از جمله تفاوتهائى كه در ورزشهائى مثل: فوتبال و بسكتبال، با انواعى ديگر از جمله: واليبال، تنيس، پينگ پنگ و…. وجود دارد، يكى هم اين است كه در گروه اول شما بايد توپ را به تور دروازه و حلقه رقيب برسانيد تا امتياز كسب كنيد، اما در گروه دوم، مى توانيد ازخطاى طرف مقابل در خارج زدنش هم امتياز بگيريد و حتى ممكن است با مقاومت حساب شده، فقط با همين خطاهاى حريف برنده شويد! بازىها و سرگرمىهائى هم وجود دارند كه شما فقط مقاومت مىكنيد، هر كه خطا كرد از بازى خارج مى شود و برنده كسى است كه در تمام مدت مقاومت كرده و از قاعده بازى عدول نكرده باشد.
مبارزه يك ملت مظلوم و دست خالى با يك حاكميت جبار سركوبگر، كه بر زر و زور و تزوير تكيه كرده، از اين هم پيچيدهترو ظريفتراست؛ در بازىهاى ورزشى، دو طرف در ميدان و شرايطى مساوى رقابت مىكنند و داورى مستقل است، اما در نبرد آزادى با استبداد، هركدام ميدان خود را دارند و همه هنر در همين است كه شما در ميدان خودت بازى كنى و از كشيده شدن به ميدانى كه او هزاران بار بيشتر تخصّص و تسلط دارد، همچون كشتى گيرى كه بايد شِگرد حريفش را خوانده و از دام او دور بماند، با هشيارى خوددارى كنى.
مىدانيد كه اعتصاب غذاهاى طولانى گاندى، بيش از آن كه عليه استعمار انگليس باشد، عليه تندروىهاى ملت خودش بود كه با عكسالعمل نشان دادن در برابرخشونت سربازان انگليسى، به ميدان آنان كشيده شده و بهانه به دست دشمن مىدادند. هنر گاندى، همين تشخيص دقيق ميدان و موقع مبارزه و آگاهى از نيروى بالقوه دو طرف بود.
تفاوت ديگرى كه ميدان سياست با ميدان رقابتهاى ورزشى دارد، در قواعد بازى است. دنياى سياست به مراتب پيچيدهتر و پر ماجراتر از دنياى ورزش است. در اين نوشته بعضى قواعد را با الهام از مبارزات ملت مظلوم موسى(ع) با فرعون كه معروفترين مثال درمقابله يك ملت اسير با مستبدى مطلق است، براى فهم ملموستر مسئله مورد قياس قرار مىدهيم. آنها هم كه باورى به اين مسائل ندارند، مىتوانند به چشم اساطير به آن نگاه كنند. مىگويند در مثل مناقشه نيست:
۱- در ميدان رقابتهاى سياسى، برخلاف رقابتهاى ورزشى، تعداد بازيكنان دو طرف كاملا متغير است. هركدام مىتوانند تا جائى كه نفوذ داشته باشند يارگيرى كنند. ميزان مقبوليت هر تيم نزد تماشاچيان كاملا تعيين كننده است. فرعون كه مقبوليت و مشروعيتش با روشنگرىهاى موسى و درخواست بسيار معقولش درخوددارى نظام از شكنجه بنىاسرائيل و آزاد كردن آنان، به زير سئوال رفته بود، در برابر قدرت “افكار عمومى” مجبور به عقب نشينى شد و با دست كشيدن از كشتن موسى(ع)، جارچيانش را به شهرها فرستاد تا در بوقها به دَمَند كه: “اينها گروهكى اندكاند كه ما را به خشم آوردهاند و ما كاملا متشكل و آماده پيكاريم”.(۱)
۲- هر دو طرف در صورت خوب بازى كردن مىتوانند ياران طرف مقابل را جذب كنند. ريزش و رويش دو سويه و دائمى است. ساحرانى كه فرعون به عنوان انديشمندان و مغزهاى متفكر زمانه، به مصاف موسى(ع) فرستاده بود، وقتى حقانيت او را ديدند، شجاعانه تغيير جبهه دادند و پيوستنشان به ملت، موسويان را نيروئى تازه بخشيد.
در آستانه انقلاب سال ۱۳۵۷، در شرايطى كه هنوز رهبرى و تركيب اعضاى شوراى انقلاب براى مردم آشكار نشده بود، خبرنگارى از مهندس بازرگان پرسيد: “رهبر انقلاب چه كسى است؟” ايشان هم بىدرنگ گفتند: “اعليحضرت!…” و وقتى تعجب او را ديدند، اضافه كردند كه: “بله زندانها و سركوبهاى شاه مردم را متحد و متشكل كرده و به انقلاب كشانده است!”
۳- همه بازيكنان حريف خريدارى شده و مزدور نيستند، بسيارى از آنها به ميل خودشان بازى مىكنند. حركات هوشمندانه تيمى مىتواند آنها را به زمين شما بكشاند. در قصه موسى(ع)، آن خويشاوند خوش نيّت فرعون و كارگزار عالى رتبه دربار او، وقتى حقانيت موسى(ع) و خطر كشته شدن او را دريافت، با ايمان فطرىاش، كه تا آن زمان مخفى مىداشت، سكوت را جايز ندانسته و شجاعانه در كاخ فرعون به دفاع ازموسى(ع) پرداخت.(۲) شما در صورت خوب بازى كردن، مىتوانيد نزديكترين يار حريف و بهترين بازيكن او را هم به سمت خود بكشيد! همان طور كه “حُرّ” فرمانده سپاه دشمن در نهضت كربلا، تغيير جبهه داد و به سپاه امام حسين(ع) پيوست!
۴- تماشاچيان بىتفاوت و بىطرف هم با تماشاى بازى هيجانى دو طرف ممكن است وارد بازى شوند و ناگهان صحنه را عوض كنند. صحنهاى كه فرعون در ميدان بزرگ شهر در روز موعود براى افشاى “فتنه موسوى”! براى براندازى نظام برتر فرعونى بر پا كرده بود، به ضدّ خود تبديل شد و پيام موسى(ع) را كه امكانى براى ابلاغ آن نداشت، رسانهاى كرد! (۳)
۵- تيم شروع كننده در بازىهاى ورزشى با شير يا خط انداختن و شيوههاى شانسى ديگر تعيين مىشود، اما درمبارزه حق و باطل، شروع كننده به شرّ و شيطنت، همواره زورمداراناند و حق طلبان هميشه در موضع دفاعى قرار دارند. درست است كه در نهايت ممكن است به درگيرى روياروى كشيده شود، اما در مسير مبارزه، اسلحه ملتها همواره اصالتها و ارزشهاست. مگر در انقلاب ۵۷ گل بر گلوله پيروز نشد و در قيام حسينى خون بر شمشير غلبه نكرد؟ ساحران نيز در قصه موسى وقتى از او پرسيدند: “تو شروع مىكنى يا ما؟” گفت: “البته كه شما!!” كسى كه درجريان دفاع، حقانيت خود را ثابت مىكند، نيازى ندارد آغاز كننده درگيرى باشد. در قرآن آمده است كه خداوند صنعت زرهسازى، يعنى ساخت لباسهائى سبك از مفتولهاى نازك فلزى را براى دفاع در برابر تهاجمات دشمن به داوو(ع) الهام كرد(۴)، آيا هيچ فكر كردهايد كه چرا خدا صنعت تسليحات تهاجمى را به او الهام نكرد تا همه دشمنان را نابود كند؟
۶- صحنه سياست مثل صفحه شطرنج است؛ اگر در يك حركت حساب شده چند تا پياده قربانى دادى، درعوض مىتوانى وارد قلعه حريف شوى و او را كيش و مات كنى! در اين ميدان فكرها جاى فردها و فريادها را مىگيرند. در حوادث پس از انتخابات سال ۸۸ سركوبگران نظام ولايت فقيه قربانيان مظلومى از ملت گرفتند، اما اگر درآمد يكساله نفت را خرج مى كردى، “نداى” سبزت اين طور جهانگير نمىشد! فرعون زمان موسى(ع) هم به سركوب خونين موسويان پرداخت، اما با اين كار در “نيل” نيرنگهايش غرق شد.
۷- اين بازى ظاهر و باطنى دارد؛ بازىهاى ورزشى سطحى و دو بعدى است، اما سياست سه بعدى است و عنصرزمان در آن نقشى كليدى ايفا مىكند. گاهى يك شكست موقت، زمينهساز پيروزى پُر دوام بعدى مىشود ، پيروزى هم البته ممكن است غفلت و غرور بياورد. پس داشتن استراتژى و برنامه مدوّن براى آينده، انتخاب تاكتيك متناسب براى هر مقطع را ممكن مىسازد. پيروان حضرت موسى كه توصيه او به استعانت از خدا و استقامت در مبارزه را دائماً مىشنيدند، مرتب به او گلايه مىكردند كه: “قبل از آن كه تو بيائى ما را شكنجه مىكردند، با آمدنت هم همچنان شكنجه مىشويم”؛ و موسى(ع) گفت: “اميد است خدا دشمنتان را هلاك و شما را در اين سرزمين حاكم برسرنوشتتان كند”.(۵)
در نبرد ميان دو ابر قدرت ايران و روم در عهد پيامبر اسلام، روميان مغلوب شدند. قرآن از برگشتن كفه قدرت در چند سال آينده (به دليل ضعف بنيادين و اختلافات عميق نظام ساسانى) در سوره روم خبر داده و چنين نتيجه گرفته است: “مردم ظواهر دنيائى (ساز و برگ نظامى) را مىبينند و از روى ديگر سكه و باطن تحولات (ريزش قدرت و سلطه ظالمانه) غافلند.(۶)
۸- در بازىهاى ورزشى، آمادگىها از قبل در اُردوهاى تمرينى حاصل شده است، روز مسابقه فقط عرضه و نمايش آن است. اما در ميدان سياست، اردوى آمادگى همين صحنه مبارزه است و ملتها تنها با تمرين آزادى دگرانديشان ميان خود و رعايت حقوق همگان است كه ساخته مىشوند و با مطالبه امنيت و عدالت از حاكمان ستمگر بر سكوى حاكميت بر سرنوشت خود قرار مىگيرند. در جمع بندى قرآن از علل پيروزى قوم اسير و برده “بنى اسرائيل” بر قدرتمندترين ديكتاتور تاريخ، فقط بر يك عامل اشاره شده است: صبر!! البته نه صبر انفعالى كه در زبان فارسى مىفهميم، بلكه صبر و استقامت فعال و تلاش پيوسته. (۷)
به شهادت تاريخ، هيچ نظام استبدادى براى هميشه باقى نمانده است و همواره ملتها پيروز و حاكم بر سرنوشت خويش شدهاند. به اميد روزى كه ملت ستم كشيده ما نيز شاهد برچيده شدن بساط جهل و جور و جنايت ازاين سرزمين و تحقق وعده خدا و اراده ملت باشد.
جمعه ۶ اسفند ۱۳۸۹
برابر با ۲۵ فوريه ۲۰۱۱
________________________________________
۱- شعراء ۵۴ تا ۵۶
۲- غافر ۲۶ تا ۴۶
۳- طه ۵۹ به بعد
۴- انبياء ۸۰
۵-اعراف ۱۲۸ و ۱۲۹
۶- روم ۱ تا ۳
۷- اعراف ۱۳۷
`