هشدار به جنبش سبز

بسم الله الرحمن الرحیم

باید ببینیم حکومت مذهبی چیست ؟ حکومت مذهبی رژیمی است که در آن به جای رجال سیاسی ، رجال مذهبی یا روحانی مقامات سیاسی و دولتی را اشغال میکنند و به عبارت دیگر حکومت مذهبی ، یعنی حکومت روحانیان بر ملت ، اثار طبیعی چنین حکومتی یکی استبداد است زیرا روحانی خود را جانشین خدا و مجری اوامر او در زمین میداند و در چنین صورتی مردم حق اظهار نظر و انتقاد و مخالفت با او را ندارند، یک زعیم روحانی خود را به خودی خود زعیم میداند به اعتبار اینکه روحانی است و عالم دین ، نه به اعتبار رأی و نظرو تصویب جمهور مردم . بنا بر این یک حاکم غیر مسئول است و این مادر استبداد و دیکتاتوری فردی است و چون خود را سایه و نماینده خدا میداند بر جان و مال و ناموس همه مسلط است و در هیچگونه ستم و تجاوزی تردیدبه خود راه نمیدهد بلکه رضای خدا را در آن میپندارد. گذشته از آن برای مخالف برای پیروان مذاهب دیگر حتی حق حیات نیز قائل نیست. معلم شهید دکتر علی شریعتی

جنبش سبز برآمده از تجربه خونین و مقاومت نسل انقلاب است. نسلی که کودتای خمینی با اصل ولایت مطلقه آخوندیسم را خیانت به جمهوریت بر مبانی اسلام میدانست. این نسل در سازماندهی مقاومت خویش دچار چپ رویهای مقطعی شد اما هیچگاه رژیم کودتاچی ولایت مطلقه را به عنوان جمهوری اسلامی تلقی نکرد. نسلی که آبشخور اعتقادی اش کتابهای معلم شهید دکتر علی شریعتی و سمبل مقاومت اش مجاهد شهید مهدی رضائی بود. اما چنانکه میدانیم خمینی با حمایت ساواک شاه به سرپرستی امثال فردوست ها و بازاریان وابسته به او، توانست با تصفیه سپاه پاسداران و کمیته ها از افراد معتقد به آرمانها و اهداف انقلاب اسلامی، نیروی سرکوب و سانسور و شکنجه را سازمان دهد. با تدارک این لشکر و حماقت دیکتاتورحاکم بر عراق در حمله به ایران، جنگ نعمتی برای خمینی و رژیمش شد. همانطور که میدانیم این حمله با مقاومت مردمی همراه با همه نیروهای انقلابی در کوتاه مدت منجر به خروج لشکر عراقی از خرمشهر و تسلیم او به امضای صلح و پرداخت خسارت شد. اما خمینی و شرکای خارجی اش که در تلاش برای مخدوش کردن پیام انقلاب مردم ایران در داخل و خارج بودند، جنگ بین دو کشور مسلمان را نعمت خطاب کرده و با گرم کردن تنور آن ، نسلی را به میدانهای مین با آهنگ های کویتی پور و امثالهم هدایت کردند. خمینی و آخوندهای در رکاب او میدانستند که اسلام شناسی حوزه ای – رساله ای در آموزه های سیاسی و مبارزاتی این انقلاب اعتباری ندارد، و به خصوص نسل انقلاب که دانشگاه سنگر آزادی آن و دکتر شریعتی با تز اسلام منهای آخوند معلم شهیدش میباشد، تسلیم این دغلبازیها نخواهد شد. از این رو او با فتوای تمام کش کردن زخمی های این نسل در یک تظاهرات مسالمت آمیز با اجازه وزارت کشور، انتقام رژیم کودتاچی را از آنها گرفت.و با بسیج انواع باندهای چماقدار از پول نفت، آزادی را همراه با آزادیخواهان به بند و زنجیر کشید. اسلام شناس قرآنی مرحوم مهندس بازرگان به عنوان نخستین و بزرگترین شانس دموکراتیک این انقلاب خانه نشین و مورد انواع بی حرمتی ها قرار گرفت. و هر نیروی دیگر که از اهداف انقلاب بهمن به عنوان یک تحول در پی آزادی و حاکمیت مردمی، سخنی بر زبان آورد، به عنوان ضد انقلاب و عمال شرق و غرب از صحنه حذف شد. اما مقاومت با بهای گزاف ادامه یافت، تا اینکه نسل دوم در 18 تیر و سپس در جنبش سبز همان خواستهای نسل انقلاب را با تظاهرات میلیونی بر علیه ولایت مطلقه بار دگر به زبان آورد. نسل سبز با آگاهی سیاسی که امروز از آن برخوردار است، به خوبی بر این حقیقت واقف میباشد که جمهوریت و اسلامیت را نمیتوان با اصل ولایت مطلقه آخوندیسم همسان و هم آوا کرد. این اشتباه استراتژیک را که بخشی از نیروهای بینابینی در تمامی دوران حاکمیت ولایت مطلقه آخوندیسم مرتکب شده و میشوند را باید کنار گذاشت. فلسفه سیاسی اسلام در عرصه حکومت طبق نص صریح قرآن شورا و جمهوریت است. و همه مسئولین نیز از صدر تا ذیل از طریق انتخاب و رأی آزاد مردم باید برگزیده شوند.نهضت تشیع علوی در قانون اساسی پیشنهادی خود به این اصول تأکید کرده است. جنبش سبز با پیش رو داشتن این تجربه و امکانات مادی و معنوی که برآمده از شرایط ویژه امروز جهان و منطقه است، باید با صراحت تمام خود را از پسوند و پیشوند اصل ولایت مطلقه و یا روحانیت محترم و غیره رها سازد. و سازماندهی خود در عرصه عمل و نظر، برای مقابله با سرکوب و سانسور رژیم ضد جمهوری و ضد اسلامی ولایت مطلقه آخوندیسم را به حوزه حداکثر ارتقاء دهد. چونکه دشمن با حداکثر توان خود این جنبش را مورد تهاجم قرار داده است، بنابراین نمیتوان با پناه گرفتن در خیمه ها که با بادی سرنگون میشود در مقابل، موشک باران دشمن مقاومت کرد. اگر سازماندهی مقابله و مقاومت نتواند توانمندیهای مادی و معنوی خود را به حداکثر برساند، بدون شک دشمن در این نبرد نابرابر پیش خواهد برد. کما اینکه تا کنون پیش برده است. دولتها و سازمانهای بین المللی نیز حمایت خود از جنبش مردم ایران برای رهائی و آزادی را باید به حوزه حداکثر حمایت سیاسی و یا نظامی ارتقاء دهند.همانطور که محسن مخملباف در پارلمان اتحادیه اروپا اعلام کرد ، مردم ایران در گروگان این رژیم هستند.. گروگان گیر هائی که ثروت و امکانات یک کشور غنی را در اختیار دارند. با ثروت این مردم این رژیم در زمان واحد از یکسو با بسیج انواع نیروی سرکوب ساندیس خور در داخل و با پرداخت حق السکوت در خارج جکومت جابرانه خود را تداوم می بخشد. این رژیم با اعطای پاسپورت ایرانی به کسانیکه برای اقامت در کشورهای پناهنده پذیر، تقاضای پناهندگی کرده بودند، اپوزیسیون را در خارج از کشور نیز خلع سلاح کرد. بطوریکه در بعضی از شهرهای اروپا همین نادمین دو پاسه به عنوان نیروی چماقدار به تظاهرات نیروهای سیاسی حمله میکنند. و همین نادمین هستند که بغایت سبعانه تر از نیروی سرکوب داخل نظام در سرکوبی دانشجویان و معترضین جنبش سبز در داخل نیز اقدام میکنند. امروز اکثریتی و توده ای خط امامی وقتی دستبند سبز می بندند یعنی می خواهند این جنبش را همچنان در خط” ضد امپریالیستی” امامشان هدایت کنند …!!! نهضت تشیع علوی بارها در موضع گیریهای خود از سپاه پاسداران خواسته است که اگر حداقل همت و باور اعتقادی در آنها به اصول انقلاب مردم ایران هست، باید به صف مردم و جنبشهای اعتراضی پیوسته و بیش از این آلت دست ولایت مطلقه برای سرکوب و سانسور نگردند. اما بذل و بخششهای ولایت از کیسه مردم برای این جماعت چشم ظاهر آنها را نیز کور کرده است. زمانیکه همه اقتصاد در دست یک نیروی نظامی معتاد به سرکوب و سانسور باشد، به تعبیر قرآن گوش ها ناشنوا و چشمها نیز نابینا و قلوب سنگ میگردد. با توجه به فازهای مختلف مقاومت مردم از 30 خرداد 1360 تا کنون، و سرکوبی عریان و بیرحمانه این قیامها توسط مافیای ولایت مطلقه آخوندیسم، جنبش سبز باید به حمایت های بین المللی بیش از محکومیتهای حداقلی دیپلماتیک روی آورد. ایران تحت سیطره این حکومت روزگاری همانند فاشیسم هیتلری را می گذراند. بنابراین جنبش سبز با خروج کامل از باندبازیهای مافیای حاکم و حضور رهبرانش در خارج از حوزه سلطه آخوندیسم، باید تمامیت رژیم را با حضور ناظرین بین المللی به آراء مردم در صندوقها واگذار کند. و چنانچه نظام ولایت این راه حل ملی – بین المللی را نپذیرد، باید او را از طروق نظامی خلع سلاح کرد، تا ناچار به تسلیم شود. طرح ها و راهکارهای حداقل تا کنون هیچ نتیجه ای جز افزودن بر توفیق دشمن و غرور او از پیروزی پی در پی آن نیست. اگر این رژیم توانست در رابطه با مسائل اتمی نیز همانند گروگان گیری ، تضمینهای لازم برای بقای خودش را اخذ کند، آنگاه جنبش سبز حتی در اقصی نقاط جهان به عنوان پناهنده نیز از تیررس دشمن در امان نخواهد ماند.فعالین جنبش سبز در خارج کشور باید بر این امر آگاهی داشته باشند که چند برابر افراد آنها را پاسدار احمدی نژاد با تمام امکانات همراه آنها اعزام کرده تا با ایجاد انواع تفرقه ها و دسیسه ها صدای واحد این جنبش را در پیگیری حق طبیعی ملت ایران مخدوش و سانسور کند. دختران و زنانی که با بستن شال سبز به نمایش بدن در تظاهرات می پردازند، و یا کسانیکه به جای شعار مرگ بر خامنه ای و احمدی نژاد با مرگ برجمهوری اسلامی وارد تظاهرات سبز میشوند، اینها همگی از آبشخور ولایت مطلقه ضد امپریالیست تغذیه میگردند. تغییر مسالمت آمیز از طریق یک رفراندوم و انتخابات با حضور ناظرین بین المللی و یا اینکه برای تغییر راهی جز حمایت نظامی از جنبش مردم ایران باقی نمی ماند. این راهکارها باید هر چه زودتر بیان مادی پیدا کنند، در غیر این صورت، همه بازیهای دیپلماتیک و تعارفات کهنه شده، جز اینکه بر شرارت و تداوم رژیم ضد جمهوری و ضد اسلامی بیفزاید نتیجه دیگری نخواهد داشت.

پیش به سوی استقرار دموکراسی توحیدی در ایران زمین نابود باد رژیم ضد جمهوری و ضد اسلامی آخوندیسم

نهضت تشیع علوی — فرودین 1390 برابر با آپریل 2011