به شهادت تاریخ سیاسی ایران از مقطع انقلاب مشروطه تا کنون مردم ایران از همه اقوام ، به دنبال تحقق دموکراسی بر اصل جمهوریت در ایران هستند . خطر تجزیه از سوی حاکمیت های مستبد که بهانه لازم را فراهم میاورند ، قابل تحقق است

در رسانه های فارسی زبان داخل و به خصوص خارج بارها شاهد مناظره ها و تحلیل های یک جانیه ای هستیم که بر اساس عملکرد ارتجاعی و ضد قرآنی استبدادهای منطقه، یک نوع بیانی از دین داری ارائه می کنند که ضد دین است.

دیکتاتوری ولایت مطلقه آخوندیسم بعد از شکست در جنگ طلبی خارجی، با پذیرش قطعنامه 598 زندانیان سیاسی را قتل عام کرد. و همان قاتلان امروز و دیروز به عنوان “اصلاح طلب و جامعه مدنی و غیره اینک بر تخت قدرت هستند.

با گذشت سی و شش سال از مرگ شهادت گونه پدر طالقانی پیام ماندگار او همچنان مورد توجه نسل موحیدی است که در مقابله با دیکتاتوری آخوندیسم به دنبال استقرار دموکراسی توحیدی است .

همانطور که می دانیم اصول و آموزه های مارکس در حوزه فلسفه بر ماتریالیسم محض بنا نهاده شده و در حوزه سیاست بر اصل تضاد و تحمیل هژمونی به نام طبقه زحمتکش ، این هر دو در تضاد با دموکراسی و ارزشهای بنیادین آن است.

استبداد سیاسی در تاریخ مدرن دو نماینده بیشتر ندارد. سلطنت و روحانیت. بنابراین آلترناتیو مطلوب آزادی خواهانی هستند که بر اساس اصل جمهوریت به دنبال استقرار دموکراسی در ایران زمین هستند

کشتار 17 شهریور 1357 یا همان جمعه سیاه ماهیت سلطنت کودتاچی پهلوی دوم را به نمایش و قضاوت جهان گذاشت. بعد از این کشتار است که سلطنت برای همیشه از تاریخ سیاسی ایران محو میشود.

مرگ مظلومانه کودک سوری همراه با خانواده، وجدان بین المللی را به غلیان واداشت. و درس بزرگ این عکس العمل جهانی باید ساقط کردن دیکتاتورها از قدرت با دخالت نظامی در آن کشورها هر چه زودتر صورت گیرد.

همانطور که میدانیم دیکتاتوری ولایت مطلقه آخوندیسم با هر سازش پنهان و آشکار تور اختناق خود بر مردم ایران را تنگتر می کند. با سازش اتمی نیز بدون شک رژیم ولایت به دنبال همین تاکتیک است.

فلسفه سیاسی لیبرال دموکراسی و سوسیال دموکراسی بر مبانی فلسفی اندیشه هائی بنا شده که با فاجعه سلطه پاپیزم در اروپا ، لائیسیته و سکولاریم را به همراه داشته است. اما دین توحید در شریعت ابراهیمی بنیان دموکراسی را بر فسط و کرامت حقوق انسان بنا نهده است.

در بین اپوزیسیون بارها شاهد گفتمانی بوده و هستیم که مدعی هستند این حاکمیت توسط باندهای درونی خودش روزی اصلاح خواهد شد. اما حقیقت امر گزارشگر این اصل است که این حکومت باید از بیرون و با حمایت بین المللی از قدرت برکنار شود.

تئوریسین های استعمار نو انواع مترسک برای فریب ذهنی توده های مسلمان تدارک دیده اند که از آن جمله میتوان به حربه بر کناری دین از سیاست یا دولت ، به عنوان ترفند استراتژیک آنها نگاهی همه جانبه داشت.