` طنزنامه هفتگى “گل آقا” را كه به ياد داريد؟ همان اولين نشريه فكاهى پس از انقلاب، كه متأسفانه با درگذشت مديرش “كيومرث صابرى” تا سال ۱۳۸۱ بيشتر دوام نياورد. خدا رحمت كند، گل آقا ستونى داشت به نام “صد سال بعد در همين روز!” كه طنزى بود وارونه ستون: “صد سال قبل درهمين روز” كه راديو و برخى مطبوعات از آن استفاده مىكردند. در يكى از روزها در پيش بينىهاى ستون صد سال بعد، طنزى به اين مضمون نوشته بود:
“امروز نهضت آزادى ايران كه در يك قرن و اندى گذشته همواره صلاحيتش براى شركت در انتخابات توسط شوراى نگهبان رد شده است، بار ديگر كانديداهائى را براى رقابتهاى انتخاباتى معرفى كرد”!!
يكى از دوستان كه او هم اين طنز را خوانده بود، مىگفت: “يكى نيست از اين گل آقا بپرسه مگه شما در شكايت از سارقى كه اموال تونو دزديده، تا از چنگش درنيارين تسليم ميشين كه ما تسليم بشيم؟ انتخابات حق مردمه، اين حاكميته كه رأى مارو دزديده و با شوراى نگهبانش بازم داره مىدزده، بايد اينقدر پوست كلفتى كنيم تا از چنگش درآريم!” دعوت به تظاهرات و شركت در آن نيز همين حالت را دارد؛ اگر صد سال هم وزارت كشور اجازه ندهد و دولت، سپاه سلم و تور را هم تجهيز كند، تسليم نمىشويم. تظاهرات مسالمت آميز حق مسلم قانونى ماست كه مانند رأىمان دائماً دزديده مىشود.
فلسفه شركت در انتخابات از همان دوران نهضت ملى دوران مصدق هم اين بود كه: “ما شركت مىكنيم، يا پيروز مىشويم، يا افشا مىكنيم”، آنها ادعا مىكنند ما در ميان مردم زمينه و طرفدار نداريم، اگر نيائيم، مىگويند نگفتيم؟ ديدند آبرويشان مىرود و بىاعتبارىشان ثابت مىشود! ما مىرويم تا دروغ گوئىشان را در آزاد بودن انتخابات عملا به مردم نشان دهيم. همين خودش كمتر از انتخاب شدن نيست، مگر انتخاب شدن براى مبارزه با ظلم و فساد نيست؟ با انتخاب نشدن هم مىتوان همان كار را كرد!
از آن گذشته، همانطور كه در كشورهاى استبدادزده فقط هنگام انتخابات است كه حاكمان نياز دارند براى گرم كردن تنور انتخابات و نمايش آزادى و دموكراسى، مختصر آزادى و امكان تنفسى به مخالفان بدهند، درموقعيتهاى ملى و مناسبتهائى همچون تجليل از پيروزى مردم تونس و مصر، چنين مانورهاى مسالمت آميز و قانونى، مستبدان را آچمز كرده و در دو راهى بد و بدتر قرار مىدهد كه خود پيروزى بزرگى است.
به آنها كه آيه يأس مىخوانند و مىگويند آزموده را آزمودن خطاست و سيل سركوبگران مسير انقلاب تا آزادى را خواهد پوشاند، بايد گفت همين صف آرائى سپاه رهبرى در برابر ملت و سركوب و سكوت، از هر سرودى در بلند مدت رساتر است. اين را تاريخ نشان داده و امروز استعفاى فرعون مصرمباركتر كرده است.
چراغ آزادى و عدالت خواهى را بايد همچنان فروزنده نگه داشت، سوخت اين چراغ را سركوب گران با ستمگرىشان تأمين مىكنند. ارتش مصر در كنار مردم قرار گرفت آبرومند شد، نيروهائى كه در برابر مردم قرار مىگيرند، جز بى آبروئى و زوال خودشان عاقبتى ندارند.
مىگويند لشكر مورچهها اگر همه بيرون بيايند، فيل را هم از پاى در مىآورند، بگذار سركوب گران مسير خيابان انقلاب را كنترل كنند، كافى است دو برابر مردمى كه معمولا بيرون خانه هستند، در روز و ساعت راه پيمائى به خيابانها بيايند، دراينصورت همه فضاى تهران و شهرستانها از جمعيت انباشته خواهد شد و همه شهرها يك پارچه شاهد اين شور و شعار خواهند گشت. اصلا پيروزى انسان در مسير رقم مىخورد، نه در مقصد! شوقِ مقصد است كه ما را مىسازد، نه خود مقصد!
دنيا دارِ صبر و استقامت است، پيروزى امروز مصر نشان داد كه ملتهاى مقاوم در مطالبه حقوق غصب شده خود، سرانجام پيروز مىشوند. اين تجربه مستمر تاريخ و قانون خدائى است:
“اى كسانى كه ايمان آوردهايد، به صورت فردى و جمعى پايدارى كنيد، با يكديگر ارتباط برقرار كنيد و پرواى خدائى داشته باشيد، باشد كه پيروز شويد”.
(آل عمران ۱۹۹)
جمعه ۲۲ بهمن ۱۳۸۹
برابر با ۱۱ فوريه ۲۰۱۱
`