در نقد و نظر مخالف
راضی به رضای دوست بودن را همه بلدیم! آیا میتوان راضی به رضای دشمن هم بود، اگر افکار و نظریات ما را به باد انکار و استهزاء بگیرد!؟
این سخن معروف “روسو” را (که سهواً به نام ولترمعروف شده) حتما شنیدهاید که: “من حاضرم جانم را بدهم تا تو بتوانی حرفت را بزنی”! احتمالا این نوشته یکی از کیهانیان را هم که چند سال قبل افاضه فرموده بود خواندهاید که: “من حاضرم جانم را بدهم تا تو حرفت را نزنی”!؟
این دو اظهار نظر از دو جهانبینی و انسانشناسی متفاوت ناشی میشود که فاصله آنها از “خود پرستی” تا “خداپرستی” است. آن که با تنگ نظری و تمامیت طلبی حق اظهار نظر و آزادی را فقط برای خود و خودیها میخواهد، طبیعی است که بگوید: “دربرابرم قرار نگیرید که ترمزو فرمان بریدهام”!! …. نمونههای چنین تفکری را درفیلمهای وقایع اخیر تهران و یزد دیدهایم که چگونه با خونسردی آدم زیر میکنند و به اصطلاح ککشان هم نمیگزد!؟
اما آن که آزادی را برای دیگران هم میپذیرد، موهبت “اختیارو انتخاب آزاد” را ملک موروثی خود نمیداند و سهم مشاع دیگران را نیز به رسمیت میشناسد و میداند که در تبادل آراء و تضارب افکار است که آدمی آبدیده میشود. در این دیدگاه، دشمن هم مورد استقبال قرار میگیرد و به او میدان داده میشود.
نگاه کنید به بخشی از وصایای “ویکتور هوگو” به دخترش:
“برایت آرزومندم که دشمن نیز داشته باشی، نه کم و نه زیاد، درست به اندازه، تا گاهی باورهایت را مورد پرسش قرار دهند، که دست کم یکی از آنها اعتراضش وارد باشد، تا که زیاده به خودت غره نشوی،…. همچنین برایت آرزو میکنم صبور باشی، نه با کسانی که اشتباهات کوچک میکنند، این کار سادهای است، بلکه با کسانی که اشتباهات بزرگ و جبران ناپذیر میکنند. تا با کاربرد درست صبوریات برای دیگران نمونه شوی”.
در ارتباط با میدان دادن به مخالفان، زنده یاد شریعتی، دو نوع تعریف ازاسلام ارائه میکند:
فاشیسم میگوید: نانت را من میخورم، حرفت را هم من میزنم، تو فقط برای من کف بزن، اسلام دروغین میگوید” تو نانت را بیاربده به ما، ما قسمتی را جلویت میاندازیم و تو حرف بزن… اما حرفی که ما میگوئیم. واسلام حقیقی میگوید: نانت را خودت بخور، حرفت را هم خودت بزن، من برای اینم که به حقات برسی.
آزادی اظهار نظربرای دیگران قائل شدن، یک مسئله است و تحمل آزادی ِرد و انکار و مخالفت و مبارزه فکری با افکارشما، مسئلهای دیگر و بالاتر که نیازمند سعه صدر فوق العاده و صبر و شکیبائی شکوهمند در برابرمخالفین است.
***
به بهانه میلاد رحمة للعالمین، که مهرش موافق و مخالف را در بر میگرفت، از این زاویه نگاهی به توصیههای ربّ به آن رهبر دینی و سیاسی، در ارتباط با تحمل مخالفین میکنیم تا توشهای برای طریق سبزباشد و تحفهای برای آنان که تحمل شنیدن “تو” را هم از مردم ندارند!
مخالفان پیامبر اصل و اساس و کل پیام او را منکر بودند و با این حال باید تحمل میشدند، آن هم در نظامی قبیلهای در چهارده قرن قبل، که هنوز مفهوم آزادی متولد نشده بود، و ما امروزپس از ۱۴ قرن در آغاز قرن بیست و یکم و هزاره سوم، در روزگارآزادی و انفجار اطلاعات، هنوز اندر خم یک کوچهایم؛ کوچه باریک و تنگ و تاریک و بن بست ولایت مطلقه فقیه!!
توصیههائی که به پیامبراسلام، به عنوان رهبر سیاسی ایدئولوژیک!! جامعه در تحمل مخالفین عقیدتی شده، آنچنان جدی وبعضاً تهدیدآمیز است که برخی از مفسرین آنها را از قبیل: ” به درمیگویند تا دیوار بشنود”! تلقی کرده و گفتهاند مخاطب اصلی این آیات مؤمنین اند(نه خود پیامبر)! اما ظاهر آیات شخص پیامبر را مستقیماً مخاطب قرار داده و پیش و بیش از پیروان، در پی پرورش روح و روان اوست. اصولا لحن قرآن در باره آن رسول مکرم ۖ، بیش از تعریف و تمجید و تجلیل و تعظیم (که عادت بشری است)، لحن تربیت و تعلیم و تذکر و تنبیه و حتی تهدید و توبیخ دارد (۱).
درهرحال پیامبر هم با تمام مقام عظیمش، بشری بود مثل بقیه انسانها با همه احساسات و عواطفی که در برابر دوست و دشمن و موافق و مخالف عکسالعمل متفاوت بروز میدهند.
این توصیهها برخی هشداری است به تنگ دلی در تحمل مخالف (ضیق صدر) و برخی دیگر، فرمانی به صبر و شکیبائی دربرابر سخنان ناهنجار یا عملکرد نا صواب آنها. به شرح ذیل با ترجمه آیات مورد نظر:
الف – هشدار به تنگ دلی
هود ۱۲ــ مبادا ازاین که میگویند چرا گنجی (ازطرف خدا) براو نازل نشده یا فرشتهای (برای تأیید رسالت) همراهش نیامده، دلگیر شوی و پارهای از آنچه به تو (در ارتباط با آزادی منکرین) وحی میشود نادیده بگیری (بدان که) تو فقط هشدار دهندهای (نه وکیل)؛ و تنها خداست که کارگزارهرکاری است.
فَلَعَلَّكَ تَارِكٌ بَعْضَ مَا يُوحَى إِلَيْكَ وَضَآئِقٌ بِهِ صَدْرُكَ أَن يَقُولُواْ لَوْلاَ أُنزِلَ عَلَيْهِ كَنزٌ أَوْ جَاء مَعَهُ مَلَكٌ إِنَّمَا أَنتَ نَذِيرٌ وَاللّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيل
حجر۹۷ ــ ما میدانیم که از گفتار (مخالفت آمیز) آنها افسرده میشوی، پس (به جای ناراحتی)، پروردگارت را (درآزادی دادن به مخالفین) ستایش کن و از سجده گذاران (تسلیم شدگان به مشیت آزادی) باش.
وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّكَ يَضِيقُ صَدْرُكَ بِمَا يَقُولُونَ. فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَكُن مِّنَ السَّاجِدِينَ
نمل ۷۰ ــ از(انکار) آنها اندوهگین نباش و از مکرآنها در تنگ دلی (ناشکیبائی) نباش.
وَلَا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَلَا تَكُن فِي ضَيْقٍ مِّمَّا يَمْكُرُونَ
نحل ۱۲۵ تا۱۲۸ــ با فرزانگی و سخن نیکو (مخالفان را) به راه پروردگارت دعوت کن. و به بهترین شیوه با آنها به گفتگو بنشین، بیتردید پروردگارت نسبت به گمراهان و راه یافتگان آگاه تراست (نباید تعصب ورزید وبه جای خدا نشست!) اگر هم میخواهید عکسالعملی نشان دهید، به همان اندازه (نه انتقامی) باشد. ولی اگر شکیبائی ورزید (تحمل کنید)، این شیوه برای شکیبایان بهتر است. شکیبا باش که شکیبائیات در راه خداست. از (انکار) آنها نیزاندوهگین مباش و از مکرشان هم دل تنگ (بی تحمل) مشو، بدان که خداوند حامی خویشتن داران و نیکورفتاران است.
ادْعُ إِلِى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ
وَإِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُواْ بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُم بِهِ وَلَئِن صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَيْرٌ لِّلصَّابِرينَ
وَاصْبِرْ وَمَا صَبْرُكَ إِلاَّ بِاللّهِ وَلاَ تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَلاَ تَكُ فِي ضَيْقٍ مِّمَّا يَمْكُرُونَ
إِنَّ اللّهَ مَعَ الَّذِينَ اتَّقَواْ وَّالَّذِينَ هُم مُّحْسِنُونَ
انعام ۳۳ تا ۳۵ ــ ما میدانیم که گفتار منکران تو رادلگیر میکند، آنها در واقع تو را تکذیب نمیکنند، بلکه این ستمگران آیات خدا را دانسته انکار میکنند (مسئله را شخصی تلقی نکن) قبل از تو نیز پیامبرانی مورد تکذیب قرار گرفتند که پارهای از اخبارشان را شنیدهای، آنها دربرابرهمه تکذیبها و آزاری که به آنان میرسید پایداری کردند تا سرانجام یاری ما فرارسید. برنامه و سنت الهی هیچ تغییر دهندهای ندارد. حال اگر روی گردانی منکران بر تو سنگین و ناگوار است (خونسرد و شکیبا باش، و اگر فکر می کنی شاید با معجزهای بتوان آنان راهدایت کرد) اگر میتوانی نقبی در زمین یا نردبانی به آسمان بزن و معجزهای بیاور!! (این را بدان که) اگر خدا میخواست همه مردم را به راه هدایت (به اجبار) جمع میکرد. پس در زمره جاهلان مباش!
قَدْ نَعْلَمُ إِنَّهُ لَيَحْزُنُكَ الَّذِي يَقُولُونَ فَإِنَّهُمْ لاَ يُكَذِّبُونَكَ وَلَكِنَّ الظَّالِمِينَ بِآيَاتِ اللّهِ يَجْحَدُونَ
وَلَقَدْ كُذِّبَتْ رُسُلٌ مِّن قَبْلِكَ فَصَبَرُواْ عَلَى مَا كُذِّبُواْ وَأُوذُواْ حَتَّى أَتَاهُمْ نَصْرُنَا وَلاَ مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِ اللّهِ وَلَقدْ جَاءكَ مِن نَّبَإِ الْمُرْسَلِينَ. وَإِن كَانَ كَبُرَ عَلَيْكَ إِعْرَاضُهُمْ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَن تَبْتَغِيَ نَفَقًا فِي الأَرْضِ أَوْ سُلَّمًا فِي السَّمَاء فَتَأْتِيَهُم بِآيَةٍ وَلَوْ شَاء اللّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَى الْهُدَى فَلاَ تَكُونَنَّ مِنَ الْجَاهِلِينَ
ب) شکیبائی در برابرسخن مخالفین
در قرآن ۱۹ بار، در ارتباط با گفتار ناهنجار مخالفان و دشمنان، فرمان” اِصبِر” (تحمل کن، شکیبا باش) به پیامبر، و به واسطه او به مسلمانان، داده شده است که بسیار پندآموز است! جالب این که کاربرد کلمه “صبر” تقریبا در تمامی این موارد، در تحمل مخالفین است، نه پایداری درجنگ و ستیز با آنها. به نمونههای زیر در برخی آیات توجه کنید:
مزمل ۱۰ــ برآنچه میگویند شکیبا باش و به زیبائی از آنان درگذر.
وَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَاهْجُرْهُمْ هَجْرًا جَمِيلًا.
ص ۱۷ــ برآنچه میگویند شکیبا باش و بنده نیرومند ما (در تحمل مخالفین) داود را بیاد آورکه بسیاربازگشت کننده (ازاحساس خشم به عقل) بود.
اصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَاذْكُرْ عَبْدَنَا دَاوُودَ ذَا الْأَيْدِ إِنَّهُ أَوَّابٌ
روم ۶۰ــ بر حکم (داوری نهائی) پروردگارت شکیبا باش و مبادا منکرانی که باوریقینی ندارند ترا به سبکی وادارند (به جای سنگینی تحمل و وقار از کوره در روی).
فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَلَا يَسْتَخِفَّنَّكَ الَّذِينَ لَا يُوقِنُونَ
راستی چگونه میتوان از توهین و تمسخر و انکار و استهزای منکران به خروش نیامد، تعصب دینی نورزید و سنگینی شخصیت را به سبکی رفتار واکنشی به باد خشم نسپارد!؟
به نظر میرسد مادام که در جهان بینی و انسان شناسی محدودی اسیر هستیم، نمیتوانیم ازغلبه قهر و غضب آزاد شویم و براحساسات خود به نیروی حلم و علم مسلط گردیم. توضیح آنکه ما در دنیای پیرامون خود با نظامات سیاسی و فرهنگی سلطه گری خوگرفتهایم که مخالفت را بر نمیتابند، به خصوص در مشرق زمین که هزارههاست در سایه سلاطین سرکوبگراداره شده، این خصلت درآحاد جامعه نهادینه و تثبیت شده است. البته درمغرب زمین هم وضع به همین منوال، بلکه بدتر بوده است، اما وقتی نسیم آزادی، دموکراسی و حقوق بشربعد از رونسانس، وزیدن گرفت، آهسته آهسته نفوس آماده تغییر و تحمل شدند، گرچه هنوز راه درازی تا ایده آل انسانی در پیش است، اما در مقام مقایسه، حق مخالف در جوامع غربی بیشترجا افتاده و بیشترمورد پذیرش تودههای مردم قرار گرفته است.
تعالیم پیامبران نیزتماما بر چنین گذشت و سعه صدری در تحمل مخالفین تکیه داشته است، کسانی که با تعالیم حضرت عیسی در انجیل آشنائی دارند، فرازهای بسیار زیبائی را در این زمینه تلاوت کردهاند. قرآن که در دوران رشد عقلانیت بشر نازل شده است، بر این اصل انسانی، به خصوص در توصیه به پیامبردر ابلاغ رسالت، تأکید فراوانتری کرده است.
کلید اصلی درگشودن گره درگیری و مجادلات لفظی با مخالفین، تغییر نگاه به نقش مخالف و شناخت تأثیرمثبتی است که در بلند مدت پدید میآورد. ما از آنجائی که در نظامات بشری با دفع و طرد مخالف خو گرفتهایم، چنین تصوری را به نظامات خدائی هم تعمیم و تسری میدهیم و چون خوانده یا شنیدهایم خداوند دشمنانش را در آخرت عذاب میکند، ما هم، بیخبرازفلسفه وجود تفاوتها که چرخ حیات وحرکت و کمال است، میخواهیم به نیابت از خدا با هرکسی که با عقاید ما مخالف است، دشمنی کنیم. در حالی که موهبت “اختیار” و حق انتخابی که خداوند به انسان عنایت کرده است، ایجاب میکند در قلمرو فکر و اندیشه و مذهب و مرام ، آزادی مطلق برقرار باشد و سرنوشت هرکس به دست خودش رقم زده شود.
خداوند چنین تغییر نگاهی را، از دنیای بی حساب و کتاب مناسبات بشری به نظم حکیمانه گردش شب و روز، به پیامبری که از آزادی مشرکین و کفاردر انکارتوحید، نبوت وقیامت ناراضی و دل تنگ است، توصیه کرده تا اگر گمان میکند آزادی منکران توحید عیب و ایرادی درنظام هستی تلقی میشود، در نمازش با تغییر زاویه دید خود از زندگی زمینی به آسمان، ملک خدا را از افقی بالاتر در گردش شب و روز و تحولات آن در مقاطع طلوع فجرو غروب آفتاب و گاههای دیگر مشاهده کند و بی عیب و نقص بودن این نظام و گردانندهاش را تسبیح گوید. در این صورت بر آزادی مخالفین “راضی” خواهد شد.
ممکن است کسی بپرسد گردش منظم شبانه روز و بی عیب و نقص جهان چه ربطی به رفع نارضایتی ازآزادی منکران در انکار و عناد و شرک و نفاق دارد!؟ اما کسی که با نگاه به تضادهای ظاهری تاریکی و روشنائی و طلوع و غروب خورشید درطبیعت، که از درون آن حیات با همه جلوه های زیبایش پدید آمده را مشاهده می کند، از این مثال و مدل می تواند دریابد که تفاوت دیدگاه های انسان نیز به همان مقدار میتواند حیات و حرکت برای جوامع انسانی به بار آورد. در این صورت نه تنها از تلاش و تکاپوی منکران برای رد عقاید دینی نگران و ناراضی نمیشود، بلکه با ستایش پروردگار از چنین آزادی و کرامتی که به انسان داده تا در تضاد و تبادل اندیشه ها، حتی با انکاراو!، رشد کند راضی و خشود هم خواهد شد!
طه ۱۳۰ــ برآنچه میگویند شکیبا باش و قبل از برآمدن آفتاب و قبل از فروشدنش پروردگارت را با نگاهی تحسین آمیز تسبیح کن (گرداننده این نظام رابی عیب و نقص شمار). همچنین درپارهای از شب و بخشی از روز را به ستایش بپرداز، باشد تا راضی شوی.
فَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ غُرُوبِهَا وَمِنْ آنَاء اللَّيْلِ فَسَبِّحْ وَأَطْرَافَ النَّهَارِ لَعَلَّكَ تَرْضَى
توجه به تفاوت موقعیتهای شب و روز در ساعتهای مختلف، که حکمتِ حرکت و حیات و فصول و فراوانی را پدیدآورده ، مدل و مثالی است برای فهم ضرورت این تفاوتها در جوامع انسانی که علاوه بر آیه فوق شواهد بسیار، از جمله چند مثال زیر دارد:
ق ۳۹ــ برآنچه میگویند شکیبا باش و پروردگارت را قبل از طلوع خورشید و قبل از غروب به حمد او تسبیح کن (با نگاهی تحسین آمیزاو را بیعیب شمار). همچنین بخشی از شب و نیز به دنبال سجدهها چنین کن!
فَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ الْغُرُوبِ
وَمِنَ اللَّيْلِ فَسَبِّحْهُ وَأَدْبَارَ السُّجُودِ
فرقان ۵۸ــ بر آن زندهای که هرگز نمیمیرد تکیه کن، وبه حمد پرودگارت تسبیح کن( با نگاه تحسین او رابیعیب و نقص شمار). در اطلاع داشتن از گناهان بندگانش خدا کافی است (نیازی به مراقبت کسی نیست).
وَتَوَكَّلْ عَلَى الْحَيِّ الَّذِي لَا يَمُوتُ وَسَبِّحْ بِحَمْدِهِ وَكَفَى بِهِ بِذُنُوبِ عِبَادِهِ خَبِيرًا
مؤمن ۵۵ــ بر تحققق وعده پروردگارت شکیبا باش و از آثار گناهان خویش طلب پاکی بجوی و در شبانگاه و ابتدای روزبه حمد او تسبیح کن( با نگاهی تحسین آمیز او را بیعیب و نقص شمار).
فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنبِكَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ بِالْعَشِيِّ وَالْإِبْكَارِ
طور ۴۸ــ برای تحقق حکم پروردگارت شکیبا باش، چرا که تو تحت نظر مائی و هنگامی که از خواب برمیخیزی و قسمتی از شب را به حمد او تسبیح کن(بیعیب بودن او را با نگاه تحسین بنگر) و همچنین هنگام غروب ستارگان (نزدیک طلوع فجر).
وَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ فَإِنَّكَ بِأَعْيُنِنَا وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ حِينَ تَقُومُ. وَمِنَ اللَّيْلِ فَسَبِّحْهُ وَإِدْبَارَ النُّجُومِ
انسان ۲۴ تا ۲۶ــ برای حکم پروردگارت شکیبا باش و از هیچ گناهکار یا ناسپاسی از آنها اطاعت نکن. نام پروردگارت را بامداد و شبانگاه یاد کن و پارهای از شب را برای خدا سجده کن و بخشی بلند از شب رابه تسبیح (بیعیب و نقص شمردن)او بپرداز.
فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ وَلَا تُطِعْ مِنْهُمْ آثِمًا أَوْ كَفُورًا وَاذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ بُكْرَةً وَأَصِيلًا وَمِنَ اللَّيْلِ فَاسْجُدْ لَهُ وَسَبِّحْهُ لَيْلًا طَوِيلًا.
عبدالعلى بازرگان
۹ اسفند ماه ۱۳۸۸ــ ۲۸ فوريه ۲۰۱۰
۱– از جمله میتوان به این سورهها و آیات نگاه کرد: اسراء۷۴،حاقه۴۴، توبه۴۳، تحریم۱، انعام۳۵، هود۱۲