آن، معلم شهید را با ترفندی بین المللی حذف فیزیکی میکند، تا نسل وفادار و معتقد به تز او ، در انقلابشان بدون معلم باشند. آنگاه ارتجاع همه فن حریف که حتی حوزه های آن با پول و امکانات کمپانی هند شرقی ساخته میشود به مصاف مردم و انقلابی میرود که با ارزشهای ملی و دموکراتیک آن در تضاد ایدئولوژیک است. خمینی در جواب به نامه تسلیت انجمن دانشجویان مسلمان اروپا و آمریکا با مأموریت دکتر یزدی ، با درج کلمه مرحوم به جای شهید مورد اعتراض قرار گرفته و دکتر یزدی حاضر به بردن پاسخ نامه ای نمیشود که در آن دکتر شریعتی با عنوان شهید توصیف نشده باشد. خمینی در توجیه عدم به کارگیری لقب شهید برای معلم میگوید .”.این آقا خیلی ضد روحانیت بود و نمیتوان به او مقام شهید را داد”.کسانیکه این حماسه ایدئولوژیک معلم شهید را نادیده گرفته و یا برای دریافت مقام و موقعیتی از آستان ولایت مطلقه سر از پا نمیشناختند ، امروز و فردا باید پاسخگوی این ترفند تلخ خویش باشند. چو نکه همراهی با آخوندیسم به رهبری خمینی با نادیده گرفتن حماسه ایدئولوژیک معلم شهید به قیمت گزافی برای مردم ایران تمام شده است. اما امروز جنبش 18 تیر و سبز تز اسلام منهای آخوند را به شیوه راستین خویش بازیافته است، و با توجه و تدبر در سرنوشت نسل انقلاب، مرز خود را با آخوندیسم تبهکار به خوبی تعیین و ترسیم کرده است. و این هشیاری جنبش نسل دوم به همان درجه که رژیم ضد جمهوری و ضد اسلامی آخوندیسم را دچار آه و فغان کرده است، جریانهای هژمونی طلب و سانسورچی در جبهه مخالفان حاکمیت را نیز دچار خود کم بینی و در نتیجه پریشان گوئی نموده است. به طوریکه آنها برای توجیه اعمال جنایتکارانه آخوندیسم معلم شهید و مرحوم بازرگان و معلم قرآن طالقانی را مسبب دانسته و با ترفندهای بازاری و گفتار و نوشتار چاله میدانی همراه با آخوندیسم، این شخصیتهای نافذ و شاخص آزادی و حاکمیت ملی را با انواع تهمت ها مورد خطاب قرار میدهند. وبه جای مقاومت در قبال آخوندیسم و روشنگری ، به جنگ این اشخاص میروند که خود اولین قربانی نظام چماقداران نظام ولایت مطلقه آخوندیسم بوده و هستند. در پایان لازم میدانیم تأکید کنیم بر ضرورت و نیاز مبرم نسل جوان و مسلمانی که در محاصره ارتجاع آخوندیسم و استعمار صاحب بازار است، و نیاز این نسل به آموختن ارزشهای رهائبخش اسلام از معلمین نهضت آزادیبخش بازگشت به قرآن. برای پاسخ بدین نیاز اولین گام رهائی آثار این معلمین از زندان زبان فارسی است. و گام دیگر تدوین تئوری دموکراسی توحیدی و چاپ و تکثیر آن به زبان ..فارسی – انگلیسی و عربی است. تا نسل جوان مسلمان هویت ایدئولوژیک خود را از سانسور ارتجاع و استعمار رها سازد. جغرافیای سیاسی ایران با دست یابی به یک حاکمیت دموکراتیک بر اساس آموزه های دینی، میتواند پیشقراول جنبش حهانی مسلمانان برای تدارک دموکراسی توحیدی باشد.
نهضت تشیع علوی —- مهرماه 1389 برابر با سپتامبر 2010