بسم الله الرحمن الرحیم
وَإِذَا تَوَلَّى سَعَى فِي الأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيِهَا وَيُهْلِكَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ وَاللّهُ لاَ يُحِبُّ الفَسَادَ وچون برگردد [يا رياستى يابد] كوشش مىكند كه در زمين فساد نمايد و كشت و نسل را نابود سازد و خداوند تباهكارى را دوست ندارد (۲۰۵) قرآن سوره بقره
باید ببینیم حکومت مذهبی چیست ؟ حکومت مذهبی رژیمی است که در آن به جای رجال سیاسی ، رجال مذهبی یا روحانی مقامات سیاسی و دولتی را اشغال میکنند و به عبارت دیگر حکومت مذهبی ، یعنی حکومت روحانیان بر ملت ، اثار طبیعی چنین حکومتی یکی استبداد است زیرا روحانی خود را جانشین خدا و مجری اوامر او در زمین میداند و در چنین صورتی مردم حق اظهار نظر و انتقاد و مخالفت با او را ندارند، یک زعیم روحانی خود را به خودی خود زعیم میداند به اعتبار اینکه روحانی است و عالم دین ، نه به اعتبار رأی و نظرو تصویب جمهور مردم . بنا بر این یک حاکم غیر مسئول است و این مادر استبداد و دیکتاتوری فردی است و چون خود را سایه و نماینده خدا میداند بر جان و مال و ناموس همه مسلط است و در هیچگونه ستم و تجاوزی تردیدبه خود راه نمیدهد بلکه رضای خدا را در آن میپندارد. گذشته از آن برای مخالف برای پیروان مذاهب دیگر حتی حق حیات نیز قائل نیست. معلم شهید دکتر علی شریعتی
… م.ج. ۲۲ ص ۱۹۷و 198
در اینجا اسلام میکوشد تا نقش طبقه ای را نفی کند در تاریخ بشر، که به نمایندگی خدا یا خدایان و به نام دین و اخلاق و هدایت خلق،خود را دارای حقوق انحصاری و مقام ممتاز اجتماعی و حتی ذات و تبار فوق بشری،و حامل روح و نور وصاحب طینت الهی میشمرند،و مسئول هدایت مردم و رابط زمین و آسمان و واسطه میان خدا و خلق و از این طریق بر احساس و اندیشه و اراده مردم افسار میزدند،و همه را اسیر رژیم استبداد دینی میساختند.و حقیقت دین را به مصلحت تحریف میکردند،و پندارهای خویش را به کتاب خدا (قرآن) نسبت میدادند و مردم را به پرستش خویش و تقلید عقلی کورکورانه از فرمانهای خود وا میداشتند،و غالبا با دو همسایه بالانشین خویش،طبقه زور و زر که خود را ملک الناس و رب الناس میدانستند همدست و همداستان بودند. م.ج.آثار 30 صفحات 107 تا 108
انقلاب اسلامی بهمن 1357 به معنای واقعی کلمه انقلابی بود برای نفی حاکمیت کودتائی – استبدادی ، که با دگرگونی در فرهنگ و آموزه های دینی آنان توسط روشنفکرانی چون معلم شهید دکتر شریعتی و اسلام شناسانی چون مرحوم مهندس بازرگان و عالم قرآنی طالقانی، آغاز شد. شهدائی چون مجاهد شهید مهدی رضائی و فدائی شهید گلسرخی الگوهای نسل انقلاب در پذیرش هرگونه ریسک در مبارزه بودند.اما آخوندیسم به رهبری خمینی با همراهی فرصت طلبانه در غیاب رهبری وفادار به آزادی و حاکمیت مردم ، هزمونی این تحول را تصاحب کرد. بر بسیاری از آزادیخواهان در داخل و خارج واضح بود که با تحمیل هژمونی آخوندیسم، این تحول مردمی به اهداف استراتژیک خود یعنی استقرار حاکمیت دموکراسی دست نخواهد یافت.مرزبندی جریانات چپ.م.ل. بر اساس تز لنینی یعنی ستایش قهر انقلابی و تحمیل هژمونی از طریق قهر عریان، و ضدیت هیستریک با دولت موقت به عنوان” لیبرال جاده صاف کن سرمایه داری،” برای خمینی و شرکاء فرصت های لازم را فراهم آورد. مهندس بازرگان به عنوان بزرگترین فرصت برای تدارک یک حاکمیت مردمی در کشاکش این توطئه ها ناچار به استعفا شد و انقلاب مردم اولین سنگر حافظ و حامی قانون سالاری را از دست داد. همانطور که در شعارهای میلیونی مردم شعار آزادی سر داده میشد و دانشگاه نیز به سنگر آن تبدیل گردید، بینش حوزه ای توسط آخوندیسم در مساجد انقلاب را به عنوان ملک شخصی روحانیت به رهبری خمینی تلقی میکرد.و همراه با آخوندیسم نیروهای چپ نیز با حرکتهای آنارشیستی به تنور انحصار طلبی آنها باد میزدند. با استعفای مرحوم بازرگان، آقای بنی صدر خود را برای ریاست جمهوری آماده کرد، اما گویا خود نیز خبر نداشت که اصل 110 یعنی ولایت مطلقه فقیه حاکمیت سلطنت مطلقه را احیا کرده است، با این تغییر شکلی که به جای تاج ، عمامه بر سر دارد.آخوندیسم بزرگترین هدف انقلاب مردم را همانا تصاحب تمام کرسی های حکومت تلقی کرده، و آخوندسالاری را تنها جانشین میپنداشت. تعبیر و تفسیر انقلاب توسط این قوم در اصل ولایت آخوند جانشین ..اصلی گشت که شاه حاکمیت خود را با آن توجیه و تفسیر میکرد. ( سلطنت امانتی الهی است که از جانب خدا به شاه تفویض شده و شاه نیز آن را به ارث از آن فرزندان ذکورش میداند)انقلاب مردم تنها برای تحقق آزادی سیاسی در چهارچوب یک حاکمیت ملی بر اصل جمهوریت شکل گرفت و سازماندهی کلان آن نیز با این هدف استراتژیک از استقبال اکثریت مردم ایران برخوردار شد.
انقلابی که نه به تعبیر مارکسیست ها برای نان و مسکن بود و نه بر اساس دعویات رنگارنگ و جعلی آخوندیسم برای جچاب زنان و جمع شدن مراکز فروش مشروبات و جلوس روحانیت مستبد و انحصار طلب به جای دیکتاتور سابق همخوانی داشت. انقلاب اسلامی 57 با یک تحول عمیق فکری به خصوص در حوزه بینش دینی در میان نسل تحصیل کرده سازماندهی شد. این نسل که دانشگاه را سنگر آزادی کرده بودند برای احیای اهداف خیانت شده نهضت ملی در پی یک حاکمیت مردمی در کشور بود. این حاکمیت به خاطر پرنسیپهای استراتژیک دینی در حوزه های سیاسی و مبارزاتی به نام حکومت عدل علی از جانب مردم اعلام شد. از آن جائی که نظام استبدادی از مقطع انقلاب مشروطه در تاریخ سیاسی بوسیله سلطنت شاه سالاری نمایندگی میشد. آلترناتیو مردم در مقابل آن جمهوریت بود .این جمهوریت به خاطر فرهنگ و سنت های دینی غنی و انسان ساز دین اسلام و باور اکثریت قریب به اتفاق جامعه بدان در جمهوری اسلامی فرموله گردید. سازمان مجاهدین در ائتلافی با سایر گروههای مذهبی مترقی جهت ایزوله کردن آخوندیسم پیشنهاد جمهوری دموکراتیک اسلامی را ارائه کرد که با مخالفت خمینی روبرو شد. معلم شهید این انقلاب دکتر علی شریعتی و مجاهد اسوه آن شهید مهدی رضائی بود و گلسرخی شهید نیز شاعر و مبارز چپ آن. آخوندیسم به رهبری خمینی که تنها با عوام گرائی و تکیه بر احساسات دینی مردم وجدان مذهبی توده های مردم را تحت کنترل داشت، با سازماندهی نیروهای اطلاعاتی رژیم شاه توسط عناصری چون ارتشبد فردوست و همکارانش کنترل تمام نهاد های انقلاب را به دست گرفت. دولت موقت با نخست وزیری ایلام شناس بزرگ و آزاده موحد، مرحوم مهندس بازرگان اولین مانع در مقابل سازماندهی مافیائی آخوندیسم بود که با چپ روی جریانات کومنیستی و سپس اشغال سفارت آمریکا با حمایت همین جریانات به اصطلاح ضد امپریالیست مهندس بازرگان ناچار به استعفا شد. مهندس اولین و بزرگترین شانس سازماندهی دموکراتیک در بهار کوتاه مدت آزادی بود. خمینی او را سازشکار خطاب میکرد و جریانات کمونیستی به رهبری حزب توده او را لیبرال جاده صاف کن امپریالیسم می نامیدند.نهضت تشیع علوی هر ساله به مناسبت 22 بهمن تحلیل خود را از چرائی سلطه آخوندیسم بر رهبریت این انقلاب مردمی و کشتار نسل وفادار به اهداف و آرمانهای این انقلاب در جبهه های جنگ و میادین اعدام را تحلیل کرده است. به همین خاطر بسیاری از موارد یاد شده در اطلاعیه های قبلی همچنان به قوت خود باقی است، و ناچار از تکرار آن می باشیم. نطفه سلطه ولایت مطلقه آخوندیسم در چاه ویل سازش شاه و شیخ یعد از کودتای 28 مرداد تدارک و تدوین شد. با سرکوب و سانسور تمامی نیروهای ملی، تنها این جریان مافیائی آخوندیسم بود که همه تریبونها را در اختیار داشت. بعد از هرمنبری دعای مخصوص سلامتی شاه و خاندانش خوانده میشد و اعیاد نیز با حضور آنها در کاحهای سلطنتی برگزار میگردید.خمینی در مخالفت با اصلاحات ارضی و آزادی زنان ..انقلاب سفید شاه پهلوان پنبه میدان شد و در غیبت نیروهائی چون نهضت آزادی و جبهه ملی که فعالینش در زندان بودند، مخالفت صوری از موضع ارتجاعی را به عنوان مبارزه برای آزادی و حاکمیت ملی نمایش داد. به خاطر عدم آزادی سیاسی مبارزین اصیل نتوانستند ترفند ها و جنگ زرگری دو مافیای استبداد یعنی شاه و شیخ را نقد کرده و ذهنیت توده های مردم را نسبت به خطرات ایندو آفت سیاسی روشن سازند. سی و دومین سالگرد انقلاب مصادف است با رزم حماسی نسل سبز و دست آوردهای او در انتخاب بهترین روشهای امروزین مبارزه و حمایتهای جهانی. و اینکه مافیای آخوندیسم دیگر ترفندی در انبان خویش ندارد جز اتمیزه شدن و باج گیری از این طریق.نسل انقلاب در 30 خرداد 1360 و سپس نسل 18 تیر و امروز نسل سبز حلقاتی از یک استراتژی پیگیر در امر دستیابی به یک حاکمیت ملی میباشند. و هرسه به خوبی بر این امر واقف هستند که راه رشد و پیشرفت در جهان امروز، تنها با استقرار یک حاکمیت قانون سالار عملی است و لاغیر. سازماندهی های خشونت محور و تولید و تکثیر کننده قهر و کین در بین اقشار مختلف جامعه، بطور کل جز استبداد توتالیتر نتیجه ای در برندارند. فروپاشی بزرگترین قدرت تک حزبی توتالیتر آنهم از طریق یک طرح اصلاحی از موضع دولت حاکم، به زبان صریح اعلام کرده است که ( سازمان دهی دموکراسی هیچ سنخیتی با جریانات هزمونی طلب خشونت گرا ندارد. بلکه یکی از اوصاف جهانی و مقبول دموکراسی خواهی باور به تقسیم و تعلق قدرت بر اساس انتخاب آزاد در یک رقابت سالم نیرو های سیاسی موجود در جامعه می باشد.از این رو نهضت تشیع علوی از بدو حضور در تاریخ سیاسی و مبارزاتی اصل انتخابات و رفراندوم با نظارت نهادهای بین المللی را بهترین گزینه برای خلاصی جامعه از هرگونه خشونت دولتی و غیر دولتی باور داشته، و با گذشت زمان این گزینه اصالت و توانائی خود را بیشتر به نمایش میگذارد.در مدت 32 سال نسل انقلاب از تجربه ها ی فراوانی با پرداخت بهای گزاف بهره مند شده است که اینک در پیوند با نسل دوم قادر است وطن خود را از شرارت دیکتاتوری ولایت مطلقه آخوندیسم رها سازد. ایرانیانی که در دنیای آزاد و برخوردار از دموکراسی زندگی میکنند،میتوانند در همراهی با نسل سبز خواست های عادلانه مردم ایران را در جوامع آزاد انعکاس دهند.از جمله این خواستها تغییر قدرت از طریق انتخابات و رفراندوم تحت نظر نهادهای بین المللی است. از آنجائیکه اهداف استراتژیک انقلاب 57 همچنان در زندان ولایت مطلقه آخوندیسم به بند کشیده شده ، ما در گرامیداشت یاد زنان و مردان صاحب عزم که توسط دیکتاتوری آخوندیسم به شهادت رسیدند، واگذاری پرونده سران جنایت و خیانت به دادگاه های بین المللی را در همراهی با نسل سبز خواستاریم. و برای دستیابی به یک نظام قانون سالار راه حل رفراندوم و انتخابت آزاد با حضور همه گرایشهای سیاسی را ، بهترین شیوه انتقال قدرت بدون خشونت میدانیم.اگر ملت ایران با راهبری نیروهای سیاسی باورمند به اصول و پرنسیپهای دموکراسی ، قادر شود مافیای آخوندیسم را از طریق یک رفراندوم و سپس انتخابت آزاد، از اریکه قدرت به زیر کشد، کشور ما اولین حوزه ای خواهد بود، که برای همیشه مبارزه سیاسی و تغییر نظامهای سیاسی از طروق مسالمت آمیز را سنت نیکوی جامعه مسلمانان خواهد کرد. امید است که نیروهای مارکسیست و لنینیست و استالینست و مائوئیست ما نیز با درس آموزی از گورباچف و انقلابهای نارنجی رقابت دموکراتیک را شیوه خود ساخته و از دامن زدن به خشونت در سازماندهی و شیوه های مبارزه پرهیز کنند. تکرار حاکمیتهای استبدادی در تاریخ سیاسی ما امکانات مادی و معنوی برای رشد طبیعی نیروهای سیاسی آزادیخواه را به سطح خداقل تنزل داده است. امید بر این است که تجربه پرهزینه نسل انقلاب و همچنین جوامع دیگر ،نسل سبز را بستری باشد که قادر گردد، سازماندهی دموکراتیک خویش را هرچه بهتر و بیشتر مسلح به ابزاری سازد که امروز قادر است کاروان دموکراسی طلبی را به شیوه مسالمت آمیز و با خداقل هزینه به منزل مقصود رساند.در سی و دومین سالگرد انقلاب بهمن، مردم ایران با شیوه های متنوع در سازماندهی و مقاومت، پیگیر اهداف آن انقلاب خیانت شده است. دیکتاتوری ولایت مطلقه آخوندیسم با زندانی کردن جمهوریت و اسلام در فقه ضد قرآنی ولایت مطلقه، سرکوب و شکنجه و زندان و سانسور و اعدام ، مبارزین از نسل انقلاب و نسل سبز را شیوه خویش کرده، و تنها راه ماندگاری خود را ابزار یاد شده میداند.اما مکر خیر خداوندی بوسیله مردم و نسلهای پیشتاز، دیگر امکان بقا را به او نخواهد داد.حهان نگران از تروریسم به ناچار در کنار مردم خواهد ایستاد، و ایران را از سلطه دیکتاتوری ولایت مطلقه آخوندیسم رها خواهد کرد.جنبشهای مردمی در مصر و تونس برای دست یابی به یک حاکمیت مردمی ، همراهی و همگامی با جنبش آزادایخواهانه ایران است. قدرتهای موثر در جغرافیای سیاسی منطقه نیز همراه با مردم به جان آمده از ستم و استبداد سلاطین مطلقه،منافع استراتژیک خود را در جوامع مسلملن از طریق همراهی با مردم آن کشورها در دست یابی به دموکراسی پی میگیرند. منافع و مصالح جهانی برای ایجاد یک رابطه دوستانه در میان ملتها،امروز شاه بیت پلاتفرمهای سیاسی دولتها و ملتها ی منطقه و جهان گردیده است.رزیم ضد جمهوری و ضد اسلامی ولایت مطلقه آخوندیسم از درون و بیرون هر روز بیش از روزپیش در محاصره قرار میگیرد.و مردم با گسترش شبکه آگاهی ها بر ماهیت حکام مستبد بیشتر پی برده، و به همین خاطر از تکرار حرکتهای اعتراضی و ریسکهای جانی و مالی آن،هراسی به خود راه نمیدهد. اعدام های علنی و سرکوب وحشیانه جنبش سبز توسط چماقدارهای ولایت مطلقه، بیش از آنکه از قدرتمندی آن روایت کند، سرگذشت تلخ و یأس آلود بن بست ولایت مطلقه را به نمایش میگذارد. شبکه مافیائی آخوندیسم در تاریخ مسلمانان با پیروی از سنت کلیسا و کنیسه قرون وسطی با سانسور و زندانی کردن قرآن سنتی را با درس فقه و اصول بنا نهاد که بزرگترین عامل تحریف کلام حق و تکثیر جهل در میان توده های مسلمان گردید. شهید شاهد سید جمال الدین اسد آبادی در مقابله با این توطئه در جهان مسلمانان ندای بازگشت به کتاب را سر داد. و آخوندیسم همراه با حکام مستبد زمان به کفر او فتوا داده، به ناچار در تبعید و تحت نظر سلطان عثمانی شهید شد. اقبال شاعر و عارف پاکستانی و معلم شهید دکتر شریعتی و مرحوم مهندس بازرگان و طالقانی به ندای سید پاسخ داده و در طرح و تنظیم اسلام شناسی قرآنی نهایت تلاش را مبذول داشتند. اما هرکدام از این بزرگان با توطئه ائتلاف شاه شیخ و استعمار حامی آنها در نیمه راه حذف شده و مردم از توانائی های فکری آنها محروم شدند. اما بذری که در سرزمین مستعد جوامع مسلمان غرص کردند، بر خلاف توطئه های استعمار و ارتجاع ، موجب خیزشها و سازماندهی های شد ، که در گام اول سلطه طاغیان را با قیام مردم مهر پایان نهاد. در تاریخ سیاسی ما دو نهاد ضد آزادی و رشد ، یعنی سلطنت و روحانیت ، با حمایت مستقیم و غیر مستقیم استعمار ، سرزمین ایران و در سطح وسیعتر خاورمیانه را از رشد فکری و علمی و پیدایش احزاب و سازمانهای سیاسی مانع شده است. با توجه به همین معضل استراتژیک است که انقلابها و حنبشهای مردمی در میانه راه متوقف شده و با انواع کودتا روبرو میشود. در سی و دومین سالگرد انقلاب اسلامی بهمن خاورمیانه در تلاطم شورشها و قیامهای مردمی بر علیه مستبدین حاکم است. و مضاف بر این سرمایه داری در جهان برای رشد و گسترش بازار خود احتیاج مبرم به سطحی از رشد اقتصادی و سیاسی دارد که بتواند امنیت این بازار را تأمین کند. و در بیانی دیگر مردم باید از توان مادی و فکری حضور در این بازار برخوردار باشند. به همین خاطر رژیم های استبدادی و نوع سازماندهی شان ، از موانع عمده این سازماندهی است.بعد از فروپاشی شوروی در مقطع ین این سازماندهی با انقلابهای نارنجی اقمار وابسته به روسیه را به کشورهای مستقل تبدیل کرد، و ادامه این حرکت بدون شک کشورهای دارنده نفت و بازار را نیز از سطله دیکتاتوریهای توتالیتر رها خواهد کرد.کشور ما به عنوان قلب خاورمیانه، بعد از افغانستان و عراق کاندید سوم این تحول است. شرارت و شقاوت ولایت مطلقه آخوندیسم در سرکوبی جنبشهای مردمی حکایت از همین نگرانی دارد. ولایت مطلقه آخوندیسم در محاصره حنبشهای مردمی و جهان ضد بنیادگرائی و تروریسم دولتی است. این محاصره با گذشت زمان تنگتر شده بطوریکه ولی فقیه اقدام به جراخی های در درون نظام کرده و حتی از یاران نزدیک خودش نیز در بیم و هراس است. رژیم ولایت مطلقه سارق انقلاب مردم، از مقطع آغازین حیات خود نیز به عدم محبوبیت و مقبولیت خود در نزد اکثریت مردم آگاهی داشت. کودتا بر علیه نهضت آزادی و بنی صدر و قلع و قمع مجاهدین خلق به خاطر فروش نشریه، و کشتار سبعانه نسل انقلاب، گزارشگر همین ترس و عدم مقبولیت از سوی مردم در یک رقابت دموکراتیک است. دیکتاتورها جون توان رقابت در یک فضای دموکراتیک را ندارند تنها راه بقای خود را در سرکوب و سانسور دانسته و کشتار سبعانه نسل انقلاب توسط ولایت مطلقه آخوندیسم اعتراف آشکار به همین حقیقت است. آخوندیسم در تاریخ مسلمانان نیز به مانند پاپیسم در تاریخ اروپا ، با کشتار و سانسور و شکنجه در پی تضمین هژمونی خویش به هر جنایتی دست یازیدند. هدف محوری انقلاب 57 در مقابله با یک رژیم مستبد و کودتائی دست یابی به نظام دموکراتیک بر اساس ارزشهای فرهنگی – دینی بود. آخوندیسم به رهبری خمینی در ستیز با این هدف انقلاب مردم، چنین وانمود کردند که مردم ایران به پیشکسوتی معلمانی چون شهید دکتر علی شریعتی و مصدق کبیر و مجاهد و فدائی ، در پی تعویض استبداد تاج با استبداد عمامه بودند. اما دانشگاه به عنوان سنگر آزادی شاخص مادی این انقلاب به صراحت برای همگان هدف انقلاب را بیان میکرد. از آنجائیکه آزادیهای فردی در رژیم شاه نیز موجود بود، برای هر ناظر بیطرف شعار آزادی در انقلاب 57 عبارت از آزادیهای سیاسی و در رأس آن حق انتقاد به حاکمیت و حق تعویض آن با رفراندوم و یا انتخابات بود. اما آخوندیسم که حیات سیاسی خود را با تحمیل هژمونی و سانسور دیگران به هر وسیله آغاز کرده است، در مقابل حمایت مردم ازشخصیتهائی چون مهندس بازرگان بنی صدر و استقبال میلیونی از تز اسلام منهای آخوند دکتر شریعتی، با استخدام عناصر حرفه ای ساواک شاه تحت نظر ارتشبد فردوست، سرکوب عریان را شیوه حکومت خویش کرد. رژیم ضد جمهوری و ضد اسلامی ولایت مطلقه به درجه ای در افکار عمومی از مقام و موقعیت نازلی در حوزه آزادی خواهی و عدالت طلبی برخوردار بود که ، برای تحمیل خویش به سانسور و سرکوب همه نیروهای منتقد خویش روی آورد. عدم پذیرش صلح بعد از بازپس گیری خرمشهر و تداوم یک جنگ ضد ایرانی و ضد اسلامی به مدت 8 سال تماما در راستای همین هزمونی طلبی مطلق بود. گرامیداشت سالگرد انقلاب بهمن برای دستیابی به اهداف آن انقلاب، همانا ارتقآء خواستهای جنبش سبز به برکناری این حاکمیت از طریق یک رفراندوم ، همگامی و همراهی با صد ها هزار شهیدی است که در گوشه و کنار ایران و جهان جان خود را تقدیم کرده اند. اگر این گرامیداشت سالیانه 22 بهمن به منزله همان دعوت بازگشت به خویش و کدام خویش باشد، ما در داخل و خارج با تدارک یک رفراندوم تحت نظر نهادهای بین المللی میتوانیم این بازگشت را به یک پیروزی ملی تبدیل کنیم . خویشتن واقعی و اصیل هرملتی همانا زیستن در یک نظام دموکراتیک است، بنابراین باید بر تلاش و همت خود افزوده و این بازگشت را بیش از این به تعویق نیندازیم …فرصت های امروز در فردا غائب است،و هر ملتی که نتوانست و یا در غنیمت شماری فرصت ها غفلت کرد، دچار پشیمانی و خسران گردید. همانطور که کلام وحی در قرآن کریم به زمانی که سرنوشت ساز است قسم خورده و عمل شایسته یعنی پاسخ درست به مسائل را عمل صالح تلقی کرده، ملت ما نیز نباید از عمل صالح در زمان تعیین کننده و سرنوشت ساز غافل باشد.امروز ملتهای عرب مسلمان در مصر و تونس به مقابله با دیکتاتورها برخاسته و ملت ایران در این مبارزه پیشاهنگ ملتهای دیگر است. جنبش سبز نسل دوم باید از سانسور مصلحت طلبی و سازشکاری ها عبور کند، و برای تحقق هدف محوری انقلاب اسلامی بهمن 57 سرنگونی رژیم ولایت مطلقه را با رفراندوم و انتخابات آزاد عملی سازد.بدون شک تا زمانیکه ولایت مطلقه آخوندیسم با سرکوب و سانسور مخالفین خود را حذف میکند، امیدی به استقرار شعار و خواست محوری انقلاب بهمن در چهارچوب یک حاکمیت ملی نیست. نظام ضد جمهوری و ضد اسلامی ولایت مطلقه آخوندیسم مردم و خواستهای به حق آنها را با اختصاص ثروت یک کشور به ارگانهای سرکوبگر در تمامی دوران حیات ننگینش نادیده گرفته، و به مانند فرعون خود را صاحب اختیار مردم میداند. این رژیم با کشتار مبارزین و فعالین سیاسی در زندان و خیابان و حتی ترور آنها در کشورهای اروپائی، عناد تمام عیار خود را با هرگونه اصلاح و دگرگونی مسالمت آمیز بارها به نمایش گذاشته است . با توجه به این کارنامه است که ما بارهاخواستار دخالت دیپلماتیک نهادهای بین المللی و کشورهای متعهد به اعلامیه حهانی حقوق بشر در امور ایران و حمایت از مردم شده ایم. کارنامه سراسر شقاوت و جنایت سران این نظام باید به مانند میلوسویچ به دادگاه بین المللی لاهه داده شود. و خامنه ای و احمدی نژاد باید پاسخگوی جنایات خود باشند. مردم ایران در این مبارزه بایستی از حمایت بین المللی برخوردار شده ، و بخشی از اپوزیسیون متشکل و توانا در اشرف بایستی هر چه زودتر توسط آمریکا از لیست رژیم ساخته خارج شده تا بتوانند با حداکثر امکانات خود در این روزهای تعیین کننده کنار مردم باشند.بر سناریو سازش و کرنش در مقابل این رژیم به خصوص از جانب دولتهای اروپائی باید نقطه پایان نهاد. امروز دموکراسی در دنیای نفت و بازار بیش از هر سیستم دیگر قادر است روابط اقتصادی و سیاسی سالم را هدایت کند. نظامهای تواتالیتر با تولید قهر در درون و صدور آن به منطقه و جهان، از موانع عمده این روند بوده، و به همین خاطر ولایت مطلقه آخوندیسم دیگر شانسی برای تداوم حیات از طریق رشوه دهی و رشوه گیری ندارد. وَمَكَرُواْ وَمَكَرَ اللّهُ وَاللّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ. و [دشمنان] مكر ورزيدند و خدا [در پاسخشان] مكر در ميان آورد و خداوند بهترين مكرانگيزان است .قرآن کریم سوره آل عمران آیه 53
سپاه پاسداران که برای حفاطت از دست آوردهای انقلاب در مقابل خطر کودتای نظامیان و عناصر رژیم سابق تأسیس شد، بایستی به فلسفه تولد خویش بازگردد. و از حنبشهای ملامتیان و توابین در تاریخ سیاسی اسلام پند گیرد. و به جای ضرب و شتم و کشتار و شکنجه فرزندان راستین مردم ایران و وفادار به آرمانها و اهداف انقلاب اسلامی بهمن، با جوانان سبز همراه شده، و پرونده خود را بازسازی کند.تا درفردای ایران به عنوان یک موحد جائی داشته باشد. بدون شک خامنه ای و احمدی نژاد میخواهند با استفاده ابزاری از سپاه ، آنها را درآینه باورهای دینی مردم به عنوان افرادی شکنجه گر و ضد اخلاق و ضد دین نمایش دهند. سپاه نباید بیش از این وسیله تحکیم سلطه کسانی باشد که تمامی عملکردشان در تضاد با ارزشهای اسلام و جمهوریت است. بر خلاف شعارهای “ضد امپریالیستی” جریانات م.ل. و همچنین ضد “استکباری” آخوندیسم ملت ایران به رهبری نیروهای سیاسی آزادیخواه، برای تدارک یک نظام سیاسی دموکراتیک به حمایت همه جهان نیازمند است. مردم ایران تنها با کسانی در ستیزند که حق آزادی را از آنها گرفته است. در صورتیکه آخوندیسم و نیروهای م.ل به طور مستمر دشمن را در جای دیگر نشان میدهند.ما برای رسیدن به دموکراسی و ساخت و پرداخت یک جامعه متکی به قانون بر محور حقوق، نیازمند کمک همه ملتها و دولتهای دموکراتیک هستیم.32 سال از انقلابی میگذرد که اولین شعار آن آزادی بود. و همانطور که اشاره شد آزادی به عنوان خواست عمومی و محوری یک ملت با اصل ولایت مطلقه به بند کشیده شد. اما آزادیخواهان از نسل انقلاب زندانی شدن آزادی و آزادی خواهان را برنتابید ، و در این مقاومت شهدای بسیاری تقدیم کرد . از میان اینهمه سربدار آزادی طلب سردار سرداران مجاهد شهید موسی خیابانی و مجاهد شهید اشرف ربیعی بود که به همراه یاران خود در یک نبرد نابرابر به شهادت رسیدند. با گرامیداشت یاد سردار و همه شهدای راه آزادی به آرمانها و اهداف آنها وفا کرده، و از همه امکانات مادی و معنوی خود برای تحقق اهداف آنان که همانا استقرار دموکراسی توحیدی است، لحظه ای غافل نشویم. امروز تجربه سیاه و دهشتناک رژیم ضد جمهوری و ضد اسلامی ولایت مطلقه آخوندیسم، و به همراه آن طالبانیسم در افغانستان و پاکستان، بسیاری از تئوریسین های علوم سیاسی که دنبال خوراک آماده میگردند،فرصت را غنیمت شمرده و این عملکرد ضد اسلامی – انسانی را به فلسفه سیاست در اسلام گره زده،و هرگونه سازماندهی برای دموکراسی در جوامع مسلمان را خلع سلاح ایدئولوژیک میکنند. در صورتیکه مکتب انبیای توحیدی بنیانگذار اصل شورا در هرگونه سازماندهی خرد و کلان بوده و هدف از رسالتشان نیز تحقق نظام قسط در جامعه انسانی بوده است. قسط همانطور که یکی از قرآن شناسان محقق زمان میگوید برابری در کمیت است. بنابراین میتوان عدل را که برابری در کیفیت است، برخاسته و یا محصول این برابری کمی دانست. از نشانه های بارز استقرار قسط و عدل در یک جامعه ارزش و حاکمیت آزادی است که بهترین تعبیر در نبود این نعمت بزرگ و زیربنائی را معلم شهید انقلاب بهمن، دکترعلی شریعتی در مجموعه آثار خودسازی انقلابی اینگونه توصیف کرده است.
یک نویسنده سیاسی که در شرایط ترور و وحشت زندان و تهدید ، تهمت و ناسزا مینویسد و حرفهایش را میزند و همه آرزوها و افکار آزادیخواهانه اش را و نفرت هایش را از حکومت استبداد چه دینی و چه غیر دینی ،که صد البته استبداد دینی بدتر از استبداد غیر دینی است بیان میکند،بازهم در آرزوی روزی است که پرچم آزادی و ارزشهای انسانی را در دست بگیرد و در خیابانها و کوچه پس کوچه ها ی شهرش بگردد،و صریح و رویارو به دیکتاتوری دشنام دهد و از جگر فریاد برآورد ، ای آزادی ،خچسته آزادی ،تورا دوست دارم ،به تو نیازمندم ،به تو عشق میورزم،بی تو زندگی دشوار است، بی تو من نیستم،هستم اما نیستم، یک موجودی خواهم بود توخالی،پوک،سرگردان،بی امید،بیزار،کینه دار،بی دل،بی روح،منی بی تو یعنی هیچ ..
زمانیکه گل سرخ انقلاب مجاهد شهید مهدی رضائی است و دکتر شریعتی معلم شهید آن، و دانشگاه سنگرآزادی خواهان آن، نمیتوان به راحتی تحمیل رهبری خمینی به این انقلاب را با تز ولایت مطلقه، برخاسته از صلاحیتهای انقلابی او و یا خواست هدفمند توده های مردم و گروه های سیاسی پیشرو، دانست. زمانیکه خمینی با پیش قراولی اسلام شناس بزرگ و آزاده چون مرحوم مهندس بازرگان، به عنوان رئیس دولت موقت، افکار جهانی را همراه و همسو با خواستهای به حق مردم میکند، نمیتوان با نادیده گرفتن او، به دنبال کشف معجزات خمینی در همراهی جهان با مردم ایران بر آمد. خمینی و شرکاء با توطئه حساب شده بر انقلاب مردم تحمیل شد، تا آن کند که کرد. امروز کارنامه آخوندیسم در ضدیت با اهداف انقلاب 57 و سلاخی نسل آن انقلاب در میادین جنگ و اعدام،بر همگان هویداست. بنابراین همانطور که در انقلاب 57 دیکتاتوری در هیبت تاج و تخت برای همیشه نفی گردید، در خیزش نسل 30 خرداد 60 و 18 تیر 78 و امروز نسل سبز، آخوندیسم باید برای همیشه ، خوردن دنیا از طریق دین را فراموش کند. و به مانند سایر مردم از ماحصل کار فکری و یدی خویش به منزله یک شهروند برخوردار شود. امروز نسل سبز دارای بیشترین توانائی ها ی مادی و معنوی است برای تغییر زیربنائی در تاریخ سیاسی ایران. فراموش نکنیم که بزرگترین قدرت نظامی و سیاسی یعنی شوروی سابق،با یک طرح از جانب دبیر اول حزب کمونیست به نام پروستریکا با در اختیار داشتن تمامی امکانات سرکوب و سانسور،متلاشی شد و سپس انقلابهای نارنجی به عنوان پس لرزه های آن همه اقمار وابسته را از یوغ حزب کمونیست رها کرد. امروز حنبش سبز نیز میتواند با تأکید و تکیه بر اهداف خیانت شده انقلاب اسلامی بهمن یعنی آزادی استقلال و حکومت عدل علی ، جمهوریت و اسلام را از یوغ دیکتاتوری ولایت مطلقه آخوندیسم، رها سازد. مردم مسلمان ایران در طی 32 سال با پرداخت بهای سنگین ، به خوبی دریافته اند که روحانیت نسخه برداری شده از اشرافیت کنیسه و کلیسا با فقه افلاطونی اش، در تضاد با اسلام شناسی قرآنی و اهداف عالیه انقلاب اسلامی است. با پشتوانه این تجربیات گرانبار امروز نسل سبز قادر است، با طرح یک رفراندوم تحت نظارت نهادهای بین المللی، حاکمیت قانون ستیز را از تخت قدرت به زیر کشد. و نیروهای نظامی اگر حداقل باور را به ارزشهای جهانشمول اسلام داشته باشند باید با تأسی از ارتش شاه با مردم همراه شوند. این همراهی مرهمی بر دلهای هزاران مادر و پدری است که فرزندش در قبرستانهای گمنام بعد از شکنجه و تجاوز آرمیده است.
سلام بر شهدای راه آزادی سلام بر نسلی که وفادار به آزادی است
نابود باد رژیم ضد جمهوری و ضد اسلامی ولایت مطلقه آخوندیسم پیش به سوی استقرار دموکراسی توحیدی در ایران زمین
نهضت تشیع علوی … بهمن ماه 1389 برابر با فوریه 2011 میلادی